سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا


صورتک های گمراه کننده


صورتک های گمراه کننده
... به عنوان عرضه کالاهای مد روز و از جنبه اقتصادی وارد می شوند. اینان هم که ریل واردات را روغنکاری می کنند، خود مصرف کننده نیستند، اما جاده صاف کن واردات ابزارهای مختلط آداب و هویت هستند. نکته قابل تامل این که تولیدکننده و نه اینان واردکننده به صورت رودر رو و سرر است، مباحث فرهنگی و خوی هویتی جامعه را نشانه نمی روند بلکه با تبلیغ یک مدل مو و لباس جدید و آرایگی های توهم آفرین روان و اندیشه را تهییج می کنند بدون آن که بگویند می خواهند چه بر سر شناسنامه، باور و شخصیت و وقار افکارعمومی بیاورند... وصله های وارداتی رنگارنگ را که بر تن مصرف می کنند، می گویند حالا شما هم امروزی شدید، متجدد و پیشرو و متجلی!
... اما به راستی دستگاههای فرهنگی چه داده ها و چه آموزش ها و امکاناتی در گستره جامعه به ویژه پیش روی کم سن وسال ها قرارداده اند؟... اگرچه بسیاری از خانواده ها و اقشار مختلف به اصل اخلاق ملی و باورهای دینی پایبندند لیکن چه برنامه هایی دربرابر فرهنگ های وارداتی داشته اند که خنثی گر اهداف ظاهرفریبانه شان بوده و می شود؟...
به نظر می رسد برای به خوداندیشی و به خودنگری و خودتأمینی به صورت رقابت تنگاتنگ با فرهنگ وارداتی، اضلاع یک مثلث می باید متناسب با حجم مصرف و تنوع آن رسم شوند: لزوم تحول مجذوب در ساختارها و نیازهای ایرانی، تبیین، شناخت و تبلیغ الگوگزینی معقول و مسئولانه افراد مترادف با آداب و معنویت اخلاقی ارائه راهکارهای جذاب تحکیم فرهنگ چه بومی و چه ملی اضلاع این مثلث هستند.
خلق را تقلیدشان بر باد داد
ای دو صد لعنت براین تقلید باد
بی تردید تقلید در همه زمان ها در زندگی انسان وجود داشته است چرا که اصلا انسان نوجو و تنوع طلب است اما می توان گفت که نوخواستن و نوشدن هوشمندانه امکانات زیستی با تقلید به اصطلاح چشم بسته، بسیار تفاوت دارد. اصولا این انتخاب است که روان و ذهن را رنگ و جلا می زند وکدر می کند و مهمتر، معنویت و اخلاق و عادات نیک و زیبنده را جلوه می دهد یا اصالت هویت و فرهنگ بالنده جامعه را می خورد و تخریب می کند.
شناسنامه فرهنگی هر جامعه نقش درفرهنگ، شیوه های رفتاری، باور و... دارد. جامعه ما خانه بزرگ مردم است و حفظ و سلامت قداست و حریم آن واجب حیاتی است. بنابراین - اصل غیرقابل تغییر درنظام ارزشی- انسانی آن فرصت های جولان در تمام عرصه های فکری، روحی، فرهنگی، زیستی و... در درون این جغرافیا موجود است و باید به اقتضای زمان پیشرفت هایش موجب آسایش و بر وفق نیازهای ملی باشد، چشمداشت به مدل سازی دیگران تنها می تواند از سر غفلت ها و کمبودها باشد اتفاقا درهرحال باز باید به خود رجوع کرد و چارچوب های مطابق خواست متعارف و زیبنده هویت مان، اگر لازم باشد مرمت و حتی تجدید شوند. این که فرضا موردی بوی کهنگی می دهد، چیزی است که خود ایجاد کرده و یا مشمول مرور زمان شده است. درهر صورت باید تدارک نوآوری کنیم. وام خواه جوامع دیگر نشویم. به نقلی می توان گفت هرکه طاووس خواهد جور هندوستان کشد. باید مدل های تازه را به عرصه ظهور برسانیم. چطور دهها و شاید صدها اختراع و تتبع نو طی سالهای گذشته و تاکنون در زمینه های گوناگون از خود داشته ایم. یک نمونه بارز همگانی، خودروسازی است. این تحولات و نوآوری ها که در قریحه ایرانی به مثابه یک ودیعه آسمانی وجود دارد، نیاز به مدیریت دارد و جسارت و همت می خواهد. نوسازی یک کار از جمیع فعالیتهای انسان در طول تاریخ بوده است، و این مسیر ممکن نبوده جز آن که احترام به حقوق و نیاز مردم متبوع جغرافیای زیستی واحد رعایت و محقق شده است. درجهان عصر حاضر، لزوماً درخواست های معقول باید تجدیدنظر شوند. خودگرایی و مدل سازی مناسب خوی خویش در ریخت زندگی یک امر بدیهی است لیکن چنانچه در مقطعی چنین اتفاقات کم صورت می گیرد، بازخورد آن عقلایی نیست که دچار خودضعفی و یا مثلا خودباختگی شویم.
● سایه های نامحسوس درتغییر هویت فرهنگی
زمینه های نفوذ فرهنگ وارداتی، یک بعدش جنبه اقتصادی است بعد دیگر در امواج تبلیغاتی نهفته است که می کوشد ذائقه و هویت مصرف کنندگان را تغییر دهد البته محسوس و ملموس نیست تنها می گویند مثلا برای شما مد لباس داریم که می خواهیم شما هم مثل «ما» پیشرفته شوید و...
«شروین عسگری» دانشجوی پزشکی است. وی دیدگاه خود درباره اثرات فرهنگ وارداتی درجامعه را نخست از بعد اقتصادی آن بیان می کند. وی با اشاره به این که عوامل صدور فرهنگ مذکور ازطریق فیلم، کتاب و پوشاک - نیز، فرهنگ مورد نظر خود را وارد جامعه می کنند، توضیح می دهد: «وقتی که لباس جدید وارد و تبلیغ می کنند، نمادگرای فردی با یک نوع پوشش در یک کشور است اما... آنها مستقیم وارد مباحث فرهنگی هویت نمی شوند. آنان نمی گویند که شما مثل «ما» شوید. آنها می خواهند این طور تلقی کنند که شما مثل ما پیشرو هستید. آنان با چنین شیوه ها جدا از اهداف اقتصادی، درپی تغییر مصرف بومی و کمرنگ کردن هویت و اعتماد به نفس مصرف کنندگان هستند.»
● کم کاری ها و غفلت ها در معرفی فرهنگ
یک کارشناس مسئول روابط عمومی و رسانه ای، بر این باور است که فرهنگ غنی و کهن کشور ما که شایستگی آشکاری به فرهنگ غرب را نیز دارد در جامعه مان آن گونه که باید شناسانده نشده است و این خلأ که از یک سو ناشی از غفلت قشری از خانواده ها و کم کاری دستگاه های فرهنگی و از دیگر سو ورود تکنولوژی نوین اطلاع رسانی و ارتباطات جمعی و ترویج ناخواسته فرهنگ غربی است موجبات ایجاد زمینه رویکرد- ولومقطعی- بعضی از افراد کم سن و سال و کم تجربه به مظاهر فرهنگ وارداتی شده است. به گفته وی، برخی از همین تیپ افراد معترف شده اند از تغییر ظاهر شخصیتی خود به پوچی آن ناهنجاری رسیده و به هویت ملی بازگشته اند.
«شیرزاد طورانی» در قیاس فرهنگ اصیل و بی نیاز ایرانی با فرهنگ غربی با تاکید بر این که فرهنگ ما با قدمت چند هزار ساله در هر عصر تاریخی توان غلبه بر فرهنگ غرب دارد معتقد است: «در اثر غفلت ها و عدم شناساندن عمیق آن در جامعه، در مقطعی تهاجم فرهنگ وارداتی غربی به پاره ای از آداب سایه می زند. این تاثیر نشان می دهد اصالت های فرهنگی ژرف و سرمایه گذاری های چندین ساله آن طور که باید و شایسته است بر نتابیده و در جامعه شناخته نشده است. به همین لحاظ ابزارهای مختلف تکنولوژی مدرن ارتباطات مثل اینترنت و... راحت روی احساس و ذهن برخی جوان ها اثر می گذارد چرا که عده ای از متون توانگر تاریخ، فرهنگ و باورهای هویتی خودمان اطلاع جامع ندارند. «به گفته وی این خلأ به خانواده ها و مسئولان فرهنگی و ضعف آموزش برمی گردد در حالی که دستگاه های فرهنگی مثل سازمان تبلیغات اسلامی، ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش و... کم نداریم که بودجه هایی هم دارند ولی همان طور که اشاره رفت، آن حد که باید، به پروسه فرهنگ شناسی پرداخته نشده است.» این کارشناس روابط عمومی می گوید: «ورود فرهنگ بیگانه سبب- کم و بیش- رواج مدل ها و ظاهرآرایی های نامأنوس و بی ریشه مثل مدل سازی موی فشن و بعضاً پوشش های ژولیده نامناسب با رسوم جامعه می شود و الگویی از تقلید در قالب لمپنیزم- ولو در حاشیه جامعه- نمایان می شود در حالی که غرب مولد چنین مدها، خود در پوچی و وازدگی غوطه ور است.»
● خروج از دایره هیچ
«طورانی» تعریف می کند چند جوانی که رویکرد به مدل های غربی داشتند، پس از گذشت مدتی از تقلیدهای وارداتی روی برمی گیرند و در گفت وگویی معترف می شوند هیچ نکته راضی کننده ای در آن مدگرایی غربی نیست. در حالی که پیشتر فکر می کردند ظاهرآرایی به سبک مد غربی موجب ایجاد شخصیت با قدر و مورد توجه بیشتر در جامعه واقع خواهند شد!
● اهداف فرهنگ وارداتی
کسانی که فرهنگ آمریکایی- غربی وارد جامعه می کنند خود کمتر به مصرف آن تمایل نشان می دهند.
«هاشم خسروی» کتابفروش، با این بیان، تاکید می کند با داشتن دین اسلام و حفظ هویت مان نباید فرصت چشم طمع به نورسیده های غربی آن سوی آب به تعلقات ارضی کشورمان داد و باید فرهنگ مان همانند عمرمان رشد کند و پایدار بماند. وی در زمینه سنن پسندیده بومی- ایرانی در جای جای کشورمان، تعریف می کند: «ما سنت کوچکتری در منطقه مان داریم به این شرح که مردم شب عید- نوروز- روی بام خانه شان شال (پارچه) به عنوان عیدانه می آویزانند. هر فرد مخصوصاً دامادهای خانواده ها پوشاک، پارچه و... به آن شال می افزایند و بدین ترتیب رسم دیرینه شب عید را برگزار می کنند.» او مراسم فراگیر مردمی از جمله رسم برگزاری شب چله (یلدا) را در زمره هویت ملی می خواند که از سالیان دور رایج بوده است و این هویت ها نباید از ذهن جوان ها دور شود همچنان که پیروزی شگفت انگیز مردم در ۲۲ بهمن در تاریخ بی بدیل است نباید از اذهان و آیندگان دور بماند. وی در ادامه صحبت خود با بیان این که آثار معماری- فرهنگی کشورمان مثل بنای تخت جمشید و فردوسی به عنوان بخشی از هویت های ایرانی نباید فراموش شوند و اینها پشتوانه اصالت شناسنامه ملی است که همواره باید مورد توجه باشند چرا که «الان جوجه های غربی در آن سوی آب دچار توهم تاریخی شده و چشم طمع به خلیج فارس دارند که به نام عربی باشد!»
● توجه به رشد فرهنگ
از این کتابفروش درباره اثر فرهنگ وارداتی می پرسم. پاسخش این گونه است: «اگر فرهنگ مان را به اندازه جسم و عمرمان مورد توجه قرار ندهیم و رشد نکند، دچار مسایل و ناهنجاری می شویم. باید فکر و عقل نسبت به فرهنگ اصیل مان به یک اندازه رشد کنند. مباحث فرهنگ و باورهای زیبنده از جنس مادیات نیست.
این نوع نگرش نشانه ای از عدم رشد فکری نسبت به فرهنگ و اخلاق است. این فرهنگ وارداتی را کس یا کسانی که وارد می کنند، خود می دانند چه چیز وارد می کنند، آثارش چیست و خودشان آن را مصرف نمی کنند. هدف آن است که فرهنگ غرب بار دیگر در جامعه تسری یابد و ما بهره دهنده به آن باشیم.»
● تمرکز اندیشه به خودباوری ها
به مناسبت عید قربان تا عید غدیر در سالن مترو ایستگاه امام خمینی«ره» نمایشگاه واره ای در قالب چند تا میز معمولی و صندلی در فواصل معین کناره سالن و با نصب یک تابلو (مقوایی) که روی آن نوشته شده بود «خیابان هنر»، برپا شده بود؛ جمعیت از هر سن دور هر یک از میزها حلقه زده اند. پشت میز یک خانم هنرمند مشغول برش تخته به اصطلاح سه لایی به وسیله اره مویی است. روی میزش تابلوی حدود ۴۰*۳۰ با تصویر چهره زن با پوشش سنتی پشت به پنجره ای دارد که پرده کرکره اش از چوب تخت تراش خورده (نواری شکل)، تا نیمه طول پنجره جمع شده است. اطراف نمای قاب، گلبوته و برگچه های سبز، نرمه نسیم طراوت بهاری را به روان بیننده منتقل می کرد. میز دیگر، دست ساخت های سیمی جالب به نمایش گذاشته شده است... میز دیگر... در گوشه ای هم دو جوان به تصویر سازی با سیاه قلم از چهره جوانی که مدل نقاشی آنها شده بود مشغول بودند و... جدا از چند میز، وسط سالن جمعیت بیشتری به شکل یک بیضی، ایستاده اند. جلو می روم که چه خبر است؟... وسط جمعیت یک جوان هنرمند با گریم صورت به رنگ های خاکستری و سیاه و دستکش های بلند خاکستری و پیراهن به همین رنگ، چنان فیگور گرفته، تکان نمی خورد و مات فراسوی جمعیت است که در نگاه اول تصور می کنم، او یک مجسمه است. لحظاتی که می گذرد و او ژست دیگری می گیرد، تماشای این صحنه ها، به طور قطع ذهن هر آدم حاضر در سالن را جابه جا می کند و تنوعی در روح و فکر ایجاد می کند، آدم هایی که هنگام رفتن به طرف سکوی مترو به ویژه هنگام سوار شدن به قطار شتاب و عجله دارند هر چه زودتر به مقصد خود برسند، می دیدم در آن زمان که محو تولیدات هنری بروبچه های هموطن هستند، هیچ اعتنایی به زمان نمی کردند و پنداری فرصتی به دست آورده اند تا قدری فکرشان متمرکز هر آنچه که می بینند، باشد... منظور دیگر از این شرح، ایجاد شرایط توجه به پدیده ها و محصولات خودمان است.
فرصت دادن به هنروران و تولیدکنندگان و مصرف کنندگان و صدالبته طوری باشند که نیاز روانی شان را تامین کند، می تواند در تمامی زمینه ها و پدیده های جدید، مؤثر باشند. چشم به دست دیگران نباشد چون، کارها و مدل ها آن چنان دلپذیر باشند که حتی گوشه چشمی به مدهای دیگران نداشته باشیم و مهم دیگر، در آن صورت دیگر دغدغه تخریب فرهنگ و آداب مان را هم نخواهیم داشت.
... یک گپ دوستانه و شفاف در باب این که دوست داریم بوته های گل، کوهسار، دشت سرسبز و از این نوع مناظر واقعی در بوم طبیعت را داشته باشیم (طعم و حال و هوای این پدیده ها را استنشاق کنیم) یا تصویری به صورت عکس و یا نقاشی از همین مظاهر داشته باشیم؟...
اندکی منصفانه و از سر فکر، روی این دو نمونه، اندیشه کنیم... گمان براین است آن که به صورت طبیعت وجود دارد، به آن که فرضا نقاش و عکاس از همان سوژه ارائه می دهد ترجیح می دهیم... و به عبارت دیگر، لباس آماده هیچ گاه مثل لباسی که خیاط با ظرافت و به اصطلاح قالب و اندازه مطلوب مان می دوزد، نیست. پدیده های مد در هر بخش و زمینه ای چنین است، عاریه ای است و بدون باب ذائقه و پسندمان! همان گونه که خاک میهنمان را تقدیس می کنیم، رعایت فرهنگ، هویت، اخلاق و... هم نشان از دانایی و علاقمندی است.
قصد تاریخ نگاری و گریز به تاریخ کهن کشورمان نداریم که معارف ملی- دینی مردمان ایران زمین پیش از خیلی از کشورها و ملل جهانی درخشید و آوازه علم، هویت، اخلاق و سنن زیبنده ایرانیان همچنان در عصر دستیافت به تازه ترین تکنولوژی و سیاره پیمایی ها، در شرق و غرب و سایر نقاط جهان متجلی است. البته باید یادآور شد که ایران منزلگاه اندیشمندان و مولدان علم، فرهنگ، حرمت نهادن به هویت و معنویت در تمامی عرصه های زندگی مضاف - بر باورهای مذهبی بوده و است که بسیاری از دستاوردهای ایرانی به عنوان الگو مورد بهره برداری غرب و... قرار گرفته است. آثار خالقان فرهیخته ، چه مکتوب و چه سنگ نوشته و حجاری و معماری که برخی سرمنشأ توسعه برای بیگانگان شد، برای نسل های بعد و اکنون و آینده ملاکی برای اعتماد به نفس داشتن و خودیاری هستند حالا غرب سرگشته و تهی از عواطف انسانی با چند مدل رنگارنگ دل خوش کرده که هویت ملی- دینی و اخلاقی عده ای از کم سن و سالان جامعه را سایه بزند و می کوشد بیداری اذهان را به خمیازه های خود فراموشی سوق دهد. یکی از اساتید درخصوص تهاجم فرهنگی غرب در ایران، بدین مضمون گفته بود که هیجان سازی کاذب و یکبار مصرف و از خود بیگانه شدن چیزی نیستند که بر وفق و مراد آموزه ها و باورهای دین، فرهنگ بومی، هویت ملی و تربیت ما باشند- این پدیده های نوی وارداتی با ظاهر فریبنده و نامطلوب، مرداب برآمده از بی توجهی به فرایندهای مسایل اخلاقی- اجتماعی است که ورود آن فرهنگ به صورت های مختلف می تواند به کسانی که اعتماد به نفس کمتری دارند، خدشه وارد کند.
● نباید از غیر تقلید کرد مگر...
عطر روحپرور چمن ها و بوی خوش دیرآشنای خاک از نم نم باران زمستانی در فضای خلوت پارک حسرت یک وجب هوای پاکیزه در شهرمان را می شوید. در فراسوی پارک تک و توک های آدم هایی را می بینیم آهسته در تور باران قدم می زنند. روی یک نیمکت حاشیه یکی از گذرگاه ها نشسته و مشغول خواندن روزنامه است. نزدیک می شوم. زیر یک دو درخت پرشاخه که هنوز مقداری برگ های خشکیده آهنگ جدایی از ما در درخت را نجوا نکرده اند، سرپناه گرفته است.
«مجید» کارش امور چاپ و تهیه جزوات دانشجویی است. در مورد تأثیر فرهنگ وارداتی و دلیل آن که بعضی تأثیرپذیری می کنند، می گوید: «نباید از غیر تقلید کنیم مگر آن که جنبه های مثبت و کارایی در خود فرهنگ خودمان داشته باشد. این که برخی بدون رعایت و توجه به هویت جامعه به پدیده های وارداتی رویکرد دارند به نظر من می خواهند یک سری از کاستی ها و نداشتن های خود را جبران کنند درحالی این شیوه درست نیست.» وی این ارتباط را معطوف به چگونگی کارکرد بعضی از خانواده ها می کند و ادامه می دهد: «آداب و رسوم مفید در جامعه را برخی خانواده ها رعایت نمی کنند. خانواده ای اجازه می دهد و گاه می خواهد بچه فرزند جوان شان به هر آنچه می خواهد برسد و خود از بگو و مگو راحت شود.
این گونه شیوه و برخورد با جوان ممکن است مشکلاتی را هم به وجود آورد.» وی درعین حال می افزاید: «جوانانی هستند که پیرو برخی از الگوهای وارداتی هستند ولی مسایل دینی شان را رعایت می کنند و درون شان خدایی است. آن مد هم اقتضای دوره جوانی است،که همیشگی نیست.» از این شهروند جوان می پرسم: خود شما تا به حال به مدها و فرهنگ غریبه روی برده اید؟. وی با اشاره به این که در یک خانواده با نظم و نظام مند بزرگ شده است، می افزاید: «من دوست دارم ظاهری ساده و معمولی داشته باشم. فرضا اگر بخواهم ریش داشته باشم به صورت طبیعی است نه آن که به تقلید ریش تکنو و برای همرنگی با برخی داشته باشم.»
● اصرار بر فرهنگ شناسی ایرانی
ایران کشوری بی نیاز از جهت دارا بودن سنت های پسندیده است لیکن شیوه بهره بردن از سنت ها یادآوری نمی شود و بعضا به رفتار برآمده از فرهنگ بیگانه و غریبه توجه می کنند.
«وفایی» که می گوید خبرنگار است، در خصوص چند و چون فرهنگ های وارداتی، نخست بر فرهنگ شناسی و فرهنگ سازی ایرانی تاکید می کند و می افزاید: «ایران با داشتن سنت ها، مدرنیته- بعضا- به سنت ها اضافه می شود لیکن از نظر سنت، کشورمان غنی است اما نوع استفاده از سنت ها را- کم و بیش- فراموش کرده ایم. بنابراین در برخی زمینه های برآمده از فرهنگ وارداتی، افرادی به سمت فرهنگ وارداتی گرایش پیدا کرده اند...»
● خودشناسی و تامین نیازهای جوانی
«خبیری» که می گوید شغلش ساخت قاب های مینیاتوری بوده، در این حرفه شاگردانی داشته و حالا چند سالی است که به دلیل مشکل بینایی کمتر فعالیت می کند، درباره تقلید از فرهنگ غیرایرانی سرتکان می دهد و می گوید: مساله آن است که از دبستان تا دانشگاه برای نمره گرفتن درس می خوانیم. یک دانشجو زمانی نزدم آمد تا برای مدرک پایان دانشگاهی اش قاب مینیاتوری بسازم. صحبت به علم و پیشرفت و فواید تحصیل کشیده شد. به اوگفتم به سلامتی حالا چه دانش و رشته ای آموخته اید؟ با لحن مایوسانه ای گفت هدف گرفتن مدرک بود. پایان نامه تحصیلی ام را به کمک یک کارشناس تکمیل کردم. این شهروند مینیاتورکار، نفس عمیقی می کشد و می گوید: حیف!. بعد می گوید: استادی داشتم که اهل مطالعه بود می گفت زمانی ویزیتور بوده است. صبح که از خانه با گفتن بسم الله بیرون می آمد، می گفت همین یاد خدا برای من گشایش است. وی می افزاید: «منظور آن استاد داشتن ایمان و حرکت سررشته پیشرفت ها و بی نیازی به دیگران است. این ها را گفتم که بدانیم در کشورمان از هر جهت ثروت داریم، مالی، منابع خدادادی و جوانان پراستعداد. تاریخ مملکت مان هم سرشار از ادیب و عارف و دانشمند است. سابقه جغرافیایی و فرهنگ مان هم به قرن ها می رسند. این که تحفه های ینگه دنیا و غرب به شکل ابزارهای دیجیتالی و پوشاک و مدل به مدل وسایل صوتی و گوشی تلفن و... اینها تمام شان مصنوعی است. معنویت نیستند. آنان که چنین اختراعاتی می کنند، اخلاق و فرهنگ ما را ندارند. حرمت انسانی را نمی شناسند. همین است که کانون خانواده هاشان کمتر ثابت می ماند.» وی ادامه می دهد: «جوانانشان اغلب به هزار راه نادرست می روند و به انواع بیماری ها و مخدرها آلوده اند.
ظاهرشان را در فیلم ها نبینید. دیگر کشورها مخصوصا غربی، پایبند هیچ اخلاق شریف نیستند. اما جوانان ما در هر شرایط، نجابت دارند. حرام و حلال سرشان می شود و این مختص امروز نیست، پدران و پدربزرگ های مان هم همینطور بودند.» تامل می کند، نگاهی به دور دست می کشاند و می گوید: «اما این مدل های تاسف بار اگرچه موقتی است ولی برو بچه ها را باید روشن و آگاه کرد به خودشناسی امکانات تفریحی بیشتر داشته باشند. نیازهاشان که باب جوانی هر دوره بوده، به درستی فراهم کرد. جای نگرانی نیست.»
● ضعف عملکرد فرهنگی ، هموارسازی زمینه ترویج تولیدات بیگانه
یک دانشجو، با تاکید بر این که فرهنگ وارداتی در هر زمینه بر ذهن و روان برخی افراد به ویژه جوانان و نوجوانان اثر می گذارد بر این بارو است که تلویزیون، سینما و موسیقی، بیشترین جای پا در این مورد دارند و این در حالی است که تشکیلات موظف فرهنگی کوشش چندان در خودنمایی فرهنگ توانگرمان بر نمی تابانند.
«فهرسان جوان» که فوق لیسانس مهندسی برق می خواند، در پاسخ به این سئوال که تاثیر و راهیافت های فرهنگ وارداتی در رفتار و مظاهر قشری در جامعه چیست و راهکارها کدامند؟ می گوید: «به نظر من فرهنگ های وارداتی در هر مقطع قطعا تاثیرگذارند چون با واسطه هایی وارد می شوند که به طرز موثری روی فکر و روح جوانان سایه می زنند. در این باره باید گفت مهمترین موارد تاثیرگذار تلویزیون و سینما هستند. اما فرهنگ وارداتی به نوعی دیگر خود را مطرح می کند و آن از طریق موسیقی است. به عنوان نمونه: الان چیزی در موسیقی وجود دارد به نام «رپ فارسی» که کاملا غربی و کپی برداری است و به عنوان یک نوع موسیقی ایرانی عرضه می شود.»
این دانشجو، در ادامه بیان نظر خود، عدم تلاش مسئولان ذیربط در نمود فرهنگ ایرانی در رویارویی با فرهنگ غربی را مطرح می کند. او در این خصوص می گوید: «یک مشکل عمده دیگر آن است که در مقابل فرهنگ های وارداتی کمتر به معرفی و تبیین فرهنگ مان پرداخته ایم. در حالی انتظار می رود متولیان فرهنگی که می باید روی تولیدات فرهنگی کنترل داشته باشند، چندان به صورت کارساز عمل نکرده اند که این خود نوعی بازگذاشتن راه به روی تولیدات بیگانه تلقی خواهد شد. این دانشجو هم همانند دیگران، راهکارهایی برای مصون سازی هویت و فرهنگ مان ارائه می دهد که در شماره پایانی گزارش خواهیم خواند.»
«دکتر سید عبدالمجید بحرینییان» روان شناس بالینی و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، انگاره ای به ترکیب یک درخت تناور و کهنسال سبز، نقش اندیشه می زند که در کشاکش تندبادهای روزگاران و تاخت و تازهای بیگانگان هیچ آسیبی در پایداری و ترمیم مویرگ و آوندهای حیات آن مؤثر واقع نشده است. وی در پاسخ به این سؤال که فرهنگ های وارداتی ممکن است چه ردپایی در معارف فرهنگی و هویت مان بگذارد، به شواهد تاریخی تکیه می زند که ادراک و شعور ایرانی همیشه راهکارهای زندگی با هویت و فرهنگ را تشخیص داده و بر آن ماندگار است. وی در صحبت های خود نکاتی تأمل انگیز را با توضیح راهبردی نیز برمی تابد و پیام هایی به صورت پیشنهاد ارائه می دهد: «باید سطح اعتماد به نفس و خودباوری مردم را بالاتر برد تا بتوانند خود با حفظ هویت شان نیز سد نفوذ و اثرات سوء فرهنگ غربی باشند.»
● زندگی هماهنگ با باورها
وی در ارزیابی خود پیرامون تأثیرات فرهنگ وارداتی در جامعه، نخست می گوید مهمترین کاری که مسئولان فرهنگی و دانشگاهی در این باره باید انجام بدهند آن است که محتوای فرهنگ و باورمان را در چارچوب یک سری از ارزش های علمی همراه علوم و تکنولوژی وارداتی ارائه دهند. بی توجهی به این مهم متأسفانه ممکن است پیامدهای سویی همراه با ورود تکنولوژی در کشور به بار آورند از جمله مهمترین پیامد سوءش متوجه جوانان یا دیگر اقشار جامعه خواهد بود.» «دکتر بحرینیان» به توانایی تاریخی جامعه در انجام آنچه که در بالا مورد اشاره است می پردازد و می گوید: «تاریخ نشان داده که نسل ایرانی نسلی توانمند و پرافتخار بوده است چرا که همیشه توانسته است علوم بیگانه را بگیرد و ارزش های موافق خود را در پوشش فرهنگی شان استفاده کند.»
وی در این خصوص بیشتر توضیح می دهد: «تاریخ نشانگر آن است که مردم ما همیشه روش هایی را برای زندگی فردی و اجتماعی انتخاب کرده اند که با ارزش های اعتقادی، اخلاقی و دینی شان هماهنگ و همسان بوده است. مردم با هویت و خرد و اندیشه ایران به جهت پایداری فرهنگی همیشه الگویی نیز برای برخی جوامع غربی بوده اند مثلا ابن سینا، رازی و... الگوهایی نیز برای جامعه غربی بوده اند و انتقال علوم ایران در زمینه پزشکی، خدمات بسیاری برای جامعه غرب در برداشته است ولی متأسفانه غرب این علوم را به اسم خود ثبت کرده و بعد بسیاری از دستاوردهای شرقی را به همان جوامع شرقی و از جمله ایران عرضه کرده است.»
● فرهنگ غرب طبل توخالی است
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، درباره سابقه غرب در تاخت و تازهای فرهنگی خود، باور بر این دارد که هجمه های فرهنگی غرب همیشه وجود داشته است منتهی در زمان های مختلف، اشکال آن ها متفاوت بوده است. یک بار با پوشش جامعه، مبارزه می کردند، زمانی می خواستند زبان مادری- ملی مان را تغییر دهند و الان تلاش دارند به جوانان، تحمیل کنند که ارزش های غربی و زندگی در غرب یک وضعیت بسیار ایده آل و رویایی است. که چنین نیست و باید گفت ادعاهای فرهنگی غربی توخالی است. در حال حاضر غرب با بزرگترین مشکل عاطفی بین جوانان و خانواده ها به خصوص گسستن پیوندهای عاطفی و معنوی بین اعضای خانواده ها روبرو است. لذا برای سرپوش گذاشتن روی مشکلات خود، تلاش کرده و می کند با فرهنگ پرزرق و برق خود، مردم جهان سوم را فریب بدهد و با سوءاستفاده از پاره ای خلأها مثل مشکلات مالی- اقتصادی، بیکاری، ادامه تحصیل، اذهان برخی را به سمت ارزش های توخالی خود بکشاند که البته دست فریبندگی غرب در این زمینه رو شده است و الان جوامع جهان سوم با این شگردها و دسیسه ها آشنا شده است و امواج فرهنگ اعتراض روزافزون علیه الگوها و مدهای رایج غربی در جوامع مختلف اوج می گیرد.»
... برنامه ریزان «غربی» از یک فرمول برای فریب استفاده نمی کنند. یا یک راه با شیب تند سربالایی و صعب العبور را به دفعات برای ورود و خیمه زدن و اطراق خود انتخاب نمی کنند و ... و ... اما اقتضای طبیعت روانی شان «کین» است که سماجت می کنند همچون کژدم باشند و «زهر» خویشتن را با وسوسه و تحریک آمیزترین رنگ ها در قطره چکان فرهنگی شان به اشکال و شیوه های فریبنده در جوامعی که پس از قرن ها همچنان به ملیت و هویت و باورهاشان پایبندند، بچکانند و بدین وسیله افکار را تخدیر و یا علایق ملی و اخلاقی خود آنان را منجمد و مسموم کنند.
این نشان های تاریخی و شناخت ترفندها اما برای ما نه کافی است و نه سبب مژه بر هم نهادن از سر اطمینان- که به واقع امر از یک فرهنگ باهوش و ذکاوت برخورداریم- می شود.
در بازنگری و معرفی مولفه های شاخص فرهنگ توانگرمان برحسب نیاز روز جامعه - آن هم جامعه ای جوان، پرشور و استعداد- نباید خست کرد. تا حدی که توانمندی های ذاتی فرهنگ ملی و دینی مان گاه و در پاره ای زمینه ها در سایه کم توجهی ها قرار گیرند و تکرار کلمه ها جای تجلیات درخور و سزاوار جامعه از هر بابت قوی ایران اسلامی را در پاره ای از نیازها، پرکند!...
مدیریت های فرهنگی کشتی مسئولیت را از ساحل خواست های معقول و پویا و بر روی امواج اقیانوس دارندگی های غرورآفرین هویت، ملیت، دیانت و استحقاق جامعه مان به جریان درآورند...
● تهاجم با تاکتیک های متنوع
خیزش ها و یورش های فرهنگی غرب در جامعه تازگی ندارد. اگر سری به تاریخ مان بزنیم رد پای شان مشخص است اما سیر تهاجم به اقتضای زمان و شرایط، شکل و نوع شان با هم متفاوت است وگرنه محتوا تغییر نکرده و نمی کند که همانا تغییر منش و ذائقه باورهای فرهنگ ملی، عقلانی و کم رنگ کردن هویت است؛ عوض کردن اندیشه خود و کشاندن به وادی از خود بیگانگی، بارزترین بلایی که برنامه ریزان غربی بر سر مردمان برخی کشورها و حتی ملت خودشان آورده اند سرخوردگی های روانی و آشفتگی از نوع بی عاطفگی در کانون خانواده ها و گستره اجتماعی شان است.
«دکتر سید عبدالمجید بحرینییان» روان شناس بالینی و عضو هیئت علمی دانشگاه- علوم پزشکی شهید بهشتی، در بیان راهکارهای مصون ماندن از آلایندگی های رهگذر فرهنگ وارداتی، به نکات جالبی اشاره می کند که یکی همان همیشگی بودن هجمه فرهنگ غرب و نمود به اشکال گوناگون است.او در این ارتباط نیز می گوید «مدیریت فرهنگی کشور وظیفه دارد تا مردم را از جنبه های مختلف علوم دیگران و کاربردهای درست آن ها آگاه کند و اعتماد به نفس شان بیشتر شود. با پشتوانه بی نیاز فرهنگ مان، امواج فرهنگی غرب را سد کنیم و دیگر آن که فراموش نکنیم این نکته را که ما نباید دستاویزی به دشمن دهیم و به نیازهای عقلانی جوان بی تفاوت شویم.»
● آگاه سازی و اعتماد به نفس مردم مهمترین وظیفه مسئولان فرهنگی
وی با تاکید به این که نسل ایرانی با توانمندی خود همواره توانسته علوم بیگانه را در قالب فرهنگی خود مورد استفاده قرار بدهد، می افزاید:«وظیفه مسئولان فرهنگی کشور است که در این زمینه اهتمام بیشتر بورزند و تلاش بیشتر بنمایند تا اقشار جامعه بتوانند از جنبه های مثبت علوم و کاربردی صحیح آن ها استفاده کنند.
مهمترین نقشی که مسئولان فرهنگی در این زمینه دارند، آگاه سازی و کمک به ارتقا اعتماد به نفس مردم از تبعات سوء همراه استفاده از تکنولوژی است. آنچه که برای ما ضروری است فهیم بودن مردم است. باید خودباوری را در بین مردم بالا برد تا بتوانند ضمن حفظ هویت شان، جلوی پیامدهای سوء فرهنگ غربی بایستند.»
دکتر بحرینییان، در ادامه صحبت خود، با اشاره به این که بزرگترین حربه فرهنگ غربی؛ جنگ تبلیغاتی و صدور و رواج تولیدات مستهجن در بین جوامع شرقی است، همچنان تاکید بر آن دارد که مسئولان می باید ضمن ا حترام به مردم خودمان و اعتماد به تصمیم گیری های آنان، سعی کنند، اعتماد جوانان را نیز جلب کنند و در کنار آن ها سعی کنیم از برهه حساس فعلی بگذریم و بتوانیم در برابر این حربه جدید غرب و تبلیغات فریبنده اش بایستیم».
این روان شناس بالینی، با تاکید می گوید:«البته این نکته را نباید فراموش کرد که بهانه به دست دشمن ندهیم و خدای ناکرده به خواست های منطقی جوانان ما، بی تفاوت باشیم. جوانان شغل، ازدواج، عدالت و رفاه اجتماعی می خواهند از نظر منابع مالی و اقتصادی یک کشور غنی و بزرگ هستیم و می توانیم با اعمال مدیریت صحیح به خواست های منطقی جوانان پاسخ مثبت بدهیم تا خدای ناکرده دسیسه های وارداتی فرهنگ غربی روی آنان اثر نگذارند.»
● آموزش برای شناخت درونی فرهنگ
از«شروین عسگری» دانشجوی رشته پزشکی درباره شیوه مصونیت سازی جامعه در برابر تعرضات فرهنگ وارداتی می پرسم. وی می گوید:«باید تعریفی درست از فرهنگ خودمان داشته باشیم. الان مردم به ویژه جوان ها - آن طور که باید - نمی دانند در جهت هرچه بهتر حفظ کردن فرهنگ خودی چه کار انجام دهند . اما در این که چه باید کرد، یکی آن است که آموزش درست و یک تعریف قابل باور از طرف دستگاه های فرهنگی- آموزشی داده شود که در درون جوان شکل بگیرد، یعنی فرهنگ از درون خودمان برآید.»
وی در این ارتباط می افزاید:«الان اصل مشکل در این زمینه ها، همان آموزش است. آموزش درست برای بچه ها نداریم. بچه وقتی بزرگتر و به دوران جوانی می رسد، شخصیت او به همان شیوه آموزشی که در مدرسه آموخته، شکل گرفته است...
به باور این دانشجو، معلمان برای تعلیم و آموزش باید طرحی نو دراندازند در حالی که می باید شیوه تعلیم و پرورشی مطابق فرهنگ و هویت خود را خوب فرا گرفته و آشنا باشیم و آن طور که فرهنگ اصیل ایرانی بوده است را دارا باشیم و نه آن گونه که سایرین- بیگانگان- می خواهند باشیم.»
مدیریت و الگوسازی
اما شیرزاد طورانی کارشناس مسئول روابط عمومی و رسانه ای، بر این نظر است که خودباوری فرهنگ و هویت ایرانی بویژه جوانان نیازمند مدیریت جهت دهی هیجان و غرور جوانی است و این که آنان فرضاً هیجانات خود را چگونه برتابانند، نیاز به الگوسازی دارد.
وی می گوید:« در این ارتباط، دستگاه های فرهنگی طبیعتاً موظفند امکانات مناسب با موقعیت های سنی جوان ها فراهم کنند و کالبد شکافی نمایند که چرا به یک جوان به تقلید از مدل غربی، مثلاً موی سر خود را با هزینه ای نسبتاً بالا، به شکل غریب آرایش می کند و یا دیگری به روش غیرمتعارف فرهنگ خودی، می پوشد.
به نظر می رسد یک بخش عمده این تقلیدها ناشی از آن است که الگوی آرایش و آراستگی- ظاهری- مدل جدید ایرانی به آنان ارائه نشده است و مثل خیلی از محصولات دیگر داخلی که به نوعی رقابت با مشابهات وارداتی می کنند، عرضه نشده است. در بخش پوشاک چنانچه امکان تولید مدل های رقابتی با رنگ های متنوع در لباس فراهم شود چرا نمایشگاه های مد لباس ایرانی- اسلامی - باب هر سلیقه و جنسیت-، مقطعی و تنها در چند محل تهران و یا چند شهر دیگر برگزار می شود؟ که برای همگان فرصتی نباشد تا ازآن طریق به فکر استفاده از تولیدات با نمود هویت و فرهنگ خود باشیم؟ و چرا از چنین فضاها به طور کامل و مستمر و کامل استفاده نمی کنیم؟».
● غفلت ها و بی توجهی ها در معرفی شاخص ها
یک مدرس علوم ارتباطات اجتماعی، در نقد و علل رویکرد به تقلید و راهکارهای خنثی سازی فرهنگ غربی وارداتی، نخست جای خالی کارایی ابزارهای بارز شناساندن فرهنگ خود در رویارویی با پدیده های تکنولوژی و امکانات مدرن ارتباطات جمعی را نشانه روی می کند.
این خلأ یا ضعف در مقطع کنونی در حالی است که به گفته او ما از نمونه های فراوان تاریخی مدنی- دینی برخوردار بوده ایم.
«برات الله صمدی راد» در توضیح خود پیرامون علت ها و راهکار مقابله با فرهنگ وارداتی و بازخوردهای آن، معتقد است بخشی ازاین موضوع به متولیان امور فرهنگی و اجتماعی برمی گردد که کمتر به معرفی شاخص های فرهنگ ملی و دینی تمایل نشان می دهند.
او می افزاید:«وقتی غرب با پدیده هایی مثل اینترنت، ماهواره و دیگر تکنولوژی های جدید دیجیتالی وارد عرصه فرهنگی می شوند طبیعی است با کمک نرم افزار و سخت افزار می کوشد مدل ها و نگاه خود را ترویج کند.
اگر می خواهیم جوانان را راهنمایی و ارشاد کنیم باید اولاً این ابزارها و کار با آن ها را بشناسیم، ثانیاً برنامه ریزی و الگوسازی کنیم.
الگوهای زیاد تاریخی و دینی داشته ایم. این الگوها را باید به زبان روز تبدیل کنیم.
توجه داشته باشیم چنانچه به سوالات امروزی، به زبان گذشته جواب های قدیم بدهیم طبیعی است آن ها- جوانان- قانع نمی شوند چرا که نیازهای جدید، پاسخ های جدید طلب می کنند. لذا باید این هنر را الگوسازی کنیم و الگوها هم دست یافتنی باشند. گاه الگو می دهیم که آن الگو دست یافتنی نیست. مثلاً معصومیت انسان، که جوان می گوید نمی تواند به آن معصومیت برسد.»
از مدرس علوم ارتباطات اجتماعی، می پرسم: الگوها از نظر شما کدامند؟ پاسخ وی چنین است:«الگوهای ارتباطات مطلوب، اخلاق، ورزش
و ...، طراحی و به جوانان عرضه شود. شما ببینید، تمام زیر و بم زندگی و تاریخ ژاپنی ها را بررسی کنیم امثال سامورایی ها را دارند. یا در فلان کشور آدم های سنگین و خیلی قوی خود را در جهان مطرح می کنند، در حالی که تاریخ ایران مان را مطالعه کنیم می بینیم ما اولین ملتی در جهان بوده ایم که بحث منشور آزادی را در قرن ها پیش ابداع و مطرح کرده ایم اما از غربی ها همان منشور را می شنویم. چرا؟، چون آن گونه که باید و شایسته است با پیشینه تاریخی و مواهب مذهبی ارتباط تنگاتنگ کمرنگ شده است.
بنابراین، غرب می خواهد از خلأ های بین تاریخ معاصر با تاریخ قبلی پیشینه ما از طریق واردات فرهنگی، سوء استفاده کند.
در چنین وضعی باید ارزش ها و خواست های شایسته مان به شکل یک الگوی عمومی زیبنده، ارائه دهیم.»
● بازتعریف الگوی بومی به زبان امروزی
«مهرسان جوان» که فوق لیسانس مهندسی برق می خواند، به عنوان راهکار مدنظر خود در زمینه فرهنگ وارداتی و پیامدهای آن، می گوید هر آنچه ابزار فرهنگی داریم درست ارائه دهیم به طوری که مورد پسند زیبنده جوان واقع شود. ما این ابزارها را داریم چون فرهنگ مان غنی است. او همچنین بر این نظر است آنچه در سرشت فرهنگی خود داریم به نحو احسن ارائه دهیم که می تواند پاسخ قشر جوان باشد.
● خانواده ها بیشتر توجه کنند
«مجید» که شغلش انجام چاپ جزوات دانشگاهی است، در مورد راهکار کاهش و مهار رویکرد برخی از کم سن و سالان به مدهای وارداتی، اشاره به سختگیری کمتر نسبت به بچه ها دارد ولی می افزاید: «خانواده ها توجه بیشتر داشته باشند در تامین خواست های نوجوان و جوانان شان افراط ننمایند.»
● هویت، وسیله مقابله
اما «سیاوش وفایی» خبرنگار، معتقد است که همراه با رشد اقتصاد عمومی و به اعتبار قدمت هزاران ساله فرهنگی می توان جامعه را به سمت بهتر شدن شرایط از هر بابت پیش برد و از راندمان بالا و بهتر برخوردار شد.
او در زمینه لزوم توجه به ابعاد فرهنگی جامعه، می گوید که چنانچه پیشترها فرهنگ سازی جامع صورت می گرفت و مثلاً فرهنگ صحیح استفاده از خودرو صورت می گرفت، الان معضل تخلفات از جمله به سرعت رفتن ها در گذرگاه ها را شاهد نبودیم و نیز ظرفیت کم خیابان ها را نداشتیم.»
● تجدید نظر در شیوه برخورد با جوانان
یک عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، با اشاره به این که نیازهای جوان نسل فعلی جامعه ما با خواست های نسل قبل متفاوت است، می افزاید:«ویژگی های جوان، نوآوری، تنوع، بی صبری، صداقت و دارای لطافت روح است تا وی رک گویی، پاکی و عصبانیت را نیز از ویژگی های فطری جوانان می خواند و اضافه می کند:«بزرگترها باید در شیوه برخورد با جوانان تجدیدنظر کرده و با صبر بیشتر و سعه صدر برخورد کنند. حرف و نیازهای او را درک کنند و صداقت و رک گویی شان را تحسین کنند.»
دکتر بحرینییان، روان شناس بالینی، در ادامه گفتار خود مبنی بر توجه بر جهات فطری جوانان، ضمن تاکید بر آن که باید در روش برخورد نسبت به آن ها بازنگری شود، در خصوص ظواهرشان، بر این نظر است که از موی بلند، رنگ لباس و درخواست شان نباید هراسید. او در عین حال این توصیه را هم دارد:«اگرچه در کنار این ها- ظاهر جوان- باید زمینه های مسئولیت سنگین جوانان و ارتقاء سطح فکری و فرهنگی آن ها را فراهم کرد و صادقانه رفتار کنیم.
آنان را نترسانیم، تحمل شان کنیم. بدین ترتیب مطمئناً جوانان ما بهترین راه را انتخاب خواهند کرد. اگر با اشتباهی در راهشان روبرو شوند و وقتی با صداقت جامعه روبرو شوند خودشان از راه رفته برمی گردند.
بنابراین نباید در برابر روش آنان ، با شدت عمل و تحقیر و نادیده گرفتن خواسته های آنان برخورد کرد. باید به رک گویی و صداقت آن ها ارج گذاشت و به توانمندی هاشان اعتماد کرد. از این که جوانی به خاطر تنوع طلبی و نوخواهی شیفته پاره ای از مظاهر و پوشش خاص می شود نباید نگران شد ضمن آن که سعی کنیم از پوشش صحیح، آرایش صحیح و ظواهر صحیح متناسب با جامعه ایرانی- باورها- استقبال کند».
وی می گوید که سازمان ملی جوانان که متصدی امور جوانان در کشور است باید نیازسنجی جوانان را انجام دهد و بیشتر و توانمندتر با خواسته های آنان روبرو شود.
حسن آقایی
منبع : روزنامه کیهان