دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


تماشای فوتبال از رادیو


تماشای فوتبال از رادیو
انگار پنجاه سال پیش بود. یا شاید هفتاد سال پیش. همه به رادیو گوش می كردیم، نگران تیم ملی كشورمان بودیم كه آیا گلی خواهد زد یا نه. عجله نداشتیم به خانه برسیم و بازی را تماشا كنیم. ما، سرنشینان اتومبیل بغل دستی و همه آنها یی كه در ترافیك گیر كرده بودیم، داشتیم گزارش فوتبالی را می شنیدیم كه انگار خود تصویر بود. ما می دانستیم كه در فلان دقیقه مهرزاد معدنچی با بغل پا پاسی را برای یكی از بازیكنان فرستاده بود كه پشت محوطه جریمه تیم حریف توپ لو رفته بود و در بازگشت رحمان رضایی كه جلو آمده بود، با یك تكل صحیح توپ را از آن خود كرده بود. ما همه اینها را با گوش هایمان می دیدیم. انگار هفتاد سال پیش بود كه رادیو یكه تاز بود و مردم پای رادیو، درحالی كه نگاهشان به در و دیوار بود، مسابقه یا رویدادی را دنبال می كردند.
مهرزاد عطاران گزارشگر فوتبال شبكه ورزش، كه برای گزارش كردن مسابقات به آلمان سفر كرده بود، چنین هدیه ای به ما داد. هدیه قابل داری بود: تجربه یك گزارش رادیویی زیبا از مسابقات تیم ملی كشورمان.
اصلاً مهم نیست كه رادیو پنج ثانیه ای از تلویزیون های ایرانی و خارجی در پخش گزارش جلوتر بود. هرچند عصر ارتباطات و سرعت است. اما این چند ثانیه مهم نبود. مهم گزارشی بود كه واقعاً دلچسب بود. تصویری بود و گزارشگر خودش را گزارش نمی كرد. بازی را گزارش می كرد. (البته این مزیت سرعت رادیو را نادیده نمی گیریم و حتماً بعدها درباره آن صحبت خواهیم كرد كه مثلاً این امكان چرا در بخش اخبار استفاده نمی شود.)
رادیو تصویر ندارد و این هنر گوینده و گزارشگر رادیو است كه وقتی می خواهد از یك فیلم سینمایی، تابلویی نقاشی و مسابقه ای ورزشی گزارش بدهد، آن قدر به ما تصویر می دهد كه انگار پای تلویزیون هستیم. انگار روزنامه می خوانیم و عكس هایی از آنچه صحبتش هست، پیش روی ماست.
گزارش های عطاران این ویژگی را داشت. او در تمام طول بازی از زمانی كه توپ از یك طرف زمین شوت می شد، تا پاسی كه لو می رفت، از پاس كاری های چند بازیكن در محوطه جریمه كه هر كدام یكی دو ثانیه توپ را در اختیار داشتند تا كوچك ترین ضربه ها و پاس ها را گزارش می كرد و نمی گذاشت حتی شیوه ضربه زدن بازیكن به توپ از ما پنهان بماند. این بحث را با مثالی باز می كنم تا بدانید این كار چه ظرافتی دارد. ظرف مدت پانزده ثانیه حمله ای شكل می گیرد و قرار است كه گزارشگر همه پاس كاری ها و همه تلاش تیم مقابل را برای دفع این حمله گزارش كند. او می تواند در این پانزده ثانیه تنها به آوردن نام بازیكنی كه توپ را در اختیار دارد اكتفا كند. برای امتحان هم كه شده یك بار برای خودتان نام چند بازیكن را پشت سر هم بگویید تا ببینید چند ثانیه زمان می برد. حالا گوش كنید كه یك گزارشگر خوب رادیو چه می كند. گزارشگر خوب به ما اطلاع می دهد كه توپ در كجای زمین است. كدام بازیكن توپ را در اختیار دارد و چطور پاس می دهد. به چه كسی پاس می دهد و به كجای زمین. عطاران همه این كارها را انجام می دهد به علاوه یك كار بیشتر. در گزارش بازی ایران و آنگولا او جمله ای به كار برد كه به نظر من برگ برنده كارش بود. او گفت كه یكی از بازیكنان ایران به بازیكن دیگر پاسی در عمق می دهد تا او از سمت چپ به جلو برود. جمله ای كوتاه بود كه كلی تصویر برای ما داشت. ما شنوندگان رادیو، خیلی خوب درك می كردیم كه چطور بازیكنی به بازیكن دیگر پاس می دهد و قصدش از این پاس چیست. ساختن چنین تصویرهایی در جملاتی كوتاه و در سرعتی كه یك حمله فوتبال دارد، چیزی نیست كه به همین سادگی به زبان بیاید و این هنر گزارشگر است.
نكته دیگری كه در گزارش های او می شنوید، فارسی زیبا و به دور از اصطلاحات مرسوم است. (شاید بگویید كه من شیفته وار می نویسم اما باور كنید، شنیدن جمله ای به این زیبایی و رسایی از زبان گزارشگران فوتبال یا هر كسی كه در موقعیتی هیجانی سخن می گوید، كمیاب است.)
و نكته آخر اینكه در گزارش های او شما اصلاً متوجه مهرزاد عطاران نمی شوید و این خیلی مهم است. او شما را مرعوب دانسته های خود نمی كند. او هرگز نمی گوید كه فلان بازیكن حالا در زندگی خانوادگی اش مشكل دارد یا نه (شاید چون مانند گزارشگران تلویزیونی فرصتی برای حرف اضافه ندارد و حركتی را به قوه بینایی مردم واگذار نمی كند.) و برای مربیان و داوران تعیین تكلیف نمی كند. او به شما گزارشی می دهد از آنچه روی می دهد. برای همین وقتی كه گزارش می كند شما غرق در بازی می شوید نه غرق در گزارشگر. هیچ تكیه كلامی هم ندارد.
دكتر حسن نمك دوست استاد رشته روزنامه نگاری است و سی سال سابقه كار روزنامه نگاری دارد. او نكته خیلی مهمی را درباره یك اثر روزنامه نگارانه می گوید: «اگر شما مطلبی را خواندید و بعد از آن گفتید كه عجب نویسنده ای بود آن مطلب شكست خورده است. اما اگر اثری خواندید كه بعد از خواندن آن گفتید عجب موضوع جالبی بود، آن نویسنده كارش را درست انجام داده است.» این جمله درباره گزارشگری فوتبال هم صدق می كند. شاید اینكه مهرزاد عطاران و بسیاری دیگر از گزارشگران فوتبال نامی ندارند برای همین است كه تنها گزارش می كنند و خودشان را بر فرق شنونده نمی كوبند.
به همین دلیل است كه وقتی خواستم برای این مطلب عكسی از او پیدا كنم، در هیچ جای اینترنت عكسی از او نیافتم. حتی در سایت رسمی رادیو ورزش. راستی می دانید كه این گزارشگر همین امسال به عنوان گزارشگر برتر فوتبال در رادیو معرفی شد و هیچ عكسی از او نداریم؟
سام فرزانه
Sam.farzaneh@gmail.com
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید