دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


دلال محبت


دلال محبت
چندی پیش یک فیلم ایرانی را مشاهده می کردم که برای اولین کلمه ای شنیدم که برایم کاملا تازگی داشت. "دلال محبت" واژه ای بود که اطلاق به عملکرد هنرپیشه فیلم داشت. پیام فیلم، پرده برداری از یکی از مشکلات و معضلات داخل کشور یعنی مسئله روسپی گری (خود فروشی) زنان و دختران جوان بود. پس از انقلاب اسلامی اگر چه ارگانهای دولتی و مذهبی سعی در بر چیدن این معضل داشتند و با تخریب محله جمشید آباد در تهران و محلات مشابه با آن در سائر شهرستانها تلاش پی گیری نمودند. اما پس از این اقدامات این موضوع نه تنها بر چیده نشد بلکه همچون ویروسی درهمه جا منتشر شد و زن ومرد و را در سنین مختلف تحت تاثیر خود قرارداد. بگزارش یکی از خبر گزاری های رسمی داخل کشور سن دخترانی که به عمل خود فروشی اقدام می کنند در استان تهران به ده سال می رسد. در همین رابطه در مصاحبه ای که با یکی از با یکی از این افراد انجام شد دلیل این عمل را آزادی فردی و سر کشی بر علیه آنچه که برای ایشان ممنوع شدع بود اذعان شد.
●آمار روسپیان تهران بزرگ
بر اساس یک تحقیقات غیر رسمی آمار روسپیان شهر تهران به سیصد هزار نفر می رسد. این رقم به این معنی است که به طور متوسط از هر ده زن و دختر تهرانی یک نفر از آنها به خود فروشی مباردت می ورزد. این آمار واقعیتی است تکان دهنده که باید آنرا متاسفانه پذیرفت. شاید اولین عکس العمل هر یک از ما در برابر این معضل محکوم کردن و تقبیه آن باشد. ولی تصور بکنید که این موضوع در مورد دوست صمیمی و یا خانواده شما صادق باشد آیا این طرز برخورد می تواند راه حلی برای کمک به این معضل باشد در حالی که گسترش روزافزون این مسئله در کشور در صدر جرائم گرفته است. معضل خود فروشی عاملی نیست که تنها شامل قشر زنها باشد بلکه مردها را نیز در بر می گیرد. مردانی که شاید در مقایسه با زنها از درصد پایین تری قرار دارند ولی در مجموع در همان دسته قرار می گیرند.
هدف از مطرح کردن و نشر این مقاله محکوم کردن و یا تحقیر این افراد نمی باشد بلکه در چرایی آن و سعی در دید بهتر و شناخت این گونه افراد میباشد و اینکه چگونه می توان یه ایشان کمک نمود. اگر چه این موضوع بدلایل بسیار برای عده کثیری از جامعه سنتی ایرانی غیر قابل هضم نمی باشد اما باید گفت کگه در جامعه ما وجود دارد و بعنوان پاره ای از اجتماع ما باید برای پاسخگویی و حل آن دخیل شد. همچنین در این رابطه نمی توان تنها به پاسخ های سنتی و تعصبات مذهبی بسنده نمود زیرا چاره ساز این مشکل نمی باشد. بلکه باید عوامل سازنده ای که بوجود آورنده این وضعیت می باشد را جستجو نمود. عواملی چون تنگناهای اقتصادی، فشار های بیش از حد مذهبی، اجتماعی، تحقیر و سرزنش بیش از حد و یا آزادی بیش از حد و کپی برداری از فرهنگ های دیگر بعنوان مفهومی برای زندگی.
●مسئول کیست؟
این مسئله آنقدر بغرنج و حساس می باشد که اغلب افراد از بیان آن طفره رفته و سر باز می زنند و یا آنقدر احساس ترس و تقصیر می کنند که نمی توانند این موضوع را با دیگری در میان بگذارند و در این رابطه کمکی دریافت کنند. شاید شما که امروز این مقاله را مطالعه می کنید یکی از این افراد باشید. شاید شما یکی از این افراد را می شناسید ولی قادر به فهم و درک این موضوع نیستید. مسلما موضوعی که می تواند کمک حال باشد پذیرش این دسته و گوش دادن به درد دل ایشان می باشد قبل از اینکه مورد محکومیت و لعن و نفرین قرار بگیرند. باید دانست که اگر ایشان مرتکب اشتباهی می شوند مسئول آن افرادی دیگر هستند که این راه را جلوی پای این دسته از افراد قرار داده اند.
یکی از راه حل ها و شاید تنها راه حل درک اینگونه افراد درک و پذیرش اینان می باشد. عیسی مسیح نمونه ای بی نظیر در این رابطه می باشد هنگامیکه رهبران و متعصبیون مذهبی زنی را کشان کشان که در حال زنا گرفته شده بود بحضور او می آورند تا عیسی حکم بر سنگسار شدن او بود (مجازاتی که بر حسب قانون برای اینگونه افراد مقرر بود). زن که مطابق سنت به نشانه شرم آور بودن عملش تا کمر برهنه شده بود با پوشاندن بالا تنه خود بتوسط دستهایش و بگونه ای رسوا شده در میان انظار سر خود را به نشانه شرم به پایین انداخت بود. عیسی در این تصویر بر خلاف انتظار ناظران پس از مکثی به متهم کنندگان زن پاسخ داد هر کدام از شما که تا بحال گناه نکرده اید سنگ اول را به او بیاندازید. این گفته عیسی باعث شد تا متهم کنندگان یکایک از صحنه خارج شوند چون هر یک از آنها در درون خود میدا نستند که ایشان نیز در قسمتی می لنگند و کامل نیستند. در انتها عیسی و آن زن تنها مانند و عیسی به زن رو کرد و گفت من نیز تو را متهم نمی کنم برو و دیگر مرتکب چنین عملی نشو. سخن پر از رحم و شفقت عیسی آن زن را تغییر داد و به او دنیایی از امید بخشید. محبت عیسی داروی شفا بخشی بود برای زنان بدکاره، ثروتمند استشمار گر، قانون شکنان، مجرمین. شاید به همین دلیل بود که او را دوست گناهکاران لقب دادند. عیسی به انسانیت واقعی افراد که در درون ایشان بود می نگریست و ارج می نهاد. امروز بار دیگر این عیسی حاضر است تا با محبت بی نظیر خود تبدیل کننده هر یک از ما باشد. ما ممکن است افرادی انزجار آور باشیم، اما باز مایه شادی و باعث افتخار خداییم. زیرا او می خواهد چشمان ما را باز کند و بما نشان دهد که چقدر ما را دوست می دارد.
با امید به اینکه همه ما این محبت مسیحایی را تجربه کرده و در آن فرو بگیریم.
تهیه کننده بابک سیار
منبع : مجله الکترونیکی بهار ایران


همچنین مشاهده کنید