دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


یکی داستانی است پر آب چشم…


یکی داستانی است پر آب چشم…
متاسفانه آمار آزارهای جنسی و زنای با محارم در آمارهای مختلف بالا و در حدود ۱۰ درصد بوده است (که عمده قربانیان را زنان تشکیل داده اند). هرچند در ایران آمار مشخصی در این زمینه وجود نداشته است اما گمان بر این است که این آمار در همین حدود ذکر شده باشد (درصورتی که جمعیت فعلی کشور چیزی بین ۶۰ تا ۷۰ ملیون نفر باشد (حداقل آمار این قربانیان را میتوان چیزی بین ۳ تا ۳,۵ ملیون نفر تخمین زد).
روزی تماسی داشتم از دخترخانم ۲۳ ساله ای از شیراز. ایشان در بین گفتگوی تلفنی که با من داشتند یکی دو دفعه منقلب شدند و لختی سکوت گفتگوی کم و بیش طولانی ما را قطع کرد. متأسفانه مسائل ایشان را نمیتوان طی "یک مشکل" بازگو کرد و روی هم رفته شامل مسائل ذیل میشد:
۱) رابطه جنسی که پدر ایشان (من تأکید داشتم که بدانم پدر نسبی و خونی ایشان است که متأسفانه جواب مثبت بود) از سن ۵ سالگی تا ۱۲ سالگی با ایشان داشت. ایشان میگفتند که بارها این موضوع را بصورت سربسته با مادر خود در میان گذاشته بودند که با عدم توجه مادر کار به اینصورت ادامه یافته بود و در نهایت با توضیح شفاف این دخترخانم و با باور این مسئله از سوی مادر با مشاجره سخت میان پدر و مادر موضوع خاتمه می یابد. پدر دارای تحصیلات در حد لیسانس و افسر ارتش بوده اند و رابطه با دخترشان ابتدا بصورت خوابیدن در رختخواب و نوازش بدن و سینه ها شروع شده و کم کم بصورت نزدیکی از پشت و دخول از جلو ادامه یافته بوده. ایشان حتی در همین سن هم شبها مجبورند موقع خواب در اتاق را قفل کنند و هنوز موارد متعدد هفتگی خودارضایی پدر در اتاق روبروی ایشان را گزارش میکنند.
۲) رابطه خانوادگی کاملا مخدوش و از هم پاشیده ای که مادر و پدرشان داشتند. والدین اغلب رابطه عاطفی و جنسی بسیار سرد و دور از همی داشتند. مادر با افراد غریبه متعددی روابط جنسی نزدیک برقرار میکرده است. آن دو هنوز هم با دعواها و مشاجرات فراوان روزمره خانه را به کانون تلخ و مشوش و تاریک آزردگیهای روحی تبدیل میکنند.
۳) سوءظن و ممانعت شدید (بخصوص) مادر نسبت به روابط و رفت و آمدهای کاری و دوستانه دخترشان. این دخالت ها و سوءظن ها آنچنان ایشان را تحت فشار روحی قرار داده است که بطور کل از امکان برقراری هرگونه رابطه مداوم و خوشایند با کسی به اسم همسر آینده یا حتی در حد یک دوستی ساده ناامیدند.
۴) احساس ترس و تشویش از نزدیک شدن و تنها ماندن با یک نفر از جنس مخالف. احساس سوءظن به روابط صمیمی تمام برادر و خواهرها و پدر و دخترهایی که در محیط اطراف خود می بینند.
۵) احساس ترس و اضطراب و افسردگی قابل توجهی که با افزایش تنشهای خانوادگی بصورت مقطعی تشدید میشود. احساس ناامیدی از امکان رهایی از این وضعیت- از خانه ای که در ان بزرگ شده اند و در آن رنج میکشند- احساس ناامیدی از پیدا کردن قهرمان رویایی که میتواند او را به کنج امن و بستر آرامش خود ببرد و .....
متاسفانه آمار آزارهای جنسی و زنای با محارم در آمارهای مختلف بالا و در حدود ۱۰ درصد بوده است (که عمده قربانیان را زنان تشکیل داده اند). هرچند در ایران آمار مشخصی در این زمینه وجود نداشته است اما گمان بر این است که این آمار در همین حدود ذکر شده باشد (درصورتی که جمعیت فعلی کشور چیزی بین ۶۰ تا ۷۰ ملیون نفر باشد (حداقل آمار این قربانیان را میتوان چیزی بین ۳ تا ۳.۵ ملیون نفر تخمین زد). این در حالی است که آمار واقعی موارد آزارهای جنسی احتمالا چیزی بیش از این است چرا که بخاطر عواقب بسیار دردناک و ناراحت کننده آشکار شدن آن عمدتا قربانیان از آشکار کردن چنین مسائلی بصورت علنی خودداری میکنند. آزارهای جنسی عمدتا از سوی نزدیکان این افراد و در سنینی اتفاق می افتد که توانایی چندانی برای دفاع از خود و عقب زدن متجاوز ندارند. اغلب این متجاوزین را برادران یا پدران تنی یا ناتنی و گاه خویشاوندان و یا همسایگان نزدیک آنها تشکیل میدهند. آزارهای جنسی اغلب بصورت دستمالی بدن- مقعد- آلت تناسلی با دست و یا مالش الت مردانه در اطراف دستگاه تناسلی زنانه صورت میگیرد. بندرت ممکن است این کار با دخول در مقعد یا مهبل همراه باشد و منجر به آسیب موضعی شدید و خونریزی شدید محلی و یا حتی انتقال بیماری های مقاربتی و حاملگی باشد (یک نمونه حاد آن را اخیرا در یکی از شهرستانهای استان کردستان شاهد بودیم که منجر به حاملگی خواهری توسط برادر ۱۶ ساله وی بود. خواهر و برادر مدت قابل توجهی از ترس انتقام پدر و مادر و خشم مردم شهر در زندان محلی تحت نظر مأمورین نگهداری میشدند و فرزند ایشان به یک شیرخوارگاه منتقل شده بود).
آزارهای جنسی اغلب با عوارض روحی و جسمی متعددی برای قربانیان حتی سالها پس از گذشت از این موضوع همراه است. حدود ۸۵ درصد از این قربانیان مبتلا به درجات متوسط تا شدید افسردگی هستند (در مقابل حدود۴۰ درصد از عموم افراد جامعه). تعداد شکایات جسمی این افراد حدود ۳ برابر عموم افراد جامعه و شامل شکایاتی چون دردهای شکمی متعدد با منشاء نامشخص- اسهال ویبوست و مشکلات گوارشی- و دردهای منتشر عضلانی و استخوانی در اندام های مختلف بدن و البته انواع مختلف اختلالات جنسی است. تعداد مراجعات این افراد به پزشک دو برابر عموم افراد (۱۴ مراجعه در مقابل متوسط ۷ مراجعه به پزشک در سال) است. سردرد- کابوس های شبانه- کاهش اشتها- علائم ادراری- دردهای مختلف قفسه سینه- احساس تنگی نفس و موارد اقدام به خودکشی از علائم نه چندان نادر این قربانیان است.
درمان های شایعی که میتواند به قربانیان اینگونه تجاوزات کمک کننده باشد عبارت است از رفتار درمانی شناختی (با تکیه بر تغییر الگوهای شناختی و انجام تمرین های ساده برای کاهش تنشهای کاری و خانوادگی یا جنسی)- روانکاوی به منظور شناخت و آگاهی از تعارضات پیچیده درونی همچنین امکان بیان و صحبت در مورد رازها و دردهای نهفته درونی- و درمانهای شایع ضدافسردگی.
نکته قابل توجهی که باید به آن اشاره کرد این است که با وجود شیوع قابل توجه این موضوع در جامعه و اثرات و عوارض روحی و جسمی بعضاً شدید و خرد کننده آن بر افراد، اغلب کارکنان وشاغلین بخش های پزشکی بندرت ممکن است از مراجعین خود در این رابطه سوالی بپرسند. باید به پزشکان تذکر داد که همانطور که در شرح حال های معمول خود در مورد اعتیاد به سیگار یا مصرف الکل از مراجعین خود سوال میکنند باید آزارهای جنسی را هم بعنوان یک علت شایع بسیاری از مشکلات متعدد خانم ها مد نظر قرار بدهند.
حمیدرضا شیرمحمدی
خبرنامه گویا
منبع : کمیته حمایت از کودکان خیابانی ایران - سوئد


همچنین مشاهده کنید