سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


درک محدودیت ملایم بودجه


درک محدودیت ملایم بودجه
واژه "محدودیت ملایم بودجه" (Soft Budget Constraint) به یکی از کلمات آشنای فرهنگ لغات اقتصادی تبدیل شده است. این واژه اولین بار توسط کورنای (Kornai) (۱۹۷۹، ۱۹۸۰، ۱۹۸۶) برای تشریح رفتار اقتصادی در اقتصادهای سوسیالیستی مورد استفاده قرار گرفته است که ویژگی اصلی اقتصاد آنها کسری بودجه است. اکنون مفهوم SBC مرتبا در ادبیات اقتصادهای در حال گذار از سوسیالیسم به سرمایه داری به کار می رود. اخیرا مشکلات مربوط به SBC به موضوع اساسی سیاستگذاری در اقتصادهای در حال گذار تبدیل شده است. اما این مفهوم به طور فزاینده ای در ماورای قلمرو اقتصادهای سوسیالیست و در حال گذار کاربرد دارد. بخشی از حوادث جهان سرمایه داری، مانند فروپاشی بخش بانکی اقتصادهای آسیاس شرقی در دهه ۱۹۹۰ نیز می تواند از طریق واژه SBC توضیح داده شود.
عبارت SBC از واژگان اقتصاد خرد به عاریت گرفته شده است. . پدیده ای که توسط SBC تشریح می شود واقعی و مشخص است. برای توصیف علائم مشخصه SBC باید هم شرایط و هم نشانه های آن مورد بررسی قرار گیرد.
اولین بار کورنای در دهه ۱۹۷۰ علائم مشخصه SBC را در اقتصاد مجارستان مشاهده کرد، یک اقتصاد سوسیالیست که اصلاحات به سمت اقتصاد بازار را شروع کرده بود (کورنای۱۹۷۹، ۱۹۸۰). اگرچه شرکتهای دولتی با یک منافع مالی و اخلاقی در حداکثر سودشان واگذار می شدند اما آنهایی که به طور مزمن زیان ده بودند حق خروج از بازار را نداشتند. آنها همیشه با سوبسیدهای مالی یا سایر ابزار کمکی نجات می یافتند. شرکتها می توانستند برای بقای خود حتی پس از زیان های کلان امیدوار باشند و همین انتظارات مانع تغییر رفتار آنها می شد. بعد از اولین مشاهدات کورنای مباحثه در مورد این مساله که محدودیت ملایم بودجه یکی از دلایل ناکارایی اقتصادهای سوسیالیست است به شدت مورد قبول قرار گرفت. از ابتدا تحلیل گران پیشنهاد کردند که گرچه مساله (SBC) بویژه در میان اقتصادهای سوسیالیست فراگیر است، به خصوص آنهائیکه قصد انجام اصلاحات را داشتند ( از طریق اعتماد به مکانیزم بازار) اما این پدیده می تواند به در دیگر محیط های اقتصادی نیز خود را نشان دهد. حتی آنهاییکه کاملا بر اساس مالکیت خصوصی (کورنای ۱۹۸۰، ۱۹۸۶) بنا شده اند. اجازه بدهید ما یک توصیف حقیقی از علائم مشخصه کار خود را آغاز نماییم.
سازمانی( برای مثال یک شرکت دولتی) را در نظر بگیرید که با محدودیت بودجه روبرو است( این سازمان را BC می نامیم)؛ این شرکت باید هزینه های خود را با موهبت های اولیه دولت و منابع درآمدی خود پوشش دهد. اگر این شرکت در بازار شکست بخورد و با کسری بودجه روبرو شود، بدون دخالت دولت (کمک کننده) نمی تواند به بقای خود ادامه دهد. وجود یک محدودیت- بر نقدینگی، توانایی پرداخت بدهی یا خود بدهی- می تواند باعث پایداری کسری مالی شرکت می شود. یک سازمان BC که با محدودیت سخت بودجه (Hard Budget Constraint) روبرو است، از طرف سایر سازمانها یا دولت برای رفع کسری خود مورد حمایت قرار نمی گیرد و در صورتیکه کسری مداوم باشد باید متعهد شود که فعالیت خود را کاهش داده یا متوقف نماید. به عبارت دیگر شرکت باید از بازار خارج می شود.
پدیده محدودیت ملایم بودجه (SBC) در صورتی اتفاق می افتد که اگر یکی یا تعدادی از سازمانهای حمایت کننده ( سازمان S) برای رفع قسمتی یا همه کسری این شرکت آماده کمک به این شرکت زیان ده باشند. در مود شرکت های دولتی نقش حمایتی توسط یک یا تعداد بیشتری از سازمانهای دولتی ایفا می شود. این زوج از بازیگران- یک سازمان BC با مشکل مالی و سازمان حامی یعنی سازمان S در هرمثالی از پدیده (SBC) مشاهده می شوند. واژگان حمایت، رهایی و نجات یافتن را به عنوان فعالیتهای مشابهی برای دفع شکست مالی به کار می برند.در عمل تعداد زیادی از زوجهای سازمان های BC و S یافت می شود.
۱) بیشتر تحقیقات SBC مرتبط با محیط شرکتی بوده اند. مطالعات اخیر نیز عمدتا شرکتهای دولتی و اغلب هم در اقتصادهای سوسیالیستی را مورد مطالعه قرار داده اند. با این حال این موضوع در شرکتهای خصوصی گرفتار در تنگناهای مالی نیز نادر نمی باشد. این موضوع بویژه در گذار پسا سوسیالیست دیده شد: یعنی جایی که خصوصی سازی به معنای پایان حمایت مالی دولت نیست. در واقع دامنه گسترده ای از روشها به منظور تضمین بقای شرکتهایی که بعد از واگذار به بخش خوصوصی همچنان زیان ده بودند وجود داشت. پدیده SBC همچنین در کشورهای سرمایه داری نیز به دفعات از طریق نهادهای دولتی و در قالب سوبسیدهای دولتی برای بخش کشاورزی و کمک به صنایع نوپا مشاهده می شود.
۲) علائم مشخصه SBC همچنین برای بانکها و سایر موسسات مالی نیز کاربرد دارد (اگرچه این واژه در ادبیات آکادمیک مالی و رسانه ها چندان رایج نیست). امروزه کاملا عادی است که اگر بانکی در بحران مالی شدید قرار بگیرد ومجبور گردد تا از گردونه تجارت و رقابت حذف شود اما معمولا این بانک مجاز به ادامه فعالیت خود است، شاید پس از اینکه نیاز خود را توسط بانک دیگری رفع نمود. نقش یک سازمان S را در اینجا دولت یا سایر نهادهای مالی بر عهده دارند.
۳) نجات یافتن در میان سازمان های زیان ده امری عادی است که به شیوه های متفاوتی صورت می گیرد. بیمارستانها، مدارس، و دانشگاهایی که بیش از درآمد خود هزینه می کنند (در مورد بیمارستان برای مثال نگاه کنید به مارک داگان ۲۰۰۰). بویژه در اقتصادهای در حال گذرا نهادهای بیمه اجتماعی که تعداد زیادی از افراد جامعه را تحت پوشش خود قرار داده اند اجازه ورشکستگی ندارند. در مقابل کسری های آنها توسط بودجه دولت تامین می شود (کورنای و ایگان اگلستون ۲۰۰۱).
۴) سازمان های دولتی محلی درمانده یا بدهکار (شهرداری ها ) بارها توسط دولت مرکزی نجات یافته اند.
۵) علائم مشخصه در سطح بین المللی نیز آشکار می شود. اقتصادهای ملی که فاقد توانایی پرداخت بدهی ملی خود بوده و با بحرانی مالی نیز روبرو باشند، برای رهایی از این بحران می توانند از سازمان ها و جوامع مالی بین المللی کمک دریافت کنند(استانلی فیشر،۱۹۹۹).
http://farhady.blogfa.com/
بخش های عمده این نوشته بر گرفته از مقاله UNDERSTANDING THE SOFT BUDGET CONSTRAINT است.
نوشته شده توسط محمد فرهاد


همچنین مشاهده کنید