دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


اشتغالِ زنان، منبع کارآفرینی است


اشتغالِ زنان، منبع کارآفرینی است
یك تلقی عام وجود دارد مبنی بر آنكه «اگر زنی شغلی به‌دست آورد یا در سازمان و نهادی استخدام شود، از سهم مردی كه جویای كار است، می‌دزدد و فرصت شغلی و استخدامی‌ای را كه می‌توانست نصیب مردی شود و خانواده‌ای را خوشبخت سازد، هدر می‌دهد!» با این تلقی است شاید كه گفته می‌شود: «ایجاد موقعیت شغلی و استخدامی برای یك زن امكان یافتن شغل و استخدام شدن را از مردی كه باید نفقه بپردازد، می‌گیرد و این یعنی گرفتن امكان موفقیت از یك خانواده.»
بدون در نظر گرفتن آنكه استخدام شدن یا اشتغال یك زن چه نسبت مستقیم یا معكوسی با موفقیت یك خانواده دارد و چه تضمینی هست مردی كه فرصت اشتغال به‌دست آورده خانواده‌ای موفق را سر و سامان دهد، این پیش‌فرض در ذهن بسیاری از مسئولان حكومتی و مردم عادی جاخوش كرده كه اشتغال زنان مانعی برای اشتغال مردان است.
شاهد دیگر نفوذ این تلقی، سخنان یكی از مسئولان مركز امور زنان و خانواده است كه چندی پیش گفته بود: «این دیدگاه اشتباه است كه بگوییم چون زنان نیمی از جامعه هستند باید نیمی از شاغلان، دانشجویان و نماینده‌های مجلس هم زن باشند... نباید حضور زن را در اجتماع آن‌قدر بزرگ و پررنگ كنیم كه مسئولیت مادری و اصلی و مهم زن در خانه كمرنگ شود. باید كف و سقفی برای حضور زنان در جامعه مشخص شود.»
در مقابل، اما، تلقی‌های جدیدی از حضور زنان در فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی وجود دارد كه ایده‌هایی كاملا ً متناقض با گزاره‌های بالا را مطرح و، با استناد به آمار و ارقام در سطوح كلان، صحت آنها را اثبات می‌كند. یكی از مباحث جدی سال‌های اخیر در سطح جامعهٔ جهانی این است كه فقط كشورهایی توانسته‌اند گام‌های بلندی در مسیر توسعهٔ همه‌جانبه بردارند كه به ضرورت بهره‌برداری بیشتر از ظرفیت‌های انسانی زنان توجه كرده‌اند.
آمارها همیشه زبانی گویا دارند. آمارها به ‌سادگی و صراحت می‌روند سراغ صورت‌مسئله و به‌روشنی نشان می‌دهند كه بازار كار كنونی ایران با انبوهی از جمعیت متقاضی كار روبه‌روست. آمارها هشدار می‌دهند كه ناكافی بودن فرصت‌های شغلی به افزایش میزان بیكاری منجر خواهد شد و اینكه وضعیت موجود در فرایند ایجاد اشتغال نه با تقاضای بیكاران تناسبی دارد و نه حتی با تعداد دانش‌آموختگان دانشگاهی یا جمعیت كشور.
به این آمارها بیفزایید افزایش تعداد زنان دارای تحصیلات عالی را كه بازار كار پاسخگوی نیازهای آنان نیست و در نتیجه همهٔ عوامل مهیاست تا دست در دست یكدیگر بحرانی جدید را در این حوزه در آیندهٔ كشور رقم بزند: بحران بیكاری زنان جوان تحصیلكرده! راه‌حل تجویزشده برای مقابله با بحران احتمالی چنین است: «تحصیلات زنان و حضور اجتماعی آنها خیلی جاها برای ما مشكل‌ساز شده است. زنان نمی‌توانند این نوع تحصیلات را با زندگی‌شان جمع كنند و این مسئله مانع رشد زندگی خانوادگی‌شان می‌شود. جمع كردن تحصیل و اشتغال اساساً با زندگی خانوادگی مشكل است!»۱
توضیح بیشتر این است كه دولت نهم خیر و صلاح زنان را در بازگشت به خانواده و ایفای شغل مقدس و معتبر خانه‌داری می‌داند. مجتبی ثمره هاشمی، مشاور رئیس‌جمهور، در مراسم معرفی زهره طیب‌زاده نوری، رئیس جدید مركز امور زنان و خانواده، گفته است: «معتبرترین و مقدس‌ترین مشاغل، خانه‌داری است درحالی‌كه منزلت اجتماعی آن آسیب دیده و اگر زنی همهٔ وقتش را صرف بچه‌داری و تدبیر منزل كند، برخی به او ایراد می‌گیرند.»
نسرین سلطان‌خواه، رئیس موقت مركز امور زنان و خانواده، هم پیش از آن در دفاع از رویكرد خانواده‌محور این دولت گفته بود: «خانه اولین و مداوم‌ترین مركز رشد انسان است. زن مدیر این نهاد اساسی است. در نتیجه، مهم‌ترین نقش وی در بستر اجتماع حضور و تأثیر پررنگ او در خانه است.»
با وجود اظهار نظرهایی از این دست، می‌توان دریافت كه بازگشت زن به خانواده و صرف‌ نظر كردن او از فعالیت‌های گستردهٔ اجتماعی و اقتصادی، به نفع اشتغال‌آفرینی برای مردِ موظف به ادارهٔ زندگی و پرداخت نفقه، راه‌حل دولتیان جدید است.
در همین راستا و برای تعیین كف و سقف حضور زنان در جامعه، با گنجانده شدن «عدالت جنسیتی» ـ به معنای ایجاد شرایط برابر و عادلانه برای استفاده از همهٔ امكانات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی برای زنان و مردان ـ در برنامهٔ چهارم توسعه در مجلس هفتم مخالفت می‌شود، لایحهٔ كاهش ساعات كاری و سن بازنشستگی زنان مورد استقبال نمایندگان قرار می‌گیرد و بخشنامهٔ حسین صفارهرندی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، مبنی بر ممنوعیت كار زنان پس از ساعت ۱۸ در ادارات وابسته به این سازمان مایهٔ آرامش خاطر زنان و نشاط خانواده‌ها توصیف می‌شود. وزیر ارشاد برای ابراز خرسندی از این اقدام خود گفته است: «با افتخار می‌گویم روزی كه به واسطهٔ حفظ حریم خانواده تقاضا كردم از ساعت ۶ عصر به بعد كار سنگین به عهدهٔ خانم‌ها نگذارند، مورد نگاه محبت‌آمیز همكاران و همسرانشان قرار گرفتم.»
نتیجهٔ مستقیم چنین رویكردی، خروج زنان از صحنهٔ كار و اشتغال است. كارفرمایی كه بخواهد زنی را استخدام كند باید از این پس مواردی چون تقلیل ساعات كاری، كاهش سن بازنشستگی، مرخصی دوران بارداری و زایمان، و مرخصی نگهداری از شوهر و فرزند بیمار را برای زن شاغل در نظر بگیرد و معلوم است كه با یك حساب و كتاب ساده و سریع به این جمع‌بندی می‌رسد كه استخدام زن شاغل به صرفه نیست و منطق اقتصادی حكم می‌كند كه مردی را جایگزین او كند.
تنگ شدن فضای كاری مردان به اندازهٔ ۱۳ درصد!
بررسی‌های دقیق بانك جهانی نشان می‌دهد در كشورهای شمال اروپا كه زنان بیشتری در بازار كار فعال هستند، برخلاف جنوب این قاره كه زنان كمتری به فعالیت اقتصادی خارج از خانه می‌پردازند، آمار بیكاری پایین‌تر است.
در سال‌های اخیر، بانك جهانی كه كارشناسان آن توصیه‌های مؤثری برای بهبود وضعیت اقتصادی كشورها دارند، تأكید كرده‌اند كه فعالیت زنان در عرصه‌های اقتصادی كمك بسیاری به بهره‌گیری كامل از ظرفیت‌های اقتصادی كشورها می‌كند. این موضوع به‌ویژه در كشورهای منطقهٔ خاورمیانه ازجمله ایران، كه تعداد زنان دارای مهارت‌های علمی و عملی روزبه‌روز در حال افزایش است، اهمیت بیشتری دارد. در ایران پیش‌بینی می‌شود كه تعداد زنان فعال كشور به ۲۴/۳ میلیون نفر در ۱۳۸۵ برسد كه این رقم گرچه به نسبت سال ۱۳۶۵ افزایش بیش از دو درصدی زنان شاغل را نشان می‌دهد اما به‌دلیل افزایش جمعیت و به تبع آن تقاضای بیشتر برای ورود به بازار كار تنها منجر به افزایش یك‌ درصدی سهم زنان در جمعیت شاغل كشور در یك دههٔ گذشته شده، یعنی سهم زنان در جمعیت شاغل كشور از ۱۲ درصد در ۱۳۷۵ به ۱۳ درصد در ۱۳۸۳ رسیده است.
دكتر ژاله شادی‌طلب می‌گوید: «درحالی‌كه یكی از معیارهای ارزیابی كشورها از نظر توسعه، میزان حضور و مشاركت زنان در فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی است، میزان مشاركت زنان در اقتصاد ایران نسبت به سایر كشورهای درحال‌توسعه هنوز بسیار اندك است.»
این استاد دانشگاه به گزارش توسعهٔ انسانی سازمان ملل در سال ۱۳۸۳ (۲۰۰۴) اشاره می‌كند كه در آن رتبهٔ جمهوری اسلامی ایران، در میان ۱۴۴ كشور جهان، ۸۲ است و می‌افزاید: «مقایسهٔ رتبهٔ ایران با كشورهای دیگر منطقه و اسلامی نشان‌دهندهٔ شرایط مطلوبی نیست. بحرین با رتبهٔ ۳۹، تركیه با رتبهٔ ۷۰، اردن با رتبهٔ ۷۶، مالزی با رتبهٔ ۵۲ و حتی عربستان با رتبهٔ ۷۲ جایگاهی بهتر از ایران دارند.»
دكتر شادی‌طلب سری تكان می‌دهد و می‌گوید: «درحالی‌كه در كشور مسلمان عربستان سعودی، با هدف كارآفرینی برای اشتغال زنان، شهرك‌های صنعتی احداث می‌شود و صنایع مستقر در آنها موظف‌اند زنان سعودی را استخدام كنند... ما برای خیل عظیم دختران فارغ‌التحصیل از دانشگاه‌ها و جویای كار چه می‌كنیم؟»درحالی‌كه به باور متولیان جدید امور زنان در كشور، درمان درد بیكاری خانه‌نشینی زنان است، آخرین اطلاعات مربوط به میزان مشاركت زنان و مردان نشان‌دهندهٔ ۱۳ درصد مشاركت زنان در مقایسه با ۶۲ درصد مشاركت مردان است كه به‌وضوح مشخص می‌كند در بازار كار ایران تعادل جنسیتی وجود ندارد و تبعیض‌های افقی و عمودی بر آن حاكم است. تبعیض افقی به این معناست كه زنان به‌مراتب كمتر از مردان از تنوع فرصت‌های شغلی برخوردارند و الگوهای فرهنگ سنتی و مناسبات ریشه‌دار نظام مردسالار امكان تنوع بخشیدن به عرصه‌های مشاركت اقتصادی را از زنان سلب می‌كند. تبعیض عمودی هم ناظر به فرصت‌های شغلی در سطوح بالای مدیریتی است و یك نمود آن، با استناد به آمار مركز امور مشاركت زنان، سهم زنان در هیئت علمی دانشگاه‌های سراسر كشور است كه در سال ۱۳۸۰ فقط ۲/۱۸ درصد بود.
نتایج پژوهش دیگری دربارهٔ ساختار اشتغال بر حسب جنسیت در ایران نشان‌دهندهٔ آن است كه بیشترین مشاركت زنان در بخش خدمات و حوزهٔ فعالیت‌های آموزشی و بهداشتی است كه میزان آن تا ۲۳ درصد می‌رسد اما كمترین سهم اشتغال زنان با ۱۴ درصد مربوط به بخش‌های ارتباطات، انبارداری، ساختمان و حمل و نقل است كه به‌نوعی مشاغل مردانه محسوب می‌شوند.۲
این حجم از هیاهو بر سر تنگ شدن فضای كاری مردان به‌دلیل ورود زنان به بازارهای كار وقتی كنار آمار ۱۳ درصدی مشاركت زنان در عرصهٔ اقتصادی و اجتماعی قرار می‌گیرد، مشخص می‌سازد كه ساز و برگ‌ها و زمینه‌چینی‌ها برای بیرون گذاشتن زنان و دختران از دایرهٔ اشتغال صرفاً بهانه‌ای برای توجیه ناتوانی‌های دولت در اشتغال‌آفرینی برای عموم افراد جامعه است.
●كارآفرینی و ابتكار عمل به یُمن حضور زنان
برخلاف آن تصور ابتدایی و رایج كه اشتغال زنان را مانع اشتغال مردان می‌داند و نفقه‌دهی مرد را برگ برندهٔ او برای دریافت فرصت شغلی برابر او با یك زن رو می‌كند، مستندات تجربی و آماری كشورهای مختلف آشكار می‌كند كه اشتغال زنان باعث اشتغال‌زایی بیشتر در جامعه می‌شود.
درحالی‌كه تا پیش از دورهٔ انقلاب صنعتی، كار مسئولیتی مردانه و خانواده حوزهٔ مسئولیت زنان تلقی می‌شد، پس از انقلاب صنعتی، «كارـ‌خانواده» دو حیطهٔ مستقل و جدا از هم تلقی شدند كه یكدیگر را تحت تأثیر قرار نمی‌دهند و باید این دو حیطه و وظایف مربوط به هریك دور از دیگری نگه داشته شوند.۳
اما با پیدایش و افزایش خانواده‌هایی كه در آنها زن و شوهر هر دو شاغل و دارای درآمد بودند، سبك زندگی خانوادگی نوینی شكل گرفت كه، به تبعیت از نقش‌های سنتی زن در خانه و با پذیرش و ایفای تعهدات بیشتر و جدیدتر، زنان را با فشارهای متعددی مواجه می‌كرد.
فشارهای فیزیكی ناشی از انجام وظایف پایان‌ناپذیر كاری و خانگی موجب خستگی مفرط زنان شاغل می‌شد و فشار روانی ناشی از برآورده نكردن تقاضاهای منبعث از تلقی‌های سنتی اضطراب و افسردگی را در آنها ایجاد می‌كرد.
از نیمهٔ دوم قرن بیستم و در ایران از نیمهٔ دوم دههٔ ۱۳۷۰، با ورود تعداد زیاد زنان تحصیلكرده به بازار كار، رویكرد تقابلی كارـ‌خانواده جایگاه خود را به‌طور چشمگیری از دست داد و به‌ویژه در جوامع شهری مسئولیت‌هایی چون مراقبت از فرزندان و كارهای مربوط به خانه‌داری تا حدودی از حیطهٔ اختصاصی زنان خارج شد؛ گرچه برای تعدیل انتظارات موجود نسبت به مسئولیت‌های خانگی زنان راه‌های نرفتهٔ بسیاری باقی‌ مانده است.
برای پاسخگویی به تقاضاهای همچنان باقی‌مانده از نقش‌های سنتی زنان، در دههٔ گذشته، نهادها و مؤسسات بسیاری شكل گرفته‌اند كه خدمات آنها با استقبال فراوانی مواجه شده است.
زن شاغلی را تصور كنید كه بنا به تعهد كاری خود روزانه ساعات متمادی را در محیط كاری خود می‌گذراند. پیشاپیش، مشخص است كه این زن برای ایجاد تعادل میان خواست‌های فردی و خانوادگی‌اش به نهادهای واسطه‌ای اجتماعی و خدمات نظافتی، بهداشتی و... نیازمند است.
تأسیس مهدكودك‌ها برای نگهداری كودكان، در كنار راه‌اندازی شركت‌ها و نهادهای متعددِ خدمات‌رسان كه انجام همهٔ امور خانگی ازجمله آشپزی، خرید و نظافت را به عهده دارند، راه‌حلی است كه هم نیازهای خانگی زنان شاغل را، كه معطوف به نقش‌های همسری و مادری است، مرتفع می‌سازد و هم به اشتغال‌زایی برای زنان و مردان دیگر می‌انجامد.
به همهٔ اینها بیفزایید صنایع نوپایی چون صنایع غذایی و تولید محصولات بسته‌بندی‌شدهٔ متعددی كه تهیهٔ انواع و اقسام ترشی‌ها، شیرینی‌جات، خوراك‌های غذایی و... را با كیفیت‌های استانداردشده راحت‌الوصول و ساده می‌كنند. به علاوه، می‌توان به كالاهای عصر مدرن اشاره كرد كه انجام وظایف خانگی را آسان‌تر كرده‌اند؛ كارخانه‌های مختلف ساخت وسایل خانگی از جاروبرقی، فریزر و ماشین لباسشویی تا سرخ‌كن، قهوه‌ساز، سالادگیر و... كه امواج گسترده‌ای را در كارآفرینی و اشتغال و ابتكار در صنایع مدرن برانگیخته‌اند معلوم است كه با رونق گرفتن هر صنعتی و اختراع و تولید لوازم خانگی جدید، بازار كار وسیعی برای تعمیركاران آنها نیز شكل گرفته است. بنابراین، به‌نظر می‌رسد هرگونه اقدام یا اظهار نظر برای بازگشت زنان به مرزهای گذشته امكان‌پذیر نیست و نشان‌دهندهٔ عدم تحلیل درست از شرایط اجتماعی و اقتصادی و نداشتن برنامه‌های مناسب و راه‌حل‌های واقعی برای بحران بیكاری در دهه‌های آتی است.
نوشین طریقی
پی‌نوشت‌ها
۱) سخنان نمایندهٔ مركز امور زنان و خانواده در نشست همگرایی با حوزهٔ علمیهٔ خواهران.
۲) «رویكرد جنسیتی به عدم تعادل‌های بازار كار»، علیرضا امینی، پژوهش زنان، دورهٔ ۲، شمارهٔ ۱، بهار ۱۳۸۳.
۳) «رابطهٔ كارـ‌خانواده: تفاوت‌های جنسیتی در برخورداری از حمایت اجتماعی»، امیر رستگار خالد، پژوهش زنان، دورهٔ ۲، شمارهٔ ۲، تابستان ۱۳۸۳.


همچنین مشاهده کنید