دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


برنامه‌ریزی استراتژیک در شرکت‌ها


برنامه‌ریزی استراتژیک در شرکت‌ها
امروزه فعالیت‌های اقتصادی جهان را تركیبی از سازمان‌های بزرگ، متوسط و كوچك انجام می‌دهند.
همه این سازمان‌ها در محیطی متلاطم و بازاری به شدت رقابتی به دنبال پیروزی در برابر رقبای خود و ارضای نیازهای مشتریان خود هستند. برنامه‌ریزی استراتژیك در صورت تدوین و اجرای درست، ابزاری سودمند برای موفقیت شركت‌ها در بازار رقابت جهانی بوده و می‌تواند آنها را سرپا نگه دارد.
برنامه‌ریزی استراتژیك با بررسی محیط خارجی و داخل سازمان، فرصت‌ها و تهدیدهای محیطی و قوت‌ها و ضعف‌های داخلی را شناسایی می‌كند و با در نظر داشتن ماموریت سازمان، اهداف بلندمدت برای سازمان تنظیم می‌كند و برای دستیابی به این اهداف، از بین گزینه‌های استراتژیك اقدام به انتخاب استراتژی‌هایی می‌كند كه با تكیه بر قوت‌ها و رفع ضعف‌ها، از فرصت‌های پیش‌آمده به نحو شایسته استفاده كرده و از تهدیدها پرهیز كند تا در صورت اجرای صحیح باعث موفقیت سازمان در میدان رقابت شود.
● برنامه‌ریزی استراتژیك
نگاه به آینده دارد و تمركز بر آینده پیش‌بینی شده است. به این مساله توجه دارد كه جهان بعد از ۵ الی ۱۰سال چه تفاوت‌هایی با اكنون خواهد داشت. در صدد خلق آینده سازمان بر مبنای آن چیزی است كه احتمال می‌رود در آینده ایجاد شود.
برنامه‌ریزی استراتژیك موفقیت‌آمیز، برنامه‌ای است كه:
۱) به عمل ختم شود
۲) بینش مشتركی بر مبنای ارزش‌ها ایجاد كند
۳) فرآیندی همگانی و مشاركتی است كه كاركنان و مدیران احساس مالكیت مشترك نسبت به آن دارند
۴) مسوولیت در قبال جامعه را می‌پذیرد
۵) نسبت به محیط خارجی سازمان حساس بوده و بر آن تمركز دارد
۶) بر مبنای داده‌های با كیفیت بالا طرح‌ریزی می‌شود
۷) بخش كلیدی، مدیریت اثربخش است
● تفاوت‌های برنامه‌ریزی استراتژیك بین صنایع كوچك و بزرگ
۱) صنایع بزرگ دارای اندازه بزرگ و حجم وسیع فعالیت‌ها بوده و با محیط‌های پیچیده و گوناگون در ارتباط هستند. این ویژگی‌ها و برخی عوامل موثر در برنامه‌ریزی باعث می‌شوند تا فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیك در صنایع بزرگ طولانی بوده و تعداد مراحل و زمان و هزینه زیادی را شامل شود در حالی كه این فعالیت در سازمان‌های كوچك زمان و هزینه كمتری دارد.
۲) تعداد و تنوع زیاد كالاها و خدمات، بخش‌ها و واحدهای گوناگون سازمانی و وابستگی زیاد و ارتباطات پیچیده آنها باهم و سایر ویژگی‌های صنایع بزرگ باعث پیچیدگی مضاعف كلیه فرآیندهای كاری و به خصوص فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیك در این صنایع شده است، چرا كه در این فرآیند باید تمام عوامل یاد شده، مورد بررسی قرار گیرند تا بر اساس نتایج این بررسی، برنامه‌ریزی انجام شود در حالی كه در صنایع كوچك فرآیند برنامه‌ریزی ساده و مختصر است.
۳) به خاطر بوروكراسی گسترده و تعداد زیاد لایه‌های مدیریتی ساختار سازمانی صنایع بزرگ، فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیك در آنها از رسمیت نسبتا زیادی برخوردار است در حالی كه در صنایع كوچك لایه‌های كم مدیران و بعضا عدم وجود بیش از یك لایه مدیریتی باعث سهولت فعالیت‌های مذكور، رسمیت كمتر برنامه‌ریزی استراتژیك و همكاری بیشتر مدیران و كارشناسان در تعیین استراتژی‌های سازمان می‌شود. سازمان‌ها و شركت‌های بزرگ از واحدهای بازرگانی مختلف با لایه‌های زیاد مدیران تشكیل شده‌اند. استراتژی در چنین سازمان‌هایی باید در سطوح كل موسسه و واحد بازرگانی استراتژیك و بخش وظیفه‌ای تعیین شود و یك استراتژی كلی كارساز نیست، در حالی كه در نهادهای كوچك استراتژی كل موسسه و حداكثر در صورت نیاز استراتژی بخش‌های وظیفه‌ای تعیین می‌شود.
رسالت شركت باید مشخص كند كه سازمان به چه فعالیتی مشغول است، در چه وضعیتی قرار دارد، رقبای آن چه كسانی هستند، در آینده می‌خواهد در چه وضعیتی قرار گیرد و به چه فعالیت‌هایی مشغول شود.
بیانیه رسالتی كه شامل این موارد باشد باید به تایید مدیریت عالی برسد و در داخل و خارج از سازمان ابلاغ شود تا راهنمای اعمال ذی‌نفعان سازمان باشد. در حالی كه در صنایع كوچك، رسالت شركت معمولا با نظر غالب موسسان و بنیانگذاران تعیین می‌شود و در زمان برنامه‌ریزی استراتژیك احتمال دارد توسط استراتژیست‌ها كمی تعدیل شده یا بدون تغییر بماند.
۴) سازمان‌ها و شركت‌های بزرگ از یك طرف در داخل سازمان با انواع منابع، تجهیزات، كاركنان و مدیران كه محیط داخلی آنها را تشكیل می‌دهند و از طرف دیگر در بیرون از سازمان‌ با محیط وظیفه‌ای و عمومی مواجهند. همه این محیط‌ها امروزه در حال تغییر و دگرگونی سریع هستند و هركدام از این تغییرات می‌توانند اثرات مثبت و منفی بسیاری بر یك سازمان بزرگ داشته باشند و حتی یك شركت بزرگ می‌تواند خود تغییردهنده بعضی از عوامل محیطی باشد. بنابراین، استراتژیست‌های یك شركت بزرگ باید تمام اجزا و عناصر محیط را به صورتی دقیق بررسی كنند تا قوت‌ها و ضعف‌های داخلی و فرصت‌ها و تهدیدهای خارجی را معلوم كرده، در برنامه استراتژیك لحاظ كنند. در حالی كه در صنایع كوچك كافی است اثرات كلی تغییرات محیطی بر شركت بررسی و در برنامه‌های آن لحاظ شود و این كار توسط مدیران عالی هم كه اطلاعات زیادی از محیط دارند، عملی است.
منبع: بولتن آریا سهم
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید