چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا


آسیب شناسی سازمان؛ نخستین گام بهره وری


آسیب شناسی سازمان؛ نخستین گام بهره وری
کمتر متفکر و تحلیلگر ایرانی در حیطه سیاست و اقتصاد، به رازآمیزترین پیام گورباچوف آخرین رئیس جماهیر شوروی سابق دال بر علل سقوط آن ابرقدرت توجه نموده است. در واقع، گورباچف در کتاب خویش کاهش میزان بهره وری ملی در جماهیر شوروی و نیز اختلال در مدیریت متغیرهای اقماری آن مانند اثربخشی، کارآمدی و کارایی در فرایندهای تولیدی، خدماتی و طرح ریزی را از جمله دلایل متلاشی شدن ابرقدرت شرق اعلام نموده است.
کار کلیشه ای در کارخانجات و خطوط تولید کهنه، فرار مدیران از نوآوری و شکوفایی پتانسیل های محصولات و فرایندهای متنوع تولید به دلایل حزبی و ریاکاری های مدیریتی خاص احزاب کمونیستی که صرفاً به گزارشات حجم تولید، حتی تولید بدون کیفیت، ارزش می نهادند، باعث شد تا جماهیر شوروی قدرت رقابت اقتصادی خود را در حیطه طراحی محصولات نو و کیفی و تولید دارای ارزش افزوده از دست بدهد و هزینه های عمومی تولید و خدمات و کشورداری بشدت بالا رود. به بیان ساده عدم تعادل میان دخل و خرج کشور و یا منفی شدن میزان بهره وری ملی موجب ضعف عمومی این کشور و فراهم شدن بسترهای سقوط آن گردید. حتی مردم می دانند هرگاه خانواده، کارخانه و هر مجموعه اجتماعی بیش از دخل خود خرج کند و یا ارزش افزوده ای نیافریند، محکوم به زوال است.
به نظر می رسد که ما طی چند دهه اخیر از اهمیت بهره وری ملی برای حفظ امنیت عمومی و اقتدار ملی غافل بوده ایم. این غفلت از انتخاب واژه نامناسب برای بهره وری برای معادل انگلیسی آن یعنی productivity آغاز می شود که اصولاً به محافل دانشگاهی و اساتید مدیریت ربط دارد. بهره ور شدن یعنی از چیزی و امکانی سود جستن.
این در حالی است که منظور از واژه انگلیسی باردهی، باروری، ثمردهی و ثمربخشی است. بنابراین، اصطلاح نامناسب بهره وری آغاز تصورات نادرست از مفهوم باروری است. پرسش این است که به کارگیری مجموعه منابع متنوع در تولید و خدمات به همراه تکنولوژی و با وساطت عامل انسانی چه بارآوری و ثمربخشی و ثمردهی نصیب بنگاه اقتصادی و انواع مؤسسات می کند.
اگر به نادرست بهره وری را در مقابل مفهوم بارآوری قرار دهیم از تعریف درست پارادوکس آن عاجز خواهیم شد. مفهوم نادرست بهره وری بر سهم عوامل تولید و خدمات از بازده های نهایی (محصولات، پول، مزایا و رفاهیات) دلالت دارد در حالی که مفهوم درست بارآوری و بهره دهی به سودمندی و آثار عوامل تولید و خدمات دلالت می کند. بنابراین نخستین چیزی که در موضوع بهره وری ضروری به نظر می رسد، بازتعریف مفاهیم اساسی و تعاریفی است که در حوزه بهره وری ملی با آن مواجه می باشیم. چرا که نوع واکنش ما نسبت به یک پدیده ارتباط مستقیمی به معنایی دارد که از آن پدیده و سودمندیش در زندگی روزمره خود داریم.ساختمان قدیمی مرکز ملی بهره وری ایران در مکانی که به زحمت می توان آن را پیدا نمود، تابلویی بسیار کوچک و ناخوانا، تجهیزات اداری بسیار ساده و اولیه و سکوت آزاردهنده ای که بر سازمان حاکم است همه و همه نشان از جایگاه واقعی بهره وری در اذهان مدیران کشور داشته و ضرورت این بازمهندسی در مفاهیم بهره وری را بیش از پیش هویدا می سازد.
این در حالی است که در کشورهای پیشرفته آسیایی من جمله ژاپن، چین، هند، مالزی، سنگاپور و... ساختمان های مدرن با تجهیزات فوق مدرن دیجیتالی و امکانات ارتباطی و انواع رایانه ها و بودجه هایی که امکان حذف و نگهداری نخبگان رشته های مختلف را امکان پذیر می سازد، به مراکز بهره وری ملی اختصاص داده شده است. این مسئله نشان از طرز تلقی درست سازمان ها از بهره وری و درک صحیح از تأثیر آن در رشد درآمد ملی این کشورها دارد.
متأسفانه هنوز برخی مدیران در کشور ما، بهره وری را امری لوکس دانسته و آن را جزو ضرورت های فعلی سازمان های ایرانی نمی دانند، این در حالی است که تحقیقات و تجربیات ملل جهان نشان از ربط مستقیم بهره وری ملی با موضوع امنیت ملی و سلامت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و علمی کشور دارد، به نحوی که کاهش میزان بهره وری ملی متغیرهای اقماری آن (همچون کارایی و اثربخشی سازمانی) موجب اضمحلال تمدن های بزرگ باستانی و ابرقدرتی چون شوروی و اختلال در نظم اقتصادی - سیاسی آنها شده است و باعث به زانو درآمدن ابرقدرت شرق در برابر غرب گردیده است.اکنون که وضعیت آب و هوایی در سطح جهانی به مرزهای بحرانی رسیده است و بحران جهانی گرسنگی و افزایش قیمت غذا را دامن زده است و کشور ایران نیز با آن دست به گریبان است، توجه مدیران کشور به اهمیت بهره وری و تولید بهینه و اثربخش و کارآمد جلب گردیده است تا به کمک دانش و فنون بهره وری بتوان از منابع اندک بیشترین ثمره و بهره را کسب نمود. لیکن توجه به این مسئله حائزاهمیت است که بهبود بهره وری در کشور امری آرام و تدریجی است و نیازمند شکل گیری و هماهنگی سیستم هایی مختلف در سازمان های کشور می باشد و متأسفانه باید اشاره نمود که بی توجهی به فنون و دانش و مطالعات و سیستم های بهبود بهره وری در دهه های گذشته، امکان دستیابی به درجات بالای بهره وری را در کوتاه مدت دشوار خواهد ساخت. هنوز در مورد مدل ملی بهره وری و نحوه سنجش میزان بهره وری و متغیرهای علمی و میانجی مؤثر بر بهره وری ملی و نیز استراتژی های بهبود بهره وری اجتماع علمی و روشی در کشور وجود ندارد. از سوی دیگر، برخی بهره وری را از دیدگاه صرف اقتصادی نگاه کرده و برخی دیگر به دیدگاه هایی متفاوت اعتقاد دارند.
در خصوص نقش مهمترین عامل تولید یعنی منابع انسانی در بهبود بهره وری نیز اجماعی وجود ندارد. برخی از مدیران و متخصصین مدیریت و روانشناسی سازمانی و صنعتی به عامل انسانی به عنوان عامل اصلی کاهش و افزایش بهره وری باور دارند و برخی از مدیران و مسئولین به تأثیر این عامل در ارتقای بهره وری اعتقادی ندارند. ارزیابی شهودی نگرش های مدیران و مسئولین بهره وری در کشور نشان از سلطه دیدگاه مکانیکی بهره وری دارد که طی آن اثر علّی عامل انسانی بر بهبود بهره وری ملی مهم شمرده نمی شود. به این دلیل در اکثر مقالات کارشناسان ایرانی به فرمول مکانیکی متغیرهای اقتصادی، سرمایه ای، تکنولوژیک و آثار آنها بر بهره وری تکیه می شود و کمترین توجه به آثار استراتژیک منابع انسانی بر بهره وری ملی مبذول می گردد. بدین سان، انسان و فرآیندهای انسانی و استانداردهای مدیریت انسانی سازمان ها و مؤسسات اقتصادی و علمی از منظومه تفکر و عمل در حیطه بهره وری ملی غایب می شود و عامل انسانی در فرآیند بهره وری به عامل زینتی تبدیل می شود و در مقابل، سرمایه ریالی در گردش، وفور منابع تولید، انرژی و تکنولوژی بالا به عنوان عامل اصلی بهره وری مورد توجه و ستایش قرار می گیرد. اما آیا این دیدگاه و تصور در مدیریت بهره وری ملی درست است آیا براستی انسان در گردش تبدیل منابع به ارزش افزوده از طریق تولید محصولات و خدمات نقش چندانی ندارد تحقیقات جهانی در این مورد چه می گویند و چه توصیه هایی دارند
شگفت این است که مرکز بهره وری آسیا و دیگر مراکز بهره وری در جهان پراهمیت عامل انسانی و کاربرد فنون مدیریت سرمایه انسانی به عنوان عامل علّی رشد اقتصاد تأکید دارند. این در حالی است که در کشور ما توجه چندانی به تأثیر عامل انسانی به عنوان عامل انسانی در بهبود بهره وری نشده و بسیار بر معادله مکانیکی بهره وری عوامل کل (TFP) و داده های حسابداری همچون درآمد ناخالص ملی و درآمد سرانه ملی برای توجیه رشد اقتصادی تکیه می شود.
اندکی توجه به مسیر و تجربیات دیگر کشورها برای افزایش بهره وری ملی، صحت این ادعا و درستی منطق مدل رفتاری بهبود بهره وری را آشکار می سازد. به راستی اگر سرمایه های کلان و تکنولوژی جدید به صنایع و مؤسسات تزریق گردد، اگر فرایندها بازمهندسی شوند اما:
▪ سیستم پاداش دهی آن سازمان معیوب باشد و،
▪ هدف گذاری اهداف تولیدی و خدماتی و کاری مبهم باشد و ،
▪ نحوه گزینش کارکنان جدید بر دانش روانشناسی استوار نباشد و ،
▪ آموزش و بالندگی کارکنان و مدیران سنتی و بی اثر باشد و ،
▪ سبک های رهبری آمرانه و مستبدانه باشد و از احترام در سازمان خبری نباشد و ،
▪ ساختار سازمانی بسیار عمودی و پر از مدیران و واسطه های میانی باشد و ،
▪ عملکرد کارکنان بطور نادرست ارزیابی گردد و برای تصحیح عملکرد بازخوری داده نشود و طرح مشاغل کهنه و کسل کننده باشد،
▪ برنامه کار و طرز حضور در سازمان قدیمی و خشک باشد و ،
▪ کارکنان فاقد دانش، مهارت ها و توانمندی های لازم باشند و،
▪ در سازمان انگیزه و شوق کار نباشد و مدیران از دستگاه ارزشی، اعتقادات و طرز فکرهای کارکنان بی خبر و یا برای آن ارزشی قایل نشوند،
آیا در سازمان موفقیتی حاصل خواهد شد به راستی، چگونه در چنین سازمانی اقدامات برای بهبود بهره وری به ثمر خواهد رسید، و چگونه رفتارهای بارور کاری ظهور خواهد یافت و چگونه عملکرد شغلی بهره ورانه نمود می یابد و چگونه اثربخشی سازمانی کسب خواهد شد و در یک کلام چگونه می توان امیدوار بود که بهره وری در چنین سازمان هایی بهتر گردد
در خاتمه، توجه مسئولین محترم را در سالی که به سال نوآوری و شکوفایی نامگذاری شده است به چند پیشنهاد ذیل جلب می کنیم:
▪ به یاد داشته باشیم که بهره وری را می توان حاصل نوآوری و زمینه ساز شکوفایی سازمان دانست. بدون بهره وری امکان ادامه حیات سازمان وجود نخواهد داشت بنابراین نه گزینه ای ضروری که امری حیاتی است. بنابراین، نگهداری مصنوعی سازمان های غیربهره ور، نتیجه ای به جز اتلاف منابع و امکانات کشور در پی نخواهد داشت.
▪ دو عامل مهم مؤثر در موفقیت برنامه های بهره وری در کشور، یکی شایستگی مدیریت و دیگری ثبات در تصمیمات و برنامه ها است. بنابراین، توجه به ثبات و بهسازی مدیران کشور از یک سو و داشتن استراتژی شفاف و مشخص و با ثبات در برنامه های توسعه ملی از سوی دیگر، از مسائل مهم زمینه ساز ارتقای بهره وری ملی می باشد.
▪ بهره ور نمودن کشور در یک فرآیند تدریجی و آرام امکان پذیر خواهد بود. فرآیندی که با آسیب شناسی بخش ها و سازمان ها آغاز و با پیاده سازی و بهبود مستمر برنامه های جامع بهبود بهره وری خاتمه می یابد. بنابراین، دستیابی به نتایج شیرین ناشی از آن، مستلزم داشتن نگاهی بلندمدت و حفظ صبوری در مسیر حرکت است.
▪ به نتیجه رسیدن مواردی که در بالا گفته شده است نیازمند سازماندهی، هماهنگی، پیگیری و نظارتی مستمر و طولانی مدت است که تنها از طریق سازمانی مدرن و منظم با کادر کارشناسی مجرب و شبکه ارتباطی گسترده در همه بخش های کشور امکان پذیر است. بی تردید، بدون توجه به اهمیت چنین محور مهمی در برنامه های بهبود و بهره وری ملی، موفقیت امکان پذیر نخواهد بود. بنابراین ، جانمایی درست مرکز ملی بهره وری ایران و ضروری نمودن حضور آن در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری های کلان کشور، تقویت امکانات و تجهیزات، منابع مالی و انسانی و توان علمی- کارشناسی آن می تواند احتمال موفقیت و دسترسی به اهداف موردنظر را تا حد قابل توجهی ارتقا دهد.
شهداد شعبانی
منبع : روزنامه ایران