دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

بی‌تفاوتی، نقطه آغاز انحطاط جامعه


بی‌تفاوتی، نقطه آغاز انحطاط جامعه
قائم مقام اسبق سازمان صداوسیما در گفت‌وگویی، بی‌تفاوتی سیاسی در جامعه را نقطه آغاز انحطاط جامعه خواند و احساس عدم تأثیر، احساس شکست آرمانی، خیانت گروه‌های مرجع ، احساس بی‌صداقتی در حاکمیت و از دست دادن فرصت‌های طلایی را از عوامل تشدید بی‌تفاوتی سیاسی در جامعه دانست.
دکتر احمد پورنجاتی، در تعریف خود از موضوع بی‌تفاوتی سیاسی گفت: وقتی اختلال در سیستم کنش و فیزیک و بازخورد جامعه پدید می‌آید، احساس می‌شود نوعی «بی‌حسی» یا «بی‌تحرکی» در ارگانیسم هست. بنا بر برخی نشانه‌ها، تحرکات به ظاهر سیاسی از سوی مردم که عمدتا جنبه «آیینی» پیدا کرده، به طور واقعی دچار نوعی بی‌تفاوتی سیاسی است.
وی گفت: البته شاید برخی با این فرضیه مخالف باشند، به دلیل آن‌که ما همچنان با حضور نسبتا چشمگیر مردم در فراخوان‌های مناسبتی (روز جهانی قدس، روز ۲۲ بهمن و...) روبه‌رو هستیم و البته حضور کمتر مردم در مراسم نماز جمعه و گهگاه واکنش‌هایی که خودجوش یا به ظاهر خودجوش، نسبت به آنچه خدشه‌دار شدن ارزش‌ها تلقی می‌شود، مشاهده شود. ولی به نظر من، همه اینها با تمام ارزش و اعتباری که در حد خودشان دارند، لزوما نمایانگر کنش مؤثر سیاسی در مقدرات کشور به شمار نمی‌آیند و من مجموعه این نوع تلاش‌های اجتماعی در عرصه سیاسی و حتی حضور مردم در انتخابات را حضوری غریزی و غیر ارادی می‌دانم.
وی درباره آسیب‌پذیری انگیزه اعضای جامعه گفت: بی‌تفاوتی سیاسی، هم ریشه «حسی» دارد و هم ریشه «حرکتی». در عرصه «حسی»، ما با دو عارضه روبه‌رو هستیم:
یکی، حساسیت نداشتن یا «بی‌حسی» که عمدتا در عرصه خبر و کسب اطلاع بروز می‌کند؛ یعنی جامعه دچار بی‌حسی می‌شود و به «خبر»هایی که در سرنوشتش تأثیرگذار است، حساسیت ندارد و برایش فرقی نمی‌کند.
دوم، «بدحسی»؛ به این معنا که حساسیت دارد، اما گیرنده‌هایش دچار «بدحسی» است و به درستی دریافت نمی‌کنند. به عبارت دیگر، به درستی به اولویت‌ها توجه نمی‌شود و به جای این‌که برایش مهم باشد قانونی که در مجلس می‌گذرد، چه تأثیری در ماهیت نظام دارد، توجهش به این جلب می‌شود که این قانون، چه امتیازات و جوایز یا شانس‌هایی برایش می‌آورد؛ یعنی همه چیز یک رغبت فردی و شخصی دارد؛ بنابراین، شکاف بین او و مقدرات کشور یا شکاف بین سرنوشت فرد و سرنوشت ملی به وجود می‌آید.
رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس ششم در ادامه گفت: حال در پی این بی‌حسی و بدحسی، دو نوع واکنش داریم؛ یکی بی‌واکنشی؛ یعنی کاری به هیچ چیز ندارد. در تاریخ ایران در زمان‌هایی این بی‌واکنشی را داشته‌ایم، ‌اما هم‌اکنون در موقعیت بدواکنشی هستیم؛ یعنی سیستم حسی جامعه، تمام عیار عمل نمی‌کند. انگار بخشی از آن تعطیل است و در دریافت پیام‌ها، گزینشی عمل می‌کند و تنها سمت و سوی منافع فردی دارد.
وقتی جامعه بدواکنش می‌شود، واکنش‌های آن یا منفعلانه (آنومیک و ناهنجاری) است یا مقاومت‌گرایانه. گونه‌‌های مقاومت‌گرایانه در شرایطی است که احساس نسبت به حاکمیت، احساس عدم مشروعیت است. البته ظاهرش این است که کاری‌ نمی‌کند، اما با بسیاری از کارنکردن‌ها، تلاش می‌کند واکنش نشان دهد. مثلا به روش‌های گوناگون از قانون فرار می‌‌کند؛ مالیات نمی‌دهد،‌ ضربه می‌زند یا هنجارهای اجتماعی را می‌شکند.
در برخوردی سطحی، گمان می‌‌شود جامعه نیاز به آموزش دارد، ولی واقعیت آن است که جامعه می‌داند و خود را به ندانستن می‌زند. واکنش منفی یا مقاومت‌گرایانه در برابر نبود مشروعیت پدید می‌آید که البته ما در این وضعیت نیستیم.
وی گفت: قاعده اجتماعی ما به شکل همه‌گیر، چنین احساسی ندارد؛ بنابراین، جمع‌بندی من این است که در این فصل به دلایل گوناگون، نرم‌نرمک جامعه‌مان دچار عارضه بدحسی و بدکنشی شده است.
پورنجاتی، در ادامه به بررسی عوامل شکل‌گیری پدیده بی‌تفاوتی پرداخت و گفت: مهمترین عامل در بروز بی‌تفاوتی سیاسی، احساس فراگیر جامعه از بی‌تأثیری نقش واکنش سیاسی است. مردم وقتی احساس کنند بود و نبودشان در صحنه تفاوت ندارد، یا باور کنند همه چیز پیشاپیش تدبیر شده و حضورشان تأثیر چندانی ندارد، با یک محاسبه عقلانی، ترجیح می‌دهند فعالیت یا کنش سیاسی نداشته باشند.
عامل دوم که به ویژه برای نظام‌هایی که خاستگاه ایدئولوژیک دارند، بسیار مهم است،‌ شکل‌گیری احساس «باخت ایدئولوژیک» یا شکست آرمانی است. مثلا بسیاری از جوامعی که در دوران رونق سوسیالیسم نسبت به ایدئولوژی سمپاتی داشتند، ‌پس از رویارویی با واقیعیات و احساس سراب بودن آنچه واقعیت تلقی می‌کردند، به شدت دچار انفعال سیاسی می‌شوند و گاه، حتی از ایدئولوژی رویگردان می‌شوند.
در جامعه ما، انقلاب اسلامی با شعارها و آرمان‌ها و اهداف بسیار جذاب و انسانی و عدالت‌محور، مورد استقبال و حمایت مردم قرار گرفت. حال اگر جامعه به هر دلیل احساس کند که این شعارها پوچ بوده و در عمل یا برآورده نشده، یا قابل برآورده شدن نیست، ممکن است نسبت به اصل این اهداف آرمانی، دچار تزلزل شود. البته برداشت من این نیست که ‌جامعه ما گرفتار چنین آسیبی است، چون جامعه هنوز «مطالبه» دارد.
پورنجاتی ادامه داد: اما یکی دیگر از عوامل کارکردی واکنش سیاسی،‌ خفگی سیاسی است که منجر به بی‌تفاوتی سیاسی می‌شود. افراط در استفاده سیاسی از مردم، احساس اشباع کاذب جامعه را به دنبال دارد.
منشأ دیگر بی‌تفاوتی، ناکارآمدی یا خیانت گروه‌های مرجع است. هر جامعه‌ای در انتخابات و رفتار سیاسی خود، اشخاص یا نهادهایی را که به عنوان مرجع می‌پذیرد؛‌ مثل روشنفکران، رسانه‌ها، یا در جوامعی چون جامعه ما، نهادهای دینی. اگر زمینه‌ای به وجود بیاید که این گروه‌ها کارکرد خود را از دست بدهند، یا به مسئولیت‌ها و انتظارات اجتماعی در برهه‌های حساس و تاریخی پاسخ مناسب ندهند و یا خدای نکرده، درست در بزنگاه‌ داوری اجتماعی، به جای آن که در کنار جامعه قرار بگیرند و از منافع مردم پشتیبانی کنند، ‌در صف تقابل با آنان باشند، جامعه دچار انفعال سیاسی می‌شود.
پیش از انقلاب،‌ گروه‌ها مبارزات گوناگونی علیه رژیم فعالیت می‌کردند. حتی یادم هست زمانی که اخبار انحراف ایدئولوژیک در سازمان مجاهدین خلق به بیرون درز کرد، خود من در سال ۵۳ زندان بودم و دیدم که اسطوره‌های مبارزه در ذهن و دل افرادی که به خیال خود برای ارزش‌های اعتقادی دارند کار می‌کنند، شکسته شد. دیدن چهره‌هایشان و اعترافات عجیب و غریبی که بوی قدرت‌طلبی و انحراف فکری از آنها می‌آمد، موجب شد حتی در زندان سیاسی دوران طاغوت، یک فضای گریز از سیاست به وجود آید، اما در جامعه امروز، مثلا روحانیت که بنا بر تلقی سنتی جامعه، ‌معمولا در تاریخ در کنار مردم بوده و با حاکمیت مستبد، سر ناسازگاری داشته و حتی در دوره‌هایی که با حکومت‌ها همکاری می‌کرده، به دلیل مصالح عامه یا برای پیشگیری از خونریزی بوده، اگر خدای نکرده، به عنوان توجیه‌کننده مطلق قدرت تلقی شود، یآ از موضع منتقد مصلح مشفق، به موضوع مدافع بی‌قید و شرط قدرت در جامعه تلقی شود، ‌زمینه زوال اعتبار خود را فراهم کرده و از همه مهمتر، بی‌تفاوتی سیاسی را در جامعه تزریق می‌کند.
این نماینده سابق مجلس ششم در ادامه گفت: عامل دیگر که به نظرم برای شرایط ما بسیار مهم است، احساس بی‌صداقتی در لایه‌هایی از حاکمیت است. جامعه‌ای که تصور اولیه‌اش، صداقت و یگانگی و یکرنگی مدیران و مسئولانش بوده،‌ اگر در گذر زمان به این نتیجه برسد که اشتباه کرده،‌ آسانترین و کم‌هزینه‌ترین تصمیمی که می‌گیرد، بی‌تفاوتی نسبت به مسائل سیاسی است.
و عامل آخر در بی‌تفاوتی سیاسی، بالا بودن هزینه کنش سیاسی است. اصولا در نظام‌های مشروع و مردمی، کنش سیاسی نه تنها هزینه چندانی ندارد، بلکه معمولا به ارزش افزوده ملی منجر می‌شود، اما در اوضاع نابسامان سیاسی و اختناق یا شیوه‌های اقتدارگرا، کنش سیاسی «هزینه‌بر» خواهد بود. در مرحله نخست، هزینه فعالیت سیاسی به نخبگان و گروه‌‌های مرجع تحمیل و در شرایطی هم این هزینه‌‌ها به اندازه‌ای افزون می‌شود که به متن و بدنه اجتماع منتقل می‌شود، اما جز در برهه‌‌های خاصی از تاریخ ‌که زمینه انقلاب‌های اجتماعی فراهم می‌‌شود، ‌معمولا جامعه ترجیح می‌دهد در شرایط بالا بودن هزینه‌های سیاسی به «بی‌تفاوتی» برود.
دکتر پورنجاتی تأکید کرد: بی‌تفاوتی سیاسی،‌ نقطه آغازین چرخه انحطاط در جامعه است و حتی می‌توان گفت، انفعال، مقدمه تلقی «این‌همانی» در سرنوشت سیاسی و ترجیح بیگانه بر خودی است.
اما عامل آخر که منجر به بی‌تفاوتی می‌شود، استفاده نکردن از فرصت‌های طلایی پیش آمده است. برای پیشگیری جامعه از ورود به آستانه بی‌تفاوتی،‌ استفاده از فرصت‌های استثنایی و طلایی انگیزش، بسیار مهم است؛ مثلا همین دوم خرداد ۷۶، یک فرصت طلایی بود. ما از دوم خرداد ۷۶، ‌صرف‌نظر از همه جناح‌بندی‌های و گرایش‌های سیاسی و صرفا از دید «ملی» با یک موهبت تاریخی روبه‌رو شدیم و آن ظهور یک انگیزش ملی در عرصه کنش سیاسی بود،‌ اما باید ببینیم چقدر از آن استفاده شد.
عضو مؤسس جمعیت دفاع از ارزش‌ها، ‌در پایان این بحث راهکارهای برون‌رفت از انفعال سیاسی در جامعه ایران را نیز ارایه داد و گفت: راهکارهایش مشخص است: نخست این که باید از فعالیت‌ قانونی احزاب و گروه‌‌های سیاسی متکثر حمایت شود و مزاحمت و محدودسازی برای آنها وجود نداشته باشد.
دوم آن که نهادهای مدنی، باید به گونه‌‌ای تأثیرگذار در فرآیند تصمیم‌گیری و نظارت بر عملکرد حاکمیت مورد حمایت قرار بگیرند.
سوم این که هر شخص مسئول یا نهاد رسمی که به هر شکل در بیان و رفتار به گونه‌ای فراتر از مبانی قانونی، ‌سعی در محدوسازی حضور مؤثر سیاسی مردم دارد، باید مؤاخذه شود و به این منظور، رونق گردش آزاد اطلاعات و تنها حرمت‌ رسانه‌های قانونی، باید مورد اهتمام متولیان باشد.
چهارم،‌ محیط‌ها،‌ نهادها و شخصیت‌های جریان‌ساز همچون دانشگاه‌ها،‌ روشنفکران ملی و همه فعالان سیاسی با هر گرایش که در چهارچوب نظام فعالیت می‌کنند، ‌نباید برایشان به هیچ وجه محدودیت و دلواپسی از تعقیب‌های غیر قانونی هرچند به ظاهر قانونی، ‌اعمال کرد.
وی در پایان گفت: چون در آستانه انتخابات هستیم و ناخواسته از سوی برخی جناح‌های سیاسی ـ که هم‌اکنون در صدد اداره کشور هستند ـ ‌این‌ گونه وانمود می‌شود‌ که بازگشت رقیبان سیاسی آنها، نوعی انحراف از روند انقلاب است و به هر شکل، نباید اجازه بروز چنین رخدادی داده شود. به باور من، این یک خطای فاحش سیاسی است و کاملا بر خلاف مصالح نظام و به سود بی‌تفاوتی سیاسی است.


همچنین مشاهده کنید