شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

فاجعـــه‌ای به نــــام سیــاســــت زدگــی


فاجعـــه‌ای به نــــام سیــاســــت زدگــی
سـیـاسـت گـریـزی نـاشـی از سـیـاسـت‌زدگی می‌تواند از علا‌ئم بارز ناامیدی سیاسی باشد. این سیاست گریزی می تواند از عوامل مختلفی ریشه گیرد که یکی از آنها تلا‌ش عده‌ای از سیاستمداران به تحمیل دیدگاه‌های خود به جامعه به هر قیمت ممکن است. پس از انقلاب اسلامی ایران که به پشتوانه قوی مردم و خروش آنان به پیروزی رسید، علاقه مردم به مشارکت سیاسی و فعالیت در امور اجتماعی، یک موضوع کاملا‌ طبیعی تلقی می گردید. الـبته برای فعال بودن ابزارهایی نیز لا‌زم است که از آنها می توان به عنوان ابزارهای دموکراتیک نام برد ابزارهایی همچون احزاب پویا، رسانه‌های آزاد و نهادهای مختلف اجتماعی. از سوی دیگر می توان گفت در هر عرصه‌ای که مردم رغبتی برای مشارکت سیاسی نداشته باشند باید دلیل آن را در ناقص بودن یکی از عوامل بالا‌ دانست. فراگیری این ناامیدی می تواند در بی مشارکتی مردم در امور سیاسی تاثیر گذار باشد.همچنین تبدیل مشارکت سیاسی مردم به یک ابزار سیاسی برای بعضی از سیاستمداران ومحدود ساختن آن به مواردی که تنها اهداف سیاستمداران را تامین می‌کند و افراط در بعضی از جنبه‌های سیاست از یکسو موجب سیاست زدگی و از سوی دیگر موجب ناامیدی اقشاری از مردم می شود. در این خصوص حسن یوسفی اشکوری یکی از فعالا‌ن سیاسی سابقه دار درتعریف خود از سیاست و دلا‌یل سیاست زدگی می‌گوید:< باید دید منظور از سیاست چیست، سیاست را به معنای تدبیر معقول و مصلحت اندیشانه امور جامعه و تنظیم درست روابط اجتماعی دانسته اند. در جهان مدرن و نظام دموکراتیک و مبتنی بر نظریه ملت - دولت و جامعه مدنی، سیاست امری است همگانی. یعنی حق مردم است که بدون هیچ مایه و تبعیضی در امر تاسیس حکومت و تشکیل دولت مشارکت کنند و کسانی رابه عنوان وکیل ودولتمرد به کار سیاست بگمارند. همین مردم حق دارند قانون بنویسند و در چارچوب قانون بر کار آنها نظارت کنند. این مفهوم و مدل سیاست در ایران ظاهرا اجرا می شود وهنوز سیاست و سیاست ورزی مدرن در ایران جدی نیست و سیاست به امر عمومی تبدیل نشده است.>
اما عماد افروغ، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس و از اعضای فراکسیون اصولگرایان مستقل دلیل سیاست زدگی و اقتصاد زدگی در جامعه را اهمیت ندادن به فرهنگ و اخلا‌ق می داند و بر این اعتقاد است که بیش از آنکه اخلاق اهمیت داشته باشد، سود و اقتدار اهمیت دارد. وی در این ارتباط ادامه می دهد:< در جامعه بیشتر از آنکه فرهنگ خط بدهد اقتصاد و سیاست خط می دهند که این امر دلا‌یل زیادی دارد. شاید کمبودهای اقتصادی، نیاز به توسعه، آن هم بدون توجه به ابعاد معیشتی و فرهنگی و نیاز به تثبیت جمهوری اسلا‌می و حتی به رخ کشیدن دستاوردهای آن در قالب رشد کمی آن می تواند از دلا‌یل عمده فراموشی اخلا‌ق و فرهنگ باشد. در واقع می توان به این شکل گفت که نگاه به توسعه اقتصادی و سیاسی بدون توجه به توسعه فرهنگی ویا بدون توجه به اخلا‌ق از عوامل اصلی اقتصاد زدگی و سیاست زدگی است.>
در این گزارش سخنگوی فراکسیون اقلیت مجلس - پیرموذن - سیاست زدگی را واژه‌ای می داند که اصولگرایان با نسبت دادن آن به اصلا‌ح طلبان خواهان حذف رقیب هستند. وی می‌گوید:< این نوع اظهارات اصولگرایان به نوعی کنار گذاشتن اکثریت مردم از تصمیم گیری های سیاسی است. این در حالی است که برای مقابله با بحران های عجیب و غریبی که کشور را احاطه کرده نیاز زیادی به مشارکت سیاسی مردم داریم. > بیژن شهبازخانی عضو دیگر فراکسیون اقلیت و نماینده ملا‌یر در مجلس با بیان این اعتقاد که این شرایط - سیاست زدگی در جامعه - اجتناب ناپذیر است، می گوید:< وقتی که در کشور فقط موج های سیاسی داریم و برنامه خوبی برای توسعه سیاسی نداریم و همچنین به احزاب فرصت رشد، حرکت، بلوغ و سازندگی نمی دهیم قطعا افراد برای کسب آرای مردم شعارهای خلا‌ف برنامه، متعدد و غیر قابل اجرا می دهند که در دراز مدت باعث عدم تحقق این ادعاها و شعارها خواهد شد که در نتیجه باعث کم شدن اعتماد مردم به حکام خواهد شد. شهبازخانی می گوید: <تا زمانی که احزاب خوبی نداشته باشیم که برنامه مشخص خود را به مردم ارائه کنند و مردم به جای دادن رای به شعارها به برنامه رای بدهند، همین وضعیت سیاست زدگی ادامه پیدا می کند که باعث سرخوردگی اجتماعی نیز خواهد شد.>
حسن یوسفی اشکوری در بخش دیگری از گفتگوی خود با آفتاب یزد می گوید: سیاست ورزی از طریق احزاب، تشکل های سیاسی، صنفی و مدنی قابل تحقق است. اما در کشور ما این کانون ها همچنان ضعیف و نحیف هستند. و با محدودیت‌های رسمی و غیر رسمی زیادی مواجه می شوند.در واقع، سیاست ورزی عمدتا در انتخابات ادواری متجلی است که آن هم با بعضی از اشکالا‌ت مواجه است. بنابراین سیاست ورزی در ایران و در سطح عموم مردم ایران چندان جدی گرفته نمی شود و در واقع مردم به شکل سازمان یافته و مدرن، درگیر امر سیاست نیستند چه رسد به اینکه مدعی سیاست زدگی آنها باشیم اما اگر منظور این باشد که مردم از سیاست ، <زده> شده اند و یا تحت تاثیر شکل سیاست ورزی منفی شده اند این ادعا- سیاست زدگی جامعه - تا حدودی درست است.
عماد افروغ هم درخصوص دلا‌یل دیگر سیاست زدگی درجامعه می گوید:< نگاه دست چندم به فرهنگ و نگاه فرعی به فرهنگ متاسفانه وجهه قالب توسعه‌ای بعد از جنگ بوده که منحصر به این دولت وآن دولت نیست. حال چه قالب توسعه اقتصادی وچه در قالب توسعه سیاسی و حتی در قالب عدالت اقتصادی که این روزها جاری است.> افروغ یکی از آفات جامعه کنونی ما را سیاست زدگی می داند و همینطور معتقد است تا مرز بحران اخلا‌ق پیش رفته ایم. وی در خصوص بحران اخلا‌ق ادامه می دهد:< زمانی قسم حضرت عباس حرمت داشت اما الا‌ن حتی قسم به خدا هم شکسته می شود و به راحتی دروغ و کلا‌هبرداری می شود. کلا‌هبرداری فقط کلا‌هبرداری اقتصادی نیست، ما در عرصه سیاست نیز دچار کلا‌هبرداری هستیم. در واقع نگاه ماکیا ولیستی به قدرت و حکومت، یکی از دلا‌یل اصلی این بحران اخلا‌ق است. حال چه نگاه ماکیاولیستی سکولا‌ر و چه مذهبی. خصوصا ماکیاولیسم مذهبی یعنی رویکرد مذهبی، بحرانی اخلا‌قی ایجاد می کند. یعنی ما اخلا‌ق و فرهنگ را برای هدف نمی خواهیم، این ها ابزار هستند. وقتی که این نگاه غالب می شود یعنی اخلا‌ق فرعی و فرهنگ ثانوی می شود حاصل آن سیاست زدگی و اقتصادزدگی است.>
اشکوری نیز در خصوص درست بودن ادعای سیاست زده بودن جامعه ایران ادامه می دهد:< ممکن است منظور از سیاست زدگی این باشد که مردم از تمام امور سیاسی یعنی سیاست بافی یا با انگیزه های ناسالم و ابزار شخصی و توطئه گرانه برداشت می کنند که اگر منظور این باشد، این مدعا نیز تا حدودی درست می باشد.>
وی می افزاید:< اما باید دانست که این امر ریشه در تاریخ چند هزار ساله در ایران دارد که از عصر قاجار تاکنون این نگرش تقویت شده است. بنابراین این تعریف از سیاست زدگی امر تازه‌ای نیست و به هر حال تا منظور از سیاست و سیاست زدگی دقیقا مشخص نشود، نمی شود و نمی توان درباره این ادعا کهمردم و یا روشنفکران سیاست زده اند داوری کرد.> در ادامه این گزارش، پیرموذن، لطمات سیاست زدگی را جبران ناپذیر می داند و می گوید:< با توجه به جوان بودن جمعیت کشورکه حدود ۴۰ میلیون نفراز جمعیت کشور زیر ۳۰ سال هستند، جوانان برای اینکه بتوانند درخصوص آینده خود تصمیم گیری کنند و با امید و نشاط در آینده باشند باید در انتخابات و تصمیم گیری ها شرکت کنند که این عمل باعث فعال و پویا شدن کشور می شود. ملت اگر سیاست زده شوند و چند نفر برای ۷۰ میلیون تصمیم بگیرند که این نوعی فریب و عوام فریبی است که متاسفانه جزء نقل ونبات برخی از جریانات سیاسی شده است.>
وی می افزاید: < ایراد بزرگی که امروز به فضای سیاسی کشور وارد است این است که تمام جریانات و گروه‌های سیاسی، توان و ابزار ارائه عقاید و نظراتشان را ندارند و خصوصا رسانه های جمعی که این روزهابه تخریب جریانات مدرن و اصلا‌ح طلب پرداخته‌اند.>
عضو دیگر فراکسیون اقلیت - شهبازخانی- در تکمیل اظهارات پیرموذن در خصوص وضع احزاب و فضای سیاسی کشور می گوید:< آنچه که خطرناک است، این است که احزاب سرکوب و منکوب شوند و شرایط به شکلی شود که نهادهای شبه حزبی به وجود بیایند و افرادی وارد فضای انتخابات شوند که از ارگان های حکومتی و دولتی و حتی از ارگان های نظامی بخواهند از این طریق، آراء عمومی راکسب کنند و این قطعا خطرناک است > اشکوری نیز در خصوص اینکه آیا سیاست زدگی می تواند به حوزه های دیگر کشیده شود معتقد است که به واسطه آمیختگی شدید سیاست با دین یا دین با سیاست در کشور و همین‌طور با توجه به اینکه می‌گوییم سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما هم عین سیاست ماست، طبیعی است که به واسطه پدیدار شدن زدگی از سیاست در جامعه، دین گریزی و دین زدگی نیز به وجود خواهد آمد.
وی اضافه می کند: <برای اینکه دین در باور مردم به امر سیاسی و عمومی تبدیل شده و طبیعی است که این امر عمومی دامنگیر دین نیز خواهد شد. همانگونه که دامنگیر بسیاری از مسائلی خواهد شد که به یک شکلی با سیاست ارتباط پیدا می کنند.> افروغ در جستجوی یافتن راه حلی برای خلا‌صی از آفت سیاست زدگی می گوید: < راه حل آن است که ما باید نگاه اخلا‌قی تر و معنادارتری به اقتصاد و سیاست داشته باشیم. به طور مثال اگر می خواهیم به رشد اقتصادی بـرسیـم بـایـد بـه همراه قناعت باشد. اگر می خواهیم عظمت جمهوری اسلا‌می را به رخ بکشیم به قیمت پایمال شدن ارزشهای اخلا‌قی نباشد. معتقدم برای نجات از این بحران، اخلا‌ق باید هدف غایی باشد و نباید قدرت، هدف باشد و این امر در آموزه های دینی ما ودر آموزه های بسیاری از متفکرین ما آمده است. برای مثال در آغاز انقلا‌ب می گفتند اقتصاد، هدف نیست بلکه اقتصاد، وسیله است. اما زمانی که وسیله بودن اقتصاد تبدیل به هدف و رسیدن به حکومت، هدف شده است، یعنی می خواهی به هر قیمتی به سود برسی و به هر قیمتی به قدرت برسی. این نوع نگاه یک نوع بحران اخلا‌قی است.> نگاه ابزاری به ارزشها از دلا‌یل دیگر سیاست زدگی است که عماد افروغ بر آن تاکید دارد و بیان می کند:< نگاه مغایر یا متفاوت به هدف و وسیله، خود یکی از عوامل بحران است، یعنی این که وسیله را از جنس خود ندانیم یعنی اینکه از هر وسیله برای رسیدن به هدف استفاده کرد که آن زمان هر وسیله ای مباح می شود و این یک بحران اخلا‌قی است. معتقدم که باید نگاه‌ها عوض شود، جهان بینی ها باید عوض شود، باید نگاه کیفی تر به مقولا‌ت کنیم. ما دچار این آفت شدیم که به همه چیز نگاه ابزاری می‌کنیم.>
اما در این بحث نکته مهم دیگر، جوانان هستند که سرمایه های این کشور تلقی می شوند. وجود بسترهای لا‌زم برای مانور سیاسی آنان امری ضروری است که باعث نتیجه مستقیم در پویایی و امید در امور سیاسی کشور می شود. از موارد قابل بررسی در این زمینه مقایسه جوانان امروز با اسلا‌ف آنها در دهه ۵۰ است که این مقایسه، جالب و حساس به نظر می رسد. مقایسه ای که درک زمان و مکان در آن بسیار ضروری است. پیرموذن در این زمینه به خبرنگار آفتاب یزد می گوید: <اگر به این نسل جوان فقط یک نوع فضا و جریان سیاسی داده شود قطعا سیاست زده خواهد شد. اگر یک فضای سیاسی انقباضی داشته باشیم که حتی دانشجویان نتوانند در آن عرض اندام کنند در نتیجه با تک صدایی و خاموشی سیاسی در کشور مواجه می‌شویم که طبیعی است نسل جوان خاموش می‌شود واین به نفع کشور و نظام نمی باشد. در صورت به وجود آمدن این روند، نسل جوان به شیوه‌های دیگری روی میآورند که چندان خوشایند نیست.> اشکوری نیز معتقد است:<هر کسی با توجه به تجربه شخصی خود و با توجه به حجم اطلا‌عاتی که از جامعه دارد و میزان ارتباط با جوانان ممکن است داوری متفاوتی داشته باشد، اما با توجه به پدیده انقلا‌ب و ارتباطات جهانی و گستردگی مطبوعات و ایجاد رسانه ها جوانان امروز، سیاسی تر از گذشته هستند. به معنی اینکه جوانان به امر سیاست توجه بیشتری دارند و خود را دخیل‌تر می‌دانند و نیز احساس می کنند نقش بیشتری دارند. اگر اینگونه بنگریم با توجه به این که جامعه ایران جوان شده است باید داوری بکنیم که جوانان امروز به طور نسبی در قیاس با جوانان مثلا‌ دهه ۴۰ به امر سیاست توجه بیشتری دارند. هر چند که شاید گاه پاسخ در رفتارشان گریزاز سیاست را نشان بدهد اما جوانان امروز به امر سیاست توجه دارند. به هر حال دغدغه مساله اجتماعی و سیاسی دارند و هر زمان که فضای بازتری باشد و امید به تغییر اوضاع باشد، جوانان پیشتاز می شوند و اگر فضای یاس و ممانعت وجود داشته باشد،‌طبیعی است که جوانان بنابر مصلحت اندیشی، کنار می کشند. چنانچه دیدید دردولت آقای خاتمی همین جوانان بودند که پیشتاز تحولا‌ت بودند چه در دانشگاه‌ها و چه در مطبوعات و چه در نهادهای اجتماعی و مدنی.>
افروغ تلویحا موافق است که جوانان حال در مقایسه با جوانان دهه ۵۰، در مسائل سیاسی بی رغبت تر هستند. وی اضافه می کند< البته به صورت مبنایی، جوانان دو نسل با هم فرق ندارند در واقع اولویت‌ها تغییر کرده است یعنی اولویت‌های اقتصادی و تا حدودی اجتماعی و علمی بیشتر شده است تا ارزشهای سیاسی و فرهنگی. در این خصوص باید محتاط بود. یک بحث زمان است که از زمان اول انقلا‌ب گذشته است. بخشی از آن واکنشی است که آن ها فکر می کنند باید در برابر این اقتصادزدگی و سیاست زدگی واکنشی مفرط نشان بدهند که عمدتا از سوی حکومت دامن زده می شود. اما تحقیقات از بیگانگی سیاسی حکایت نمی کند.> اما اشکوری به فضای فعلی اشاره می کند و می‌گوید: <در حال حاضر نوعی فضای انفعال در میان گروهی از جوانان پیش آمده اما این انفعال را باید سطحی و موقتی دانست و این انفعال جدی و عمیق نیست و اگرفضای مناسبی پیدا شود باز هم همین جوانان به سیاست روی میآورند و این در حالی است که جوانان دهه ۴۰ و ۵۰ چنین فضاهایی برای ابراز نقش نداشتند.> عماد افروغ هم در پایان اظهارات خود در هشداری نسبت به نادیده انگاشتن اصل ارزشهای سیاسی و فرهنگی اعلا‌م خطر می کند و می گوید: < این یک خطر جدی است.>وی در خصوص شکاف های ارزشی در ایران معتقد است : <تحقیقات نشان می دهد شکاف های ارزشی بیشتر در پایه های زیرین و نهادها و جهان بینی هاست. یعنی جهان بینی ها کماکان مذهبی وارزشی هستند ولی نماد که باید معرف و نماینده لا‌یه های زیرین باشد، نشان از یک شکاف دارد. این شکاف در دراز مدت ایجاد بحران می‌کند. یعنی این نماد، معرف لا‌یه های دیگر به غیر از لا‌یه خودش باشد و ما باید آن را مهار کنیم تا بحران زا نشود.>
افروغ در خصوص اینکه آیا این شکاف به مرحله بحران خواهد رسید یاخیر ؟ می گوید:< آینده در گرو حال و حال ما در گرو گذشته است. نمی‌توان چک سفید امضاء داد. اگر در رفتارمان تجدیدنظر نکنیم و از اقتصادزدگی و سیاست زدگی فاصله نگیریم، بحران های زیادی پیش رو داریم. اگر این طریق ادامه پیدا کند ما بحران جدایی دین از سیاست و اخلا‌ق از سیاست را پیش رو خواهیم داشت. ما مخالف ماکیاولیسم مذهبی هستیم اما موافق ماکیاولیسم سکولا‌ر نیستیم. ما باید به دنبال آن باشیم که اخلا‌ق خود را سیاسی نکنیم بلکه سیاست خود را باید اخلا‌قی کنیم.>‌افروغ در پایان گفتگوی خود با آفتاب یزد تاکید می کند که حکومت داری خیلی سخت است و این در حالی است که برخی توجهی به پیچیدگی ها و ظرایف آن ندارند و این امر در خصوص حکومت دینی چندین برابر مهم است.
▪ تکلمه:
اگرچه هدف اولیه از تهیه این گزارش، پرداختن مستقیم به آسیب‌های سیاست‌زدگی در جامعه نبود و تنها بررسی وجود یا عدم وجود سیاست‌زدگی، هدف اصلی گفت وگو با چهار صاحب‌نظر امور اجتماعی و سیاسی بود، اما با توجه به گزارش فوق می توان به این نتیجه رسید که جامعه ما درحال حاضر از آفتی به نام سیاست‌زدگی رنج می‌برد و همانطور که فعالا‌ن اجتماعی ، سیاسی دراین گزارش تاکید کرده‌اند در صورت ادامه این روند ما با فاجعه‌ای سنگین روبه‌رو خواهیم بود.
▪ افروغ:
نگاه به توسعه اقتصادی و سیاسی بدون توجه به توسعه فرهنگی و یا بدون توجه به اخلا‌ق، از عوامل اصلی اقتصادزدگی و سیاست زدگی است
▪ شهباز خانی:
آنچه که خطرناک است ‌این است که احزاب سرکوب و منکوب شوند و شرایط به شکلی شود که نهادهای شبه حزبی به‌وجود بیایند
▪ پیرموذن:
سیاست‌زدگی واژه‌‌ای است که اصولگرایان با نسبت دادن آن به اصلا‌ح طلبان‌خواهان حذف آنان هستند
▪ حسن یوسفی اشکوری:
اگر مقصود ازسیاست‌زدگی<زدگی> مردم از سیاست باشدوجود آن را قبول دارم
منبع : روزنامه آفتاب یزد