دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

نگاه خاموش یک کارگردان


نگاه خاموش یک کارگردان
واکاوی فیلم سینمایی مینای شهر خاموش به کارگردانی امیر شهاب رضویان از دو جنبه قابل ذکر است؛ اول به لحاظ عناصر فیلمسازی مثل شخصیت پردازی، درونمایه، موضوع و یا گره داستانی.
جنبه دیگر هارمونی و اهداف کلی و چشم انداز فیلم و به عبارتی نوع نگاه کارگردان و دیدگاه‌های اجتماعی و سیاسی اوست که به نظر بخش دوم از اهمیت بیشتری برخوردار است چون اگر هر قدر مولفه‌ اول یعنی ساختار و موضوع فیلم و خوش ساخت بودن آن بتواند به جذب مخاطب بپردازد با یک چرخش صد درجه پارامتر دوم یعنی حال و هوا و نوع نگاه کارگردان به یکباره همه چیز را بر باد می‌دهد و از آن اثری بی‌خاصیت می‌سازد. قصه فیلم از این قرار است که دکتر بهمن پارسا یک جراح حاذق است که در غرب (آلمان) زندگی می‌کند و برخلاف زندگی شغلی، زندگی خانوادگی ناموفقی دارد و یک شکست عشقی خورده و افسرده به نظر می‌رسد. او طی یک تماس با دوست قدیمی و خانوادگی‌اش برای انجام یک عمل جراحی بر روی یک رزمنده به ایران می‌آید. این شرایط موجب می‌شود که او (دکتر پارسا) بعد از سه دهه به ایران باز گردد. هر چند علت اصلی این بازگشت در هیاهو گم می‌شود و به نوعی نقص غرض صورت می‌گیرد. به نظر می‌رسد که این بخش از داستان برای پیشبرد قصه طرح شده. و جایگاهی در درام ندارد. پارسا در طول اقامت در ایران به تفاوت در تهران قدیم و جدید و بم پس از زلزله پی می‌برد یعنی فیلم از نگاه او به این مسئله می‌پردازد و او در این گشت و گذار به یاد عشق دوران کودکی خود در سرزمین پدری‌اش بم می‌افتد و به یکباره به دنبال دختر مورد علاقه خود می‌گردد.
رضویان در اثر قبلی خود نیز همین خط قصه را دنبال کرده یعنی به این نتیجه رسیده که باید از یک سبک و سیاق برای فیلمسازی بهره ببرد. رضویان در فیلم سفر مردان خاکستری و تهران ساعت ۷ صبح هم به همین شیوه عمل کرده است. تم کلی این اثر بازگشت به گذشته و اصالت و هویت است و داستان‌های فرعی بیشتر برای خالی نبودن عریضه است تا عرض اندام در درام. البته در جایی این قصه فرعی در قد و قواره کل فیلم ظاهر می‌شود و کل آن را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
در این اثر از حیث شخصیت پردازی خبری از تیپ سازی و کلیشه رایج نیست بلکه ما با چهار آدم و شخصیت که هر کدام برای خود دنیایی دارند روبرو هستیم یعنی به واقع بر روی شخصیت پردازی این اثر کار اصولی صورت گرفته است. حال می‌رسیم به نقد نگاه حاکم بر این اثر که از هر زاویه قابل کنکاش و بررسی است. این اثر به واقع رکورد هر چه فیلم در حوزه نقد اجتماعی- آن هم خلاف جریان حاکم بر منافع ملی را- زده است. بر این اثر یک نگاه تلخ حاکم است که حتی خود سازنده نیز بر آن اذعان دارد البته کارگردان سیاه نمایی را نمی‌پذیرد. این اثر معلوم نیست به کدام جریان شناخته شده سینمایی در حالت کلی تعلق دارد و چه هدفی را دنبال می‌کند. مینای شهر خاموش حتی از جریان جشنواره‌ای که اغلب فیلمسازان به آن روی می‌آورند به دور بوده است. من نمی‌دانم که کارگردان به چه دلیل یکی از بزرگترین آرمان‌های وطنی و ملی ما را که بهای زیادی را بابت آن پرداخت کرده‌ایم زیر سوال می‌برد؟ آخر این فیلم چه ارتباطی به دستیابی ایران به انرژی هسته‌ای دارد. که نویسنده و سازندگان با آسمان و ریسمان بافتن، هر موضوعی را به داخل فیلم روانه می‌کنند. اصولا بررسی تطبیقی دو موضوع پیش شرطی دارد که بسیار بدیهی است و غافل شدن از آن یا از روی ناآگاهی است یا غرض‌ورزی بدین معنی که بررسی دستیابی به انرژی پیشرفته هسته‌ای و مقایسه آن با ناهنجاری‌های اجتماعی از این نوع غرض‌ورزی‌هاست. ما به جای اینکه به این تکنولوژی مباهات کنیم و این دیدگاه را به وجود آوریم که هزینه کردن در این راه سرمایه‌گذاری است نه هزینه، آن را تحقیر می‌کنیم و مسخره می‌کنیم و با یک نگاه یکجانبه آن را زیر سوال می‌بریم؟! این موضوع وقتی جالب‌تر می‌شود که همین اثر در جشنواره فجر جایزه می‌گیرد! اصولا انتقاد و حتی بزرگنمایی مدیران خود قاعده و قانون دارد! این طور که این اثر عنوان کرده تمام مردم ایران در زلزله بم در خواب غفلت بوده و دولت هم برای کمک به آنان هیچ کاری صورت نداده و فقط نیروهای صلیب سرخ جهانی به کمک‌رسانی مشغول هستند. اصولا استفاده از ظرفیت‌های دراماتیک برای سیاه‌نمایی و بزرگنمایی معضلات اجتماعی، هنر می‌خواهد که ظاهرا امیر شهاب رضویان و دست‌اندرکاران این فیلم، به خوبی دارای آن هستند و باید مورد تشویق قرار گیرند و امکانات بیشتری در اختیار آنان قرار گیرد! به هر روی این اولین بار نیست که اثری اینچنینی بر روی پرده می‌رود اما آنچه که می‌توانست مورد توجه قرار گیرد این است که در وزارت ارشاد باید یک جرح و تعدیل نسبی روی فیلم صورت می‌گرفت.

احمد عراقی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید