پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

در حاشیه "آواز گنجشکها"


در حاشیه "آواز گنجشکها"
"آواز گنجشکها" آخرین اثر مجید مجیدی در عرصه سینمای انسانی است. دغدغه اصلی مجیدی در حیطه ی کارگردانی از ابتدای دوره فعالیت حرفه ایش پرداخت به مجموعه ای از «نبود» ها بوده است.
غالب شخصیتهای مجیدی درگیر مسائلی حول و حوش عدم چیزی در خود (نابینائی- ناشنوایی- بیماری) یا پیرامون خود (پدر- مادر- فقر) هستند که به عنوان محور اصلی روایت در شبکه ای از روابط علی و معلولی ناشی از نبود آن چیز قرار گرفته اند.
در این اثر نیز برخورد با موضوع فقر (با کارکردی مشابه با بچه های آسمان) در ابتدای کار با رسیدن خبر از دست رفتن سمعک هانیه، آگاهی مخاطب از مشکل ناشنوائی او و نیاز مبرمش به سمعک (نزدیک بودن امتحانات که فاکتور فرصت زمانی را در خرید آن به حداقل رسانده) و بروز مسائل موازی با آن (کم شدن یکی از شترمرغها از جمعیت تحت سرپرستی کریم) پررنگ تر شده و با طرح برخی معضلات اجتماعی نظیر مشاغل کاذب خیابانی (جمعیت موتورسواران در وضعیت کانونی و بچه های خیابان در حاشیه ی آن) ادامه می یابد.
ضرورت تهیه امکان شنیداری در قیاس با نیازهای به نسبت کم اهمیت تر و کم هزینه تر مطرح شده در کارهای پیشین مجیدی، حلقه ی تنگدستی را در "آواز گنجشکها" بسته تر کرده است.
ترجیع بند آثار مجیدی تصاویر باز با زیبائی های بصری بی نظیری است که در "آواز گنجشکها" به کرات با کارکرد معنایی قابل توجه به نهایت خود نزدیک شده است. به طور مثال تاکید بر نماهای نمادینی که از بالا حرکت کریم را در کانون بستری خشک و بیرون زده مشغول جستجو (در هیبت شترمرغ) یا حمل در آبی (به نمایندگی از مجموعه ضایعات ) نشان می دهد، بیشتر از هر چیز به زمینه ای نابارور و سوخته اشاره دارد که امکان ناچیز او را در خود می فشارد.
یا نمایش وسعت از دست رفته گی در نمای پاشیدن ماهی ها به زمین که به شکل برجسته ای به تصویر درآمده است با در نظرگرفتن ارتباط خطی آنها با آب انبار (نقطه ی تمرکز جمعیت بچه های حاشیه ای) که به عنوان مخزن از کار افتاده در روند روایت، با پاکسازی و مراقبت ، به روزن امکانی برای دستیابی به آرزوها تبدیل شده بود.
از "بید مجنون" به بعد مجیدی را آماده حرکت از بیرون به درون و تامل در آن می بینیم. چنانکه عدم بینائی با کارکرد متفاوتی در نمایش سرگشتگی های یوسف موثر می افتد. البته توجه به این نکته ضروری است که رگه هایی از برخورد درونی در کارهای قبلی مجیدی قابل استخراج است و این مسئله در آواز گنجشکها به شکل پنهان تری به کاربرد عناصر معنایی در بطن اثر انجامیده است.
چنانکه شترمرغ با وضعیت بینابینی این و آن، مابین رفتن و ماندن، کندن یا بازگشتن بهترین انتخاب مجیدی برای ایجاد رابطه ی دو سویه ی کریم و جمعیت تحت سرپرستی اش بوده است. با افزودن این مورد که ارجاع ظریف به همان وضعیت بینابین، منجر به بازنمایی تصویر جابجایی وضعیت کریم و شترمرغ گریخته اش شده که در نوع خود از تکه های مثال زدنی کار است.
بعلاوه اینکه از قابلیت این موجود برای خلق نمای حرکت سماع گون بعد از بازگشت، نیز به نحو مطلوبی در پایان کار استفاده شده است.
در لایه ی دیگر اثر، نمود بیرونی وضعیت نامتمرکز درونی کریم در جمع آوری ضایعات شهری و انبار آن در خانه ای با مختصات نامشخص که ظاهراً در حاشیه ی شهر تهران واقع شده و تعلق خاطر او به مجموعه ی آنها از نکات قابل تامل شخصیتی به ظاهر ساده است.
موضوع جمع آوری ضایعات با حمل آنها از شهر به خانه، در نیمه ی ابتدایی اثر پراکنده شده و به نماهایی از تراکمشان در حیاط، در نیمه ی بعد تاکید شده و در نهایت با نمایش تصاویر تاراج آنها توسط همسایه ها (پراکندگی دوباره شان) از بستر کریم، بسته می شود.
تاکید تصویری روی نماهای جمعیت مورچه ها ، شترمرغها، ماهی ها، موتورسواران، گلدانها، سبزه ها و بچه ها و نمایش ارتباطات آنها با هم به برجسته سازی اتصالات جبری موجودات اجتماعی می پردازد.
موضوع ارتباط عناصر متفاوت شبکه ی طبیعت (وحدت) در آثار مجیدی مسئله حائز اهمیتی است که در «رنگ خدا» به نهایت خود نزدیک شده و در نمای هم آوایی محمد با پرندگان به شکل فراموش نشدنی نمود پیدا کرده است.
وفاداری به این موضوع تا حد زیادی در آواز گنجشکها قابل تشخیص است.
در یک جمع بندی کلی می توان گفت که مجیدی نه تنها فاصله مشخصی را از فضای خیس و شرجی سابق گرفته بلکه علی رغم تزریق نماهای پراکنده ی توده درختان و رقص سبزه ها، آواز گنجشکها نمود کامل صفحه ای عریان و خشک است. به همان اندازه که لهجه های شمالی و ترکی قابل تشخیص هستند. و شناخت دقیق مجیدی از فضای مدنظرش در این اثر به بازتاب جزء به جزء آنچه که باید می بوده، انجامیده است.
ای کاش اصرار مجیدی در استفاده از بازیگر کار شده در شخصیتهای مشابه سابق (رضا ناجی) جای خود را به انتخابهای بهتری می داد و اینکه عادت افزودنی های اشک آور مجاز در برخوردهای سطحی از قاعده کلی آثار او حذف می شد.
منبع : سی‌نت