یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


گنجینه ای که به دور افکنده ایم


زمانی که معزالدوله احمدبن بویه در بغداد فرمان داد که بازار بسته شود و تمام در و دیوار شهر بغداد بسته شود و مردم دهه اول محرم را به تعزیه سید الشهدا بنشینند خوب می دانست که اینکار مخالفت علمای اهل سنت برخواهد انگیخت که این کار را بدعتی بزرگ در دین می دانستند و مغایر با اصول اسلام، اما این مخالفت بر قدرت و اقتدار بلامنازع معزالدوله کارگر نیفتاد و از آن پس سوگواری در عزای امام حسین رسم شد. اما هفت قرن باید می گذشت که این مراسم سوگواری رفته رفته به مهم ترین گونه نمایش مذهبی ایران یعنی تعزیه مبدل شود. این زمان باید طی می شد تا دستور معزالدوله پله پله مراحل تکامل خود را از سر بگذراند و طی این حرکت میراث و داشته های یک قوم را سینه به سینه به آیندگان بسپارد. اما تاریخ وچگونگی شکل گیری تعزیه را ، نه در تذکره ها و یادر کتابهای تاریخی که مورخان دربار به نگارش آن دست یازیده اند، بلکه باید از لابلای خطوط سفرنامه ها و یادداشت هایی جستجو کرد که سیاحان، سفیران و مستشرقان غربی نگاشته اند.کسانی که در مواجهه با تعزیه و سوگواری مردم در محرم، آن را خط به خط بازنوشته اند تا برای مردم فرنگ خبر از یک گونه نمایش جدید ببرند. اما سوگواری و سیر تکامل و شکل گیری تعزیه ، چنان که از سفرنامه های سیاحان اروپایی برمی آید نخست فقط بصورت دسته های عزاداری بوده است که با سینه و زنجیر زدن و یا حمل علم هایی که بی شباهت به آلات حرب نبودند از برابر مردم می گذشتند تا مردم را بیاد ماجرای کربلا بیندازند . اما رفته رفته ، آوازهای جمعی که در قالب نوحه و برحسب علاقه مردم ایران به شعر شکل گرفته بودند کم و کم تر شد و نشانه ها و نمادهایی که در این مراسم به کار گرفته می شد، بیشتر بر اساس سنت دیرینه نقالی در ایران و فراگیر بودن این سنت در گوشه وکنار ایران، رفته رفته به این دسته ها چند واقعه خوان اضافه شدند که حوادث کربلا را با سوز و گداز برای مردم نقل می کردند، اما پس از چندی جای این نقالان را شبیه تنی چند از شهدای کربلا مثل ابوالفضل عباس و یا حر گرفتند . این افراد با پوشیدن لباس جنگ وشبیه سازی خود با شهدای کربلا، به میان جمعیت می آمدند و به شرح مصایب و رنج هایی می پرداختند که در میدان کربلا بر آنها رفته است . اما در هر صورت ، در پایان دوره زندیه بود که تعزیه به شکل امروزی رواج پیدا کرد و این دوره تاریخی درست مصادف با زمان شکوفایی و اوج گیری هنر تعزیه در نزد ایرانیان است.چرا که با به روی کار آمدن پادشاهان قاجار، تعزیه به سبب علاقه وافر آنان و توجه و اهمیتی که برای آن قائل می شدند به شدت متمول ودگرگون شد و مقبولیت همه گیری نزد ایرانیان پیدا کرد. در این زمان تعزیه هم در میدان های شهر و گورستان ها و هم درنمایشخانه های موقت یعنی تکیه ها و حسینیه ها درگوشه وکنار ایران به نمایش درآمد. رفته رفته این نمایشنامه های موقت که عموما چادر یا خیمه بزرگی بودکه بر تیرکهای چوبی استوارمی شد جای خود را به نمایشخانه های ثابتی داد که توسط رجال و ثروتمندان شهر ساخته می شد . اما در این میان مخالفت هایی هم با تعذیه توسط واعظان و آخوندهای درباری صورت گرفت.چرا که به عقیده آنان ، شبیه سازی اولیا و اهل سنت و نمایش مصائبی که بر آنان رفته است در پیش چشم عوام به کاری دور از ذهن و گناهی نابخشودنی محسوب می شد.اما این مخالفت ها راه به جایی نبرد و تعزیه همچنان سیر تکاملی خود را می پیمود. شاید از بین پادشاهان قاجار هیچ کدام مثل ناصرالدین شاه شیفته تعزیه نبود و به رونق آن نپرداخت . او که از هر چیزی وسیله تفریح می تراشید در این کار هم سعی فراوان کرد و از تعزیه وسیله ای برای نمایش شکوه و عظمت سلطنت خود تراشید.طبیعی است که شاهزادگان و رجال سیاسی نیز به تقلید از ناصرالدین شاه بود توجه بیشتری به تعزیه معطوف کنند و هر کدام به اندازه توانایی خود در تجمل بخشی و اشرافی کردن تعزیه همت بگمارند. چنین بود که بر اساس مدارک موجود در دوران ناصرالدین شاه ، تقریبا سیصد مجلس « شبیه خوانی» تکیه و حسینیه در تهران بر پا بود که کوچکترین آنها طبق گواه شاهدان به اندازه سیصد نفر گنجایش داشت. نمایشخانه های بزرگ مهمی هم چون تکیه نوروز خان، اسمعیل بزاز، سپهسالار ، حاجی میرزا آقاسی، ولی خان و ... حدود سه هزار نفر جاداشته است.سرانجام در ۱۲۴۸ شمسی بود که به دستورناصرالدین شاه و مباشرت دوستعلی خان معیر الممالک، عظیم ترین تماشخانه همه تاریخ ایران یعنی « تکیه دولت » در کاخ گلستان، با گنجایش ۲۰ هزار نفرساخته شد.ناصرالدین شاه برای ساخت این تکیه چیزی در حدود یکصد و پنجاه هزار تومان آن زمان خرج کرد. در این زمان مصادف، با دورانی است که تعزیه در اوج شکوه و عظمت خود قرار داشته است و روزهای طلایی عمر هفتصد ساله خود را طی می کرده است . اما شکوفایی تعزیه در این دوران فقط مرهون توجه شاه و اشراف به تعزیه نبود.بلکه بیشتر مدیون وجود تعزیه گردان هایی بود که با ابتکار و خلاقیت خود می رفتند که لباس تازه ای به قامت تعزیه بدوزند بی آنکه در اصول دست یازی کنند.این تعزیه گردان ها که بسیار مورد احترام بوده اند و همواره مورد توجه شاه و بزرگان واقع می شوند .خواجه حسینعلی خان معاصر فتحعلی شاه و محمد شاه، میرزا محمد تقی تعزیه گردان دوران محمد شاه و ناصرالدین شاه و پسرش میرزا باقر ملقب به معین البکا و فرزند معین البکا، ناظم البکا از جمله تعزیه گردانانی بودند که در این دوره مطرح گشتند . در این میان میرزا محمد تقی تعزیه گردان، رکود و یکنواختی که تعزیه دچار آن شده بود را از تعزیه گرفت و به آن جنبه ای از تفنن و نمایش بخشید.پسرش معین البکا در ادامه راه پدر ، سطح اجرایی تعزیه را بالا برد و تعزیه مضحک را پی ریزی نمود. او به همراه پسرش دسته های بزرگ تعزیه را با اقتدار رهبری می کرد و با اشارات و حرکات خود بر تمام عوامل اجرایی صحنه تسلط داشت. اما اوضاع به همین ترتیب باقی نماند. با افول سلطنت قاجار و روی کار آمدن رضاخان میرپنج ، دوران شکوفایی تعزیه هم به سر آمد. رضا خان به دلایل سیاسی و شاید کینه ای که به سنت های مذهبی ایران داشت، برگزاری تعزیه و هر نوع مراسم مذهبی در ایران را ممنوع کرد تا تعزیه از تکیه دولت و دیگر حسینیه ها و نمایشخانه هایی با آن عظمت و شکوه به پهنه روستاها و شهرهای کوچک رانده شود و رفته رفته در خاطره مردم رنگ فراموشی بخود بگیرد. بقول بهرام بیضایی ، در کتاب « نمایش در ایران » اگر تعزیه غمنامه باشد این است غمنامه تعزیه ، که به سیر عامیانه و مذهبی خود برگشت.در دوران محمد رضا شاه نیز هر چند که تعزیه باز به میان شهرهای بزرگ بازگشت ولی هرگز نتوانست جایگاه از دست رفته خود را باز بیابد.تکیه دولت در پی بازی های سیاسی، ویران شده بود و مردم گرفتار سرگرمی های تازه و پر هیاهو ، دیگر تعزیه را از یاد برده بودند.اما در ادامه این سوگنامه شاید بد نباشد کمی هم در مورد ساختار و ویژگی های تعزیه بدانیم. تعزیه نامه ها به نوعی هیچ گاه یک متن نمایشی محسوب نمی شوند . بلکه متن آن ها شامل شعرهایی می شود که توسط اهل نمایش و نه ادبیات سروده شده است . البته عامیانه بودن شعرهای تعزیه هر چند که به ایجاد ارتباط با مردم کمک فراوانی می کند اما از طرف دیگر باعث شد که هیچ گاه مورد توجه ادیبان و روشنفکران قرار نگیرد. این اشعار که با زمینه مرثیه سرایی و با منابع داستانی اساطیر وحماسه های مذهبی سروده می شدند جای دیالوگ را در نمایشنامه های امروزی پر می کردند که علت وجود آنان رابطه ای بودکه مردم ایران همواره با شعر برقرار داشته اند.هر تعزیه نامه ترکیبی ساده از گفت و گوی بازیگران به زبان شعر محسوب می شد اما بسیاری از صاحبنظران و کارشناسان تعزیه نامه ها را ماجرای تسلیم و زندگی در برابر پایداری و نابودی و عرصه دو نیروی خیر و شر یا خوبی و بدی می دانند که در تاریخ و فرهنگ ایران قدمتی هزاران ساله دارد. استفاده از حداقل امکانات در صحنه مثلا تشت آب به تشانه رود فرات، یا ریختن کاه در گوشه ای از میدان به عنوان صحنه نبرد . همچنین تغییر مکان و زمان با حرکت بازیگر یا تعزیه خوان بر روی صحنه همه و همه از دیگر ویژگی های اجرایی تعزیه به شمار می رود که به نوبه خود جای تأمل بسیار دارد. تعزیه ؛ الهامی به روح ایرانی نگاهی به وضعیت تعزیه بخصوص در چند ساله اخیر و جایگاه و همچنین تأثیری که بر تئاتر امروز ایران داشته است مباحثی بود که در این گزارش سعی شد با تنی چند از صاحبنظران و کارشناسان این حوزه به بحث وگفت و گو گذاشته شود. هاشم فیاض، قدیمی ترین تعزیه خوان ایران که سالهای آغازین کار خودرا با تکیه دولت و نزد معین البکا، یکی از مهم ترین تعزیه گردانان ایرانی گذرانده است درباره تعزیه می گوید:
« تعزیه عشق است و فرق تعزیه امروز با گذشته از زمین تا آسمان است.امروز هر کس از هر جایی برسد وارد تعزیه می شود ولی در زمان گذشته تعزیه یک در ورودی داشت که هر کس نمی توانست از آن عبور کند. زمانی که من تعزیه خوان بودم تهران یک میلیون نفر جمعیت داشت با صدها تکیه . اما حالا که ۱۷ میلیون جمعیت دارد حتی یک تکیه هم برای تعزیه وجود ندارد.» فیاض معتقد است که تعزیه هیچ گاه جایگاه خود را در نزد مردم از دست نداده است و اگر امروز هم تعزیه به خوبی اجرا شود از استقبال مردم بهره مند خواهد شد. او می افزاید: « تعزیه یعنی همه چیز . این را بدانید که ایران با همین تعزیه و سیاه بازی و نمایش رو حوضی بود که خود را حفظ کرده است . اما الان در این سنت ها دست می برند بی آنکه این کار را از روی حساب وکتاب شخصی انجام دهند.درصورتی که این سنت ها را باید همینطور که هست حفظ کرد.تعزیه مانندگنجی است که زیر ویرانه های مانده است . هر کس از کنارش رد می شود ، بعضی وقتها هم به قدر احتیاج خود از آن بر می دارند و دیگر هیچ !» وی به عدم وجود مکان مناسبی برای اجرای تعزیه اشاره می کند و می گوید: « ما را می برند به سالن آمفی تئاتر و می گویند که تعزیه اجرا کنید اما تعزیه را نمی شود در این سالن ها اجرا کرد.تعزیه تکیه می خواهد . در این سالن ها اگر این طرف بایستیم هیچ کس ما را نمی بیند. باید مردم فقط در یک جهت بازی کنی در حالیکه تعزیه باید آزاد باشد و به هر طرف که بچرخی تماشاگر بتواند به راحتی ترا ببیند.» او ادامه می دهد : ولی حیف که قدر و منزلت تعزیه را نمی دانند و به آن بها نمی دهند.تعزیه مادر همه هنرها است. اگر تعزیه نبود موسیقی ایرانی به کل از دست رفته بود .این هنر بود که تمام گوشه های آواز ایران را لابلای نسخه های خود حفظ کرد ولی حالا هیچ کس بیاد تعزیه نیست.» مواردی که فیاض در مورد تعزیه به آن اشاره می کند از جمله عدم وجود یک تکیه یا نمایشخانه برای نمایش تعزیه مسئله ای که داود فتحعلی بیگی نیز به نوعی آن را متذکر می شود. وی می گوید : « در حدود پنجاه سال پیش با وجود همه مخالفت هایی که با تعزیه می شد ما حدود یکصد تکیه در تهران داشتیم. اما امروز حتی یکی از آنها باقی نمانده است . حتی اخیرا ماکت تکیه دولت را با مصالح ساختمانی می خواستند بسازند اما به جای اینکه با شهرداری هماهنگ کنند تا آن را در جایی از شهر بسازند که بعنوان تماشاخانه ویژه تعزیه در طول سال مورد استفاده قرار بگیرد آن را در شهرک سینمایی ساختند! غفلت دیگری که فتحعلی بیگی معتقد است در باره تعزیه رخ داده ، نبود یک آرشیو جامع از نسخ تعزیه است . وی می گوید : در فهرستی که در واتیکان موجود است ۱۰۵۵ مجلس تعزیه ثبت شده است ولی هنوز مادر کشور خودمان یک آرشیو جامع از این نسخ را نداریم. وی معتقد است : هر پدیده فرهنگی که بحال خود رها شود طبیعی است اگر به بیراهه کشیده شود و می افزاید: کدام پدیده نمایشی را سراغ دارید که خود به خود شروع به حرکت کند؟ خطری که امروز تعزیه را تهدید می کند نمایش « قره گوز » ترکیه و« کمدیا دلارته»ی ایتالیا را هم تهدید می کند چون زیر بال این نوع هنرها را نمی گیرند. این کارگردان تئاتر در ادامه می گوید : « همان طوری که پیش از توجه سیاحان اروپایی به تعزیه در سفرنامه های خود اندیشمندان ما به سراغ این هنر نرفتند از یک مقطع به بعد نیز دوباره همین اتفاق تکرار شد. خیلی ها مرعوب تئاتر فرنگی شدند و تعزیه را فراموش کردند.
صادق همایونی نیز در این مورد با فتحعلی بیگی هم عقیده است . او ضمن اشاره به خمیرمایه های غنی هنری و ادبی و فرهنگی تعزیه که می تواند بر تئاتر ایران تأثیر عمیقی داشته باشد.معتقد است با وجود ادعاهای بسیار هنور هیچ اثری تحت تأثیر مستقیم تعزیه شکل نگرفته است.وی می گوید : من شخصا ندیده ام که نمایشخانه ای تحت تأثیر شدید تعزیه و یا الهام از آن کارگردانی و ساخته و پرداخته شده باشد و بر سر زبان ها بیفتد. این در حالی است که تعزیه می تواند منبع الهام بسیار غنی برای هنرمندان ما در زمینه تئاتر باشد.به عنوان مثال پیتر بروک کار گردان بزرگ تئاتر تحت تاثیر تعزیه ایران و نمایش های روحوضی توانست « رویای نیمه شب تابستان» اثر کلاسیک شکسپیر را در لندن برای مدت های مدید به روی صحنه ببرد.خود او در مصاحبه ای در مجله تایمز صراحتا به این موضوع اشاره کرده و گفته است که بعد از رفتن به ایران و دیدن تعزیه ، این نمایشنامه را به همین صورت و تحت تأثیر آن به اجرا گذاشته است. فتحعلی بیگی نیز با اشاره به قابلیت های تعزیه ، آن را یک تئاتر مدرن می داند و می گوید: اگر دوره و زمانه عوض شده ، باید شکل عرضه این هنرها را عوض کرد که ما به این فکر نیفتاده ایم . اگر بتوانیم راه عرضه مناسب تعزیه را فراهم کنیم مطمئنا باز هم تعزیه جان خواهد گرفت . وی تعزیه را الهامی به روح ایرانی می داند و می افزاید: به عقیده من تعزیه الهامی است که به روح ایرانی شده و او این هنر را خلق کرده است. به همین دلیل روی همه تأثیر می گذارد. بسیاری از این آثار در همان قالب و شکل آیینی خود دایم به این علت طراوت می بخشد و دائم به او یادآوری می کند که تو صاحب چنین حماسه هایی هستی و این حماسه ها را هر سال به یاد او می آورد.اما صادق همایونی علت این را که تعزیه نتوانسته پا به پای هنر امروز حرکت کند سرگشتگی نیم قرنی می داند که در اجرای تعزیه از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۵۰ دچار آن بوده و تحت تأثیر عوامل سیاسی و اجتماعی و حتی مذهبی از سیر تکاملی خود باز ماند. او ادامه می دهد:
« ازطرف دیگر روشنفکران ایران، نویسندگان ومنتقدان هنری از شناخت و مطرح کردن آن بازماندند و این چنین منبع غنی هنری را به نسیان سپردند. اگر هنرشناسان خارجی در طی قرن اخیر به ایران نیامده و درباره آن مقاله و کتاب ننوشته و ارزش آن را نشان نداده بودند شاید ما هرگز به اعتبار تعزیه پی نمی بردیم.
وی ابزاری شدن تعزیه را در اواخر دوره قاجار دلیل دیگر این مسئله می داند و می گوید : تعزیه و اجرای آن در اواخر قاجاریه بوسیله کارگردانان تا حدی از صورت اصلی خود خارج شده و بصورت ابزاری برای جلب رضایت خاطر درباریان در آمده بود . استفاده هایی که از ابزارهای دستگاه سلطنتی نظیر شمشیر فیل ، اسب ، زین و همچنین زینت آلات و جواهرات سلطنتی می گردید نه تنها به تعزیه اعتباری نبخشید بلکه موجب آن شد که با از بین رفتن قاجاریه و از میان رفتن تعزیه گردانان آن زمان روبه نسیان بگذارد. چنان که تکیه دولت نیز بعد از میان رفتن قاجاریه متروکه شد و رو به ویرانی نهاد و خراب شد. او دلیل دیگر را چنین توضیح می دهد: مسئله دیگر این است که در اجرای تعزیه باید رازی که در ذات هنرهای مذهبی وجود داشت در نظر گرفت و حال آنکه ما از آن رازها فاصله گرفته ایم. آن هم در جایی که بشر همواره به نیازهای درونی خود اتکا داشته و به اعتقادات خود نیازمند است . تعزیه خوانان نیز یا رفتند یا مردند و یا پراکنده شدند،محل های تعزیه خوانی را عموما ویران کردند. مسئله اقتصاد نیز برای زندگی تعزیه خوانان در اضمحلال تعزیه بی تأثیر نبود.بهر حال با توجه به آنچه که بیان شد و شرایط زندگی امروز و پا گرفتن تئاتر معاصر ایران و اجرای نمایشنامه های خارجی خواه ناخواه تعزیه را از حرکت طبیعی وعادی خود بازداشته اند و اونتوانسته است پا به پای دیگر هنرها حرکت کند.
اما فتحعلی بیگی در این باره عقیده دیگری دارد. او هنوز هم به آینده تعزیه امیدوار است و معتقد است که هنوز هم اگر تعزیه خوب اجرا شود مردم از آن استقبال می کنند. وی می گوید: و این مسئله اصلا ربطی به جنبه های صرف مذهبی ندارد. تعزیه طی این سال ها به هر حال به جهت کمی توسعه پیدا کرده است و در بسیاری از نقاط کشور دوباره پا گرفته است و اصلا انگارجدای از جنبه های مذهبی، یک جنبه ملی هم پیدا کرده است .به هر حال من معتقدم تعزیه را ه خود را پیدا می کند و همچنان به حیات خود ادامه خواهد داد. به هر حال تعزیه و دیگر گونه های نمایشی در ایران ، هنوزکماکان وجود دارند، آیا باید به همین مقدار دلخوش بود؟ واقعیت این است که ما در مورد هنرهای سنتی خود ، بخصوص تعزیه دچار یک غفلت تاریخی شده ایم .ما با فراموش کردن تعزیه و بی توجهی به آن از یک تجربه نمایشی هفتصد ساله چشم پوشیده ایم تا دوباره کار را از صفر شروع کنیم . غافل از این که این راه را گذشتگان ما، با تمام سختی ها و مشقت هایش رفته اند و برای ما گنجینه ای به ارث گذاشته اند که ما آن را هیچ نمی بینیم.
منابع :
۱- نمایش در ایران، بهرام بیضایی ، انتشارات روشنگران
۲- فصلنامه تئاتر، شبیه خوانی نمایش مقدس ، محمد حسین ناصربخت
منبع : خبرگزاری میراث فرهنگی