یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

چانه زنی با ایران


چانه زنی با ایران
بسیاری از تاسیسات هسته ای ایران که تقریبا ۱۸ متر زیر زمین پنهان شده اند در مقابل حملات مستحکم هستند. از آنجایی که موثرترین سلاحهای ما تنها می توانند ۶ متر در زیرزمین نفوذ کنند، ارتش آمریکا باید به سلاحهای هسته ای برای انهدام این پناهگاهها متوسل شود. افزون بر این، از آنجا که بسیاری از این تاسیسات در داخل یا نزدیکی مراکز مهم و پرجمعیت قرار دارند، بمباران منجر به تلفات چشمگیر غیرنظامیان خواهد شد.چنانچه در این حمله از سلاح های هسته ای یا متعارف استفاده شود، احتمالا به یک جنگ گسترده بدل خواهد شد.
دهم ژوئن، جوزف لیبرمن گفت:« آمریکا باید آماده اقدام نظامی علیه ایران باشد.» یک هفته قبل در یک مباحثه تلویزیونی چندتن از رهبران حزب جمهوریخواه رقیب و مدعی ریاست جمهوری از مستثنی کردن موضوع استفاده نخست از سلاحهای هسته ای علیه ایران خودداری ورزیدند.
گرچه لیبرمن ابتدا نسبت به فعالیتهای ایران در عراق ابراز نگرانی کرده بود اما اکثر تمرکز وی بر روی برنامه هسته ای نوپای ایران بود.
اما برای دفاع از جنگ پیشدستانه در این مرحله، این پیش فرض را مطرح ساختند که چون ایران به طور موفقیت آمیز چرخه غنی سازی سوخت هسته ای را کسب کرده است، پس نه تنها به توسعه سلاحهای هسته ای ادامه خواهد داد بلکه در آینده از این بمب ها استفاده خواهد کرد.
«جیمز وولسی» مدیر سابق سازمان سیا در سال ۱۹۹۳ پیش بینی کرده بود که ایران طی یک دهه دیگر به بمب هسته ای دست خواهد یافت.
«مایکل لدین» از موسسه اینترپرایز آمریکا نیز در آوریل ۲۰۰۳ هشدار داده بود که ایران ممکن است در تابستان همان سال یک آزمایش هسته ای را انجام دهد.
«چارلز کراتمر» که یک مقاله نویس است در ژانویه ۲۰۰۶ هشدار داده بود که ایران تنها چند ماه از برنامه هسته ای خود که تصمیم به انجام آن داشت، دور بود.
باید اذعان کرد، پایان بخشیدن به بلندپروازیهای هسته ای ایران یک چالش دشوار است. هیچ راه حل جادویی و سحر آمیز وجود ندارد. هیچ تهدید قریب الوقوعی نیز وجود ندارد. ما زمان کافی برای سنجش و ارزیابی هزینه های احتمالی و منافع آتی هر یک از پنج گزینه اصلی که در ذیل می آید را داریم.
● گزینه نخست: تحریمها
تحریم ها یکی از مولفه های کلیدی سیاست آمریکا از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ بوده اند. از نظر تاریخی، تحریم ها اثر ناچیزی داشته اند. این تحریم ها به افرادی که تمایل زیادی برای فشار به رژیم جهت اصلاحات سیاسی دارند، آسیب می رساند، و با استثناکردن رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی در دهه ۱۹۸۰، آنها هرگز برای متوقف ساختن سیاست های دارای اولویت بالای دولت خود متقاعد و راضی نمی شوند.
تحریم ها از یک تکان و ضربه به انجام اقدام دیگر بدون توجه به بی فایده بودن آن، جهش می کنند. شورای امنیت سازمان ملل دو دوره از تحریم های چند جانبه علیه ایران را طی ۹ ماه گذشته تصویب کرد اما تاکنون با موفقیت کمی همراه بوده است. اگر شورای امنیت سازمان ملل یک رشته تحریم های گسترده تری را تصویب کند که از جمله شامل یکی از محصولاتی باشد که ایران به آن وابسته است(نفت)، و با موفقیت به اجرا در آید، نتیجه احتمالی آن افزایش بسیار زیاد قیمت جهانی نفت خواهد بود که سبب قاچاق کالاهای ممنوع و حتی بسیار سودآور خواهد شد.
● گزینه دوم: براندازی
زیر اقدام حمایت از آزادی در ایران، آمریکا گروه های مخالف ایران را با هدف براندازی حکومت تهران تامین مالی کرد. حوزه واقعی این برنامه به طور مضحکی ناچیز بود یعنی ۷۵ میلیون دلار از بودجه سال ۲۰۰۷.
بدون تردید بسیاری از جوانان ایران خواستار جامعه باز هستند اما حمایت آمریکا از اصلاح طلبان مصمم به دموکراتیک به تئوکراتهای ایران اجازه می دهد تا ادعا کنند آمریکا در امور داخلی ایران مداخله می کند. همانگونه که «تد گالن کارپنتر» متذکر شده است:« خاطره خوب بسیاری از ایرانیان این است که آمریکا یکبار در امور داخلی آنان مداخله کرد که نتیجه آن خوب نبوده است.» به همین سیاق، به اصلاح طلبان برچسب خائن و به آمریکا برچست دلقک زده می شود. از اینرو جای تعجب نیست که دگراندیشان برجسته ایران ماننده شیرین عبادی و محمد سهیمی اخیرا نوشته بودند که:«هیچ گروه دموکراتیک و ملی گرای واقعی این بودجه را نخواهند پذیرفت.»
● گزینه سوم: اقدام نظامی
اما اگر تحریم ها به شکست منتهی شوند و اگر براندازی دارای نتیجه معکوس شود، اقدام نظامی مطلوب تر از همه است. هزینه های اقدام نظامی تقریبا فراتر از منافع آن است. به همین دلیل است که اکثر افراد و حتی آنهایی که از حمله نظامی دفاع می کنند معتقدند که چنین حمله ای صرفا برنامه هسته ای ایران را به تعویق می اندازد نه این که آنها را از بین ببرد. برخی تحلیلگران طرفدار جنگ استدلال می کنند که این حمله می تواند تسهیلات و تاسیسات هسته ای ایران را محدود سازد و در نتیجه باتلاقی مانند عراق ایجاد نخواهد شد. اما مشکلات قابل ملاحظه ای با این رویکرد وجود دارد: نخست، تاسیسات هسته ای ایران به خوبی پنهان شده اند. یک حمله موفقیت آمیز نیاز به اطلاعات درجه یک دارد. این در حالی است که کمیته منتخب مجلس در امور اطلاعاتی در سال ۲۰۰۶ نتجه گرفت که آژانسهای اطلاعاتی آمریکا تقریبا اطلاعات کمی درباره برنامه هسته ای ایران دارند. بسیاری از تاسیسات هسته ای ایران که تقریبا ۱۸ متر زیر زمین پنهان شده اند در مقابل حملات مستحکم هستند. از آنجایی که موثرترین سلاحهای ما تنها می توانند ۶ متر در زیرزمین نفوذ کنند، ارتش آمریکا باید به سلاحهای هسته ای برای انهدام این پناهگاهها متوسل شود. افزون بر این، از آنجا که بسیاری از این تاسیسات در داخل یا نزدیکی مراکز مهم و پرجمعیت قرار دارند، بمباران منجر به تلفات چشمگیر غیرنظامیان خواهد شد.چنانچه در این حمله از سلاح های هسته ای یا متعارف استفاده شود، احتمالا به یک جنگ گسترده بدل خواهد شد.
رهبران ایران احتمالا وقتی به این نتیجه برسند که بقای رژیم رو به زوال است و آنها هیچ دلگرمی و انگیزه ای برای حمایت ندارند، به شیوه های مختلف مقابله به مثل خواهند کرد. گرچه حملات تروریستی تحت حمایت ایران علیه آمریکا بعید هستند اما نمی توان به طور کلی آنها را نادیده گرفت. به احتمال زیاد این حملات علیه منافع آمریکا در منطقه صورت خواهد گرفت.
حمله از خطوط تامین شکننده آمریکا که از کویت به بغداد ادامه می یابد به خاطر وجود شیعیان جنوب عراقِ، یک راهبرد کم خطر و پر از سود برای تهران خواهد بود.
پس، این احتمال وجود خواهد داشت که ایران تنگه هرمز را ببندد. حتی وجود تهدیدات از طریق مین ها یا قایق های انتحاری برای آنکه به طراحان نظامی فرصت درنگ و تامل را بدهد، کافی است.
گرچه ایرانیان ممکن است با قطع و یا امتناع از ارسال جریان نفت، این منبع اصلی درآمد آنان، به خود آسیب برسانند اما کمترین اختلال در بازار نفت جهان اغلب منجر به پول های بادآورده برای صادرکنندگان نفت در کوتاه مدت خواهد شد. موسسه تحقیقات انرژی کمبریج در جولای ۲۰۰۶ برآورد کرده بود که حتی ۵ دلار افزایش قیمت هر بشکه نفت خام، هر هفته ۸۵ میلیون دلار برای ایران درآمدزایی خواهد داشت.
پیامدهای ناخواسته یک حمله نظامی به ایران به طور بالقوه ضربه مهلکی به جنبش اصلاحات سیاسی نوپای ایران خواهد بود.
این امر تقریبا غیر ممکن است که بتوان ناراضیان ایرانی را پیدا کرد که خواستار حمله نظامی آمریکا به کشورشان باشند. شیرین عبادی هشدار داده بود که هرگونه حمله به ایران به سود دولت خواهد بود. عباس میلانی یکی از موسسان پروژه دموکراسی ایران از موسسه هوور با این موضوع موافق است. وی گفت: یک حمله از سوی آمریکا یا اسرائیل به ایران ناقوس مرگ برای جنبش دموکراتیک ایران خواهد بود.
● گزینه چهارم: بازدارندگی
بازدارندگی در گذشته نیز صورت گرفته بود. آمریکا برای بازداشتن برخی افراد خشن و نامطبوع مانند جوزف استالین و مائوزدونگ در استفاده از سلاحهای هسته ای طی جنگ سرد، بازدارندگی را به اجرا گذاشته بود.
آیا ما نمی توانیم روحانیون را از این رفتار انتحاری بازداریم؟ در نگاه نخست خیر. بر اساس اسناد «جاستین لوگان» تحلیلگر سیاست خارجی موسسه کاتو که در مقاله اخیر وی انتشار یافته است:« رهبران ایران طی ۲۷ سال گذشته آینده نگری و عملگرایی را از خود نشان داده اند. و حتی در شرایطی که با نیروی سرکوب کننده ای نیز مواجه شدند از خود خویشتن داری نشان دادند.»
همانگونه که جنگ ایران و عراق هشت سال به طول انجامید و هزینه های این جنگ بسیار زیاد بود اما آیت الله خمینی عقلانی و منطقی عمل کرد.
بازدارندگی خطرات خود را تحمیل می کند. ما طی جنگ سرد ملاقات های نزدیک چندی داشتیم و ما باید هنوز توانایی خود را برای بازداشتن کشورها از انتقال سلاح ها به بازیگران غیر دولتی بیازماییم. با وجود این، بهتر و سودمندتر است که هزینه ها و خطرات بازدارندگی را در مقابل هزینه ها و خطرات بسیار زیاد جنگ پیشدستانه ارزیابی کنیم.
● گزینه پنجم: چانه زنی
یک گزینه دیگر پیش روی سیاست سازان است. واشنگتن می تواند پیشنهاد یک چانه زنی بزرگ را به ایران بدهد. دولت بوش می تواند سیاست اعلامی تغییر رژیم در ایران را رد کند و پیشنهاد بهبود روابط دیپلماتیک و تجاری را مطرح سازد. در مقابل، ایران می تواند متعهد به گشودن برنامه های هسته ای خود برای بررسی دقیق بین المللی و برای دادن تضمین در این خصوص گردد که مواد هسته ای آن برای مقاصد تسلیحاتی مورد استفاده قرار نمی گیرد.
اگر ایران از چنین پیشنهادی سر باز زد ما می توانیم به گزینه ها و بدیل های دیگر متوسل شویم. اگر حکومت دینی ایران پایدار بماند یا اگر یک رژیم جدید به قدرت رسید اما برنامه هسته ای را دنبال کرد، در این صورت آمریکا باید آماده به اجرا گذاشتن بازدارندگی گردد. چیزی که نباید انجام شود آغاز جنگ پیشدستانه دیگر است. این امر تمام منطقه را در کام خود فروخواهد برد و منافع آمریکا را برای سال های آتی تهدید خواهد کرد.
نویسنده: کریستوفر - پرببل
مترجم: كیانوش - كیاكجوری
منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از سایت موسسه کاتو
* کریستوفر پرببل: مدیر مطالعات سیاست خارجی در موسسه کاتو
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید