سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

تصویر خودساخته غرب از صنعت هسته ای ایران


تصویر خودساخته غرب از صنعت هسته ای ایران
در دهه های اخیر برخی از تحلیلگران و دانشوران در حوزه های سیاسی و اجتماعی جامعه غرب به خاطر آن که به جوامع دیگر با تصویر خودساخته می نگرد، مورد انتقاد قرار داده اند.
این دانشوران که در میان آنها حتی مشهوری چون ادوارد سعید شرق شناس فلسطینی الاصل نیز جای دارد معتقدند در تفاوت میان ایدئولوژی، ارزش ها، هنجارها و کنش های جوامع مختلف، واقعیات جامعه شرقی در جوامع غربی مورد توجه قرار نمی گیرد، بلکه آنها با آنچه که خود از شرق و به اصطلاح دیگران (آنها) ساخته اند به قضاوت و ارزیابی می پردازند.
بر این اساس بسیاری از کنش ها و برنامه ریزی ها در حوزه هایی چون سیاست، فرهنگ، اقتصاد، اجتماع و... در شرق با مفروض های دیگری در جوامع غربی آمیخته می شوند.
از جمله مفروض هایی که به اصولی در جامعه غربی و معیاری برای بازشناسی مسائل اصیل تبدیل گشته اند بی اعتمادی به شرق و نامعقول و بی منطق بودن شرق است که چون پایه هایی استوار دیدگاه های غربی را در مقابل شرق شکل می دهند.
به عبارت دیگر گفتمان شرق شناسی غرب حاشیه هایی را جایگزین متن می کند و بر اساس آن وقایع راروایت می کند.
موضوع پرونده هسته ای ایران یکی از مسائل مورد توجه در جامعه غربی بوده که از این زاویه مورد تحلیل افکار عمومی و منشأ سیاستگذاری دولتمردان آنها قرار گرفته است.
مقاله ذیل تلخیص شده یک تحقیق و پژوهشی است که یک محقق آمریکایی در دانشگاه لویزیانا استیت انجام داده و گفتمان سرمقاله های سه روزنامه مهم آمریکایی درباره این مسأله را در سال های گذشته مورد تحلیل قرار داده است. این تحقیق نشان می دهد که چگونه سرمقاله نویسان این روزنامه انگاره های از پیش پذیرفته شده را مبنای قضاوت قرار می دهند و بر سیاستمداران تأثیر می گذارند. به عبارت دیگر شالوده تقابل غربیان با صنعت هسته ای ایران را به نمایش می گذارد.
علت انتخاب سرمقاله ها آن است که در این ستون های مطبوعات برخلاف اخبار گفت وگوی واقعی میان قدرتمندان اقتصاد و نخبگان قدرت و سیاست صورت می گیرد و عامه مردم نقش تماشاگر را دارند. ضمن این که در سرمقاله ها ایدئولوژی صاحبان و مدیران اصحاب رسانه بهتر و شفاف تر نمایان می شود. در این پژوهش هر جا که بر رویکرد شرق شناسانه تأکید شده نشانگر توجه به تعریف از پیش ساخته جامعه غربی از مشرق است.
● برنامه هسته ای ایران: پیشینه تاریخی
ایران در اواسط دهه ۱۹۶۰ در زمان رژیم خودکامه و آمریکایی محمدرضا شاه پهلوی، برنامه هسته ای خود را با پشتیبانی این کشور آغاز کرد. در سال ۱۹۶۷ آمریکا برای تأسیس مرکز تحقیقات هسته ای تهران، یک رآکتور تحقیقاتی ۵ مگاواتی را در ایران دایر کرد. یک سال بعد ایران معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای (T.P.N) را در سال ۱۹۶۸ در نخستین روز اعلام آن، رؤیت کرد. پیمان مذکور به تصویب نهایی ایالات متحده رسید، ایران هم در پنجم مارس ۱۹۷۰ با آمریکا هم رأی شد و معاهده را تأیید نهایی کرد.
هدف این معاهده آن بود که «از گسترش سلاح های هسته ای و فناوری آن جلوگیری گردد و راه های استفاده صلح آمیز از آنها تقویت شود تا خلع سلاح عمومی و کامل محقق شود.»
بر اساس این معاهده، کشورهای فاقد سلاح های هسته ای می توانستند تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی، در راستای استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای گام بردارند.
کشورهای عضو آژانس که دارای سلاح هسته ای بودند (آمریکا، روسیه، چین، انگلیس و فرانسه) متعهد شدند که با حفظ سلاح های خود، از توزیع و گسترش آنها به سایر کشورها خودداری ورزند و قول دادند که در راستای خلع سلاح هسته ای همکاری کنند. اسرائیل، هند و پاکستان سه کشور هسته ای هستند که از عضویت ان.پی.تی خارج اند.
منطق ایران برای شروع فعالیت های هسته ای به طرح ۱۹۷۲ دانشگاه استانفورد برمی گردد «که ساخت نیروگاه های اتمی با توان تولید ۲۰ هزار مگاوات را در قالب برنامه جامع انرژی هسته ای توصیه کرده بود» در نتیجه آن، ایالات متحده، ایران را به توسعه انرژی غیرنفتی ترغیب و اعلام کرد که ایران برای دستیابی به ظرفیت مورد نیاز برق نیازمند رآکتورهای هسته ای است. لذا آمریکا برای همکاری فنی و آموزشی با برنامه هسته ای ایران اعلام آمادگی و ابراز علاقه کرد.
متعاقب آن، شاه ایران با حمایت آمریکا، فرانسه و آلمان برنامه بلندپروازانه ای را برای ساخت ۲۳ رآکتور هسته ای آغاز و مقرر گردید که رآکتورهای مذکور تا دهه ۱۹۹۰ به بهره برداری برسند. سه کشور مذکور همچنین با ایران موافقتنامه هایی را برای تربیت متخصصان هسته ای منعقد ساختند. امروزه ایران هنوز به این سند دهه ۱۹۷۰ متوسل می شود: ایران معتقد است که در «فضایی که نرخ مصرف انرژی بومی رو به افزایش است، برای حفظ منابع نفت و گاز و تولید ارز خارجی» به انرژی هسته ای نیازمند می باشد. در وضعیت کنونی که ایران با تقلیل منابع و فقدان همکاری بین المللی مواجه گردیده است، تنها در پی آن است که حداقل یک سوم اهداف خود را که در دوران پیش از انقلاب طرح کرده بود، محقق سازد.
ساخت نیروگاه هسته ای بوشهر در سواحل جنوبی را می توان در کانون برنامه هسته ای ایران قرار داد. دولت شاهنشاهی با اتحادیه کرافت (شعبه ای از شرکت زمینس) آلمان غربی قرارداد بست تا در همین جایگاه دو رآکتور هسته ای به ظرفیت ۱۲۰۰ مگاوات تأسیس کند. عملیات ساخت آنها از سال ۱۹۷۴ آغاز گردید. با شکل گیری انقلاب اسلامی در ،۱۳۵۷ نخستین رآکتور هسته ای تا حد ۹۰ درصد تکمیل و ۶۰درصد تجهیزات آن هم نصب شده بود. دومین رآکتور در این موقع تا ۵۰ درصد پیش رفته بود. شرایط بحرانی داخلی پس از انقلاب و خودداری آلمان از تکمیل پروژه، برنامه هسته ای ایران را در محاق فروبرد. حملات هوایی عراق در شش مرتبه بین سال های ۱۹۸۴ و ۱۹۸۷ خسارات شدیدی بر این رآکتورهای نیمه تمام وارد کرد.
شرکت کرافت آلمان تحت فشار ایالات متحده نتوانست حتی با اتمام جنگ ایران و عراق، پروژه بوشهر را ادامه دهد. آلمان حتی حاضر نشد وسایل رآکتور و اسناد فنی را که ایران هزینه شان را پرداخته بود، اعاده کند.در سال ،۱۹۹۵ ایران با وزارت انرژی هسته ای روسیه قرارداد بست که به موجب آن روسیه متعهد شد رآکتورهای بوشهر را تکمیل و آماده بهره برداری کند. روسیه همچنین توافق کرد یک رآکتور تحقیقاتی آب سبک، تأسیسات غنی سازی اورانیوم و سانتریفیوژ گاز را تأسیس کند و هر سال حدود ۱۵ کارشناس هسته ای ایرانی را تربیت و ۲ هزار تن اورانیوم طبیعی تهیه نماید. در همان سال، تحت فشار ایالات متحده، روسیه هم توافق خود را برای تأسیس رآکتور تحقیقاتی و سانتریفیوژ گاز پس گرفت.
● رهیافت: تحلیل گفتمان انتقادی
داده ها برای این مطالعه، سرمقالات سه روزنامه آمریکایی به نام های «نیویورک تایمز»، «وال استریت ژورنال» و «واشنگتن پست» هستند. مطالعه حاضر یک پژوهش خاص با محوریت برنامه هسته ای ایران می باشد. از آنجا که امکان ارائه تحلیلی جامع از سرمقاله ها در یک دوره نسبتاً طولانی وجود داشت، همه سرمقاله هایی که درباره این موضوع از سال ۱۹۸۴ (تاریخ نخستین سرمقاله درباره برنامه هسته ای ایران) تا سال ۲۰۰۴ ( که مصادف با تحول و تغییر رویه ایران در تعهدات خود برای تعویق غنی سازی اورانیوم است) چاپ شده، گردآوری و در این مقاله تحلیل شده است.
«وال استریت ژورنال»، «نیویورک تایمز» و «واشنگتن پست» به دلایل چندی برای این پژوهش انتخاب گردید. این سه روزنامه، روزنامه های مراجع قدرت و متداول ترین رسانه های ایالات متحده آمریکا به شمار می روند که از نظر توزیع و شمارگان به ترتیب مقام های دوم، سوم و پنجم را دارند و از نظر پوشش خبرها و نظریات بین المللی و جلب خوانندگان از سراسر کشورهای تحت پوشش، روزنامه های پرطرفدار و اصلی محسوب می شوند. روزنامه USA Today از نظر شمارگان مقام نخست را دارد، اما از نظر پوشش اخبار بین المللی و سرمقالات در میان پنج روزنامه اصلی آمریکا مقام آخر را به خود اختصاص می دهد. لس آنجلس تایمز در این میان در رده چهارم قرار می گیرد، منتهی یک روزنامه منطقه ای محسوب می شود و چندان تأثیری بر سیاستگذاران نمی گذارد. روزنامه واشنگتن پست نه یک روزنامه ملی، بلکه روزنامه اصلی پایتخت است. به علاوه روزنامه های نخبه گرا مانند نیویورک تایمز برای سایر روزنامه های خبری، بویژه از نظر پوشش اخبار و مسائل جهانی یک کارکرد بین رسانه ای و الگو دارد.
● سرمقاله های مورد بحث
سرمقاله ها را معمولاً براساس سه مقوله کلی ساماندهی می کنند.
۱) آنهایی که به تعریف اوضاع می پردازند و خلاصه ای از یک رویداد خبری مهم ارائه می نمایند.
۲) آنهایی که اعمال کنشگران سیاسی را ارزیابی و قضاوت می کنند.
۳) آنهایی که به ارائه انتظارات، پیشنهاد ها، اندرز سیاسی یا اخطار می پردازند.
محتوای سرمقاله از نظر ایدئولوژیکی تابعی از حرکت های اقناع کننده است که در این میان، محتوای معنایی تأثیر مستقیم بر مخاطب می گذارد. بنابر نظر تحلیلگران سیاسی به کارگیری واژگان مخالف برای توصیف کنشگران و رویدادهای سیاسی و همچنین ارائه ترکیب های بیانی گفتمان، از دیگر روش ها و تدابیری است که نویسندگان سرمقاله ها در پیش می گیرند. ترکیب های بیانی عبارت اند از: تصاویر، صورت های اغراق آمیز و تنزل دهنده، مبالغه، حسن تعبیر و تقلیل معنا.
این روش ها را سرمقاله نویسان به کار می برند تا هر چه در مورد خودشان (ما) ناپسند می افتد، کم رنگ سازند و در عین حال تا می توانند اطلاعات منفی علیه دیگران (آنها) سرهم کنند.
براساس تحقیقاتی که حتی در جامعه آمریکایی صورت گرفته سرمقاله نویسان این سه روزنامه آمریکایی براساس دو اصل بی اعتمادی و خطرناک بودن اسلام و ایران به برنامه هسته ای ایران می نگرند و آن را عامل تهدید می دانند. این روزنامه ها معمولاً از طریق عبارات زیر، تهدیدآمیز بودن اسلام و ایران را موردتأکید قرار داده اند:
رژیم بنیادگرای اسلامی
رژیم افراط گرایان اسلامی
این تصویرسازی ها از حکومت ایران بیش از هر روزنامه دیگر در «وال استریت ژورنال» نمود یافته است. «وال استریت ژورنال» برخلاف روزنامه های «نیویورک تایمز» و «واشنگتن پست» به ندرت از موضع بی طرفی به ایران می نگرد و کمتر از عناوین رسمی درباره ایران استفاده کرده است.
اما روی هم رفته هر سه روزنامه یادشده معتقدند که حکومت ایران در فناوری هسته ای قابل اعتماد نیست. نیویورک تایمز، گرایش فوق را تأیید می کند، ولو اگر در یک سرمقاله به نقد آن پرداخته باشد.
«اگر قبلاً شنیده اید ما را بازدارید. دولت بوش به دروغ در کرنا می نوازد و یک کشور خاورمیانه را ازنظر هسته ای تهدیدآمیز تلقی می کند، افراطیون از پیوند این کشور (ایران) با تروریست ها سخن می گویند. اینان تلاش های سیاسی اروپا برای فروخواباندن تنش های ایران را اقدامی بی ثمر می دانند و می گویند که نمی توان یک کشور سرکش را که قولش قابل اعتماد نیست، رام نمود. کالین پاول، وزیر امورخارجه، در ظاهر امر، به طور تهدیدآمیز درباره اخبار جدید ایران اخطار می کند، اظهاراتی که تردیدآمیز به نظر می رسد.»
درواقع «سه روزنامه آمریکا، ایران را کشوری سرکش می دانند که نمی توان به قولش اعتماد کرد».
ایران به دلیل ماهیت حکومتی اش که اسلامی است، این گونه مورد قضاوت قرار می گیرد. از دیدگاه شرق شناسی، اسلام یک تهدید است و لذا حکومت ایران غیرقابل اعتماد معرفی می شود. مضامینی چون اسلام به عنوان یک تهدید و غیرقابل اعتماد بودن ایران، بیشترین بازنمود را در روزنامه های موردمطالعه داشته است.
اسلام به عنوان تهدید به بیشترین میزان در سرمقاله وال استریت ژورنال تکرار گردیده است. در یکی از سرمقاله های همین روزنامه چنین آمده است:
«به طور مسلم، در بلندمدت، علاقه روسیه در مقایسه با آمریکا برای حمایت از قدرت هسته ای ایران در منطقه، کمتر می شود، زیرا ایران می تواند ثبات منطقه را به هم بزند (سایر کشورهای همسایه را ترغیب به داشتن تسلیحات بکند).»
برای سرمقاله نویس وال استریت ژورنال، مسأله رهانیدن جهان از سلاح های هسته ای و حفظ امنیت مهم نیست بلکه آنچه مهم است، حفظ اقتدار آمریکا در خاورمیانه می باشد. در گفتمان این روزنامه، جایگاهی برای قدرت رقیب منطقه ای نیست. مسأله اصلی برای آن، «نسخه حکومت دینی» ایران است که اسلام را عامل خطرناکی می داند.
در وال استریت ژورنال، از هر ۹ سرمقاله، ۶ سرمقاله حداقل مضمونی از واژه هایی دارد که نیاز به شرق شناسی را درخود دارد. در واشنگتن پست از هر ۸ سرمقاله ۶ سرمقاله حداقل یک مضمون شرق شناسانه دارد. در نیویورک تایمز این میزان به ۵ سرمقاله از ۱۲ سرمقاله می رسد که این ۵ مقاله حداقل یک موضوع شرق شناسی را دارا است.
بنابراین، تصویر ایران را در هر دو روزنامه وال استریت و واشنگتن پست می توان به لحاظ ماهیتی ملهم از شائبه های شرق شناسانه دانست.
● غرب در برابر ایران اسلامی
در گفتمان سه روزنامه یادشده، مفهوم غرب در برابر ایران اسلامی درواقع تعیین کننده مرزی است که با تقابل «ما» (غرب) در برابر «آنها» (ایران اسلامی) روشن می شود.
در سرمقالات روزنامه های سه گانه، اگرچه چالش انرژی هسته ای ایران در مقیاس جهانی اولویت دارد، اما آنان در پرداختن به این مسأله، اغلب از عنوان «غرب» در برابر ایران استفاده کرده اند. در این میان بر ماهیت اسلامی ایران که در نقل قول های دوگانه زیرآمده، تأکید کرده اند: «برنامه هسته ای ایران ظاهراً به خوبی پیش می رود و به خوبی هم مخفی نگاه داشته می شود. اما تنها شورای امنیت یا غرب از طریق تهدید و تدبیر می تواند روحانیان را با شبکه بازرسی جدی زیرنظر بگیرد و مهارکند.»
«برای برنده انتخابات ریاست جمهوری -آمریکا- و سه کشور اروپایی فرض است که مصرانه و با قدرت تمام به رئیس جمهور ایران روشن کنند که غرب تاب تحمل و تأخیر بیش ازاین را ندارد و اگر ایران دست از فعالیت های غنی سازی سوخت هسته ای برندارد، به طور جدی و با وحدت رویه، تحریم های سختی علیه ایران اعمال خواهندکرد.
«سران غرب بی آن که اقدام های ایران را خنثی کنند، بدتر در پی خنثی کردن تصمیمات همدیگرند. با این کار بدتر روابط فراملیتی را زهرآگین می کنند و افراط گرایان ایرانی را شاد و خشنود می سازند.»
بنابراین، قدرت اسلامی ایران از نظر جهانی، سزاوار اعتماد و اطمینان نیست. سرمقاله ها مؤکداً می نویسند که باید راه دستیابی به دانش هسته ای و فناوری آن ولو زیرفشار اهرم های امنیتی و بسیار قوی جهانی برای ایران سد شود.
با توجه به سرشت دوگانه فناوری هسته ای، این سه روزنامه استدلال می کنند که خطر واقعی در تفرقه های جنگ افروزانه و اهداف نظامی کنونی نیست، بلکه قابلیت های علمی و فناورانه ایران در انرژی هسته ای برای آینده خطر می آفریند.
این سه روزنامه اگرچه از راهبردهای متفاوت دفاع می کنند، اما همگی دراین وجه مشترک اند که ایران در زمینه غنی سازی اورانیوم قابل اعتماد نیست. ایران ممکن است از انرژی هم برای تولید رآکتور و هم برای بمب استفاده کند.
وال استریت ژورنال برای رفع خطر ایران، خواهان تغییر رژیم با ابزار آشکار یا پنهان است. براین اساس آمریکا باید از مبارزان مخالف ایران برای براندازی حمایت کند و در همه زمان ها، آمریکا باید بتواند از راه حل نظامی هم علناً استفاده کند. اما واشنگتن پست و نیویورک تایمز با به کارگیری زور و تغییر رژیم مخالف و معتقدند که این سیاست ها عملی نیست. درعوض پیشنهادشان این است که آمریکا باید از طریق اقدام های سیاسی همگام با انگیزه ها و تهدیدهای صریح چندجانبه وارد عمل شود.
● ماهیت برنامه هسته ای ایران
برنامه هسته ای ایران مسأله ای است که سه روزنامه مذکور در سرمقالاتشان با عباراتی مشابه، آن را تحلیل و تعریف کرده اند. ایران را کشوری می پندارند که در زمینه سلاح های هسته ای اهداف بلندپروازانه ای در سر می پروراند. بنابراین تصور بر این است که ایران در واقع یک برنامه مخفیانه در زمینه سلاح های هسته ای دارد. در هر سه روزنامه مذکور با اتکا به منابع رسمی آمریکا و اسرائیل می کوشند که به یک راهکار قطعی در این زمینه برسند.
علیرغم فقدان اطلاعات قطعی، این سه روزنامه در سرمقالات خود برنامه سلاح های هسته ای ایران را یک امر واقع می انگارند و طرح ساخت بمب هسته ای را کمابیش طرحی قطعی و مسلم می دانند.
در سه پاراگراف زیر، سه روزنامه هر کدام معتقدند که قابلیت ایران در غنی سازی اورانیوم به تنهایی نشانه ای از اهداف نظامی این کشور است: «خودداری مستمر ایران در ترک غنی سازی اورانیوم، به بیشترین وجه نشان دهنده مقاصد این کشور در تولید سلاح های هسته ای است.»«ایالات متحده سالهاست که می کوشد مانع ایجاد نیروگاه در ایران شود، بعید است که ایران نفت خیز برای تأمین نیازمندی هایش در زمینه انرژی برق، این نیروگاه را بسازد. تنها راه، بستن آن است و ایران هم تعهد کند تأسیسات خود برای غنی سازی اورانیوم را برچیند. در آن صورت، به طور جدی از گسترش سلاح های هسته ای جلوگیری به عمل خواهد آمد.»
«ایران با مشکل اضطراری خاصی رو به رو است. زیرا اکنون به طور گسترده، مسلم گردیده که دانشمندان ایرانی برای تبدیل اورانیوم طبیعی به بمب، به دانش هسته ای رسیده اند. لذا تنها راهکار عملی ایران اعتمادسازی دیگران است تا به وعده های مکرر ایران برای عدم ساخت سلاح های هسته ای اطمینان کنند.
ایران نه تنها باید غنی سازی اورانیوم را به تعویق اندازد، بلکه باید با تأیید مراجع بین المللی، همه تأسیسات غنی سازی خود را جمع کند.»
بنابراین مسأله این نیست که ایران بمب اتمی ساخته یا در حال ساخت آن است، مشکل دراین حقیقت نهفته است که دانشمندان ایرانی به دانش هسته ای دست یافته اند. بنابراین نباید به آنها اعتماد کرد، زیرا آنان به دانش زیادی دست یافته و به یک فناوری رسیده اند. اما این فناوری باید تنها به «ما» (غرب و آمریکا) که مورد اعتماد هستیم، اختصاص یابد.
● راهکار سیاسی
موضع سرمقاله های وال استریت ژورنال همسو با کسانی است که در دولت آمریکا، در پی توافق با ایران نیستند، زیرا معتقدند با این عمل، به قدرت طلبی ایران در شرایطی که دارد رو به ضعف می رود، میدان بیشتری خواهند داد.
وال استریت ژورنال در حمایت از تغییر رژیم ایران، از اصطلاح «توهم حمایت مردمی» استفاده می کند و فرض را بر این می گیرد که رژیم های غیرمردمی از ملت می ترسند، بویژه از توده هایی که به آمریکا و ارزش هایش به طور متمایز علاقه می ورزند. با این نتیجه گیری، این پندار پیش می آید که «تغییر رژیم در ایران، احتمالاً با استقبال گسترده روبه رو می شود.»
از سوی دیگر نیویورک تایمز و واشنگتن پست تغییر رژیم را آرزو می کنند، ولی معتقدند که در اوضاع کنونی، چنین آرزویی عملی نیست.
بنا به تصدیق واشنگتن پست، تلاش برای تغییر رژیم ایران نه تنها غیرواقع گرایانه است و راهبردی قابل اطمینان برای منع گسترش سلاح های هسته ای نخواهد بود.
نیویورک تایمز هم در سرمقاله ای دیگر میان طیف های سیاسی ایران تمایز قائل می شود:
«در ایران میان، دو گروه مبارزه وجود دارد. گروهی که خواهان همکاری با بازرسان آژانس هستند و گروه دیگر، افراطیون هستند که در پی قدرت هسته ای می باشند.» و در ادامه می افزاید: «ضعیف کردن عمل گرایان کار عاقلانه ای نیست.»
بنا به سرمقاله نیویورک تایمز، پیشگیری از خطر سلاح های هسته ای هدفی است که تنها با دیپلماسی کاملاً چندجانبه محقق می شود. در این دیپلماسی ایالات متحده آمریکا باید به جای بی اعتنایی به همپیمانان اروپایی خود، با آنان در این زمینه همکاری نماید. براساس این دیدگاه، رویکرد دیپلماسی باید «انگیزه های شفاف» و «خطرهای آشکار» را مبنا قرار دهد یعنی ایالات متحده باید اکنون با اروپائیان همکاری نماید تا کشورهای اروپایی هم پس از قطعیت تحریم های اقتصادی و توجیه پذیری آنها، از آمریکا پشتیبانی نمایند. نیویورک تایمز مخالف راه حل نظامی است، زیرا این روش در حال حاضر غیرواقع گرا است و اگر در پیش گرفته شود، «خطایی فاجعه بار» خواهد بود.
نیویورک تایمز در یکی از سرمقالات خود، اقدامات دیپلماتیک انگلیس، فرانسه و آلمان را «موفقیتی تازه» خواند اما در سرمقالات بعدی، نتایج راه حل سیاسی را «ناکافی» دانست و در عین حال استدلال کرد که «هنوز امید دستیابی به نتایج مثبت وجود دارد.»
بنا به اظهار این روزنامه، هم پیمانان ضروری آمریکا در منازعه علیه ایران هستند. هدف نهایی، اطمینان از این مسأله است که ایران از تولید سوخت هسته ای دست بکشد.
روزنامه واشنگتن پست هم مانند نیویورک تایمز، راه حل نظامی را نامعقول می خواند. لیکن رویکرد دیپلماسی اروپا را خالی از عیب نمی بیند. این روزنامه راهبرد اروپا را «یک تقلای سیاسی بی ثمر» می خواند. واشنگتن پست در وهله اول معتقد است که اروپائیان باید «رویکرد قوی تری را با کمک دولت بوش در پیش بگیرند» و آمریکا «باید مصرانه تر اقدام کند». با این همه واشنگتن پست در سرمقالات بعدی رویکرد آمریکا و اروپا را نسبت به برنامه هسته ای ایران مورد انتقاد قرار می دهد. اگرچه واشنگتن پست راه حل سیاسی را بر راه حل نظامی ترجیح می دهد، اما استدلال می کند که راهکار مطلوب از طریق سیاست های مشترک اروپا و آمریکا حاصل می آید. واشنگتن پست، دولت بوش را سرزنش می کند که به طور ناکارآمد از حاشیه به اقدامات دیپلماسی اروپا می نگرد و در عین حال در درون خود دچار «دعوا و شکاف» است.
بنا به دیدگاه این روزنامه، تنها راهبرد ممکن برای آمریکا و اروپا، اتخاذ سیاست تهدید و ترغیب است. در این برهه، با این حال «ایالات متحده از سیاست ترغیب و اروپائیان از تهدید استفاده نکرده اند.»
بنابراین خط مشی نهایی عبارت است از: «یک راهبرد فراملیتی منسجم که از هر کدام دو اهرم مذکور بهره ببرد و در چشم انداز آینده، تحریم همگانی اقتصادی، یا تضمین امنیت و توأمان امتیازهای اقتصادی از سوی هم پیمانان به کار بسته شود.»
وال استریت ژورنال بر ناکارآمدی گفت وگوهای اروپائیان تأکید می ورزد و حال استدلال می کند که رویکرد دیپلماسی اروپایی، به کج راهه می رود. از نظر وال استریت ژورنال اروپا در پی آن نیست مسأله گسترش سلاح های هسته ای را حل کند. بنا به دیدگاه این روزنامه، اروپا می داند که غرب ناگزیر باید ایده بمب هسته ای ایران را بپذیرد. وال استریت ژورنال همچنین ضمن انتقاد از دیپلماسی اروپایی، انگیزه های آنها را منفی می داند و احزاب اروپایی را برحسب منافع اقتصادی و رقابتشان با آمریکا در منازعه قدرت سیاسی می سنجد. از این رو، اقدامات دیپلماتیک آنها را با سوءنیت تعبیر می کند.
از این رو، وال استریت اقدام کشورهای اروپایی در اهداف منع گسترش سلاح های هسته ای را مسأله آمیز و فاقد حسن نیت کافی می داند و معتقد است که دولت بوش نباید برای حل معضل ایران به حمایت اروپائیان متوسل شود. آمریکا یا نمایندگان وی باید با قدرت عمل کنند، ولو اگر این عمل یکجانبه تلقی شود.
● آنچه ناگفته مانده است
موضوع همه سرمقاله ها حول این محور می چرخد که آمریکا در مبارزه باگسترش سلاح های هسته ای مسئول است. این روزنامه ها در پی نشان دادن این مسأله هستند که ایران به تعهدات بین المللی خود مطابق NPT عمل نکرده است اما در واقع دو محور «بی اعتمادی» و «اسلام» شالوده تز دوانگارانه «ما» در برابر «آنها»ست.
این تز حق ایران را برای دستیابی به فناوری هسته ای در جهت اهداف صلح آمیز کم ارزش کرده یا رد می کند و با این عمل، یکی از اصول محوری NPT، یعنی خلع سلاح هسته ای در خارج از گفتمان و موضوعات مورد توجه سرمقالات قرار می گیرد. بنا به شروط NPT پنج قدرت هسته ای که اعضای NPT هستند اجازه دارند زرادخانه های خود را حفظ کنند ولی متعهد شدند که با حسن نیت درباره اتمام مسابقه تسلیحات هسته ای و بستن زرادخانه های خود مذاکره کنند و با کشورهایی که در پی سلاح های هسته ای نیستند، تعامل صلح آمیز انجام دهند.
تحلیل گفتمان انتقادی در این پژوهش همچنین آشکار می سازد که چگونه سه روزنامه برجسته آمریکا در سرمقالات خود مسائل مربوط به منازعه هسته ای ایران را برگزیده اند و چگونه از روش های زبان شناختی، سبک شناختی و استدلالی بهره جسته اند. این سه روزنامه با وجود اختلاف نظر در پیشنهادهای سیاسی خود، همگی در این مفروض زیربنایی که می گوید ایران برنامه سلاح هسته ای مخفی دارد و سرشت حکومت اسلامی تهدیدآمیز است و نباید به فناوری حساس آنها اعتماد کرد، مشترک هستند.
بی توجهی آنها به سیاست های غیرمنسجم «عدم گسترش سلاح های هسته ای» آمریکا و سایر قدرت های هسته ای اروپا، نشان دهنده محدودیت نقادی در رسانه ها علیه سیاست های دولت متبوع شان است.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید