جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آیا باید از فن آوری هسته‌ای دست کشید؟


آیا باید از فن آوری هسته‌ای دست کشید؟
"ایران به خاطر داشتن منابع غنی نفت و گاز نیازی به انرژی هسته ای ندارد"، "انرژی هسته ای خوب است ولی به هزینه اش نمی ارزد"، "اگر در مسئله ی هسته ای کوتاه نیاییم، آمریکا حمله خواهد کرد و هزینه حمله آمریکا بسیار سنگین تر از سود دستاورد هسته ایست و در این شرایط حساس نباید بهانه به دست آمریکاییها داد".
جملات فوق بخشی از تحلیل هایی است که این اواخر در فضای سیاسی جامعه و به خصوص دانشگاه ها انتشار می یابد. اگرچه این تحلیل ها مشخص نمی کنند که مگر خصومت آمریکا با جمهوری اسلامی چیز جدیدی است و مگر ۲۸ سال پیش ما به دنبال انرژی هسته ای بودیم که آمریکا تمام توان خود را از دخالت نظامی گرفته تا تحریم و... برای نابودی ما به کار گرفت. از سوی دیگر رئیس جمهور روز گذشته در دانشگاه علم و صنعت، بر این مسئله تأکید کرد که ارزش انرژی هسته ای صدها برابر ملی شدن صنعت نفت است. در این خصوص اجمالاً به بیان چند نکته می پردازیم:
۱) وجود تناقض آشکار در مواضع حال و گذشته افرادی که چنین تحلیل هایی را ارائه می کنند جالب توجه است. به عنوان مثال ابراهیم یزدی که این روزها برای القای خطر حمله آمریکا در صورت پافشاری ایران برای دستیابی به انرژی هسته ای تلاش مبسوطی را به خرج می دهد، قبلا گفته بود: «اگر ما خواهان آزادی هستیم باید بدانیم که بهای آن را باید بپردازیم. این بدین معنی است که اگر آمریکا فردا تمام واردات خود مثل گندم را به ایران قطع کند و ما نتوانیم از جای دیگر تهیه کنیم به جای یک ماه رمضان، شش ماه روزه می گیریم... ما خود و آزادی خودمان را به قدرت های خارجی نمی فروشیم. ۲۶/۳/۱۳۵۸».
۲) باید پرسید که آیا مسئله اصلی دستیابی ایران به انرژی هسته ای است یعنی اگر همین فردا ایران تمام امکانات هسته ای خود را بار کشتی کرده و در اقیانوس خالی کند و تضمین دهد که دیگر به دنبال انرژی هسته ای نرود آنگاه تهدیدها برطرف خواهد شد؟ این فرض بسیار ساده انگارانه است. زمانی ما می خواستیم سیم خاردار بخریم، اما غربی ها امتناع کرده و می گفتند سیم خاردار، استفاده چندگانه دارد و درجنگ هم کاربرد دارد فلذا فروشش ممنوع!
آقای خاتمی، رئیس جمهور وقت، بعد از پیروزی در انتخابات؛ در اولین اقدام در حوزه روابط بین الملل با خانم کریستین امانپور مصاحبه کرد که می خواست کوه یخ بین ایران و آمریکا را ذوب کند! نتیجه چه شد؟ آیا این یخ ها ذوب شد؟ آیا نتیجه جز آن بود که ایران را محور شرارت نامیدند؟ ضمن آنکه تهدیها وتحریم ها هم به جای خود باقی ماند.
سوال دیگر آنکه مگر در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ایران به دنبال انرژی هسته ای بود که آمرکاییها آنگونه توطئه کردند؟ و مگر مصدق سخنی به جز دست دراز کردن به سوی آمریکا و انگلیس بیان کرده بود؟
مگر در تجاوزات آمریکا در سرتاسر جهان، تجاوز نظامی علیه مکزیک، چندبار تجاوز به نیکاراگوئه، تجاوز به هندوراس، حمله به ویتنام، چندبار تجاوز به کوبا، دخالت نظامی در ونزوئلا، اشغال فیلیپین و قتل عام ۲۰۰ هزار فیلیپینی، کشتن مسلمانان جزیره مورو، حمله به چین، چند بار حمله به کلمبیا و دومینیکن، حمله به کره شمالی،‌ حمله نظامی به مراکش، نیجریه، پاناما، سوریه و سایر نقاط جهان، آمریکا نیازی به بهانه داشته یا مثلا کسی او را تحریک کرده بود؟
مگر در زمان حمله ی آمریکا به هواپیمای مسافربری و سکوهای نفتی ایران، صحبتی از انرژی هسته ای بود؟ مگر از ابتدای انقلاب آمریکا برای اجرای آن همه توطئه و کودتا علیه مردم و انقلاب نیازی به بهانه داشته است؟ مگر حمله ی به عراق بر پایه ی یک بهانه ی دروغ شکل نگرفت؟ نباید فراموش کرد که آمریکا اگر امکان حمله بیابد نیازی به داشتن بهانه ندارد و مانند عراق با یک بهانه تراشی دروغ حملات خود را آغاز می کند و اصلاً منتظر موافقت شورای امنیت هم نمی ماند.
۳) مگر در جریان ملی شدن صنعت نفت امثال رزم آرا نمی گفتند"ملتی که نمی تواند آفتابه بسازد چگونه می تواند منابع پیچیده نفت را ادراه کند؟" و مگر عده ای دیگر نمی گفتند"دولت بریتانیای کبیر اجازه ی چنین کاری را به ما نمی دهد لذا باید هزینه ی زیادی بپردازیم و ملی کردن صنعت نفت ارزش چنین کارهایی را ندارد؟"
اما با گذشت تنها سه دهه از ملی شدن صنعت نفت مشخص شد که انرژی و به خصوص نفت در دنیای کنونی چه ارزشی دارد و امثال آمریکا تمام توان خود را به کار می برند تا بر این منبع مهم تسلط یابند. نشان به آن نشان که اگر مثلاً کشورهای خاورمیانه اعم از ایران و عراق و عربستان و... به جای نفت، ژله و خیار شور تولید می کردند آیا باز هم به بهانه حمایت از تروریسم و تولید سلاح های کشتار جمعی و ... مورد هجوم قرار می گرفتند؟
و صد البته که دستیابی به فن آوری هسته ای در زمان حاضر بسیار مهم تر از ملی شدن صنعت نفت در زمان گذشته است. چه آنکه در دنیای کنونی مفهوم امنیت تغییر یافته و کشورهایی که می خواهند در قرن ۲۱ از جایگاه مناسبی در دنیا برخوردار باشند، دستیابی به نظام های اقتصادی و دفاعی مبتنی بر تکنولوژی های برتررا که بر محور قدرت نرم افزاری قرار دارد به عنوان مهم ترین کانال امنیتی خود جستجو می کنند. کافیست نگاهی به فعل و انعالات ابر قدرت ها در زمینه دستیابی و حفظ تکنولوژی های برتر بیاندازیم. براستی اگر اهمیت انرژی هسته ای و نقش تعیین کننده آن در دنیای آینده ناچیز بود با این همه مانع از سوی ابر قدرت ها مواجه می شدیم؟
۴) مسئله دیگر اینکه هدف آمریکا و اسرائیل از حمله ی به لبنان در سال گذشته چه بود؟ اگر این حرف خانم رایس که حمله به لبنان را درد زایمان تولد خاورمیانه بزرگ یا جدید دانسته بود بپذیریم این سوال مطرح می شود که آیا طرح خاورمیانه ی بزرگ و اجرای آن مربوط به دهه اخیر است یا سابقه آن به بیش از سه دهه گذشته باز می گردد؟ امروز اسناد مختلف به روشنی گواهی می دهد که چنین طرحی در هفته های اول ریاست جمهوری نیکسون آماده و طرح ریزی شده بود منتهی در بستر زمان با تغییرات به وجود آمده در منطقه تغییر و اصلاح شده است مهم این است که آیا مرزهای جغرافیایی کشورهای خاورمیانه از جمله ایران در این طرح مورد تعرض قرار نمی گیرد؟ آیا چنین طرحی که با هدف تسلط بر منابع انرژی منطقه پیگیری می شود با توقف کامل برنامه ی هسته ای ایران متوقف خواهد شد؟ هرگز چنین نیست همانطور که پیشینه اجرای چنین طرحی به مدت ها قبل از این باز می گردد و در آن موقع صحبتی از برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران نبود.
ما حصل کلام اینکه آمریکا برای تعرض به ایران به زمینه نیاز دارد نه به بهانه و زمینه هم به وسیله همین تحلیل ها-آگاهانه یا نا آگاهانه- مهیا می شود.
البته بررسی دلایل سیاسی ای که منجر به انتشاربرخی اظهارنظرها می شود- به خصوص با نزدیک شدن به انتخابات مجلس- خود موضوعی مهم و گسترده است که ان شا الله در آینده به آن خواهیم پرداخت.
علی طاهری
منبع : رجا نیوز