دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

دموکراتان دموکراتان دموکراسی ز سر گیرید


دموکراتان دموکراتان دموکراسی ز سر گیرید
«ما را به سخت جانی خود این گمان نبود»
ده سال از تأسیس جبهه مشارکت می گذرد و طی این مدت با فراز و فرودهای زیاد مواجه شده ایم. بخصوص در سنوات اخیر که الحق می توان به آن دوران عسرت و فترت نام نهاد، شدائد و ناملایمات زیادی را تحمل کرده ایم. اما به هر حال « فی تقلب الاحوال علم جواهر الرجال» این سختی ها هستند که صفوف حزب را آبدیده کرده اند و انسجام درونی آن را بالا برده اند. بخصوص آنکه طی این مدت جبهه مشارکت توانسته است در حد توان خود گفتمان اصلاح‌طلبی را غنای بیشتری ببخشد. و دموکراسی را به گفتمان غالب در ایران تبدیل نماید.تا آنجا که بسیاری از جریانات اقتدارگرا نیز به ناچار خود را در پوشش و زرورق دموکراسی به مردم عرضه می کنند. و اگر خواسته باشیم از نفحات قدسی مولانا مدد بگیریم، باید بگوییم:
دموکراتان دموکراتان دموکراسی ز سر گیرید
که جور از شرم یار من دموکرات وار می آید
البته، مخفی نماند که جبهه مشارکت در شرایطی پا به عرصه گذاشت که راه هموار می نمود. و دولت بی خون و دل به کنار آمده بود، ولی افتاد مشکل ها. و همین مشکلات و مصائب فرایند تمحیص را در حزب تقویت کرد. که گفته اند …. و اذا محصوا بالبلاء قل الدیانون.
اگر بخواهم دستاوردهای حزب را طی این ده سال احصا کنم می توانم آن‌ها را به شرح ذیل برشمارم:
ـ جبهه مشارکت توانسته است در عین فشارها و ناملایمات دموکراسی درونی خود را حفظ نماید. کنگره ها مرتباً برگزار و انتخابات داخلی بدون حرف و حدیثی انجام شده اند. اطلاعات داخل تشکیلات از طریق نشریه داخلی به استحضار اعضا رسیده است. دفتر سیاسی، شورای مرکزی ارکان مرکزی حزب و استان ها در تعامل با یکدیگر فعال بوده اند.
حزب تلاش کرده است از پدر سالاری فاصله بگیرد و متکی به خرد جمعی باشد. فی الواقع، به شعار «نه بت، نه شاه، نه قهرمان» را در عمل وفادار بوده است. معمولاً در ایران احزاب چون پروانه ای گرد وجود یک شخصیت می چرخند و مشایخ و پدرسالاران بر آنها حکمرانی می کردند. به قول بیدل دهلوی:
«بر همزدن سلسله ریش محال است
عمریست که هم صحبت خرس و بز و میشیم»
(کلیات بیدل دهلوی، با تصحیح خال محمد خسته و خلیل الله خلیل، انتشارات فروغی، چاپ چهارم، بهار ۱۳۸۱)
حزب توانسته است خود را از قیود پدرسالاری، شیخوخیت و قیمومیت رهایی بخشد.
بحمدالله طی این ده ساله حزب دچار انشعاب و چند دستگی نشده است. و حتی، تک مضراب هایی تحت عنوان اخلال در مناسبات سازمانی (پروکاسیون) از ارکستر حزب شنیده نشده است.
حزب توانسته است طی این مدت سازمان خود را به اقصی نقاط کشور گسترش دهد به طوری که هم اکنون بزرگ ترین حزب کشور محسوب می شود. این گسترش به این شکل بوده است که ابتدا یک هسته سخت در مرکزیت شکل گرفته و سپس، هاله بزرگی آن را احاطه کرده است.
مرکزیت حزب هوشمندانه مسائل فلسفی و ایدئولوژیک را در پرده ی تغافل نهاده است. و به جای اینکه به مسائل جدالی الطرفین و بی انتها بپردازد. خود را وقف وظیفه اصلی حزب که همانا مشارکت مردم در سرنوشت خویش است، نموده است. فی الواقع، از حافظ استعانت طلبید که:
«مصلحت دید من آنست که یاران همه کار
بگذارند و سر توبره ی یارو گیرند!»
حزب توانسته است بسیاری از نیروهای دانشگاهی، هنرمند، ورزشکار، کارآفرین، ایثارگر، اقوام و اقلیت ها و غیره را بدون آنکه به عضویت رسمی درآیند جذب برنامه های خود نماید. و در بسیاری از سازمان های جبهه ای حضور داشته باشد. این ظرفیت بالای حزب برای جذب مخاطب بیشتر ناشی از اعتماد، صداقت و فداکاری بوده است که اعضای حزب طی این ده سال درعمل از خود نشان داده است.
مشارکت در وضعیت فعلی به اندازه کافی نیرو و برنامه دارد که بتواند زمام اختیارات قوای مجریه و مقننه را دست بگیرد و کادرهای حزبی ما فی الجمله نسبت به دولت کنونی به مراتب قویترند. و حزب ما به عنوان دولت ساز (STATE MAKER) در جامعه هم سابقه دارد و هم اشتهار.
همین که حزب مشارکت مورد اولین آماج حملات مخالفان دموکراسی قرار گرفته است خود دلیل محکمی است در درستی راه وی. روزی نیست که در منابر و جراید در مذمت حزب نکته ای نگویند و اعضای آن را به زندان و محاکم نکشانند. این نشان دهنده آن است که جبهه مشارکت استواری در مواضع اش را کماکان حفظ کرده است.
جبهه مشارکت در مجموع جبهه ای ضد فساد است. اگر اقتدارگرایان توانسته بودند که سر سوزنی فساد مالی یا اخلاقی یا سیاسی از کادرهای حزب پیدا کنند تا به حال خاک آنرا به توبره کشیده بودند. و با آنکه همه دستگاه های کنترلی خود را بر این حزب اعمال می نمایند و آنرا زیر ذره بین و پرژوکتور قرار داده اند تا به حال نتوانسته اند لقمه ی دندان گیری که بتوانند بر حسب آن هیاهو راه بیندازند گیر بیاورند.
مشارکت از عناصری تشکیل شده است که پیشینه روشنی در خدمت به مردم و جانبازی در راه تثبیت نظام جمهوری اسلامی دارند، چه آنان که قبل از انقلاب طعم زندان های شاه را چشیده اند و چه آنان که بعد از انقلاب در سنگرهای مختلف زحمات قابل ملاحظه ای متقبل شده اند. لذا، نمی توان به راحتی سابقه ی افراد حزب را منکر شد و خورشید به گل اندود.
مشارکت توانسته است در طول فعالیتش چارچوب ها و مرزهای هویتی خود را مشخص سازد. و خط قرمزهای خود را در جهات مختلف ترسیم نماید لذا حزبی است با هویت متعین و نه سیال. مع الوصف در زمینه های تاکتیکی آنقدر انعطاف دارد که در ائتلاف های مهم با سایر احزاب بدون آنکه از حداقل هایش عدول کند تن به ائتلاف دهد.
اما در کنار این محاسن مشارکت راه درازی دارد تا بتواند به عنوان موتور محرکه اصلاح‌طلبی در ایران عمل کند. و اساساً راه اصلاح‌طلبی به قول معروف «راهی دراز و منزل بس بعید» است.
این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل سهل است در بدایت
لذا، از هم اکنون حزب باید برنامه های آتی خود را در جهت هر چه کارآمدتر کردن ماشین حزبی به کار ببندد.
و در این راه نکاتی به نظر می رسد که لازم است در برنامه های آتی مد نظر قرار بگیرد:
نظام آموزشی حزب چه در سطح هواداران وچه در سطح اعضا ضعیف است و هنوز نتوانسته است برنامه جامعی برای کادرسازی تعریف کند.
مشکلات پشتیبانی و لجستیک از اهم مواردی است که تا به حال حزب را آزار می داده است. و به هر حال باید راه های قانونی و شرافتمندانه ای برای رفع مشکلات جستجو کرد.
سیستم گزارش گیری در حزب هنوز به طور دقیق تعریف نشده است و هنوز ارکان مرکزی از کار کرد حوزه های حزبی در اقصی نقاط کشور به طور دقیق مطلع نیستند.
حزب ما مدت هاست که واکنش عکس العملی دارد، یعنی منتظر می ماند تا دیگران عمل کنند و سپس پاسخ دهد در حالی که اویل تأسیس حزب موضوع کاملاً بر عکس بود. این باعث شده است حزب به خرده کاری و روزمره گی بیفتد.باید تلاش کرد که حزب به مستوای قبلی بر گردد.
حزب از ظرفیت فراوان بسط و گسترش سازمانی بر خود دارد است. اما هنوز قواعد بوروکراتیک در زمینه جذب و ارتقاء مانع از این شده است که هزارن نفر مشتاق پیوستن به صفوف حزب به صورت رسمی وارد حز ب شده و سازماندهی شود.
هنوز حزب نتوانسته است راهی برای ارتباط رسانه ای با مردم پیدا کند. با آنکه دولت هر روزنه ای را برای این کار بسته است اما به هر حال این مشکل را به نحوی باید حل نمود.
جبهه مشارکت کمتر در حوزه جامعه مدنی فعال بوده است چون از ابتدا همزاد دوم خرداد بود و بسیاری از کادرهای آن یا به مجلس رفتند یا به دولت و یک غفلت تاریخی باعث شد که در حوزه ی مدنی و اجتماعی کمتر کار کنند. البته این اختصاصی به جبهه مشارکت ندارد. بلکه همه احزاب ایران از این موضوع رنج می برند. اما باید روشن کرد که برای حزبی که اکنون دستش به هیچ جا دیگری بند نیست، این نقیصه غیر قابل گذشت است.
حزب به خاطر گستردگی اش حتماً احتیاج به تعداد فراوانی کادر حرفه ای و تمام وقت دارد که در خدمت اهداف حزب باشند. متأسفانه هنوز حزب نتوانسته است به تعداد کافی از این قبیل نیروها را تربیت جذب و پشتیبانی نماید.
با اینکه حزب نیرو زیاد دارد در عین حال نیرو کم هم دارد. به این معنا که به علت ناشناخته ماندن توان افراد آن‌ها در جای خود قرار نگرفته اند. لذا از ظرفیت های اعضا به اندازه قابلیت آن‌ها بهره برداری نمیشود و از آن سو بسیاری از امور به همین دلیل معطل مانده اند. ساماندهی مجدد اعضا جزو وظایف فوری و عاجل حزب است.
حزب هنوز خود را مستاجری در درون نظام می داند این احساس باید تبدیل به احساس صاحبخانه بودن بشود. به جرأت می توان گفت که هیچ نیرویی در ایران به اندازه کادرهای حزب برای آبادانی و سربلندی و حدوث و بقای نظام تلاش نکرده اند. اما هنوز به لحاظ ذهنی احساس صاحبخانه بودن را نمی کند.
مشارکت از کارکردهای جانبی (By product) احزاب غفلت کرده است. این کارکردها مانند اشتغال، ازدواج، همیاری، ورزش، تفریح، شراکت، فعالیت اقتصادی و غیره معمولاً به تقویت بنیه ی حزبی و همچنین همبستگی به شدت کمک می کند. در ایران احزاب راست وظیفه اصلی خود را که همانا کارکرد سیاسی باشد مغفول نهاده اند و عمدتاً به همین کارکردهای فرعی بسنده کرده اند. به قول معروف احزاب راست در ایران از پایه به همدیگر پیوند خورده اند، احزاب چپ از سر به هم پیوند دارند. و معلوم است که موضوعات عینی و پایه ای از استحکام بیشتری برخوردار است تا موضوعات ذهنی و قابل مناقشه.
به هر تقدیر امیدوارم که حزب بتواند با فائق آمدن بر مشکلات یاد شده استانداردهای خود را تقویت کند.
سعید حجاریان
منبع : تریبون


همچنین مشاهده کنید