سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

تداوم اصلاح طلبی


تداوم اصلاح طلبی
با نگاهی اجمالی می توان فهمید انتخابات دوره دهم از نظر کیفی موقعیت بسیار متفاوتی نسبت به دوره های پیشین دارد. علت این امر آن است که رقابت بسیار جدی در این دوره شکل گرفته و نیروهای کیفی تری چه از جریان های سیاسی و چه از کنشگران اجتماعی با جدیت و حساسیت بیشتری این مساله را دنبال می کنند. باید اشاره کرد این نیروها تنها در پی این نیستند نامزد مورد نظرشان در انتخابات پیروز شود بلکه به دنبال این هستند گفتمانی که از آن حمایت می کنند، در سطح جامعه غالب شود و مطالباتی که دنبال می کنند در برنامه های نامزدها گنجانده شود.
این دوره، اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ ایران است که ما با کاندیدایی مواجه هستیم که در حال حاضر رئیس جمهور است ولی هیچ تضمینی برای رای مجدد مردم به وی وجود ندارد و نامزدهای دیگر هدف اصلی خود را تغییر مدیریت اجرایی کشور قرار داده اند. این خواسته و هدف به تدریج به گفتمان غالب در سطح جامعه منجر شده است. اما اگر بخواهیم این دوره را به لحاظ تعدد کاندیداهای اصلاح طلب با انتخابات سال ۸۴ مقایسه کنیم باید تصریح کرد فضا به طور کلی عوض شده است. در آن انتخابات رقابت به طور گسترده و پراکنده یی شکل گرفته بود و تعداد نامزدها نیز دوبرابر دوره فعلی بود. در ضمن به تعبیر نگارنده، هیچ کاندیدایی در این دوره نمی تواند در مرحله اول پنجاه به علاوه یک رای را به دست آورد. بنابراین احتمال به دور دوم کشیده شدن انتخابات بسیار بالاست و ضرورتی وجود ندارد که کاندیداهای اصلاح طلب به نفع هم از صحنه رقابت کنار روند بلکه در این فضا تکثر و تعدد نامزدها باعث افزایش مشارکت شده و احتمال پیروزی مجدد رئیس دولت نهم کاهش می یابد.
در بررسی پرونده اصلاح طلبان در این چهار سالی که از قدرت دور بودند، باید به چند نکته اشاره کرد؛ نکته اول اینکه اصلاح طلبان در این چهار سال گفتمان اصلاحات را در سطح وسیع پیاده کردند. درست است که در انتخابات ۸۴ اصلاح طلبان شکست خوردند اما می بینیم چهره های اصلاح طلب با اقبال عمومی مواجه شده اند. این امر بیانگر آن است که در این چهار سال ناکارآمدی دولت نهم و از آن سو فعالیت اصلاح طلبان در زیر لایه های اجتماعی به گونه یی بود که گفتمان اصلاحات را به صورت گسترده در سطح جامعه مطرح کرد و از لحاظ کیفی بالا برد.
نکته دوم تشکیل حزب منسجمی از جانب گروهی از اصلاح طلبان بود. لازم به یادآوری نیست که حزب اعتماد ملی برآمده از انتخابات سال ۸۴ بود و مهدی کروبی به عنوان نامزدی که در آن دوره پیروز نشد، می بینیم در این دوره به صورت گسترده و قاطع حضور دارد. احزاب و گروه های دیگر هم درست است که در این چهار سال تحت فشار بودند و نمی توانستند نشریه یا ارگان حزبی داشته باشند، شروع به بازسازی خود کردند. آنها در قدم اول یک نقد درونی انجام دادند. اگرچه این نقد درونی در سطح جامعه مطرح نشد اما در درون تشکیلات این کار صورت گرفت. آنها به برطرف کردن نقاط ضعف و تقویت نقاط مثبت خود پرداختند و به نوعی بازسازی تشکیلاتی انجام دادند. به این ترتیب نوعی عضوگیری تشکیلاتی انجام شد. این احزاب در شهرستان ها به تقویت نهاد خود پرداختند و دوره های آموزشی تشکیل دادند. اصلاح طلبان به رغم تمام فشارها به کار خود ادامه داده و شروع به عضوگیری کردند. دوره های تشکیلاتی و هماهنگی گذاشتند و آنقدر این جنبه گسترده شد که حاکمیت حساس شد و از ادامه روند جلوگیری کرد.
نکته بعدی اینکه اصلاح طلبان در این دوره به سمت نوعی همگرایی رفتند. در واقع از آن شکست تجربه کسب کردند. اگرچه در انتخابات فعلی همان طور که عنوان شد تکثر نامزدها مفید است - هر چند در مرحله دوم انتخابات اگر یکی از نامزدهای راه یافته محمود احمدی نژاد باشد، طبیعتاً اصلاح طلبان در کنار هم قرار می گیرند - اما تجربه شکست ۸۴ باعث شد اصلاح طلبان نوعی کار ائتلافی را در دستور کار خود قرار دهند. احزاب و گروه ها دیگر دنبال این نیستند که کاندیدایی از حزب و گروه خود داشته باشند و لزوماً از تشکیلات خود باید تیم اصلی انتخاباتی را شکل دهند.
از این موارد بسیار می توان برشمرد. کارهای فراوانی توسط اصلاح طلبان در این چهار سال انجام شده و دور بودن از قدرت دلیلی بر انزوا و سکوت آنها نبوده است. در واقع انتخابات پیش رو به نوعی تجربه اندوزی از انتخابات گذشته، شناخت بیشتر حریف و راه های مقابله با آنهاست. از جمله آن می توان به بحث صیانت از آرا اشاره کرد که پیگیری های جدی از جانب اصلاح طلبان صورت گرفته است تا انحرافی در انتخابات صورت نگیرد.
از سوی دیگر بحث مناظره کاندیداهای ریاست جمهوری در صداوسیما این روزها داغ شده است. ابتدا باید نقدی بر صداوسیما وارد کرد که چرا ترتیبی اتخاذ نمی کند تا در این مناظره ها، کارشناسان و مشاوران کاندیداها با حوصله و ظرافت های خاص کارشناسی به تحلیل و تفسیر برنامه ها بپردازند. اگر این اتفاق می افتاد در ارتقای کیفی جامعه بسیار موثر بود و در جهت شناخت مردم از برنامه احزاب و گروه ها تاثیر مثبتی داشت و مردم می توانستند با شناخت بیشتری مسائل را پیگیری کنند. این مناظره ها فضا و امکانی را می دهد که در شرایطی که روزنامه های ما دچار سانسور و خودسانسوری هستند و همه حرف ها را نمی توانند بزنند و به ویژه اهداف و برنامه های کاندیداها را مطرح کنند، برای اینکه گفت وگوی رودررو با مردم داشته باشند.
مردم تاکنون به دلیل آنکه فقط بخشی از حاکمیت را می دیدند، یک چهره تک بعدی از ایران و ایرانی را شاهد بودند. اما این مناظره ها حداقل فرصتی فراهم می کند که سیاست های ناکارآمد دولت نهم که با ارائه آمار و ارقام نادرست آن را می پوشانند، برملا شود و مردم بتوانند قضاوت کنند. این قدم به هر حال مثبت است و باید به آن امیدوار بوده و به این نکته توجه کنیم که وقتی از بسیاری از کسانی که سوال می شود به چه کسی رای خواهند داد، پاسخ می دهند ابتدا باید مناظره ها را ببینند و بعد از مقایسه و تحلیل دست به انتخاب بزنند.
می دانیم که امروز جمعیت بزرگی از مردم هنوز تصمیم نگرفته اند که در انتخابات شرکت کنند یا خیر. این مناظره ها تاثیر فراوانی بر رای این بخش از جامعه خواهد گذاشت. بسیاری از کسانی هم که در انتخابات شرکت می کنند، هنوز نمی دانند به چه کسی رای خواهند داد. بنابراین این مناظره ها و گفت وگوهای رودررو تاثیر فراوانی در آرای شناور جامعه خواهد گذاشت.
اولین چیزی که نامزدها در این مناظره ها باید به آن اشاره کنند، نقد دولت است. کاندیداها باید بیان کنند دولت نهم چه نقاط ضعفی داشته و مردم را که مدت ها تحت تاثیر تبلیغات رسانه های اصولگرا بوده اند، آگاه کنند.
نکته دوم این است که بعد از نقد دولت برنامه های خود را که عمدتاً مبتنی بر خواست و مطالبات مردم است، مطرح کنند.
گام بعدی این است که بیان کنند از چه ابزار و روش هایی برای اجرای برنامه های خود استفاده خواهند کرد و چه تضمین های عملی را می توانند بدهند.
باید توجه کرد که گروهی از مردم به دلیل شعارزدگی و اینکه دائم شعار شنیده اند در انتخابات شرکت نمی کنند. استدلال شان هم این است که چه تضمینی وجود دارد این نامزدها شعار ندهند و در آینده وعده های خود را عملی کنند. در واقع یک بی اعتمادی عمیق در مردم وجود دارد که این شعارها اگرچه مطلوب است اما تضمین اجرایی ندارد و یک شخص و جریان خاص است که حرف نهایی را می زند.
به این ترتیب کاندیداها در مناظره های رادیو و تلویزیونی خود باید به مردم بگویند چه ضمانت اجرایی برای وعده های خود دارند و اینکه اگر جریان قدرت در مقابل اینها ایستاد چگونه می توانند برنامه های خود را عملی کنند.
آنچه باعث می شود نوعی شور و شوق و مشارکت مردمی را در صحنه انتخابات و به ویژه در یکی دو هفته اخیر ببینیم، این است که مردم در این فضای انتخاباتی توانسته اند به بیان خواسته ها و مطالبات خود بپردازند. همچنین از برنامه ها و سخنان کاندیداهای اصلاح طلب متوجه شده اند کشور در چه شرایط بحرانی اداره می شود و برای نجات کشور یک به یک مردم باید حضور پیدا کنند.
مردم متوجه شده اند انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد استمرار مشکلات اجرایی را رقم خواهد زد. دلیل آن هم این است که دولتی که در مرحله اول قرار دارد و رئیس آن هدف نامزدی مجدد در انتخابات را در سر دارد، بخشی از برنامه های خود را اعمال نمی کند. اما اگر انتخاب مجدد شد با این ذهنیت که همه مردم دوباره او را پذیرفته اند، به تمامی برنامه های خود جامه عمل می پوشاند و به نوعی اتخاذ تصمیمات غیرکارشناسی را ادامه می دهد.
به این ترتیب دانشجویان کاملاً درک می کنند که اگر در این انتخابات شرکت نکنند و رئیس دولت نهم مجدداً بر سر کار آید، هیچ روزنه یی برای فعالیت سیاسی نخواهند داشت؛ جنبش های اجتماعی و صنفی نظیر جنبش زنان، کارگران و... نیز همین طور.
مردم عادی با طرح های امنیت اجتماعی که به جای امنیت، رعب و وحشت را برای مردم به ارمغان آورده است، روبه رو شده اند و به شدت ناراضی هستند.
متن جامعه متوجه شده است دولتی که با نفت بشکه یی ۱۵۰ دلار نتواند رضایت و رفاه را در جامعه پیاده کند، قطعاً با نفت یک سوم قیمت نمی تواند.
به همین دلیل متن جامعه به شدت پیگیر انتخابات است تا با چشم اندازی که انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد می تواند آن را به وجود آورد، مواجه نشوند.
اصلاح طلبان از سوی دیگر در پی آنند که کشور را به ریل اصلی خود و اوضاع را به چهار سال پیش بازگردانند.
عیسی سحرخیز
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید