یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

اتفاق کهنه‏


اتفاق کهنه‏
رنگ جنون گرفته تمام قرارها
لبریز شور و شوق و غزل، انتظارها
در انتهای جاده كسی جار می‏زند
پا در ركاب مرشد و مولا، سوارها
با تو تمام پنجره‏ها باز می‏شود
سمت بلوغ خاطره، گل‏ها، بهارها
دارم در انزوای خودم غرق می‏شوم‏
وقتی شكسته بغض تمام سه‏تارها
اینجا عبور ثانیه‏ها كند می‏شود
وقتی كه می‏زند تمام خودش را به دارها
این اتفاق كهنه مرا زجر می‏دهد
باز این غروب جمعه و ریل و قطارها

بتول عطوفت، حسابداری‏
منبع : پرسمان