یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

تاریخ پنهان و ناگفته آمریکا


تاریخ پنهان و ناگفته آمریکا
جهان امروز، با برتری‌طلبی كانون شیطانی تكاثر قدرت، یعنی آمریكا، در روند ناامنی، هرج و مرج و بی‌قانونی قرار گرفته و در حال تبدیل شدن به یك جنگل است. این كانون، هر روز بیش از پیش خواستار توضیح جایگاه خود و به همان نسبت، اطاعت و تمكین جامعهٔ جهانی از خود و قرار گرفتن آنها در مدار چرخهٔ خود محور خویش می‌باشد. دكترین این قوم نظم نوین جهانی است، كه نشأت گرفته از كتاب مقدس می‌باشد، و هدف نهایی حاكمیت بر كل جهان را تعقیب می‌كند، بدین جهت كه ادارهٔ جهان را حق «ملت برگزیده» می‌داند.
آمریكا در حال حاضر، بزرگ‌ترین قدرت شیطانی است كه عبودیت و ربوبیت الله را به چالش كشیده است، و مردم را به ‌«اطاعت از خود» می‌خواند. هیأت حاكمهٔ فعلی آمریكا، به دنبال پروژهٔ زمینه‌سازی جهان برای بازگشت و فرود مسیح است. مسیحی كه به هیچ وجه چهره‌ای الهی نداشته و صرفاً برای آقایی و سروریِ قوم یهود خواهد آمد! قومی كه كینه و نفرت تاریخی آن نسبت به مسیحیت و اسلام هرگز پایان نیافته است.
این سلسله مطالب، در اصل بخشی از اثر مهم یهود شناختی نویسندهٔ ترك، عدنان اكتار، معروف به «هارون یحیی» است. نویسنده آن بر این باور است كه انتشار دیگر بخش‌های این مجموعه، تحولی جدی و اصلاحگر را در فهم و تلقی از تاریخ غرب و امواج ایجاد شده توسط آن در دیگر نقاط جهان، در پی خواهد داشت.
●ورود ماسومانی‌گری توسط یهودیان به آمریكا
اساس آمریكای امروز را همان پیوریتان‌هایی بنا نهادند كه اولین كلنی‌ها را در آمریكا به وجود آوردند. پیوریتان‌ها از این راه هم، شیفتگی خود را به یهودی‏گری در مركز ثقل فرهنگ آمریكا به نمایش در آوردند.
بدون شك چنین جریانی برای سردمداران یهودی كه از دیرباز در پی یافتن راهی برای حاكمیت بر دنیا بودند فرصت بسیار مغتنمی به شمار می‏آمد و از حیث جامعه شناختی، آمریكا به عنوان یك جامعهٔ متحد از یهودیان، با سرعت تمام، در حال توسعه بود. اما در عین حال، یهودیان به شرایط جامعه شناختی بسنده نكرده و به منظور نظارت دایم بر آمریكا، برخی از ابزارهای هم راستا با اهداف خود را از «دنیای قدیم» به «دنیای جدید» منتقل كردند. در رأس این ابزارها، تشكل‌های ماسونی گری قرار داشت كه در اروپا علیه كلیسای كاتولیك، با یهودیان اتحادی تاریخی را رقم زده بودند.
یهودیان، ماسونی گری را به طور كامل به «دنیای جدید» منتقل كردند. در دائرهٔالمعارف یهودی ذیل عنوان «فراماسونری»۱ آمده است:
در كلنی آمریكا، نام بسیاری از یهودیان در میان بنیانگذاران ماسونی گری نیز دیده می‏شود. در حقیقت، اولین بار، ماسونی گری توسط یهودیان وارد آمریكا شد.
برای اولین بار در سال ۱۶۵۸ لژ ماسونی «نیوپورت»۲ در راود آیلند۳ توسط فردی یهودی به نام «مرداخای كامپانال»۴ تأسیس شد. چهار نفر از بنیانگذاران لژ ماسونی «ساوانا»۵ كه در سال ۱۷۳۴ بنیان گذاشته شد، یهودی بودند. یهودی دیگری به نام «موسس مایكل هایس»۶ كسی بود كه «اسكاج ریتینی» را برای آمریكا به ارمغان آورد. وی در سال ۱۷۶۸ به عنوان ناظر ارشد ماسونی گری در شمال آمریكا انتخاب شد. هایس در سال ۱۷۸۰ در «نیوپورت» لژ «كینگ دیوید»۷ را تأسیس كرد. او این لژ را در سال ۱۷۸۰ به نیوپورت منتقل كرد و طی سال‌های ۱۷۸۸ تا ۱۷۹۲ مقام استاد اعظمی لژ بزرگ «ماساچوست» را بر عهده گرفت. در رأس بنیانگذاران لژ بزرگ «دیوید آیلند» یهودی دیگری به نام «موسس سیكساس»۸ دیده می‏شود كه از سال ۱۸۰۲ تا ۱۸۰۹ سمت استادی این لژ را بر عهده داشت. هم‌زمان با او، یهودی دیگری به نام «سولومون بوش» به سمت ناظر ارشد لژ «پنسیلوانیا» منصوب شد. یهودیان همچنین در لژ «سوپلایم»۹ كه در سال ۱۸۷۱ در شهر پنسیلوانیا تأسیس شد، و از جایگاه مهمی در تاریخ آمریكا برخوردار است، نفوذ بسیار قابل توجهی داشتند.
دیگر یهودیانی كه نام آنها در سیاههٔ چهره‏های شاخص تاریخ ماسونی‏گری آمریكا به چشم می‏خورد، عبارتند از:
ایزاك داكوستا۱۰: یكی از بنیانگذاران لژ «كینگ سولومون».۱۱
آبراهام فورست۱۲: در سال ۱۷۸۱ به عنوان ناظر ارشد منطقه ویرجینیا انتخاب شد.
ژوزف مایرز۱۳: ناظر ارشد لژهای «مریلند» و سپس «چارلستون».
مراسم اختتامیهٔ كنیسهٔ بزرگ كارولینای جنوبی در چارلستون نیز متناسب با شعایر و آیین لژهای ماسونی گری برگزار شده بود. نام‌های یهودی مورد استفاده در لژهای آمریكایی در سال‌های بعد هم جلب توجه می‏كند. «بنایی بریث»۱۴ (یكی از لابی‌های قدرتمند یهودیان در آمریكا) و ویژگی‌هایش و نهانداری و بسیاری دیگر از شعائر آن بدون شك از تجربیات ماسونی برگرفته شده است. بنایی بریث در داخل جامعهٔ یهودی، اهدافی به سان اهداف جمعیت ماسونی را تعقیب می‏كرد.
ورود ماسونی گری توسط یهودیان به آمریكا، اقدامی كاملاً با معنی و مغرضانه بود؛ پیش‌كسوتان یهودی، همان عقد اتحادی را كه با ماسونی‌گری در اروپا بسته بودند، به دنیای جدید منتقل كردند، ولی با این تفاوت كه اتحاد یهودیان و ماسون‌ها در اروپا، در راستای ورود به جنگی درازمدت، علیه دشمنان مشتركی بود كه در رأس آنها كلیسای كاتولیك قرار داشت، حال آنكه در آمریكا چنین دشمنی، وجود خارجی نداشت. و تنها دشمن احتمالی، سرخ‌پوستان بودند، كه آنها نیز قتل عام شده بودند. به همین دلیل بود كه نه تنها اتحاد یهودیان با ماسون‌ها در آمریكا همانند اروپا، منجر به براندازی نظام حاكم نشد، بلكه به ایجاد نظامی نوین، توسط یهودیان و متحدان تاریخی آنها یعنی ماسون‌ها منجر شد.
●آمریكا، جمهوری ماسونی و كابالایی دنیا
پیش‌گامی یهودیان در حمایت از گسترش ماسونی‌گری در آمریكا، ایالات متحده را به سمتی سوق داد كه اولین كشور ماسون دنیا شود. «رابرت هیرونیموس»۱۵ مورخ آمریكایی در كتاب خود، مقدرات پنهان آمریكا۱۶، دربارهٔ نقش پنهان ماسون‌ها برای ایجاد آمریكا، اطلاعات جالب توجهی را ارایه می‏كند:
تاریخ‌نگاران معاصر ما، از قرن‌های ۱۷ و ۱۸ به عنوان عصر خرد [گرایی] و روشنگری نام می‏برند و اذعان می‏كنند كه در این دوره، تمام فعالیت‌های تئوریك و ذهنی در راستای اثبات «قانون‌مندی علمی جهان» به كار گرفته شده است. حال آنكه كمی آن طرف‌تر و در همسایگی آنها بنیانگذاران آمریكا بیشتر گرایش‌های باطنی‌گرایانه و اشراقی‌وار داشتند و به كابالا، سیمیاگری۱۷ و طالع‏بینی۱۸ اظهار علاقهٔ شدیدی می‏كردند. آیا این علاقه‏مندی بنیانگذاران آمریكا به منبع و خاستگاه نهان‌گرایی یهودی، جالب توجه نیست؟
بنیانگذاران آمریكا، با كابالا چه ارتباطی داشتند؟ آیا این افراد، خود، كابالائیسیت نبودند؟ خوب است بدانیم برای الهام گرفتن از كابالا لازم نیست شخص الهام گیرنده خود یك یهودی باشد. بعضی از تشكل‌ها را می‏توان دید كه به كابالا و یهودیان مرتبط با كابالا وابسته نیستند و در رأس این تشكل‌ها می‏توان از ماسون‌ها نام برد. از همین جا می‏توان به نحوه ارتباط بنیانگذاران آمریكا با كابالا پی برد. تمام بنیانگذاران آمریكا همگی ماسون بوده و بیشتر آنها مقام «استادی» داشتند و به طور هم‌زمان عضو «سازمان گل - صلیب» هم بودند كه خود نسخهٔ دیگری از ماسونی‌گری بود؛ در میان آنها كسانی هم دیده می‏شوند كه به تشكیلات ماسونی دیگری به نام «ایلومیناتی»۱۹ (اشراقی‏گری) وابسته بودند. در نوشته‏های رابرت هیرونیموس، از قریب به پنجاه نفر مورخ باطن گرای كه با بنیانگذاران آمریكا مرتبط بوده‏اند، نام برده می‏شود كه همگی ماسون بوده‏اند.
چهار بنیانگذار آمریكا «واشینگتن»،۲۰ «جفرسون»،۲۱ «فرانكلین»۲۲ و «آدامز»۲۳ عضو سازمان گل ـ صلیب، بودند. و سه تن از آنها یعنی جفرسون، فرانكلین و آدامز هم‌زمان عضو سازمان ماسونی ایلومیناتی نیز بودند.
رابطهٔ جرج واشینگتن و مدافع فرانسوی جنگ استقلال آمریكا، ژنرال «لافایته»،۲۴ صرفاً یك رابطهٔ دوستی نزدیك نبود، بلكه هر دو هم‌زمان در یك لژ عضویت داشتند. جرج واشینگتن در عین حال كه رهبری جنگ استقلال را بر عهده داشت، به طور منظم در همایش‌های منعقد شده در لژهای نظامی شركت می‏كرد. وی به عنوان استاد اعظم لژ بزرگ «استقلال»۲۵ برگزیده شده بود و به همین سبب، این لژ در سال ۱۸۰۵. به یادبود او به لژ الكساندر واشینگتن تغییر نام داده شد.
در آثار مورخان جریان‌های درون‌گرا تصریح شده ۵۰ نفر از ۵۶ امضاكنندهٔ اعلامیهٔ استقلال آمریكا و بسیاری از افسران ارتش آمریكا ماسون بوده‏اند و در لژهای نظامی گرد هم می‏آمدند.ژنرال لافایته، كه خود نیز یك ماسون است، در این باره می‏نویسد:
جورج واشینگتن، هیچ گاه از صمیم دل و با رضایت قلبی به افسران غیر ماسون وظیفه‏ای محول نكرد و اصولاً افسران اطراف و نزدیك به او، برادرانی بودند كه یك ارتباط پنهانی با هم داشتند.
بنیامین فرانكلین، به عنوان یكی دیگر از بنیانگذاران آمریكا، وضع مشابهی با واشینگتن داشت. مورخان ماسونی‌گری، او را بزرگ‌ترین ماسون آمریكایی زمان خودش می‏دانند كه برای خود یك انجمن ماسونی مخفی به نام «باشگاه پیش‌بند چرمی»۲۶ تشكیل داده بوده و به این علت چنین نامی را انتخاب كرده بود كه در آن دوره، ماسون‌ها از پیش‌بندهای چرمی استفاده می‏كردند. فرانكلین در سال ۱۷۷۶ به منظور تحقق یك اتحاد سیاسی، بلافاصله پس از سفر به فرانسه به سراغ لژهای فراموسونری آنجا رفت. در سال ۱۷۷۸ هم در مراسم عضو پذیری «لژ ۹ خواهر»۲۷ و «ولتایر»۲۸حضور داشت و در سال بعد نیز به عنوان استاد این لژ انتخاب شد. وی علاوه بر این لژ با هر لژ فرانسوی دیگر مانند «سنت جان» اورشلیم (بیت‏المقدس)۲۹ و «دوستان صمیمی»۳۰ نیز رابطه برقرار كرد. او از روابط برقرار شده با فرانسویان در بنای اتحاد آمریكا ـ فرانسه استفادهٔ فراوان برد و اصول و قواعد ماسونی را مبنای پیشبرد روابط دیپلماتیك و مذاكرات دوجانبه قرارداده بود. توماس جفرسون یكی دیگر از كسانی بود كه سند پایه‏گذاری آمریكا را امضا كرد. در كتاب مقدس ماسونی‏گری۳۱ كه در سال ۱۹۶۰ منتشر شده، آمده است كه جفرسون بدون شك یك ماسون فعال بوده است. «اسپنسر لیوز»۳۲ كارشناس سازمان گل ـ صلیب هم دلایل مهمی را دربارهٔ عضویت جفرسون در این سازمان ارایه كرده و به بعضی اشارات عجیب كه در نامهٔ جفرسون دیده می‏شود، توجه ویژه‏ای نشان می‏دهد. در این اشارات از نوعی رمز و كنایه استفاده شده كه در نوشته‏های سازمان گل ـ صلیب دیده می‏شود.
روابط میان بنیانگذاران آمریكا و یهودیان، بسیار چشمگیر و صمیمانه بوده است. در جنگ استقلال آمریكا، یهودیان زیادی جرج واشینگتن را همراهی كردند و با توجه به اینكه آمریكا را «سرزمین موعود» خود می‏خواندند، از استقلال آن حمایت‌های مالی قابل توجهی به عمل آوردند. «حییم سولومون»۳۳ اولین بانكدار بزرگ كه یك ماسون بزرگ بود و رابرت موریس۳۴ اردوی نظامی واشینگتن را غرق حمایت‌های مالی خود نمودند. این روابط صمیمانه و تفقدهای ویژهٔ یهودیان را پس از جنگ هم می‏توان به وفور مشاهده كرد.
در سال ۱۷۸۱ هنگامی كه واشینگتن از نیوپورت۳۵ بازدید می‏كرد، یهودیان در «لژ شاه داود» و مطابق با آیین ماسونی از وی استقبال شایانی به عمل آوردند. و بدین شكل بود كه اولین جمهوری ماسونی و كابالایی با همكاری یهودیان و ماسون‌ها بر شالوده‏هایی از فرهنگ پیوریتانی كه طبیعی‏ترین دستاورد آن به شمار می‏آمد، بنا نهاده شد. پیوند ماسونی - یهودی مورد بحثمان با استقلال آمریكا، موفقیت بزرگ خود را به تمام دنیا اعلام كرد.
●رموز كابالایی روی اسكناس‌های آمریكا: نظام نوین سكولار قوم برگزیده
بر روی اسكناس‌های یك دلاری آمریكا، تصاویر بسیار تأمل برانگیزی دیده می شود. در دو طرف این اسكناس‌ها دو دایرهٔ جداگانه به چشم می‏خورد كه در هر كدام از آنها تصویری رسم شده است. یكی از این تصاویر، نماد عقابی است كه با یك پنجهٔ خود چند تیر و با پنجه دیگرش یك شاخهٔ زیتون را گرفته است و چند ستاره در بالای سر این عقاب كشیده شده است. درون دایرهٔ دوم تصویر هرمی مخروطی شكل در زیر چشمی مشاهده می‏شود. هرگز نمی‏توان قبول كرد این تصاویر و نمادها به طور اتفاقی در كنار هم قرار گرفته باشند. مضاف بر اینكه تصاویر یاد شده تنها بر روی اسكناس‌ها ترسیم نشده‏اند و در همه جا این علایم به عنوان نشان بزرگ ایالات متحده و سمبل رسمی آمریكا شناخته می‏شوند.
همان‏طور كه دیدیم آمریكا، اولین جمهوری كابالایی و ماسونی دنیا است. و این دو ویژگی، به خوبی در نشان بزرگ آمریكا انعكاس یافته است. رابرت هیرونیموس۳۶ كه در رسالهٔ دكتری خود كه با عنوان: «تحلیل تاریخی نقاط اسرارآمیز نشان بزرگ آمریكا و ارتباط آن با روانشناسی اومانیستی» دربارهٔ این نشان، ذیل عنوان: «تقدیر مرموز آمریكا»۳۷ موارد مهمی را متذكر می‏شود.
این نشان داستان قابل تأمل و جالب توجهی دارد: در چهارم ژوئیهٔ سال ۱۷۷۶ سنا كمیته‏ای مركب از بنیامین فرانكلین، توماس جفرسون و جان آدامز را مأمور طراحی نشان آمریكا می‏كند. این كمیته نقاشی به نام پیره ایوژنه دو سیمیتر۳۸ را به كار می‏گیرد تا اولین نشان آمریكا را ترسیم كنند. نشانی كه فرانكلین در طراحی آن نقش عمده‏ای را ایفا می‏كرد در یك رویش تصویر حضرت موسی(ع) به همراه بنی اسراییل پس از نجات از دریا و گام نهادن بر خاكی مطمئن، دیده می‏شود. حضرت موسی(ع) در حالی كه لشكریان فرعون در آن غرق می‏شوند، با دست خود به آنها اشاره می‏كند. روشنایی آتش مقدسی كه از ابرها ساطع شده، به حضرت موسی(ع) می‏تابد.
طرح طراحی شده توسط جفرسون نیز بسیار جالب بود. در یك طرف آن، قوم بنی اسراییل دیده می‏شود كه در روز با یك پاره ابر بالای سرشان، و در شبانگاه با ستونی از آتش همراهی می‏شوند. این هر دو، طرح عرضه شدهٔ ماسون‌های ایالات متحده دربارهٔ «قوم بنی اسراییل» بود؛ و صد البته كه این امر اتفاقی و تصادفی نبوده است. انتخاب چنین سمبلی بیانگر هویت و رسالتی است كه برای آمریكا تعیین گردیده بودند و پیش از آن توسط كریستف كلمب آغاز شده و پیوریتان‌های هواخواه یهود ادامه‏اش دادند، و در نهایت با ماسونی‏گری تثبیت و تحكیم شد. پیام هردو طرح این بود كه «فرزندان اسراییل به سرزمین مطمئنی قدم گذاشته‏اند». سزمین كشف شده، متعلق به آنهاست و برای آنها پیشرفت و توسعه یافتگی را به ارمغان خواهد آورد.
كنگره به دلیل صراحت بیش از حد هر دو طرح این كمیته، نپذیرفتن آنها را در ژانویهٔ سال ۱۷۷۷ به طور رسمی اعلام كرد و سه سال بعد كمیتهٔ دیگری مأمور انجام این كار شد كه باز هم نتیجهٔ مطلوبی به دست نیامد و لذا مأموریت تعیین نشان را به كمیتهٔ سوم در مه ۱۷۸۲ واگذار كردند، كه نشان فعلی آمریكا محصول كار همین كمیته است كه با وضوح كمتری از نمادهای یهودی بهره برده است. بدین ترتیب كه در بالای سر عقاب به جای ستارهٔ شش پر صهیون، ستاره‏های كوچك‌تر پنج پر (در قالب ستارهٔ شش پر) كشیده شده است. در روی دیگر یك دلاری آمریكا نیز، نشان یهودی ـ ماسونی «چشم تعبیه شده در مثلث» را منقش كرده‏اند.
آثار ماسونی ـ كابالایی موجود در نشان آمریكا بعدها توسط كارشناسان متعددی تأیید شد. پروفسور «نورتون»۳۹ می‏گوید:
در پشت نشان، یك اشاره فراماسونی بسیار واضحی وجود دارد.
این نظر از سوی چهره‏های مطرح دانشگاهی و محققانی نظیر: «پاول فاستر»۴۰ تأیید شد. بسیاری از نویسندگان وابسته به باطنی‌گری اذعان می‏كنند كه طرف دیگر نشان از علایم سازمان ماسونی گل ـ صلیب وایلومیناتی (اشراقی‏گری) نشأت گرفته است. یكی از سرشناس‏ترین چهره‏های این مجموعه، «ویكوف»۴۱ می‏گوید:
نشان آمریكا بازتابی از ماسونی‌گری است. نشانی مركب از ماسونی گری و نهان‌گرایی۴۲.
در سال ۱۹۳۴ «هنری آ.والیس»۴۳ معاون سابق رییس جمهور، طی پیشنهادی درخواست ضرب هر دو نشان را بر روی سكه‏های آمریكایی می‏كند و رئیس جمهور وقت «روزولت» پیشنهاد وی را می‏پذیرد و از آن پس، این نمادها بر روی سكه‏های آمریكا ضرب می‏شود. جالب اینجاست كه هم والیس و هم روزولت هر دو ماسون بوده‏اند.
عبارت‌های لاتین نوشته شده بر روی نشان آمریكا هم بسیار با اهمیت هستند. در طرف رویین نشان، عبارت «بی‏نظیر در میان همه»۴۴ را در دهان عقاب گنجانده‏اند كه یادآور لقبی است كه عهد عتیق (تورات) با استفاده از تعبیر «قوم برگزیده» به یهودیان داده است.
عبارت‌هایی كه در پایین و بالای چشم درون مثلث بیشتر جلب توجه می‏كند، عبارتند از:
«پایان آنچه آغاز شده است»۴۵ و «نظام جدید قرن».۴۶ اگر معنی دوم كلمهٔ لاتین «سكلورُم» (Seclorum) را كه همان سكولار (غیر دینی) می‏باشد، به جای مفهوم «قرن» بگذاریم مفهوم عبارت جالب‏تر هم می‏شود: «پایان آنچه آغاز شده... نظام جدید سكولار».
گویا همان كسانی كه نظام جدید سكولار را بنا نهاده‏اند، و این عبارات نوید آن را می‏دهد، وظیفهٔ تهیهٔ این نشان را به كمیتهٔ سوم واگذار نمودند، تا با صراحت بیان كمتری در مقایسه با دو كمیتهٔ پیشین، حقایق را در قالب نمادها به تصویر بكشند.
نویسنده:نصیر صاحب‌خلق
پی‌نوشت‌ها:
۱. Free,aspmary.
۲. New port.
۳. Rhode Island.
۴. Mordecai campanall.
۵. Savannah.
۶. Moses Michael Hays.
۷. King David Loge.
۸. Moses Sexias.
۹. Sublime.
۱۰. Isaac da costa.
۱۱. King Solomon.
۱۲. Abraham forst.
۱۳. Joseph Mayers.
۱۴. Binai Brith.
۱۵. Robert Hieronimus.
۱۶. America’s secret Destiny.
۱۷. Mistisizm.
۱۸. Astrology.
۱۹. Illuminati.
۲۰. Washington.
۲۱. Jeferson.
۲۲. Franklin.
۲۳. Adams.
۲۴. General Lafayette.
۲۵. Independent Grand Loge.
۲۶. Leathe Apron club.
۲۷. Nine sisters.
۲۸ Voltaire.
۲۹. Saint Jean de Jersalem.
۳۰. Loge des Amis.
۳۱. Masonic Bible.
۳۲. Dr. Spencer Lewis.
۳۳. Hayim Solomon.
۳۴. Robert Morris.
۳۵. New port.
۳۶. Robert Hieoonimus.
۳۷. America’s Secret Destiny.
۳۸. Pierre Eugene Du Simitiere.
۳۹. Prof.Norton.
۴۰. Paul foster.
۴۱. Wyckoff.
۴۲. Occultism.
۴۳. Henry A.Wallace.
۴۴. E.Pluribus Unum.
۴۵. Annuit Coeptis.
۴۶. Novus ordo Seclorum.
منبع:ماهنامه موعود، شماره ۵۸
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید