سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


راه کج فرنگیان!


راه کج فرنگیان!
محمود امیدسالار، متولد اصفهان ۱۳۲۹
محقق زبان و ادبیات فارسی، شاهنامه پژوه
لیسانس اقتصاد و فلسفه از دانشگاه ایالتی كالیفرنیا
فوق لیسانس ایران شناسی
دكترای ایران شناسی از دانشگاه ایالتی كالیفرنیا
پایان نامه دكترا با عنوان عقده اودیپ در شاهنامه
شاگرد استادانی مانند دكتر جلال متینی، دكتر محمد جعفر محجوب، دكتر احمد مهدوی دامغانی، دكتر محامدی
تدریس در دانشگاه ایالتی كالیفرنیا
همكاری در یكی از كتابخانه های دانشگاه كالیفرنیا
ناضر بخش فولكلور دانشنامه ایرانی
همكاری در تصحیح شاهنامه با دكتر خالقی مطلق
نگارنده بیش از صد مقاله علمی به ویژه در زمینه شاهنامه
از تألیفات او: جستارهای شاهنامه شناسی و مباحث ادبی، چاپ عكسی نسخه خطی شاهنامه، چاپ عكسی نسخه خطی مورخ، ۸۳۳ و ...
از مقالات او: تصحیح و توضیح عبارتی از مقدمه شاهنامه ابومنصوری، اهمیت اعجام صحیح در تصحیح انتقادی متن، عجایب الدنیا و ابوالمؤید بلخی و ...
شناخت هر سرزمینی تنها از راه شناخت آثار ملی اش امكان پذیر است. شاهنامه نیز به عنوان مهم ترین اثر ملی ایران دریچه ای است برای شناخت ایرانیان.
آثار ماندگار و جاودان هر سرزمینی ، بیان تاریخ و فرهنگ آن سرزمین را برعهده دارند. شناخت هر چه صحیح تر شاهنامه بسیاری از پژوهشگران را بر آن داشته است تا با جان و دل كمر همت ببندند و در آسان و درست فهمی این اثر گرانبها تلاش كنند، با این حال با گذشت سالهای زیاد و تحقیقات گسترده هنوز نكات ناگفته ای در دل این اثر جاودان باقی مانده است كه محققان بسیاری مانند دكتر جلال خالقی مطلق، ابوالفضل خطیبی و ... تمام توان خود را در راستای رفع ابهام های شاهنامه به كار بسته اند و دكتر محمود امیدسالار نیز در این میان تمام هم و غم خود را در راستای شناساندن شاهنامه صرف كرده است. او با پژوهش در زمینه ادبیات به ویژه شاهنامه، راه نزدیك شدن به اندیشه های فردوسی بزرگ را فراهم می آورد و نامش در كنار دیگر استادان شاهنامه پژوه می درخشد.
محمود امیدسالار روز یكشنبه پنجم آذرماه ۱۳۲۹ در اصفهان به دنیا آمد. چند سال آغاز عمر را در آن شهر گذراند و سپس در حدود پنج سالگی او با خانواده اش به تهران نقل مكان كردند و محمود كوچك را در تهران به مدرسه گذاشتند. او پس از اخذ دیپلم (دبیرستان) مدت كوتاهی در دانشگاه شیراز دانشجو بود و سپس در زمستان ۱۳۴۸ راهی آمریكا شد.
در آمریكا در رشته اقتصاد و رشته فرعی فلسفه از دانشگاه ایالتی كالیفرنیا در شهر فرزنو مدرك لیسانس اخذ كرد و سپس وارد دانشگاه كالیفرنیا در بركلی شد و مدارك فوق لیسانس را در سال ۱۳۶۱ در رشته ایرانشناسی و دكتری را در سال ۱۳۶۳ از همان دانشگاه در رشته ادبیات فارسی به دست آورد.
▪تز دكتری او، با عنوان «عقده اودیپ در شاهنامه: مطالعات درباره متن، فولكلور و روانشناسی حماسه ملی ایران» تحت راهنمایی استادان دانشگاه كالیفرنیا، مارتین شوارتز، حامد الگار و آلن داندس كه در آن هنگام رئیس بخش فولكلور آن دانشگاه بود، نوشته شد.
امیدسالار همچنین از محضر برخی از استادان محترم دانشگاه های ایران كه در آن اوقات به آمریكا آمده بودند، استفاده های بسیار كرد. او ۲ سالی پس از اخذ درجه دكتری، معلم ادبیات فارسی دانشگاه بركلی بود و تدریس سبك شناسی نثر و شعر قدیم را برعهده داشت. سپس در سال ۱۳۶۴ برای تدریس ادبیات تطبیقی به دانشگاه ایالتی كالیفرنیا در شهر لانگ بیچ رفت و مدتی در بخش ادبیات تطبیقی آن دانشگاه دروس «اسطوره و فولكلور در ادبیات»، «ادبیات حماسی» و «متون مقدس و ادبیات» را تدریس می كرد. سپس در سال ۱۳۶۵ از سوی دانشگاه كالیفرنیا در لس آنجلس به تدریس فارسی در بخش مطالعات خاورمیانه دعوت شد و تا سال ۱۳۶۷ تدریس بیشتر دروس زبان و ادب فارسی آن دانشگاه را برعهده داشت. در آن سال دانشگاه كالیفرنیا شخص دیگری را برای تدریس فارسی انتخاب كرد و امیدسالار مدتی بیكار بود تا بالاخره به كمك دوستی در یك شركت كوچك ساختمانی به عنوان كارگر روزمزد مشغول كار شد و یكی ۲ سالی مانند شیخ سعدی در فرنگ «به كار گل» مشغول بود. بالاخره در سال ۱۳۶۸ در یكی از كتابخانه های دانشگاه كالیفرنیا در لس آنجلس دستش بند شد و از كار گل نجات یافت.
امیدسالار از آن تاریخ به خدمت در كتابخانه اشتغال دارد و به غیر از یكی دوبار كه برخی دانشگاهها از او با سمت استاد مدعو برای تدریس دعوت كرده اند، از تدریس بركنار بوده است. همچنین او نظارت بخش فولكلور دانشنامه ایرانی را نیز عهده دار است . در سالهای خدمت در كتابخانه دانشگاه لس آنجلس بحث های تندی میان امیدسالار و برخی از شرق شناسان آمریكایی بر سر دو مسأله مربوط به ادبیات فارسی و شاهنامه درگرفت.
جدال بر سر این بود كه برخی از فرنگیان مانند آقای دكتر كلینتن و تعدادی از شاگردان او نسبت به عده ای از فضلا و اساتید ایرانی مانند ذبیح الله صفا، فروزانفر، محجوب و دیگران، مرتكب برخی بی ادبی ها شده بودند كه گذشت از آنها برای امیدسالار مقدور نبود. طبعاً این حملات بر مستشرقین آمریكایی و سرسپردگان ایرانیشان بسیار گران آمد و اكنون كار بدانجا رسیده است كه حضور امیدسالار كان لم یكن تلقی شده و نه تنها به هیچ یك از كنفرانس هایی كه درباره ادب فارسی یا شاهنامه در آمریكا شكل می گیرد، دعوت نمی شود، بلكه ژورنالهای آمریكایی مربوط به ایرانشناسی حتی از چاپ مقالات او در مورد تصحیح متن هم خودداری می كنند!
از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۱ امیدسالار به سمت استاد زبان و ادب فارسی به دانشگاه ایندیانا در بلومینگتن رفت و در همان سال استاد خالقی مطلق او را به همكاری در تصحیح شاهنامه دعوت كرد و همكاری او با استاد خالقی هنوز ادامه دارد. تاكنون پنج جلد از این شاهنامه توسط دكتر جلال خالقی مطلق، شاهنامه پژوه نامی و جلد هفتم توسط ابوالفضل خطیبی تصحیح شده است و هم اكنون نیز جلد ششم توسط امیدسالار به پایان رسیده است كه در سال های آینده حاصل زحمات آنها به دوستداران شاهنامه عرضه خواهد شد.
این تصحیح شاهنامه نسبت به تصحیح های قبلی دارای قابلیت های بسیاری است كه می توان به بعضی از آنها اشاره كرد:
۱- بررسی بیش از ۴۵ دستنویس شاهنامه و گزینش ۱۵ دستنویس از كهن ترین و معتبرترین آنها.
۲- انتخاب كهن ترین و معتبرترین دستنویس فلورانس (مورخ ۶۱۴ هـ .ق مشتمل بر نیمه نخست شاهنامه) به عنوان دستنویس اساس.
۳ - بكارگیری اصول علمی تصحیح متن استناد بر اصل (ضبط دشوارتر برتر است) و...
دكتر امیدسالار معتقد است: تصحیح شاهنامه نیازمند كمك و همكاری و همفكری گروهی اهل فن است. امروزه باید تلاش همه كاتبان و حامیان آنان را كه در هزار سال گذشته این میراث ارجمند ایرانیان را پاس داشتند و به دست ما رساندند را ارج نهاد.
یكی از فواید اقامت او در ایندیانا، آشنا شدنش با جامعه فعال ایرانیان آن ایالت و سازمان فرهنگی ایشان، یعنی «انجمن گسترش فرهنگ پارسی در ایندیانا» بود كه به ایران و فرهنگ ادب ایران غایت تعلق خاطر را دارد. چندسالی پس از بازگشت امیدسالار از ایندیانا، به او اطلاع دادند كه انجمن مایل است برنامه ای را برای خدمت به فرهنگ و ادب فارسی در آمریكا آغاز و از نظر مالی حمایت كند اما نمی داند كه چه فعالیتی سودمندتر است. امیدسالار پیشنهاد كرد كه انجمن مخارج چاپ عكسی برخی نسخه های مهم فارسی را تقبل كند و اضافه كرد كه در صورت آغاز چنین برنامه ای حاضر است بدون دریافت كوچكترین وجهی با ایشان همكاری كند و مسئولیت این كار را برعهده بگیرد.پس از مذاكره با اعضای هیأت مدیره، انجمن، به او خبر دادند كه انجمن با این پیشنهاد موافقت كرده است و امیدسالار دست به كار فراهم كردن مقدمات كار شد. بدین منظور ابتدا با استاد ایرج افشار تماس گرفت و از او تقاضا كرد تا مسئولیت چاپ عكس برگردان نسخ خطی را در ایران برعهده بگیرد. افشار با سعه صدر و وطن دوستی و ادب پروری كه از صفات ذاتیه آن استاد است، این درخواست را قبول كرده ، زحمت یافتن ناشر و انتشار كتاب در ایران را داوطلبانه وبی جیره و مواجب برعهده گرفت.
در این میان امیدسالار نیز با كتابخانه دولتی برلین مذاكره كرده، اجازه چاپ عكسی اقدم نسخ مجمل التواریخ و القصص را كه متعلق به این كتابخانه است اخذ كرد. چاپ عكسی این نسخه در سال ۱۳۷۹ در ایران انجام گرفت و نسخه های آن مجاناً به بسیاری از فضلا و نهادهای فرهنگی و علمی در ایران و در خارج از كشور تقدیم شد. سپس مجلدات دوم، سوم و چهارم این سری نیز به ترتیب در سال های ۱۳۸۱ ، ۱۳۸۲ و ۱۳۸۴ منتشر گردید.
مقدمات چاپ مجلد پنجم اكنون آماده شده و دستنویس های مناسبی برای مجلدات ششم و هفتم نیز در نظر گرفته شده اند كه به امید خدا در سال های آینده چاپ و در دسترس اهل فن قرار خواهند گرفت. در این بین یكی از اطبای فاضل خیر ایرانی از امیدسالار خواست كه ترتیب چاپ عكسی نسخه های مناسب طبی فارسی را نیز بدهد و به او گفت كه حاضر است مخارج این كار را بپردازد. پس از مشورت با جناب افشار و كسب موافقت ایشان قرار بر این شد كه نسخه هدایه المتعلمین فی الطب كه متعلق به كتابخانه بادلیان آكسفورد است در دستور كار قرار گیرد و در ایران به صورت عكسی چاپ شود.
این نسخه مورخ ۴۷۸ هجری و از دستنویس های معتبر فارسی در علم پزشكی است. پیرو تماس های متعدد با كتابخانه بادلیان، مسئولان آن كتابخانه بالاخره اجازه چاپ عكسی این نسخه را داده، فیلم آن را نیز ارسال داشتند. این فیلم تحت نظارت استاد افشار در ایران اسكن شده است و ان شاءالله كتاب هدایه المتعلمین نیز بزودی منتشر خواهد شد.
یكی دیگر از كارهای تحقیقی او تاریخ فرهنگی ایران در دوران سامانیان و غزنویان است كه اكنون سالهاست به جمع آوری مواد آن مشغول است و یادداشت هایی نیز كه گه گاه درباره وضع فرهنگی ایران در زمان غزنویان منتشر كرده، برگرفته از همین مواد است.
امیدسالار معتقد است كه: «ادبیات و تاریخ فرهنگی و اجتماعی به یكدیگر وابستگی كامل دارند و بررسی ادبیات باید با بررسی شرایط فرهنگی و اجتماعی كه زمینه ادبیات را تشكیل می دهند، به صورتی علمی و بدون احساساتی شدن صورت بگیرد. به عبارت دیگر تحقیقات علمی درباره ادبیات با تحقیقات علمی درباره علومی مانند شیمی و فیزیك فرقی ندارد و در هر دو مورد باید از موازین و روش های معقولی پیروی كرد تا كار به خیالپردازی و بیهوده گویی نكشد. اما متأسفانه گاهی اوقات محققینی كه درباره مباحث ادبی تحقیق می كنند به طوری دستخوش احساسات می شوند كه عنان قلم را یكباره به دست عواطف خودشان می دهند.
این قضیه دو اثر نامطلوب دارد. یكی این كه شدت احساسات و عواطف محقق را نسبت به برخی از جنبه های عینی كارش بی اعتنا می كند و باعث می شود كه برخی حقایق مسلم تاریخی و اجتماعی كه به تجزیه و تحلیل شخصیت یا اثر ادبی كه در دست مطالعه دارد مربوط می شود را یا نادیده بگیرد و یا به نادرستی تحلیل كند. دوم این كه نثر فارسی این فضلا بسیار شاعرانه می شود و به صورتی درمی آید كه شایسته بیان علمی نیست. دریافتن مقصود محققی كه به دام زیبانویسی و لفاظی بیفتد برای كسانی كه حاصل تحقیقات او را می خوانند دشوار می شود و مانند این است كه این محقق با لفاظی و زیبانویسی تیشه به ریشه كار و زحمت خودش بزند. به عبارت دیگر، نثر علمی باید فصیح و همه فهم باشد تا خواننده بتواند منظور نویسنده را به راحتی بفهمد.
اما متأسفانه بسیاری از نوشته های تحقیقی كه در نشریات تخصصی فارسی دیده می شود به انشایی است كه شایسته یك اثر علمی نیست. بنابراین ادبیات فارسی، در ایران اسیر هنر انشاء است و در خارج از ایران اسیر بی سوادی شرق شناسان فرنگی كه ادب فارسی را تنها با تكه ای از این جا و قطعه ای از آنجا خواندن كسب كرده اند.» امیدسالار با این حال امیدوار است و می گوید: «باید امیدوار بود كه این وضع بهبودی یابد و فضلا و معلمین ایرانی از سطوح دبیرستان تا دانشگاه و نهادهای تحقیقاتی به فكر زبان شیرین فارسی باشند و سردبیران جراید ادبی نیز به وظیفه ملی خودشان عمل كنند و اگر كسی، ولو اینكه محقق معروفی باشد، مقاله ای كه به زبان «فارسی یأجوج و مأجوج» نوشته شده، به ایشان بدهد و از چاپ آن خودداری كنند.»
محمود امیدسالار عقاید متعصبی درباره هویت زبان فارسی دارد و بخصوص نگاه فرنگیان و مستشرقان غربی را به فرهنگ ایرانی به شدت نقد می كند: «زبان و ادب فارسی اجزای جدانشدنی هویت ایرانی اند و حفظ و ترویج آنها جزو وظایف ملی همه ایرانیان است. ادبیات فارسی فیزیك و شیمی و علم كامپیوتر نیست كه مركزشان جهان غرب است.
مركز ادب فارسی ایران است و فقط ایرانیان و فارسی زبانان جهانند كه قادرند در مورد جزئیات این ادب اظهارنظرهای صحیحی بكنند. بنابر این چشم به مغرب زمین دوختن كه آیا یك مشت گاو و گوساله فرنگی از كدام مرام و مكتب پیروی می كنند تا ما هم از همان پیروی كنیم و ادب و فرهنگ خودمان را حتماً براساس همان مرامی كه در آمریكا و اروپا مد روز است تحلیل كنیم، واقعاً صلاح نیست. زیرا این كار مقام ایرانیان را تا حد بازی كردن نقش میمونی كه كوركورانه از حركات و سكنات عنتربازی تقلید می كند و جای دوست و دشمن نشان می دهد، پایین می آورد. چنین رفتاری دون شأن ایران و ایرانی است .»
امیدسالار با آنكه سابقه قریب چهل سال زندگی در فرنگستان دارد، معتقد است كه فقط برخی از آرا و تئوری های غربی مربوط به ادبیات، به درد تحلیل ادبی آثار فارسی می خورد نه همه آنها و فی الواقع اكثر این تئوری ها با درنظر گرفتن زمینه تاریخی فرهنگ و ادب فارسی، در نقدالشعر و نقدالنثر فارسی راه به جایی نمی برد!
زهرا طهماسبی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید