سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


فهرست آثار خطی و چاپی شیخ عبدالنبی عراقی وفسی


فهرست آثار خطی و چاپی شیخ عبدالنبی عراقی وفسی
آیت الله شیخ عبدالنبی نجفی عراقی وفسی(اراکی) از آیات عظام و فقهای کرام حوزه ی علمیه ی نجف، قم، اراک و همدان و از مراجع عالیقدر شیعه در قرن اخیر بودند. ایشان در ۲۷ رجب ۱۳۰۸ ق که مصادف با شب مبعث رسول مکرم اسلام(ص) بود، در وفس از توابع اراک متولد شدند و پدر ایشان میرزا محمد علی، این ولادت را به فال نیک گرفته و پشت جلد قرآن خود، روز و سال تولد وی را ثبت نمود. عبدالنبی، دوران طفولیت را در دامان پدر بزرگوار خود سپری کرد و درس اخلاق و معرفت آموخت و علاقه فراوانی به کسب علم و معرفت از خود بروز داد و چون نسبش به آل اباذر از صحابی بزرگ رسول اکرم(ص) می رسید[ ماهنامه کوثر، شماره ۲۲، ۵]، تلاش و همت مضاعفی هم در شناخت اسلام و سیره ی رسول و کسب معرفت از خود نشان داد. داماد و شاگرد بزرگوار شان آیت الله وجدانی فخر از اساتید حوزه ی علمیه قم در این باره می فرماید:« نسب ایشان به آل اباذر می رسد و هفتمین جد شان آیت الله ملک الاعلام شیخ اباذر اصفهانی هستند که حالات او در کتاب الروضات الجنان آمده است و شیخ با نه طریق، روایات را به معصوم می رسانید. یعنی مشایخ روایات ایشان از نه طریق اجمالاً یادم هست که به معصوم ختم می شد» .
در کتاب گنجینه ی دانشمندان، صفحه ی ۱۹۶، جلد سوم، تولد ایشان ۲۷ رجب ۱۳۰۸ق. ذکر شده و در کتاب آثار الحجة یا اولین دایرة المعارف حوزه ی علمیه ی قم هم این نظر تایید می شود. اما در ماهنامه کوثر شماره ۲۲، سال تولد وی را ۱۳۰۷ یاد می کند که به نظر نگارنده، ۱۳۰۸ صحیح می باشد. همچنین در کتاب الذریعة شیخ آقا بزرگ طهرانی و در کتاب سیمای اراک، جلد چهارم، محل تولد ایشان را وفس یاد می کنند و آیت الله وجدانی فخر در این مورد می گویند:« تولد شان در یکی از قراء اراک(سلطان آباد) که قریه ی بسیار خوش آب و هوا و دارای اشجار زیاد و طبیعت بسیار زیبایی – وفس - است می باشد.»
شیخ عبدالنبی پس از رشد و آموختن مقدمات تحصیل در زادگاه خویش و تحت تربیت پدر، به همدان مسافرت کرد و نزدیک به دو سال، در مدرسه آخوند همدانی به تحصیل علوم دینی پرداخت. بعد از آن، مدت چهار سال در اراک به تحصیل سطوح مشغول بود و دو سال نیز از درس مرحوم آیت الله آقا نورالدین عراقی بهره مند شد. پس از ایشان از محضر آیات عظام، مرحوم شریعت اصفهانی، آقا ضیاء الدین عراقی، شیخ علی قوچانی و آقا شیخ مهدی بازرگانی و هشت سال هم از درس فقه و اصول مرحوم آیت الله نایینی بهره ها برد[شریف رازی، گنجینه ی دانشمندان، جلد سوم، ۱۹۸]. مدتی نیز در درس مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی شرکت نمود[عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه، جلد دوم، ۴۴۱].
ایشان در پایان جنگ جهانی دوم از نجف به ایران آمدند و مدت پنج ماه در زادگاه خویش- وفس – توقف کردند و آنگاه دوباره به نجف مراجعه کرده و مدت هجده سال دیگر در نجف توقف نموده و به تدریس خارج فقه و اصول، در مسجد هندی و مسجد شیخ مرتضی پرداختند. توقف ایشان تا سال ۱۳۶۸ق. در نجف به طول انجامید و در این سال بود که به عزم زیارت حضرت ثامن الحجج علیه الصلوه و السلام، به ایران آمده و بنابر حکم تقدیر و تقاضای جماعتی از فضلای اراک، رحل اقامت افکنده و به تدریس خارج پرداختند. مدتی نیز در تهران و قم، حوزه درس فقه و اصول دایر نموده و به تربیت شاگردان مبرزی همت گماردند که هر یک از آنان، خود عالمی وارسته گردید و جهان اسلام از فیوضات آنان بهره مند شد.
از جمله شاگردان مبّرز ایشان، سید کاظم شریعت مدار، سید محمد باقر طباطبایی مشهور به سلطانی، میرزا محمد طاهر اردبیلی نجفی، آقا سید مرتضی لنگرودی، حاج شیخ ابوالقاسم حجتی رشتی، آقا میرزا ابوالقاسم دانش آشتیانی، آقا جواد خندق آبادی، حاج آقای عراقی و ... می باشند که جملگی، ایشان – شیخ عبدالنبی – را از مفاخر بزرگ قم، نام برده اند.
شیخ عبدالنبی در دوران جوانی به درجه ی اجتهاد و مراتب علمی و اخلاقی نایل شده بود و در فقه و اصول و تفسیر و علم رجال و حدیث مهارت داشت. پس از خاتمه ی تحصیلات، حدود هجده سال در عداد اساتید و اعلام بزرگ نجف و قم بود و به تدریس فقه و اصول اشتغال داشت. آیت الله وجدانی فخر، در بخشی از مصاحبه ی خویش در این باره می گوید:« همچنین دست خطی از آقا ضیاء الدین عراقی موجود است که شیخ عبدالنبی مجتهد مسلم است و مرحوم سید ابوالحسن در پاسخ استفتاء از ایشان در مورد اجتهاد شیخ، صریحاً نوشته اند که ایشان مجتهد مسلم است و مراجعات مردم به ایشان لازم است». [جردفادقانی، علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی]. در بخش دیگری از این مصاحبه اضافه می کنند که امام خمینی(ره) نیز در نجف از محضر شیخ عبدالنبی بهره گرفته اند و از ایشان به بزرگی یاد کرده اند. امام در این مورد فرمودند:« مرحوم شیخ عبدالنبی شیخ الفقهاء و المجتهدین بودند.»
از شیخ عبدالنبی کراماتی نیز نقل شده از جمله ملاقات مدام با حضرت ولیعصر(عج)؛ در کتاب « کرامات الصالحین » و « گنجینه دانشمندان » جلد ۲ آمده است که آقا شیخ عبدالنبی در زمان حیات خویش و در زمان طلبگی که در نجف اشرف به سر می بردند، به خدمت امام عصر(عج) مشرف شدند و سئوالاتی که بر ایشان مشکل و غامض بوده مطرح نمودند که شرح وقوع این تشرف از زبان خودشان نقل گردیده است که ذیلاً عین آن نقل می گردد:« بعضی از ثقات از اهل علم و غیر علم، حکایت کردند از ان مرحوم که می فرمود چهارده مسأله در نظرم غامض و مشکل بود و می خواستم از حضرت ولیعصر (عج) سئوال کنم. پس از یک اربعین شب چهارشنبه بر طبق معمول و متداول به مسجد سهله مشرف شده و نماز خوانده و التماس کردم هنگامی که از مسجد بیرون آمدم، شخصی آمد و گفت: می خواهی حضرت ولیعصر (عج) را ببینی؟ گفتم: آری؛ گفت: با من بیا. از عقب او رفتم تا به منزلی رسید که درب منزل کوچکی بود و ایوانی داشت و تختی در آن ایوان بود. دیدم حضرت صاحب الزمان(عج) روی تخت نشسته اند. پس سلام کرده، چنان مرعوب و مجذوب حضرتش بودم که مسایل را فراموش کردم و سوالات دیگر کرده، بیرون آمدم. قدری که رفتم به یاد مسایلم افتاده، برگشتم. درب منزل را زدم، همان شخص بیرون آمد و گفت: آقا تشریف بردند، لکن نایب آقا هستند. گفتم: پس از نایب آقا می پرسم. سپس با اجازه وارد شدم. دیدم مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی که در نجف بودند، جای حضرت نشسته اند. پس مسایل را سئوال کرده، جواب دادند و بیرون آمدم و با خود گفتم آیت الله اصفهانی که نجف بودند، چه وقت آمده اند؟ پس شبانه به نجف برگشتم و صبح قبل از آفتاب، درب منزل آیت الله رفتم. گفتم: بگویید عبدالنبی عراقی است. پس اجازه دادند، وارد شوم. دیدم مشغول نمازند. پس از فراغت فرمودند: چه می خواهی؟ مگر جواب مسایلت را ندادم؟ ثانیاً پرسیدم عین همان که در کوفه جواب داده بودند جواب دادند. پس دانستم موقعیت اتصالِ آن مرحوم را به حضرت ولی عصر ارواحنا لمقدمه الفداه.[شریف رازی، گنجینه دانشمندان، جلد دوم، ۱۹۵]
دیگر از کرامات ایشان به نقل از نوار صوتی درس مکاسب آیت الله وجدانی فخر- یکی از اساتید حوزه ی علمیه قم در مصاحبه ای که با « مجله نباء » انجام داده اند – آن است که ایشان ضمن اشاره به وصیت نامه ی آیت الله شیخ عبدالنبی، می گویند که ایشان در وصیت نامه اش نوشته است:« آری عزیزان! آقا امام زمان(عج) را می شود دید. من هفت بار امام زمان(عج) را ملاقات کرده و مثل پدر و پسر با هم نشسته ایم و صحبت کرده ایم.»
و از کرامات دیگر شان اینکه ایشان بعد از خود از مال دنیا چیزی برای فرزندان باقی نگذاشته و در وصیت نامه ی خویش نوشته اند:« بچه های من! اگر چه ملک و مالی برای تامین دنیای شما تهیه نکرده ام، ولی دستی تهیه کرده ام که احتیاج شما را کاملاً فراهم خواهد کرد و اصلاً وامانده نمی شوید. پس وحشت نکنید و او ناظر حال شماست و قدرت تام عجیبی دارد.»
البته کرامات دیگری نیز از ایشان نقل گردیده است که ما به همین اندازه، بسنده می کنیم.
شیخ عبدالنبی عراقی بسیار ساده زندگی می کرد و در عمر با برکت خویش، هیچ گاه گرد تعلقات دنیا نگشت و همه ی کسانی که او را می شناسند و یا او را دیده اند، به این صفات برازنده ی ایشان، اشاره دارند. مؤلف کتاب «کرامات الصالحین» می نویسد: مرحوم آیت الله شیخ عبدالنبی عراقی از علمای بزرگ حوزه ی نجف و قم، صاحب تالیفات ارزشمند و دارای مقام معنوی و عرفانی بود. وی در زندگی بسیار ساده و پارسا بود و با این که در دوران خود مقلدینی هم داشت، در سختی و عسرت زندگی می کرد. در زمان آیت الله بروجردی(ره) همواره مورد نظر ایشان بوده و پس از او مورد نظر مرحوم، استاد بزرگوار ما آیت الله العظمی مرعشی قرار گرفت که از حال و روزگار او غفلت نمی ورزید. آن مرحوم به آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی، اعتقاد ویژه ای داشت و او را از نمایندگان مورد تایید امام عصر(عج) و تشرف یافتگان به کوی او می دانست .
ایشان در ساده زیستی و وارستگی زبانزد خاص و عام بودند. بعد از هشتاد سال عمر با برکت در سال ۱۳۸۷ق. مطابق با سال ۱۳۴۴ شمسی، در بیمارستان فیروز آبادی شهر ری وفات نموده، جنازه اش را با تجلیل فراوان، استقبال و تشییع کرده و در مسجد بالاسر، در قبری که حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره) برای خود تهیه دیده و آن را به آن مرحوم تفویض نموده بودند، در نزدیکی قبر مرحوم آیت الله حایری به خاک سپردند. ایشان دارای روح بلند و مراتب معنوی زیادی بودند [ماهنامه ی کوثر، شماره۲۲]. مؤلف محترم کتاب « علمای بزرگ شیعه سال وفات ایشان را ۱۳۸۵ قمری در اراک یاد کرده و اضافه می نماید که جسد او را با تجلیل فراوان در حرم فاطمه معصومه(ع) جنب علما، مدفون نمودند»[جردفادقانی، علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی] که به نظر نگارنده، صحیح نیست و نظر اول، به حقیقت نزدیکتر است.
● تألیفات شیخ عبدالنبی عراقی وفسی
شیخ عبدالنبی عراقی، صاحب تألیفات فراوانی است که بخش کوچکی از آن به طبع رسیده و قسمت اعظم آن منتشر نشده است. طبق وصیّت نامه ای که در پایان عمر تنظیم نموده، همه آثار مطبوعه و غیر مطبوعه ی خویش را وقف کتابخانه ی مدرسه ی فیضیه نمودند، تا اهل علم از آن بهره مند گردند. در تعداد آثار ایشان اعم از مطبوعه و غیر مطبوعه، اختلافات زیادی است و تعداد دقیق آن مشخص نیست. ذیلاً بعضی از نظرات را با توجه به آثار مستند شان بررسی می کنیم.
مؤلف «تاریخ همدان» می نویسد:« شیخ عبدالنبی، صاحب تألیفات فراوان و ارزشمندی هستند که تعداد دقیق آن آثار بر ما مبهم است و با اختلاف زیاد از آن نام برده اند ... مجتهد متبحّر، حاج شیخ عبدالنبی وفسی، مشهور به اراکی، در اواخر عمر ساکن قم گشت و صاحب تالیفات فراوان بود.»[صابری همدانی، احمد، تاریخ مفصل همدان، ۳۲۶]
صاحب آثار الحجة یا اولین دایره المعارف حوزه ی علمیه ی قم، آیت الله شیخ عبدالنبی را صاحب ۶۵ جلد تالیف می داند که حدود ۱۴جلد آن به طبع رسیده و الباقی غیر مطبوع مانده است و یادآور شده اند که اسامی تالیفات مطبوعه و غیر مطبوعه آن جناب، در خاتمه ی کتاب « انیس المقلدین» رساله علمیه ی مطبوعه ی ایشان، فهرست شده، طالبین به آن رجوع کنند. ادام الله توفیقاته.
آیت الله وجدانی فخر، درباره ی تالیفات ایشان می گوید:« آثار خطی و چاپی حضرت آیت الله حدوداً یکصد جلد است که ۱۹ جلد آن به طبع رسیده و ۷۴ جلد کتب خطی هم از ایشان باقی مانده که در وصیت نامه شان، تمام کتب خطی که از ایشان یا غیر ایشان در اختیارشان بوده، وقف کتابخانه ی مدرسه ی فیضیه کردند تا مورد استفاده ی علمی طلاب باشد» و چنین اشاره می کنند:« کلیه ی کتب خطی غیر مطبوعه در هر مقوله نوشته شده – چه به خط خودم و چه به غیر خودم، چه تالیفات خودم و چه غیر- تمام آنها وقف است به کتابخانه ی مدرسه ی فیضیه برای اهل علم.»
در پایان کتاب « روح الایمان» که یکی از آثار مطبوعه ی ایشان است و دوبار به چاپ رسیده – چاپ اول در نجف و چاپ دوم آن در قم – آثار مطبوعه ی ایشان را ۱۷ جلد و آثار غیر مطبوعه را ۷۴ جلد، نام می برد که فهرست آثار مطبوعه و غیر مطبوعه نگاشته شده است. در مقدمه ی کتاب «انیس المقلّدین» که از آن نام برده شد و جزو آثار مطبوعه ی ایشان است، آمده که: « مطابقت شده با فتاوی حضرت مستطاب حجة الاسلام و المسلمین فخر الشیعه و ذخر مکتبه الحیدریه ناصرالدین و محیی شریفه سیدالموسلین بطول عمره الشریف و درج نمودیم فتاوی حضرت مستطاب را در متن به لحاظ سهولت، بر حسب تقاضا و تمنای جمعی از مؤمنین و دوستان و مقلّدین ایشان و به سعی و اهتمام جناب مستطاب خیر الحاج و المعتمدین عمده التّجار و زبده الاخیار آقای اسدالله نمازی خواه، با نهایت دقت و صحت به زیور طبع آراسته و خاتمه یافت در سنه ۱۳۸۰ قمری.» در پایان این اثر، تألیفات نسخ خطی و چاپی ایشان که شامل ۹ اثر مطبوع و ۴۸ اثر غیر مطبوع است، نام برده شده که مجموع آثار ۵۷ اثر می باشد.
در خاتمه ی کتاب چنین اشاره می شود:« در خاتمه ذکر می دهیم، مصحح این رساله، تألیفات آقا شیخ عبدالنبی آباذری نجفی عراقی را بنگارم.» در وصیت نامه ی شیخ که شاید مربوط به پایان عمر باشد و خود ترتیب داده اند به ۷۴ اثر مطبوعه و غیر مطبوعه که ۱۴ اثر مطبوعه و ۶۰ اثر غیر مطبوعه می باشد، اشاره شده و فهرست گردیده است.
در کتاب « المعالم الزّلفی فی شرح العروه الوثقی» که در سال ۱۳۸۰ق./ ۱۳۳۹ ش. در چاپخانه ی علمیه ی قم به زبان عربی چاپ گردیده است، در مورد تالیفات شیخ در پایان، اشاره به ۱۱۴ جلد می کند و آثار مطبوعه ایشان را ۱۸ جلد و آثار غیر مطبوعه را ۷۴ جلد فهرست می کند و چنین می نویسد:« هذا آخر المجلد الاول من معالم الزلفی فی شرح عروه الوثقی و یتلوه بقیه المجلدات و الحمدالله اولاً و آخراً و صلی الله علی محمد و آله و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین انتهی قلمه الشریف.» و اضافه می کند:« ... مخفی نماند که حضرت آیت الله العظمی فی العالمین مؤلف این کتاب آقای شیخ عبدالنبی نجفی عراقی – متّع الله النّاس بطول بقائه- مجموع آنچه از تألیفات و تصنیفات و تحریراتی که از قلم ایشان صادر شده و در نجف و قم از مطبوع در نجف و قم و طهران از غیر مطبوع، یک صد و چهارده مجلد است و فهرست وی از این قرار است. چنانچه در کتب مطبوعات ذکر نموده اند و ما فهرست اسامی مطبوع را می نگاریم برای تحصیل نمودن طالبین و راغبین و فهرست غیر مطبوعه را نیز، تذکّر می دهیم بلکه خیری پیدا شود طبع نمایند و به دسترس حمله علم گذاشته شود.» و علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی، مؤلف گرانقدر آثاری چون« الذریعة» و « اعلام الشیعه» درباره ی معرفی یکی از آثار شیخ چنین می نویسد:« " رساله فی صلاه ذوی الاعذار" الشیخ عبدالنبی الوفسی العراقی المعاصر نزیل قم، فی ثلاث کرار لیس کما ذکره لنا شفاها» [تهرانی، شیخ آقا بزرگ، اعلام الشیعه، جلد ۱۵، ۸۲] و در کتاب «الذّریعه» آثاری چون « النفس و الحقیقتها» و« نهایت المأمول» و« الهیئه و الحساب» را نام می برد.
در بخشی از وصیّت نامه ی ایشان آمده است که:« کتاب" کشکول" را بدهید بعد مالجاز حاج محمد علی نمازی طبع کند برای خود بفروشد.»
در صفحه ی اول کتاب « رساله المحاکمات» که در موضوع علم اصول است و به زبان عربی نگاشته شده و جلد اول آن در چاپخانه ی قم چاپ شده، آمده است:« هذا جزء الاول من التقریرات المسمّی بالمحاکمات بین الاعلام و سیتلوه الجزء الثانی انشاء الله و هی.»
و بعد این شعر در معرفی کتاب آمده است:
این نامه که بحری است پر از لؤلؤ منثور
بر چشم رمد دیده از این کحل جواهر
باقی ز عراق است همین گنج گهر بخش
با نور سزد نقش نمودن به رخ حور
با شوق و شعف ریز که افزون شودت نور
بادا ابدالدّهر الی ینفع فی الصّور
در پایان کتاب بخشی از آثار چاپی و خطّی شیخ یادآور شده است که آثار چاپی ۷ و آثار خطی ۵۰ جلد می باشد.
در صفحه ۳ مقدمه کتاب « رساله فی حکمه صلوه الجمعه» که به « ارشاد الامّه» معروف است و در نجف در مطبعه الغری در سال ۱۳۶۰ چاپ گردیده و به زبان فارسی است، از زبان مؤلف می خوانیم:« روزی بعضی از دوستان از اعاظم ایرانی از تجار محترم با عده ای از حمله علم از حقیر، مستفسر حکم نماز جمعه شدند در زمان غیبت حضرت ولی عصر- روحنا له الفداء- و تمنا نمودند که رساله ای در این باب بنگارم فارسی و استدلالی و بر این جانب ردّ مأمول آنها خیل صعب آمد ولی اجابت اصعب، خصوصاً به قید فارسی بودن که قلم را عادت نیست و پاره ای از معانی هم خیلی مشکل است که لباس عجمی بز وی پوشانده شود و با وصف حال، نظر به آن که اعلام را لازم دانستیم اجابت نمودم و توکّلاً علی الله و حسبنا الله و نعم الوکیل و منه الاستفانه» کتاب مشتمل است بر یک مقدمه و چند مطالب و یک خاتمه... خلاصه کلام آن است که نماز جمعه در زمان غیبت، کفایت نماز ظهر را نمی کند و باید نماز ظهر به جای خویش خوانده شود. و در صفحه ی اول، کتاب چنین معرفی می شود:« هذا رساله ارشادالامه فی عدم وجوب صلوة الجمعه فی زمن الغیبه علی غائبها الاف التحیه و الثناء».
در پایان کتاب آمده است:« مخفی نماند که ما در کتب مطبوعه خودمان، تحریر نمودیم صورة تحریرات و تصنیفات را و ایکال نمودیم امر وی را بقره العین عمده المحصلین و زبده المشتغلین آقا نورالدّین دام توفیقه و اذا اراده نمودیم ثبت و ضبط وی را در ذیل این کتاب نیز حرصاً و اهتماماً بر محافظه از آفات و الله هو المدد الموفق الحافظ.»
در ادامه، فهرست آثار خطی و چاپی را می آورد که مجموعاً بالغ بر ۳۹ جلد می باشد.
دیگر از آثار آن مرحوم، رساله ی علمیه ی « ذخر العباد فی یوم المعاد» که ناشر آن حاج محمد علی نمازی خواه، مقیم قم، چاپخانه ی علمیه ی قم در سال ۱۳۷۶ می باشد. در پایان این کتاب در صفحه ۲۰۴، تحت عنوان فهرست کتب مطبوعه، ۱۲ جلد اثر چاپی معرفی شده و در صفحه ی بعد، تحت عنوان کتب غیر مطبوعه ۷۷ کتاب خطی را نام برده و کتاب با این عبارت به پایان رسیده است:« پس مجموع آنچه صادر شده از قلم شریف مدّظلله العالی، از مطبوع و غیرمطبوع سوی جزوات کثیره از تقریرات اساتید و مشایخ، تقریباً ۹۰ جلد می باشد.»
و فقّه الله لما تحبّ و یرضی و متّع الله المسلمین بطول عمره الشّریف.
در صفحه اول کتاب« الحواشی علی العروة الوثقی» که به زبان عربی است آمده:« هذا کتاب فهرست الحواشی التی علقها اعلم العلماء الرّبانیین و اخشی الفقهاء المتتبحّرین و اتقی المجتهدین العاملین حضرت حجه الاسلام و المسلمین آیت الله العظمی فی العالمین السیخ الاعظم و المولی الکرم الشیخ عبد النبی النجفی العراقی ادام الله ظله العالی و منعنا الله بوجوده الشریف کلمه السلام "علی العروه الوثقی" لحضرة العلامة المرحوم المغفور آیت الله العظمی فی العالمین خاتمالفقهاء فی الارضین السید محمد کاظم الیزدی اعلی الله مقامه علی نفقة خیر الحاجّ و المعتمرین و عمدةالتجار و المحترمین الحاج اسدالله نمازی القمی دام توفیقه العالی- چاپخانه قم- در سنه ۱۳۷۳.»
کتابی در موضوع احکام علمیه، که شیخ حاشیه ای بر آن نوشته است و در پایان کتاب صفحه ۱۰۹، فهرست آثار چاپی که مجموعاً ۱۰ جلد است فهرست شده و در صفحه ی ۱۱۰ و ۱۱۱ فهرست آثار خطّی ایشان که بالغ بر ۷۲ جلد می باشد ثبت گردیده و در پایان آمده است:« مجموع ما صدر عن قلمه الشریف من المطبوع و غیر وراء کثیرة من تقریرات مشایخة الثّمانیه اثنان و ثمانون مجلّداً و فقه الله لما یحبّ و یرضی و متّع الله المسلمین بطول عمره الشریف. چاپخانه قم.»
در صفحه ی اول کتاب« رساله الهدایة»، در موضوع وجوب شهادت سوّم در اذان و اقامه به عربی از شیخ عبدالنبی که مطبعة الحکمة قم در سال ۱۳۷۸ قمری به چاپ رسانده، آمده است:« هذا رسالة الهدایة من تقریرات بحث الاستاذ آیت الله العراقی مدظله العالی علی رؤس الادانی و الاعالی فی کون الشّهادة بالولایة فی الاذان و الاقامة جزء کسائر الاجزاء بقلم العبد الراجی آل طاهر الخمینی – فلقد طبع فی تلک الاوان علی نفقه عمدة الصالحین و زبدة الاخیار الساعی الی الخیرات لیوم الّذی لاینفع مال و لابنون سیمّا تمسّکه بذیل الولایة برجاء الشفاعة الاقامیرزا حسین المحمودی الکمائی – و حقوق الطبع محفوظة المؤلف ۱۳۷۸ قمری مطبعةالحکمة – قم.»
این کتاب مشتمل است بر یک تقریظ از شیخ بر این کتاب و مقدمه و بعد ورود به اصل موضوع و بررسی نظرات استاد در مورد شهادت به مولای متقیان و عوامل وجوبی آن و کتاب در صفحه ۵۳ به پایان می رسد و بخش دوم کتاب، رساله فی توارث الزّوجین است که در موضوع ارث مخصوصاً ارث زنان از اموال مرد، نظرات استاد خویش را بررسی می کند و کتاب در صفحه ۸۸ چنین به پایان می رسد:« مخفی نماند که حضرت آیت الله العظمی آقای آقا شیخ عبدالنبی النجفی العراقی، مجموع آنچه از قلم حضرت معظم له صادر شده تا این زمان از مطبوعه و غیر مطبوعه وراء جزوات کثیره از تقریرات مشایخ ۸ گانه(۸۲ جلد) تألیفات و تصنیفات موجود است. پس واجب است بر ما بیان فهرست مطبوع و غیر مطبوع، شاید راغبی پیدا شود که از محال آن پیدا کند. گرچه کتب مطبوعه کم یاب است لکن جواهر غالیه و درر غرّه است و شاید راغبی پیدا شود که غیر مطبوعه آن را به طبع برساند از جهت آنکه تجارتی است غیر خاسره و نافع برای دنیا و آخرت.» در صفحه ۸۹، ده(۱۰) جلد کتاب چاپی فهرست شده است و در صفحه ۹۰ و ۹۱ تحت عنوان « اما فهارس غیر المطبوعه فهی هذه»، هفتاد و چهار اثر غیر مطبوعه، فهرست گردیده است.
کتاب« مدینة المسایل از تصنیفات شیخ الفقهاء و اعلم المجتهدین آقا آشیخ عبدالنبی نجفی عراقی اباذری نزیل قم المحروسه به نفقه عمدة التجار و خیر الحاج آقای حاج اسدالله نمازی خواه و خیر الحاج عمدة التجار آقای حاج محمد علی نمازی خواه به زیور طبع آراسته گردید.»
کتاب مذکور یک از غنی ترین و مفصل ترین کتب اصول و فقه می باشد و آن گونه که از فهرست کتاب بر می آید، مشتمل بر ۷۵ کتاب و رساله است. در اولین صفحه ی کتاب در بیان فهرست کتاب « مدینة المسایل» چنین می خوانیم:« کتاب اصول الدّین، کتاب اجتهاد، کتاب تقلید، کتاب طهارت و ...»، ولی کتاب ۶۰ صفحه است و تنها بخش اول که شامل اصول دین و اجتهاد است، چاپ گردیده و باقی مطالب به دلیل رحلت آن مرحوم، متوقف گردیده است. در صفحه ی دوم کتاب می خوانیم:« در اثر ضایعه رحلت حضرت آیت الله العظمی آقای آشیخ عبدالنبی نجفی العراقی، این رساله شریفه ناتمام و آن قسمت که در زمان حیات ایشان از چاپ خارج شده بود در دسترس علاقه مندان گذاشته شد. هر چند که در پایان فهرست کتاب، فهرست کتب مطبوعه و غیر مطبوعه آمده بود، ولی به دلیل ناتمام بودن کتاب، فهرست آثار در پایان کتاب درج نشده بود.»
مؤلف کتاب « گنجینه دانشوران» در صفحه ۱۳ و ۱۴ کتاب، تحت عنوان «آیت الله اراکی» می نویسد: « آیت الله آقای شیخ عبدالنبی اراکی یکی از مدرسین و مجتهدین و مراجع قم است که پس از رحلت آیت الله اصفهانی در سال ۱۳۶۶ قمری، رساله ی علمیه ایشان در نجف اشرف طبع و نشر یافته، دارای یک صد و پنج مجلد کتب فقه استدلالی و اصول و انسان شناسی و اخلاق می باشد که سی جلد آنها به طبع رسیده است و از آن میانه کتاب "معالم الزلفی" در شرح کتاب "عروة الوثقی" در ۲۵ جلد است که جلد اول آن چاپ شده و جلد دوم آن تحت طبع است و دیگری کتاب " افاضه القدیر" در طهارت عصیر و کتابی در فروع علم اجمالی به نام "غوالی اللئالی و کتاب روح الایمان" و غیر آنها می باشد.»
ایشان در ادامه، اضافه می کنند که آیت الله شیخ عبدالنبی از محضر درس آیت الله سید محمد کاظم یزدی و آیت الله آخوند محمد کاظم خراسانی و آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی و آیت الله نایینی و آقا ضیاءالدّین عراقی، بهره کافی می برد. در سال ۱۳۴۰ که به قصد زیارت ثامن الحجج (ع) به ایران می آید، آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی، از ایشان دعوت نمودند که در قم توقف نمایند که از قبول آن خودداری نمودند. مدت شش سال در مدرسه سپهداری اراک بر حسب درخواست آقای حاج سید احمد متولی آن مدرسه، به تدریس اشتغال ورزیده، در راس علمای آن شهر قرار داشتند.
در سال ۱۳۴۶ بر حسب دعوت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی به نجف، مراجعت و در مسجد هندی به تدریس خارج مشغول شدند که بسیاری از علمای ولایات از تلامذه ایشان می باشند.
بر حسب گفته ایشان، در سال ۱۳۶۶ در قم متوطن می گردند و در مسجد عشقعلی( جای جماعت اولیه حضرت آیت الله العظمی آقای بروجردی) به اقامه جماعت و تدریس مشغول می شوند ولی مدتی است که در مسجد نو خیابان اعتضادالدّوله، امامت و تدریس می نمایند.[رحیمی، احمد، گنجینه دانشوران، ۱۳ و ۱۴]
چنان که گذشت درباره ی تعداد آثار شیخ عبدالنبی، اعم از چاپی و خطی، نظرات مختلفی وجود دارد و آن گونه که در متن به آن دست یافتیم و با استناد به آثار مختلف به آن پرداختیم، تعداد آثار ایشان بین ۵۰ تا ۱۱۴ جلد است که آثار چاپی ایشان از ۹ تا ۳۰ مجلد و آثار خطی از ۴۷ تا ۹۰ جلد یاد شده است که شاید خالی از اغراق نباشد و بالاترین آمار مربوط به کتاب« معالم الزلفی فی شرح عروة الوثقی» می باشد که ظاهراً در سال ۱۳۸۰ قمری، چاپ گردیده و شاید آخرین اثر چاپی ایشان باشد. این کتاب، تعداد آثار را یکصد و چهارده جلد معرفی می کند و در پایان، ۱۸ جلد مطبوعه و ۷۴ جلد آثار غیر مطبوعه را فهرست می نماید که نگارنده بر اساس آن کتاب، آثار چاپی را نقل کرده و آثار غیر مطبوعه را با کتاب« روح الایمان» مطابقت داده که در نتیجه، چندان اختلافی مشاهده نشد. از آنچه که از آثار ایشان به چاپ رسیده و در فهرست پایانی اکثر آثار چاپی ایشان، توفیق یافتیم در این مقاله ۲۰ اثر چاپی ایشان را فهرست نماییم و به ۸۸ مجلد از آثار خطی ایشان دست پیدا کنیم که مجموعاً ۱۰۸ جلد کتاب می شود. این آمار، با تعداد آثار چاپ شده و خطی ارائه شده در کتب مختلف، متفاوت است. بدیهی است همین اندازه هم حکایت از وسعت نظر و دید عمیق، روح بلند و خستگی ناپذیر آن فرزانه ی روزگار دارد که در راه شناخت معارف اسلام و مذهب شیعه و سیرت و سنت معصومین، آرامش را بر خود حرام کرده و از تعلقات و وابستگی های دنیوی چشم پوشیده و به زندگی فقیرانه اما با عظمت قانع شده است.
ذیلاً کتاب « روح الایمان» که در انسان شناسی مقامی بسیار بزرگ دارد، معرفی می گردد.
کتاب «روح الایمان» اثر شیخ عبدالنبی عراقی، چاپ نجف، سنه ی ۱۳۵۰ ق، چاپ دوم، چاپخانه دارالعلم قم، سال ۱۳۷۸ هجری قمری.
[اضافه شده است از طرف پایگاه الکترونیکی روستای وفس؛ ویرایش جدید کتاب «روح ایمان» در سال ۱۳۸۲ شمسی توسط بنیاد پژوهش های علمی، فرهنگی نورالاصفیاء به چاپ رسیده است. کار ویرایش این کتاب توسط حجة الاسلام و المسلمین ناصر باقری بیدهندی صورت گرفته است. تیراژ این ویرایش ۳۰۰۰ جلد و قیمت آن ۲۵۰۰ تومان می باشد.]
کتاب در موضوع انسان شناسی( روانشناسی و نفسانیات انسانی) است و شامل یک خطبه، یک مقدمه و سه مقاله است. مقاله دوم و سوم هر یک شامل چهار فصل، یک خاتمه و یک تتمه می باشد که هدف از هر یک از فصول بیان شده است.
در صفحه اول کتاب آمده است:« این کتاب درباره ی روانشناسی و نفسانیات انسانی گفتگو می نماید و حقیقت روح ایمان را آن طوری که دین مقدس اسلام دستور داده، معرفی می نماید. اثر نفیس خامه ی حضرت مستطاب حجةالاسلام و المسلمین آیت الله فی العالمین آقای آقا شیخ عبدالنبی نجفی عراقی – متع الله المسلمین بطول بقائه – است که در حدود ۲۰ سال پیش در نجف اشرف به طبع رسیده و چون نسخه آن کمیاب و علاقه مندان زیاد بودند، جناب مستطاب عمدة الاخیار و الابرار خیر الحاج آقای حاج محمد علی نمازی خواه – مقیم قم – که موفق به انجام کارهای خیر می باشد، به سرمایه خودشان اقدام به طبع دوم آن نموده تا با قیمت مناسب در دسترس عموم برادران دینی قرار گرفته و ذخیره ی آخرتشان بوده باشد – چاپخانه ی دارالعلم – ۱۳۷۸ هجری.»
در صفحه دوم کتاب این شعر عربی در تمجید از کتاب آمده است:
« لله مجموع مضامینه
ما فی مجامیع الوری مثله
الهی من الیاقوت و العسجد
و مثل ذی المجموع لم یوجد»
در همین صفحه آمده است:« بر صاحبان بصیرت و دانشمندان حقیقت از علمای اعلام و آقایان عظام و فضلا و طلاب گرام و اخوان دینی پوشیده نیست که این کتاب مستطاب و این دّر گرانبها و گنج پوشیده و گوهر غالیه- که از نفیس ترین کتب علمیه به شمار می رود و چشم روزگار تا کنون در عالم اسلام بین حمله شریعت مثل وی با این خصوصیت را ندیده و فی الحقیقه خورشید درخشانی است که ار افق مشرق ناگهان تابیده و جهان و جهانیان را به نور خود زینت داده.... در این کتاب است- شفای هر مرض ولو مزمن بوده باشد و فواید هر نفسی به آنچه بخواهد و این کتاب است که حیات بخش ابد است و همین است که انسانی را قهراً و عنفاً از خواب گران بیدار می نماید و همین است که حیات بخش ابد است و همین است که انسانی را ملجأ و مضطر به ایمان می نماید. کافی و وافی است نور عیان و وجدان از اقامه برهان(فارغ است از مدح و تعریف آفتاب) مختص فرموده واهب العطایا ایشان را به این مرتبه و قرار نداد واحدی را شریک ایشان(ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء) پس وقت را غنیمت شمارید و سبقت در مطالعه وی نمایید تا حیات ابد را دریابید و گنج های پنهانی را پیدا نمایید و ما این کتاب مستطاب را به هزاران خونابه و وسایط و زحمت و تعقیب زیاد تحصیل نمودیم تا به زیور طبع آراسته کردیم. پس بر خداوند است اجر ایشان و بر وسایط نعم است جزار ایشان والحمدلله علی التوفیق.
چشم هنر بین بود از عیب پاک بی هنر ار عیب نماید چه باک
طبع شده به مصارف مطبعه علمیه
شیخ محمد ابراهیم کتبی در سال ۱۳۶۲ هجری در نجف اشرف»
و آنگاه اشعاری عربی در تعریف از کتاب آمده است که ما به یک نمونه اشاره می کنیم:
«ابن عبدالنبی بخیر سفر
فاظهر فیه مستور المعانی
ففاق علی الانام بما حواه

تسامی عن نظیر او شبی
و ابرزها عیاناً للبنیه
کتاب للهدی لاریب فیه»
در صفحه پنج کتاب در لزوم شناختن حقیقت انسان می خوانیم:« فرمودند پیغمبر اکرم(ص) هر که نفس خود را شناخت، خدای را می شناسد. فرمودند پیغمبر اکرم(ص) ایمان احدی استقامت پیدا نکند مگر آنکه نفس خود را بشناسد. فرمودند پیغمبر اکرم(ص) هر که مُرد قیامت وی برپا شد. فرمودند پیغمبر اکرم(ص) مردم خوابند وقتی که مردند، بیدار می شوند. پس بلند شوید از خواب های خودتان ای آقایان و بزرگان من!»
در صفحه شش که آغاز خطبه در اعتقادات است پس از حمد و ثنای پروردگار و شهادت بر وحدانیت و یگانگی پروردگار و اعتراف و اقرار بر شهادت رسولان الهی و رسالت نبوی، اشاره دارد به حدیثی از مولی الموحدین علی(ع) بعد از فراغ از غسل آن وجود مقدس بنابر نحوی که دارد در ناسخ التواریخ هم منقول است که فرمود:« ای پروردگار من! این محمد اول عدد است و صاحب ابد است و نور تو باشد آن چنان نوری که غلبه نمودی تو بر تاریکی های خودت بر نیستی ها و قرار دادی تو آن نور را به سبب خودت از خودت و به سوی خودت و بر خودت دلیلی که دلالة کند و قرار دادی روح ایشان را نسخه احدیت و قرار دادی جسد او را صورت معانی ملک و ملکوت و قرار دادی قلب وی را خزائن حق آن چنانی که مردن ندارد و قرار دادی وی را طاووس کبریا و کبوتر جبروت» و در ادامه شهادت بر اوصیای آن حضرت از مولای متقیان و یازده فرزند ایشان که آخرین حجت خدا، حضرت ولیعصر(عج) و اثبات غیبت صغری و کبری آن حضرت و رفع به شبهات از گمراهان با استناد به آیات و روایات معصومین و شهادت به معاد و برگشت انسان به جهان ابد و عواقب جهان آخرت از حساب و جواب و صدها مسایل اعتقادی دیگر.
در مقدمه کتاب، سبب تحریر کتاب و علت وجوب و لزوم شناخت نفس بیان شده است. در صفحه ی هجده کتاب تحت عنوان مقدمه می نویسد:« سابقاً در فهرست بیان شد که در مقدمه دو چیز ذکر می شود، یکی علت تحریر این کتاب و دیگری وجوب شناختن نفس. اما علت اوّلی جهانی است(اوّل) آن که حقیر رساله مختصر عربی در معرفة نفس نوشته بودم، مفقود شد. لذا ملجأ شدم به نوشتن این کتاب(دوّم) تقاضای بعضی از احباء طلاب که ردّ تمنای حضرات بر بنده صعب بوده، از این جهت سوال آنها را لازم الاجابة دانستم(سوم) یک روزی در مجلسی بودم که جمعی از اهل علم بودند، صحبت آنها در حقیقت انسان واقع شد، مکالمات آنها در مبدأ و منتهای نفس انسان ، بنده را متأسّف نمود و لذا داخل در این مساله شدم(چهارم) آنچه را شنیدم و مشاهده کردم در جامعه متدیّنین و مومنین فتوری و سستی دیدم... نظر عمیق در این علل نمودم، دیدم برگشت تمام به نشناختن نفس است و این امراض عموماً ناشی در بشر، از جهل آنها به حقیقت و ذات خودشان است»
و آنگاه با استناد به آیات متعدد قرآن و سنت و سیرت رسول و جانشینان بر حقّ آن حضرت در لزوم شناختن نفس با یازده دلیل متقن و آشکار و سخنان حکما و بزرگان و نظریات ادیان آسمانی و داستان هایی شیرین در چگونگی شناخت و عواقب جهل و عدم شناخت نفس، بیان نموده است که بسیار خواندنی و جذّاب است.
در صفحه سی کتاب در ادامه ی بحث شناختن نفس این گونه می نویسد:« مثلاً ماها که صرّافی را بلد نباشیم، روز روشن درهم قلبی به ما بدهند نمی توانیم تشخیص دهیم ولی دیده شده و شنیده شده که طلا و نقره قلب را در شب تار به صرافان دادند، بی درنگ فهمیدند». پس البته باید خود را شناخت تا صراف شد که در راه نفس خطرات زیادی وجود دارد که از افعی و عقارب و هر سباع درنده هم خطرناک تر است. پس باید دل ها را صافی کرد و گوش ها را باز کرد که فریب نفس را نخوری و گرفتار دیو نفس نشوی».
در صفحه چهل و یک کتاب آمده است:« پس ای عزیز من، ای آقای من، فرصت را غنیمت شمار و نفس خود را بشناس و تأمل کن کجا بودی، کجا آمدی، برای چه آمدی و کجا می روی و چه باشی و دنیا چیست و آخرت کدام است و برای تو چه سودی دارد و چه زیان آورد؟...».
در صفحه ۴۵ در مقاله اول در بیان حقیقت انسان یادآور شده است:« البته نظر شریف می باشد که در فهرست کتاب مقرر نمودم که مقاله اول در بیان نوع کلمات ذوی الادیان و المذاهب است که آنها متفقند بر این که انسانی خلق شد و در ملاء اعلی و قبل از خلقت این ابدان و اجسام و بعد امر به هبوط آنها شده تدریجاً به این عالم و بعد از خرابی بدن نیز باقی باشند یا در بهشت برزخی متنعّماً یا در جهنم برزخی معذّباً تا نفخ صور حضرت اسرافیل...»
در این مقاله با استناد به نظریات ادیان و مطابقت آن با قرآن و روایات معصومین و نقل اقوال حکما و عقلا از مسلمان و غیر مسلمان و استناد به اشعار شعرا و سخنان متکلمین، مطالبی بسیار شیرین در حقیقت نفس انسان و وجوب شناخت قطره ای از این اقیانوس موّاج، کاری سهل نیست و زیباتر از آن، این که کتاب، خود« کتاب شناسی» بزرگی است و اقوال حکمای متأخر و حکمای معاصر در این کتاب نقل شده است. از نظریات حکمای یونان(سقراط، افلاطون، ارسطو، دیوجانس، ارسطاطالیس، فیثاغورث و ...) و حکمای ایران قبل از اسلام( برزویه طبیب، بزرگمهر و ...) و حکمای اسلامی (فارابی، ابن سینا، خواجه طوس و ...) و شعرای حکیم ما( از رودکی، سنایی، حافظ، سعدی، مولانا و معاصرین) که نشانگر دید و عمق معرفت نویسنده در این مقاله است.
در پایان مقاله اول در صفحه دوازده می گوید:« پس اینک که فهمیدی که چه باشی و کی بودی و به کجا رسیدی و به کجا باید بروی، البته طبیب حاذقی، می دانی که چه باید تحصیل کنی و چه باید ترک کنی و چه می توانی همراه خود ببری و چه نمی توانی و چه منفعه دارد و چه ضرر؟
من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم / تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال
ان هدیناه السبیل امّا شاکراً و امّا کفوراً...»
در مقاله ی دوم« در بیان دلالة ادّله اربعه دلیل از قرآن و روایات و اجماع علما و دلیل عقل و بقیه کتب منسوب به خداوند از اناجیل و توراة و صحایف که حقیقت انسانی خلق شده است قبل از ابدان در ملاء اعلی و بعد اینجا آمد لمصالحی و حکمی که قدری در ذیل کلمات بیان شد و بقیه بیاید و شناختی که در وحی فصولی و خاتمه بود.»
فصل اول« اجماع علما که ان دو قسم است: یکی را منقول گویند یعنی عالمی از علمای اسلام ادعا کرده و دیگری محصّل یعنی خود عالم تحصیل کند.»
در مقاله ی اول نظریات علما اعم از منقول و محصّل بیان می دارد و در مقاله ی دوم صفحه ۱۱۴ از اخبار و سنت استناد می شود بر اثبات آفرینش روح قبل از بدن و معتقدند بیش از هزار حدیث یا دو هزار حدیث در این موضوع وجود دارد که ما آن را دسته بندی کردیم و به عنوان طوایف، نقل می نماییم.
« طایفه اول» به عنوان این است که ارواح خلق شدند قبل از اجساد به دو هزار سال قبل ... و بیست و سه حدیث در این طایفه از معصومین(ع) نقل شده است.« طایفه دوم» چهارده حدیث و« طایفه سوم» ....
فصل سوم از مقاله دوم در صفحه ۱۸۴ در بیان آیات بر خلقت ارواح و نفوس قبل از اجساد و ابدان آنها، آیه ی اول در سوره ی بنی اسرائیل( و یسئلونک عن الروح ...) در بخش اول آیات متعددی از قرآن بیان می شود. در فصل چهارم در بیان دلالت عقل و دلایل متعدد عقلی در اثبات آفرینش روح، قبل از بدن آمده است و در ادامه از کتب آسمانی اناجیل، تورات، زبور و صحف، آیات و سخنانی در اثبات آن بیان می شود و در ادامه به شبهات منکران از متأخرین و معاصرین با دلایل آشکار، جواب می گوید.
در مقاله سوم صفحه ۲۱۱ در بیان دلالت ادّله اربعه و بقیه ی کتب سماوّیه است در بقای انسان بعد از خرابی بدن، در بدن دیگری و عالم دیگری که ان بدن را بدن مثالی گویند زیرا مثل بدن دنیوی است.
در فصل اول بیان اجماع منقول از علما و حکمای اسلامی و یونانی و رومی و شعرا و مسلمان و غیر مسلمان که عموماً اتفاق نمودند بر بقای روح بعد از خرابی بدن. در فصل دوم در نقل سنت از شیعه و سنی خصوصاً بضم فقرات ادعیه زیاده از پنج هزار حدیث می باشد که مثل مقاله ی اول، تحت عنوان طوایف به بررسی روایات می پردازند که بیش از صدها روایت منسوب به معصومین از صحابه و تابعین شیعه و سنی در اثبات بقای روح بعد از زایل شدن روح، سخن رانده است و بسیار جای تاسف است که امکان بیان آن به طور مفصل نیست و قصد ما بیان مختصر است و به علاقه مندان توصیه می شود کتاب را مطالعه نمایند.
در فصل سوم از مقاله سوم در صفحه ۲۸۱ آیات قرآن و کتب آسمانی که دلالت بر اثبات بقای روح بعد از بدن در عالم دیگر دارد، نقل شده است. در این فصل به صد ها آیات قرآن، اناجیل، تورات، زبور و صحایف انبیاء استناد شده است. در فصل چهارم از مقاله ی سوم دلایلی عقلی بر بقای روح و زوال بدن بیان گردیده است.
در صفحه ۳۰۰ به نتیجه گیری و توصیه به شناخت نفس و خطرات عدم شناخت نفس می پردازد و همه را مخاطب کرده و از خطر نفس آگاهی داده که کسی را نامه امان نداده اند حتی علما و مراجع را، همه باید مواظب باشند و اضافه می کند اگر عالمی بتواند خود را بسازد، آنگاه عوام باید از او متابعت نمایند.
و خاتمه کتاب در معارف که سرشار است از آیات و روایات و سخنان علما و حکما در شناخت نفس و موقعیت و مکانت آن قبل از دنیا، در دنیا و بعد از دنیا با استناد به اقوال و آیات و حکایات عبرت انگیز و تنبّه آفرین و کرامات معصومین و علما و بزرگان در اثر شناخت نفس و کنترل آن.
نمی دانم که ئی هر جا که هستی / خلاف نفس عادت کن که رستی
و در پایان حکایتی را نقل می کند از پوریای ولی درباره ی نتایج شناخت و کنترل نفس است. می فرماید:« حقیر یک قصّه از خلاف نفس با تو می گویم و کتاب را با وی تمام می کنم و آن این است که معمول است در ممالک در بلدی ورزش خانه تربیت دهند و به دواعی متعدّده مردم می روند به آن زورخانه و آزمایش قوّه نمایند و در آن زور خانه ها مثل حمام، خلیفه باشد که مدیر آن مکان رسیدگی نماید از هر جهت لازمه و بعد از فراغ از ورزش و استراحت برای بیرون آمدن آن خلیفه و مدیر به نفسه در حقّ پهلوانان دعا می کند و مستمعین آمین می گویند... به پوریای ولی قسم می دهند و ابداً در قسم وی و دعای وی، اسماء جلاله یا اسامی انبیاء معروف یا ائمه دوازده گانه و یا ملائکه در بین نیست فقط قسم وی به پوریای ولی است و لازال می گویند که خداوند به حق پوریای ولی که کذا و کذا. موقعی در تفحص برآمدم که این پوریای ولی کیست که چنین امتیازی دارد. هر چه تفحص کردم از مظان ذکر انبیاء و اوّلیاء و از صاحبان اطلاع از مورخین و اهل منابر چیزی دست نیامد تا آنجا که یک وقتی برخوردم به کتابی طبعی نه خطی و معتبر نه غیر معتبر ولی اینک هر چه فکر کردم به نظرم نیامد اسم کتاب، بلکه در دو کتاب دیدم و آنجا دیدم که تفصیل حال پوریای ولی را نوشته که پهلوانی بوده که به مقام قرب ولایت رسیده بود لذا به مناسبت حکم و موضوع پهلوانان دنیا، اسم وی را در عمل خود نگاه داشته اند و وی را شفیع خودشان قرار دهند و مخلص قضیه از حیث مضمون وی این بوده....»
و پایان بخش کتاب، تأکید ایشان به شناخت راه و گزینش معرفت است و نگارنده با این جمله در صفحه ۳۴۹، مقاله را به پایان می رساند:« پس ای عزیز من، دریاب وقت را، حقّ این است که من در این کتاب نوشتم و بخل نکردم، اگر مردی داخل ره شو، به مردی وارهان خو را چه مردان و دست بردار و مترس از شماتت هم قطاران ... ای عزیز! مثل دنیا و آخرت چنان است کا انسانی در جاده وسیعی می رود، ملاحظه می کند، می بیند در طرف یمین جاده تا چشم کار می کند آتشی خیلی سوزان است و انحاء مؤذیّات از مار و عقرب و افعی و زنبور گزنده و انحاء سبع از شیر گرسنه و سگ درنده در آنجا باشد و عده ای در آن مبتلی و در طرف یسار جاده ببیند باغاتی است عالیه و قصوری است خیلی قشنگ و انحاء نعمت هر چه انسانی را میل کشد، آنجا موجود است و عده ای را هم ببیند که در آن نعمت مستغرق باشند و یک مشت عقلای دلسوز در کنار جاده فریاد زنند که کدام راه بروید و کدام را فرو گذارید و این تویی که نعمت انتخاب کنی یا نقمت. و قد تّم بید مؤلفة فی عاشر المحذم الحرام فی سنه ۱۳۵۰ هجریة.»
در صفحه ۲۵۲ فهرست چاپی مؤلف و در صفحه ۲۵۳ و ۲۵۴ فهرست آثار خطی مؤلف آمده است. البته همان گونه که یاد کردیم هدف ما بیان مختصر بود اما برای به دست آوردن مروارید و لؤلؤ و مرجان که در این کتاب، فراوان وجود دارد هر از گاهی، دچار گردباد شدیم و افسار قلم از دست خارج شد.
فهرست کتب مطبوعه منقول از کتاب « معالم الزلفی»:
۱) « روح الایمان» که در شناخت حقیقت انسان نوشته شده است، طبع نجف در ۱۳۵۰ و طبع در قم محروسه ۱۳۷۸؛ [اضافه شده از طرف پایگاه الکترونیکی روستای وفس؛ این کتاب برای بار سوم و با ویرایش جدید در سال ۱۳۸۲شمسی نیز به چاپ رسیده است.]
۲)« اعلام العامه » در صحت حجّ با ابناء عامه، طبع نجف، ۱۳۵۲.
۳) « ارشاد الاّمة» در عدم اجزای نماز جمعه، فارسی استدلالی، به قطع وزیری، طبع نجف سنه ۱۳۵۶.
۴) « ایقاظ البشر» در کفایت اضطراری مشعر، طبع نجف، ۱۳۵۱.
۵) کتاب « المحاکمات» که در اعتراض بر استادش مرحوم نایینی(قده) است به عنوان تقریرات بعض از تلامذه ایشان طبع نمودند در قم، ۱۳۷۰.
۶) کتاب حقیقة علم اجمالی و اقسام و احکام وی است که به عنوان تقریرات بعض از تلامذه ایشان به طبع رسیده، در قم، ۱۳۶۷.
۷) رساله « کنز المخفی» در حقیقت زیارت عاشورا، فارسی، طبع تهران، ۱۳۶۹.
۸) کتابی است در خلل و اقسام وی به عنوان تقریرات، طبع قم، ۱۳۶۹.
۹) فواید قمیّه به عنوان تقریرات یک از تلامذه ایشان به طبع رسانیده، در قم، ۱۳۷۲.
۱۰) رساله« انیس المقلدین» مرحوم آسیّد ابوالحسن(قده)، طبع قم، ۱۳۷۲.
۱۱) رساله« الهدایة فی انّ الشهادة بالولایة جزء الاذان والاقامة» که به عنوان تقریرات طبع قم، ۱۳۷۸ و لم اجد فی سبعة الیه.
۱۲) رساله « ذخیرة العباد»، طبع قم، ۱۳۶۸ .
۱۳) رساله « ذخر العباد»، طبع قم، ۱۳۷۳.
۱۴)حاشیه بر « منهج الرشاد» د اصول الدّین، طبع طهران، ۱۳۷۲.
۱۵) حاشیه بر « عروة الوثقی»، طبع قم، ۱۳۶۷.
۱۶) جلد اول« معالم الزلفی» فی شرح عروة الوثقی، طبع قم، ۱۳۸۰.
۱۷) «غوالی اللئالی فی فروع علم اجمالی» که یکصد و پنجاه و هشت فرع است به عنوان تقریرات یک از تلامذه ایشان، طبع قم، ۱۳۷۳.
۱۸) « اعتقادات اثنی عشریه»، طبع قم، ۱۳۷۸.
۱۹) کتاب« مدینة المسایل»، طبع قم.
۲۰) کتاب« افاضة القدیر» در طهارت عصیر.[رحیمی، احمد، گنجینه دانشوران، ۱۳]
فهرست کتب غیر مطبوعه مؤلف منقول از کتاب« روح الایمان» طبع قم
۱) کتاب الطهارة
۲) کتاب البیع
۳) کتاب الخیارات
۴) کتاب الاقرار
۵) کتاب الصلوة
۶) کتاب درر المنطقیه
۷) اعتقادات اثنی عشریه
۸) کتاب الفنیه فی شرح الفیه بن مالک
۹) تحف الاصول (در دو جلد دوره اصول است)
۱۰) کتاب شرح کفایة (مثل شرح لمعه دو جلدی است، هر جلدی به قدر صلوة جواهر)
۱۱) کتاب شهاب العتید در ردّ ابن ابی الحدید
۱۲) حاشیه بر مکاسب شیخ به قدر خود مکاسب عنده
۱۳) حاشیه بر کفارة
۱۴) حاشیه بر تقریرات نایینی
۱۵) کتاب حجّ
۱۶) رساله در شرایط مراجع عامه
۱۷) رساله درر المنظومه در معارف و مجمل احوال
۱۸) رساله منیّة الطالب فی لزوم القیام عند ذکرنا القائم عجل الله تعالی فرجه
۱۹) رساله فی حکم تلقیح النّسوان
۲۰) رساله فی حکم البث و الرادیو
۲۱) رساله فی حکم النّسوان عند الاجانب
۲۲) رساله فی حرمة حلق اللحیه
۲۳) رساله فی وجوه اعجاز القرآن
۲۴) رساله فی دعاء السّیفی
۲۵) رساله فی فضیلة العلم و المراد منه
۲۶) رساله فی شرح بعض اشعار العرفاء
۲۷) رساله فی الدّرهم و الدّینار الشّرعی
۲۸) رساله فی جبل قاف و اسراره المکتومة
۲۹) رساله فی مناسک الحج علی طرز سبقة الیه اجد
۳۰) رساله فی صلوة ذوی الاعذار
۳۱) رساله عربیه فی حقیقة الانسان
۳۲) رساله فی الحسن و القبح
۳۳) رساله فی الهیئه
۳۴) رساله فی الحساب
۳۵) رساله بیان نبذة من الآیات
۳۶) رساله فی المسایل المتفرقه من الفقه و الاصول
۳۷) رساله فی الحیض
۳۸) رساله فی قبول توبة المرتد
۳۹) رساله فی قاعدة لاضرر
۴۰) رساله فی الرّضاع
۴۱) رساله فی النّفاس
۴۲) رساله فی طهارة لعصیر العنبی
۴۳) رساله فی لباس المشکوک
۴۴) رساله فی الاستحاضه
۴۵) رساله فی شرعیة افعال الصّبی
۴۶) رساله فی اجازات المشایخ
۴۷) رساله فی یدالملکیّة
۴۸) رساله ثانویه فی قاعدة لاضرر
۴۹) رساله فی الاستصحاب
۵۰) رساله فی الید المضمونه لم اجد من سبقی الیها
۵۱) رساله فی الید المسموع لم اجد من سبقی الیها
۵۲) رساله فی الاجزاء و مطلقاَ لم اجد من سبقی الیه
۵۳) کتاب فی الکشکول و هو فی المجلّدین کلّ جلد یسوی الکفایة المحشی
۵۴) رساله فی کفر تارک الولایة رقیبها تسعماة و تسعة و تسعون حدیثا
۵۵) رساله فی التّرتّب
۵۶) و عندی رسالة فی الوضوء
۵۷) رساله فی البرائة
۵۸) رساله فی اثبات الصّانع
۵۹) رساله فی اثبات الرّسالة
۶۰) رساله فی الجبر و التفّویض
۶۱) رساله فی المعاد
۶۲) رساله فی اثبات الحجة(عج)
۶۳) رساله فی الاجتهاد و التقلید
۶۴) رساله فی البرزخ و مافیه
۶۵) رساله فی تهذیب النّفس
۶۶) رساله فی اربعین حدیثاَ
۶۷) رساله فی منجزات المریض
۶۸) حاشیه علی التبصرة العلامة
۶۹) حاشیه علی الوسیله
۷۰) حاشیه علی المجلد الثّانی من العروة للسیّد الاستاذ(قده)
۷۱) حاشیه ثانیه صغیره علی مکاسب الشیخ(قده)
۷۲) حاشیه علی مصباح الانوار البشر(قده)
۷۳) کتاب الخزائن النبویة فی شرح عروة الوثقی لاستاذ(قده)
۷۴) فی ارث الزّوج و الزّوجه
۷۵) فی اتصال طرفی من المشایخ
۷۶) مقاله الاصول( ۲ جلد)
۷۷) فی وجوب ستر العورة
۷۸) فی قاعدة « من ادرک»
۷۹) فی مشروعة عبادات الصّبی و النّیر
۸۰) فی قاعدة الاجزاء
۸۱) رساله فی ان الجاهل معذور فی مأنین
۸۲) رساله فی الارتداد
۸۳) رساله فی العلم
۸۴) کتاب المنطقیّه فی المنطق
۸۵) کتاب الغنیّة فی شرح الفقه و الاصول
۸۶) رساله فی حکم الإذاعة
۸۷) رساله فی قاعدة المکیّة
۸۸) رساله عربیّة فی حقیقة الانسان

منابع و مآخذ
۱) تهرانی، شیخ آقا بزرگ، اعلام الشیعه، جلد۱۵.
۲) تهرانی، شیخ آقا بزرگ، اعلام الشیعه، جلد۲۴.
۳) جردفادقانی، م. علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، انتشارات معارف اسلامی، چاپ اول، مهرماه ۱۳۶۴.
۴) رحیمی، احمد، گنجینه دانشوران، چاپخانه قم، ۱۳۸۰ق./۱۳۳۹ش.
۵) ستاد یادواره شهدای وفس، وفس در گذر زمان، چاپ نور حکمت، تهران، ۱۳۷۸.
۶) شریف رازی، محمد، آثار الحجة یا اولین دایرة المعارف حوزه علمیه.
۷) شریف رازی، محمد، کرامات الصالحین، نشر حاذق، چاپ نهضت، ۱۳۷۴.
۸) شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، جلد ۲و۳، ۱۳۵۲
۹) صابری همدانی، احمد، تاریخ مفصل همدان، جلد اول، انتشارات عین القضاة همدانی، ۱۳۷۵ق.
۱۰) عراقی، شیخ عبدالنبی، الحواشی علی العروة الوثقی، ۱۳۷۳.
۱۱) عراقی، شیخ عبدالنبی، الهدایة، قم، ۱۳۷۸.
۱۲) عراقی، شیخ عبدالنبی، انیس المقلدین، طبع قم، ۱۳۷۲.
۱۳) عراقی، شیخ عبدالنبی، رسالة المحاکمات، چاپخانه علمیه قم، ۱۳۷۰ق.
۱۴) عراقی، شیخ عبدالنبی، رسالة ذخر العباد فی یوم المعاد، چاپخانه علمیه قم، ۱۳۷۶.
۱۵) عراقی، شیخ عبدالنبی، رسالة فی حکم صلوة الجمعه( ارشاد الامة)، مطبعه الغری، نجف، ۱۳۶۰ق.
۱۶) عراقی، شیخ عبدالنبی، روح الایمان، چاپخانه علمیه قم، ۱۳۷۸ق.
۱۷) عراقی، شیخ عبدالنبی، فی توارث الزوجین.
۱۸) عراقی، شیخ عبدالنبی، مدینة المسایل.
۱۹) عراقی، شیخ عبدالنبی، معالم الزلفی فی شرح عروة الوثقی، سال ۱۳۸۰ق./۱۳۳۹ش.
۲۰) عراقی، شیخ عبدالنبی، وصیت نامه شیخ عبدالنبی عراقی.
۲۱) عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، چاپ دوم، چاپخانه صدر، ۱۳۷۲.
۲۲) ماهنامه کوثر، انتشارات آستانه مقدسه حضرت معصومه(ع)، شماره ۲۲، سال دوم، دی ماه ۱۳۷۷.
۲۳) مجله نباء، شماره ۱۸، سه شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۷۳.
۲۴) محتاط، محمد رضا، سیمای اراک، جلد چهارم، ۱۳۷۲.
۲۵) نوار درس مکاسب آیت الله وجدانی فخر، ۱۳۷۳.
مهدی بهراد
این مقاله توسط آقای غلامرضا ملایی در فصلنامه راه دانش با مشخصات زیر چاپ شده است:
غلامرضا ملایی
فصلنامه راه‌دانش استان مرکزی
فصلنامه تحقیقات فرهنگی، هنری تحت نظارت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مرکزی
صفحات ۱۲۱ تا ۱۴۹
شماره ۲۱ و ۲۲
شماره مسلسل ۱۱
ویژه‌ بهار و تابستان ۱۳۷۹
تاریخ انتشار: پاییز ۱۳۸۴
منبع : آتی بان


همچنین مشاهده کنید