سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


درباره غلامرضا معصومی


درباره غلامرضا معصومی
- غلامرضا معصومی، متولد قروه، ۱۳۱۷
- باستان شناس ، پژوهشگر، مدرس
- دریافت مدرك كارشناسی باستان شناسی، ۱۳۳۸
- آغاز به كار در اداره باستان شناسی و موزه ملی ایران، ۱۳۴۴
- حفاری معبد آناهیتا كنگاور، ۱۳۴۶
- حفاری بندر سیراف، ۱۳۵۲
- تألیف دایرهٔ المعارف اساطیر و آئین های باستانی جهان تا ۱۳۸۵
«فرهنگ و دایرهٔ المعارف اساطیر و آئین های باستانی جهان» مجموعه ای كامل از توضیح و تفسیر اسطوره های نواحی مختلف جهان است كه به همت دكتر غلامرضا معصومی تدوین و نگاشته شده است. مجموعه ای ۱۶جلدی كه در ماه های آینده منتشر خواهد شد و منبعی منحصر به فرد برای علاقه مندان و پژوهشگران حوزه های مردم شناسی و باستان شناسی خواهد بود.
این نتیجه تلاش های ۴۷ ساله دكتر معصومی است كه در كنار فعالیت های اجرایی و تحقیقاتی اش در حوزه باستان شناسی، ماندگارترین و شاید پراهمیت ترین اثر او - به دلیل در بر داشتن اطلاعات و تصاویری جامع از نمادهای اسطوره در همه نقاط جهان - باشد.
غلامرضا معصومی، پژوهشگر و كارشناس آثار تاریخی و باستانی ایران، فروردین ماه سال۱۳۱۷ در شهرستان قروه متولد شد. دوران كودكی را تا ۶سالگی در مكتبخانه به آموختن قرآن كریم صرف كرد، ضمن این كه كتاب «نساب الصبیان» را خوانده و اشعار آن را حفظ كرده بود. او پس از این دوره وارد دبستان كمال شهر تاریخی همدان شد كه با وجود اطلاعات اولیه او از خواندن ونوشتن، آزمون هایی از او به عمل آوردند كه با قبولی در آن ها یكسره به كلاس چهارم رفت.
پس از ۲ سال، به دبستان علمیه رفت و كلاس ششم را در این مدرسه گذراند. دبستان علمیه زیر پوشش جامعه تعلیمات اسلامی و به مدیریت حجت الاسلام شیخ علی زنجانی بود. سپس او به دبیرستان ابن سینا رفت و كلاس پنجم را در آنجا گذراند. مدرك دیپلم خود را در سال۱۳۳۴ از دبیرستان دارالفنون تهران گرفت. بلافاصله در كنكور دانشگاه شركت كرد و در رشته باستان شناسی، حقوق و زبان انگلیسی پذیرفته شد. به دلیل علاقه بسیار به آثار باستانی و بناهای تاریخی، رشته باستان شناسی را انتخاب كرد و مشغول تحصیل شد.
او می گوید: «ضمن تحصیل در دانشگاه مجبور بودم برای تأمین معیشت كار كنم. یك سال در دبستان مهد تربیت، آموزگار ریاضی كلاس ششم بودم و هفته ای چند روز به كلاس می رفتم. مدت چهار سال یا بیشتر در روزنامه اطلاعات مشغول به كار تصحیح و ترجمه بودم و شب ها یا هر وقت دیگر كه می توانستم، برای كار به روزنامه می رفتم.»
او تحصیلات خود را در مقطع كارشناسی در سال۱۳۳۸ به پایان رساند و در اداره هنرهای زیبای وقت استخدام شد و در این هنگام مدرك كارشناسی ارشد خود را در رشته باستان شناسی گرفت. در این اداره با سفر به مناطق مختلف ایران با تحقیق درباره فرهنگ ها و سنت های مردم هر منطقه، پژوهشی در حوزه مردم شناسی و فولكلور انجام داد. حاصل این فعالیت ها و سفرها چاپ مقاله هایی در این باره در مجله های دانشمند دنیای علم و بررسی های تاریخی بود، كه بعدها در خارج از ایران این پژوهش ها را زیر نظر دكتر صادق كیا استاد زبان پهلوی دانشگاه تهران، درباره گویش های مردم كامل كرد. غلامرضا معصومی را پیش از این می شناختیم و بارها از نظرهای او در مسائل مختلف باستان شناسی در خبرها استفاده كرده بودیم.
در اتاق كوچكش در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی قرار ملاقات و گفت وگو گذاشتیم. همچون گذشته، لبخندی بر لب داشت و همچنان به تصحیح دایرهٔ المعارف مشغول بود. تازه از سفر كربلا برگشته بود و تلفن اتاقش مدام زنگ می خورد و به او قبول زیارت می گویند.
در حین صحبت، لبخندش تمامی نداشت وچهره سرشار از امید به زندگی اش را بیشتر از قبل بشاش و راضی از این شیوه گذران عمر نشان می داد. احوالپرسی همكاران رشته كلامش را پاره می كند، به او یادآور می شویم، ادامه می دهد:
«ضمن كار در اداره هنرهای زیبا، در مدرسه و مسجد مروی به تحصیل عربی و دروس حوزه پرداختم و چندسال در آنجا مشغول بودم، مدت كوتاهی هم به قم رفتم و دروس حوزه را تا پایه «سطح» خواندم. مدتی از خدمتم در اداره گذشت تا این كه مدرك كارشناسی ارشد را گرفتم. حدود سال۱۳۴۱ بود. در این زمان به خدمت مقدس سربازی اعزام شدم. در نخستین تا هشتمین (آخرین) دوره سپاه فرهنگ وهنر (برای دختران) تدریس می كردم.
او خود نیز در نخستین دوره سپاه ترویج و آبادانی خدمت می كرد. با درجه ستوان دومی به ارومیه و مهاباد اعزام و در اداره كشاورزی آن شهرها مشغول خدمت شد. پس از مدتی برای بازدید از موزه ها و تكمیل معلومات و ادامه تحصیل به تركیه، سوریه، مصر و عراق رفت. چندین ماه نیز در دانشكده «الازهر» به تعلیم علم و تكمیل معلومات پرداخت.
اوایل سال۱۳۴۴ به تهران آمد و در اداره كل باستان شناسی و موزه ایران باستان مشغول به كار شد. پس از انجام حفریات، بررسی های باستان شناسی از تپه ها و آثار باستانی، تهیه اسلاید، عكس و فیلم به صورت مقدماتی، در سال ۴۷-۴۶ نخستین فعالیت رسمی خود را در این زمینه آغاز كرد.
معبد آناهیتای كنگاور، نخستین بنای مهم تاریخی است كه دستان غلامرضا معصومی را به خوبی می شناسد. در این زمان او به اتفاق دكتر كامبخش فرد و چند دانشجوی همراه، معبد آناهیتا را از زیر خاك بیرون می آوردند.
این صفه ۲۱۰ در ۲۰۸ متری، مدت ۳سال پذیرای معصومی و همكارانش بود تا خود را به ایرانیان و جهانیان نشان دهد. او در كازرون و بیشاپور همراه دكتر سرفراز بود. مناطق كلورز، جوبن و مارلیك در شمال، حسنلو در آذربایجان، شوش،
گنبد قابوس و امامزاده جرجان در مازندران به همراه دكتر كیانی نیز حفاری
كرده است. اما از این میان، بندر سیراف را همگان همراه با نام غلامرضا معصومی می شناسند. می گوید:
«سیراف كنار دریا بود و از این نظر بسیار زیبا. گرچه مربوط به دوران اسلامی است، اما دارای محل و موقعیت بسیار خوبی برای گردشگری است. قبور سنگی اش برایم بسیار جالب بود. با مسئولان هم درباره آن و این كه قابلیت تبدیل به مركزی سیاحتی را دارد، صحبت كرده ام.»
كتاب «سیراف» او گزارش كامل از فعالیت ها، مكشوفات و نتایجی است كه غلامرضا معصومی در یك فصل كاوش آنها را نگاشت و امروزه بدون كوچكترین تغییری به چاپ سوم رسیده است. نخستین بار سال ۵۲ و بعد در سال های ۷۴ و ۸۳ نیز این كتاب تجدید چاپ شد.
او همچنین در هیأت های مشترك باكشورهای دیگر به عنوان بازرس ایرانی هیأت حضور داشته است. معصومی در دوره پیروزی انقلاب اسلامی، در فعالیت های سیاسی هم شركت داشت. چنان كه در كمیته استقبال ازامام (ره ) بود.
می گوید: «در تمام مدتی كه در اداره باستان شناسی كار می كردم، پست اجرایی و مدیریت نپذیرفتم و همیشه با عنوان كارشناس ارشد و رئیس بخش تاریخ و یا رئیس هیأت بررسی یا حفاری بودم، اما در زمان شهید رجایی ، پست سرپرستی موزه ایران باستان و مركز باستان شناسی ایران را بر عهده من گذاشتند و مدت ۲ سال در این پست بودم.»
در این دوره كارهای بزرگی در حوزه باستان شناسی در موزه ملی انجام شد. بیش از پنج هزار شیء عتیقه از كانال های گوناگون به موزه وارد شد كه علاوه بر ارزش معنوی آنها، میلیاردها تومان ارزش مادی داشت.
او پدر یك شهید است. در سال ۱۳۶۷ پسرش عباس، در جنگ ایران و عراق در شلمچه شهید و خودش شیمیایی و مجروح شد و یك چشم خود را از دست داد و به همین دلیل به خواست خود در سال ۱۳۶۸ پس از سی سال كار و انجام وظیفه بازنشسته شد. «از سال ۶۸ تاكنون مدت ۱۳ سال است كه وقتم را تلف نكردم و دائم در مطالعه و تحقیق و نوشتن گذرانده ام.»
بیش از ۱۴۰ مقاله و چندین كتاب حاصل تحقیقات بی وقفه اوست. یكی از مهمترین كتاب های تألیفی معصومی، «نقش بز كوهی بر روی سفال های پیش ازتاریخ ایران» است كه بنا به خواهش پروفسور سوزوكی، ایران شناس و استاد دانشگاه های توكیو و تاما در ژاپن، به چندین زبان از جمله انگلیسی، فرانسه، آلمانی و ژاپنی ترجمه و چاپ شد و هم اكنون نیز در دانشگاه های نام برده به عنوان كتاب درسی تدریس می شود.
كتاب های دیگر این محقق «باستان شناسی ایران»، «تاریخچه علم باستان شناسی ایران» به عنوان كتاب درسی دانشگاهی است و یك ترجمه از «كاوش های علمی باستان شناسی سیراف» با همین عنوان از دكتر دیوید وایت هوس است كه كنگره بین المللی سیراف در آبان ماه سال ۸۴ آن را به چاپ رساند. همچنین معصومی كتاب «تاریخچه علم باستان شناسی جهان» را در دست دارد و می گوید كه باید مطالب آن را منظم و تكمیل كند تا برای چاپ آماده شود.
اما همه این عناوین در كنار كار بزرگ او كه ابتدا نام برده شد، «فرهنگ و دایرهٔ المعارف اساطیر و آئین های باستانی جهان» بخش كوچكی از فعالیت های او به شمار می روند.
حدود ده سال است كه بر روی آن متمركز شده ام، اما پیش از آن تمام كارهایم و ذهنم در همین جهت بود. مشقت زیادی برای آن كشیدم. همه اروپا و آسیا و آمریكا را سفر كردم تا توانستم عكس هایی از آنها جمع آوری كنم. به همه كشورهای كهن و باستانی و آثار اساطیری آنها سر زدم. در حال حاضر حرف الف به دو جلد رسیده كه همه عكسدار و مصور است.
در تعریف اسطوره و توضیح مختصری درباره این دایرهٔ المعارف عنوان می كند كه «هر چیزی كه در تاریخ و باستان شناسی نگنجد جزو اساطیر محسوب می شود. جایی كه تاریخ و باستان شناسی سكوت می كنند اسطوره سخن می گوید. از عهده شرح آن برنمی آیم.»
معصومی با ابراز نگرانی از كارهای كلیشه ای در باستان شناسی و حفریات در كشور می گوید: «باید كارهای علمی بیشتری صورت گیرد. باید از افراد باسابقه استفاده كنند. عده ای از باستان شناسان خوب قدیمی كه رفته اند، اما عده ای دیگر در كشور خودمان هستند و از آنها هیچ همكاری خواسته نمی شود. درست است كه پیر شده ایم، اما می توانیم ایده بدهیم. كارهای لازمه رامی توانیم هدایت كنیم.
آنچه در دانشگاه ها به عنوان واحد عملی حفاری تدریس می شود فقط یك تجربه است و برای باستان شناس قابل شدن، كافی نیست.»
او كار ناكرده ای دارد و آن تألیف كتاب «سرنوشت زن از آغاز تا امروز» است كه با تهیه عكس های فراوان از محل های مختلف، سنگ نبشته ها و نقش برجسته ها، كتابی است تقریباً تمام شده كه دلش می خواهد آن را دوباره روخوانی و مطالب جا افتاده را به آن اضافه كند. می خواهد ۱۶ جلد كتاب دایرهٔ المعارف را هر چه زودتر به پایان برد تا به كارهای ناتمام اش برسد.
معصومی كه مدرك دكترای افتخاری خود را از یكی از دانشگاه های خارج از كشور دریافت كرده در دانشگاه های داخل نیز تدریس داشته است از جمله دانشگاه شهید بهشتی، آزاد، فارابی، تهران، شاهد، امام صادق (ع) و... كه همچنان نیز ادامه دارد و شامل درس های تاریخ، هنرهای سنتی، معماری اسلامی و باستان شناسی است. و در نهایت: «باستان شناسی را با همه
سختی هایش دوست دارم. زندگی در بیابان، آرامش و آسایشی به من می دهد كه هیچ كجای دیگر نمی توانم آن را پیدا كنم.»
معصومی همچنین در كنگره ها و همایش های بسیاری درحوزه باستان شناسی و مردم شناسی در داخل و خارج از ایران شركت داشته و به ایراد سخنرانی پرداخته است كه از جمله آنها می توان شركت در هفتمین كنگره تحقیقات ایرانی در دانشگاه ملی (شهید بهشتی، ۱۳۵۵)، كنگره تاریخ (۱۳۵۳) و كنگره پنجم هنر و باستان شناسی ایران (۱۳۴۷) اشاره كرد.
زهرا نعیمی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید