سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

بازروایی خاطره یک عملیات


بازروایی خاطره یک عملیات
كتاب «دسته یك» تألیف اصغر كاظمی كه باز روایی خاطرات شب عملیات جاده فاو- ام القصر در بهمن ماه سال ۱۳۶۴ بوده، به تازگی از سوی انتشارات سوره مهر چاپ و منتشر شده است.
اصغر كاظمی نویسنده این اثر و دیگر آثار ادبیات دفاع مقدس متولد ۱۳۴۴ تهران است و در رشته ریاضی- فیزیك تحصیل كرده و نخستین كتاب خود را تحت عنوان «از لندن تا فاو» در سال ۷۵ منتشر كرد. سال بعد «قله ۱۹۰۴» را به بازار فرستاد. «بمو» كه در سال ۷۹ چاپ شد، در حوزه خاطره نویسی در ششمین دوره جشنواره انتخاب بهترین كتاب دفاع مقدس، مقام نخست را به دست آورد و در بیانیه هیأت داوران آمده: «به دلیل پرهیز از شعارزدگی و رهایی از كلیشه های رایج ، فضاسازی مناسب وارائه اطلاعات تكمیلی قابل قبول این جایزه به كتاب «بمو» اعطا می شود.» كاظمی«قصه قصر شیرین» را هم در سال ۸۲ راهی كتابفروشی ها كرد، «دسته یك» جدید ترین كتاب او در میان كتاب های این حوزه یگانه است.
▪ آقای كاظمی، تألیف كتاب «دسته یك» چگونه شكل گرفت و نخستین جرقه های آن چگونه و كجا زده شد؟
ـ با نام دسته یك اتفاقی و بسیار ساده آشنا شدم. اسفند ۶۴ من و دوست دبیرستانی ام، امیر همایون صرافی در واحد توپخانه لشكر ۲۷ محمدرسول الله(ص) بودیم. امیر ۲ سالی از من كوچك تر بود. یك روز گفت كه آقای محمد كبریایی- معلم ورزش مدرسه مان- در گردان حمزه خدمت می كند و بهتر است با هم به دیدنش برویم. این شد كه به مقر گردان حمزه و پیش آقای كبریایی رفتیم. بچه های گردان حمزه از عملیات والفجر ۸ و از خاطرات تلخ و شیرین خود برایمان گفتند. آنها دسته یك را كودكستان گلستانی خطاب كردند. چون افراد دسته بیشتر نوجوان و دانش آموز و ۱۶ تا ۱۹ ساله بودند و مسئول دسته شان هم نامش محسن گلستانی بود.
این بود كه آن روزها من از نزدیك چادر دسته یك را دیدم. چادری كه مدتی قبل پر از شور و هیجان بچه های كم سن و سال برای شركت در عملیات والفجر ۸ بود. حضور من در آن چادر و شنیدن حرف بچه ها بعد ها كمك بسیاری برایم شد تا كار كتاب را به سرانجام رسانم.
خلاصه این كه، دسته یك یكی از دسته های گروهان یكم از گردان حمزه سیدالشهدا از لشكر ۲۷ محمدرسول الله(ص) بود كه در عملیات والفجر ۸ در جاده فاو- ام القصر در عمق ۱۷ كیلومتری جبهه دشمن در نزدیكی مرز عراق با كویت در شب ۲۴ بهمن ۱۳۶۴ با بخشی از ارتش عراق درگیر شد. گردان حمزه آن شب با ۲ گردان پیاده مكانیزه دشمن جنگید و هر ۲ طرف تلفات سنگینی دادند.
این درگیری ساعت ۱۰ و ۲۰ دقیقه شب ۲۴ بهمن (یعنی ۲۲‎/۲۰ روز ۲۳ بهمن) شروع شد و دسته یك آن شب، ۱۴ شهید داد. ۷ نفر فقط در همان ۱۰ دقیقه اول درگیری به شهادت رسیدند.
پس از پایان كار گروهان یكم، گروهان ۲ و ۳ به پیشروی ادامه دادند و این پیشروی تا ساعات آغازین روز ۲۴ بهمن ادامه یافت. ۴ نفر هم در این پیشروی و ۳ نفر هم در عقب نشینی كه قبل از سپیده دم انجام شد، به شهادت رسیدند.
پس از آن شب و در دیگر عملیات ها نیز ۴ نفر دیگر از نیروهای دسته یك شهید شدند. از آن دسته ۲۹ نفره، ۱۱ نفر تا امروز زنده مانده اند.
▪ در مقدمه كتاب اشاره به ۱۶ سال تحقیق و پژوهش و مصاحبه برای نوشتن این كتاب كرده اید. چه مشكلاتی بر سر راه شما وجود داشت؟
ـ قبل از سال ۸۰ به طور پراكنده و در فرصت های پیش آمده روی موضوع كار می كردم؛ كار جدی و مستمر روی این تحقیق از سال ۸۰ تا ۸۵ بود و حدود ۴ سال كمتر و بیشتر طول كشید؛ یكی از این فرصت های پیش آمده و اتفاقی برایم در فروردین ۱۳۶۹ بود یعنی ۲ سال پس از پایان جنگ.
در تعطیلات نوروزی با بچه های گردان حمزه راهی سفر خوزستان شدم و به اردوگاه كرخه رفتم. آنجا دیگر نشانی از میدان صبحگاه و چادرها نبود. اما نزدیك محل چادر دسته یك و آن گودال قبر مانند كه عكس و خاطراتش را دیده و خوانده اید را از نزدیك دیدم. حتی داخل گودال چند ساعتی با بچه های حمزه مصاحبه داشتم كه برایم فراموش نشدنی است.
سال ۱۳۷۵ هم فرصتی پیش آمد و كتاب «از لندن تا فاو» را منتشر كردم. این كتاب كوچك و كم حجم نگاهی كوتاه و گذرا به دسته یك و به شخصیت امیر همایون صرافی دارد. صرافی در فروردین ۱۳۶۵ در جاده ام القصر در حالی كه درگردان حمزه پیك گروهان بود به شهادت رسید.
در باره مشكلات كار هم صحبت زیاد است ولی مهمتر از همه تهیه آمار و آرایش نظامی دسته یك بود كه برای تهیه آن گروه تحقیق زحمت فراوانی كشید. در سال های ۸۰ و ۸۱ آمار دقیق و قابل قبولی از دسته یك نبود و تمام اطلاعات از اسامی افراد دسته و رسته های آنان جای شك و ابهام داشت. اگر خاطرتان باشد در مصاحبه سال ۸۱ كه با روزنامه ایران داشتم آمار افراد باقیمانده دسته یك را ۷نفر اعلام كردم كه بعدها متوجه اشتباهم شدم.
▪ پس با تحقیق بیشتر توسط شما یا فرد دیگری ممكن است در آینده آمار دقیق تر ارائه شود؟
ـ خوشبختانه سال ۸۳ سند مكتوب از آمار دسته یك كه توسط امدادگر خوشفكر دسته تهیه شده بود، به دست آمد. اهمیت آمار و آرایش نظامی دسته یك در این كتاب چنان است كه تدوین روایت ها و ترتیب فصول بر پایه آن قرار دارد و در مقدمه نمودار این آمار و آرایش نظامی آمده است.
▪ چرا چنین مشكلاتی بر سر راه تهیه آمار و آرایش نظامی دسته كه كوچك ترین واحد از یگان پیاده است وجود دارد؟ اگر امروز بخواهیم آمار و آرایش نظامی دسته ۲ و یا دسته ۳ از همان گروهان و همان گردان را تهیه كنید این مسیر تحقیق را بار دیگر از اول طی می كنید؟
ـ ریشه این بحث در مردمی بودن و دفاعی بودن جنگ ۸ ساله است. همان طور كه می دانید حضور نیروهای مردمی در صحنه جنگ فوق العاده چشمگیر بود و آمار این نیروها به دلیل جذب و تسویه سریع شان تنها در رده لشكر گردان بایگانی و ثبت می شده و در رده گروهان و دسته آماری از آنان موجود نیست.
▪ مرحله دیگر كار چه بود؟ هنگام مصاحبه با راویان مشكلی نبود؟
ـ وقتی نام رزمنده و رسته او در دسته معلوم و مشخص و قطعی شد، مرحله دیگر دسترسی و پیدا كردن راوی بود. می دانید كه با پایان جنگ نیروهای داوطلب مردمی یعنی بسیجی ها به كار و زندگی قبلی شان بازگشتند، مثال جالب و شنیدنی در این مرحله، تلاش گروه تحقیق در دسترسی به حمیدرضا رمضانی، مسئول حمل مجروح دسته یك است. حتی نام رمضانی در ۲ روزنامه منتشر شده بود. وقتی حمید رضا رمضانی را ملاقات كردم تعجب كرد كه این همه تلاش شده تا او را پیدا كنیم. رمضانی انتظار داشت كه ما به دنبال فرمانده یا نیروهای قدیمی جبهه باشیم نه حمل كننده مجروح كه كار ساده و رسته جزء در این جنگ بزرگ است.
▪ استفاده از اصطلاح بازروایی بر روی جلد كتاب به چه منظور است؟ منظور روایت در روایت است؟ یا این كه ....
ـ همان طور كه شما هم تأیید و تأكید كردید اصطلاح بازروایی احتیاج به اشاره توضیح دارد و توضیح مفصل در مقدمه كتاب آمده است. بازروایی مثل بازبینی یعنی نگاه دقیق و موشكافانه. هدف این بود كه تمامی ابعاد و جنبه های یك شب عملیات با جزئیات اش ارائه شود.
▪ چرا بازروایی شب عملیات؟ روی كلمه شب عملیات تكیه دارید. آیا كلمه عملیات كه معمولاً در عناوین كتاب ها به چشم می خورد گویا نیست؟
ـ شب عملیات تأكید بیشتر بر عملیات نیروهای بسیج دارد. این اصطلاح در نیروهای نظامی كلاسیك و ارتش های معمول جهان رایج نیست. به طور مثال عملیات قادسیه صدام كه جنگ عراق با ایران با آن عملیات شروع شد ساعت ۱۲ ظهر روز سی و یكم شهریور ۵۹ بود. به بیان دیگر و ساده تر شب عملیات به حضور نیروهای مردمی در جبهه و به جنبه انسانی جنگ تكیه دارد در حالی كه از كلمه « عملیات» می توان به محاسبات نظامی و برآوردهای عددی جنگ اكتفا كرد.
▪ جلد دوم كتاب «دسته یك» در چه مرحله ای است و چه زمانی منتشر خواهد شد؟
ـ عنوان جلد دوم بازروایی مستندات شب عملیات (،۱۳۶۴‎/۱۱‎/۲۴ جاده فاو - ام القصر) است و پیشرفت خوبی در كار داریم. البته مطالب جلد دوم بازروایی حال و هوایی متفاوت با جلد یكم دارد. از خواندنی ترین فصول جلد دوم مطالب مربوط به رمزیابی مكالمات بی سیم است كه با تلاش فراوان و دقت لازم تهیه شده است. از دیگر فصول كتاب در حال تدوین جلسات قرارگاهی، نقشه عملیاتی و عكس هوایی است كه با توضیحات لازم خواهد آمد. در جلد دوم بازروایی شب عملیات نكته قابل توجهی است كه دیگر نامی از دسته یك و یا گروهان یك نیست، دسته و گروهان زیرمجموعه ای از گردان، تیپ و لشكر است و خواهید دید كه در رده فرماندهی ارشد، دسته یك جزو كوچك از یگان اصلی و كل به شمار می آید.
به بیان ساده، در جلد دوم بازروایی شب عملیات (،۱۳۶۴‎/۱۱‎/۲۴ جاده فاو - ام القصر) به چگونگی هدایت لشكر۲۷ محمدرسول الله (ص) و گردان حمزه توسط مركز فرماندهی عملیات و اتاق جنگ خواهیم پرداخت.
امیدوارم نتیجه جلد یكم و جلد دوم این باشد كه در نظر پر دقت خواننده هیچ گونه نقطه مبهم و تاریكی از سرنوشت دسته یك و افرادش در آن شب عملیات و پس و پیش آن واقعه باقی نماند.
تا به امروز شاید نیمی و شاید هم كمتر از نیمی از مطالب لازم برای جلد دوم جمع آوری شده و اگر كارها به خوبی پیش برود امیدوارم سال آینده كتاب برای چاپ ارسال شود.
▪ جایزه ای كه به خاطر كتاب «بمو» در ششمین جشنواره انتخاب بهترین كتاب دفاع مقدس به شما تعلق گرفت چقدر در انتخاب مسیر شما در زمینه خاطره نویسی مؤثر بود؟
ـ شنیدن خاطره ای از جبهه و جنگ از گذشته تا به امروز برایم جالب بوده و هست ، ریشه و عمق آن به همان سال هایی بازمی گردد كه خودم رزمنده تازه كاری بودم و با اشتیاق فراوان خاطرات رزمندگان قدیمی را می شنیدم تا مهارت نظامی ام را در مقابل دشمن بیشتر كنم؛ اما به موازات جنبه نظامی این موضوع هم بود كه با شنیدن هر خاطره فداكاری و جانبازی نیروهای داوطلب جبهه - بسیجی ها - آنها را در دل تحسین كنم.این بود كه وقتی جنگ در تیر ماه ۱۳۶۷ با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به پایان رسید، از همان روزها و از پادگان دوكوهه به جمع آوری خاطرات رزمندگان مشغول شدم؛ دیگر جنگی نبود اما از میدان جبهه و جنگ برگشته ها بسیار بودند. بسیاری از آنان مشتاق گفتن خاطرات خود بودند و آنها را با شور و حالی وصف ناپذیر و با جزئیات بازمی گفتند و من در ثبت و ضبط آن می كوشیدم.
▪ در بیانیه هیأت داوران جایزه بمو آمده بود، به خاطر بهره مندی از مضمون مغفول و ارائه رویكردی تحقیقی در خاطره نویسی و پرهیز از شعارزدگی و كلیشه های رایج، این جایزه به شما تعلق گرفت. بهره مندی از مضمون مغفول دوری از شعارزدگی و كلیشه های رایج را می توانید توضیح بدهید؟ آیا رویكرد تحقیق در خاطره نویسی امروز به امری رایج تبدیل شده است؟
ـ حالا كه به كتاب بمو اشاره كردید دلم می خواهد به تشابه و تفاوت های این كار با بمو چه از جنبه محتوا و چه از جنبه ساختار اشاره ای كنم: در كتاب بمو، راویان خاطرات، رزمندگان كاركشته، با سابقه و بعضاً از فرماندهان جنگ بودند. در آن كتاب بیشتر نگاهم به یك كار نظامی با ارزشی است كه تعدادی از رزمندگان اطلاعات عملیات در آن دخیل هستند. موضوع شناسایی ارتفاعات صعب العبور بمو، بیشتر از جنبه نظامی برایم اهمیت داشت، هرچند در لابه لای خاطرات افراد، به برخی مسائل غیرنظامی مانند روابط و دوستی ها و زندگی در جنگ هم اشاره می شود. اما در دسته یك نگاهم بیشتر به جنبه انسانی جنگ است. محور روایت های بمو، افرادی هستند كه از لحاظ نظامی افراد برجسته ای بودند و كاری كه می كنند از جهت نظامی بسیار اهمیت دارد. اما در دسته یك سراغ بسیجی های كم سن و سالی رفته ام كه رزمندگان عادی و معمولی و نیروهای پیاده بودند. كسانی كه پیش از ورود به جبهه دانش آموز بودند. بنابراین بیش از هرچیز نقش انسان در این كتاب برایم جذابیت داشته است.
البته اهمیت دادن به جنبه انسانی جنگ به مفهوم نادیده گرفتن جنبه نظامی تحقیق نیست، همان طور كه گفته شد برای تهیه آمار و آرایش نظامی دسته یك یكی ـ دو سالی وقت صرف شد تا نتیجه مطلوب حاصل شود. همچنین در جلد دوم بازروایی شب عملیات به طور جامع و مانع به مطالب فرماندهی و قرارگاهی خواهیم پرداخت.
▪ در گفت وگویی كه قبلاً با هم داشتیم دلیل رویكرد خود را به خاطره نویسی، ترس از فراموش شدن خاطره ها می دانستید و معتقد بودید، داستان و رمان جنگ را در هر زمان می توان نوشت. امروز این مسائل را چگونه ارزیابی می كنید؟
ـ در خاطرات كه وجه تشابه كتاب بمو و دسته یك است ما با قهرمانان حقیقی روبه رو هستیم و نیازی به قهرمانان ذهنی نداریم. روال معمول در ادبیات داستانی این است كه نویسنده به قهرمان خیالی خود كه ساخته و پرداخته ذهن است روی می آورد. البته داستان ها و رمان ها نیز ارزشمند بوده و خواندنی و جذاب هستند ولی در حوزه ادب پایداری با گنجینه ای كه از خاطرات جنگ داریم نیازی به قهرمان ساخته و پرداخته در ذهن نیست.
به بیان ساده در خاطرات و روایات رزمندگان بسیجی، اندیشه های پرمغز و ریشه دار با لحنی عامیانه و كلماتی ساده بیان شده است و این خاطرات، نه تاریخ خشك حوادث و رخدادهای نظامی و نه افسانه و قصه محض است، بلكه لبالب از معرفت دینی است مانند معلمی دانا برای ملت ایران و تجسم گر ایرانی بزرگ و آرمانی است.
▪ امروز در تألیف، تدوین وجمع آوری خاطرات رزمندگان جبهه ها با چه مشكلاتی مواجه اید؟
ـ شاید مشكلات را بتوان به دو بخش عمده تقسیم كرد: مشكلات مصاحبه گر و مشكلات مصاحبه شونده. در مورد مشكلات مصاحبه شونده مسلم این كه خاطرات جنگ آسیب پذیر است و زیر گام های سنگین زمان به فراموشی سپرده می شود؛ با گذشت زمان جزئیات حادثه فراموش و تنها كلیات در ذهن باقی می ماند كه كلیات هم برای بیشتر رزمندگان یكسان بوده و ارزش چندانی ندارد.
و اما مشكلات مصاحبه گر این عرصه هم جای خود دارد. مصاحبه گر باید به ابعاد و جنبه های متعدد این جنگ بزرگ تسلط داشته و تا حد لازم آگاهی و مطالعه داشته باشد تا در عرصه های مختلف، نظامی، سیاسی، اجتماعی و انسانی و یا تبلیغاتی با مصاحبه شونده همگام و همراه شود و البته نیم دیگر مشكلات مصاحبه گر هم این است كه حال و هوای جنگ و جبهه و خط مقدم نبرد را كه احساس متفاوت با زندگی امروز ما دارد و برای مخاطب عام نامحسوس است به شیوه ادیبانه و با تعبیرات روشن و كلماتی ساده بیان كند تا خواننده آن فضا را تجسم كند.
▪ شما معتقد بودید كه پرداختن به فلسفه جنگ و پرداختن به عمق و حقایق جنگ اهمیت ویژه ای دارد. آیا ادبیات دفاع مقدس طی این مدت توانست از عهده این رسالت برآید؟
ـ در جنگ دفاعی ـ كه جنگ هشت ساله ما نیز در زمره آنهاست ـ انسان ها از جنگ بزرگ ترند و جنبه انسانی برتر از جنبه نظامی است. هنوز از یاد نبرده ایم كه در آن سال ها دشمنان ما حضور مردم را در صحنه جنگ به طعنه و تحقیر قلمداد كرده و به آن «امواج انسانی» می گفتند. این صاحبنظران می دانستند كه پیروزی ارتش عراق و حزب بعث در گرو دور نگهداشتن مردم عادی از جبهه های جنگ است.
به این ترتیب جنبه تبلیغاتی و سیاسی و حتی جنبه نظامی جنگ را می توان پوسته ای دانست و به عمق جنگ كه سرچشمه بی پایان انسانی است رسید. نگاه انسانی به جنگ هشت ساله این امكان را به ما می دهد كه گردآوری خاطرات جنگ را چندان دشوار نبینیم چون قهرمانان جنگ دور از دسترس ما نبوده و تنها باید در نگاه خود دقت كنیم. مردم و یا امواج انسانی ـ به تعبیر دیگران ـ قهرمانان حقیقی این جنگ هستند. مطالعه فلسفه زندگی همین قهرمانان، فلسفه جنگ و عمق آن را به بهترین نحو تبیین می كند.
▪ خاطره نویسی را به دلیل معضلات آن نوعی خبرنگاری عرصه جنگ توصیف كرده بودید. وضعیت خاطره نویسی را چگونه می بینید؟
ـ خوشبختانه گرایش به خاطره نویسی در چند ساله اخیر فراوان شده و اگر این روند روبه رشد همچنان ادامه داشته باشد و نهضت و بسیج خاطره نویسی ایجاد شود نتیجه مطلوب حاصل می شود.
▪ به نظر شما بهترین كتاب ها در زمینه «خاطرات رزمندگان» كدام كتاب ها هستند؟ و كتاب های برتر این حوزه باید دارای چه مؤلفه هایی باشند؟
ـ كتاب پنهان زیرباران ‎/ خاطرات علی ناصری با تدوین: سید قاسم یاحسینی را خیلی می پسندم. در ضمن كتاب مردی كه خواب نمی دید ‎/ خاطرات اسدالله خالدی با تدوین: داود بختیاری همه مؤلفه های یك اثر خواندنی و خوب را دارد و از مطالعه آن لذت بردم. همچنان كه كتاب گردان ۱۴۴ در نبرد آبادان ‎/ خاطرات سرتیپ فرض الله شاهین راد را بارها خواندم و به دلیل ثبت و ضبط جزئیات و روایت حواشی زندگی در جنگ با نثری ساده و جذاب، قلم اش را تحسین می كنم.
▪ فكر می كنید چرا برخی از آثار در حوزه ادبیات دفاع مقدس نتوانست در جذب مخاطب عام موفق باشد؟ این ضعف ناشی از چیست؟
ـ وقتی كتاب خرمشهر در اسناد ارتش عراق را كار می كردم معلوم بود كه كتاب مخاطب عام ندارد؛ طبیعی است كه كتاب های اسنادی و تحقیقات نظامی مخاطب خاص خودش را داشته باشد و اما مشكل دیگر در آن ردیف این است كه اسناد نظامی در مراكز نظامی و دولتی قرار دارد و راهیابی به آن آسان نیست. در همان سال ها می خواستم علاوه بر خرمشهر، اسناد باقیمانده از ارتش عراق در دیگر شهرهای اشغالی میهن را منتشر كنم ولی نشد.
خوشبختانه در گروه و ردیف خاطره چنین مشكلاتی بر سر راه تدوین و تحقیق كتاب نیست. رزمندگانی كه در خط مقدم نبرد و در نوك پیكان حمله بودند مردم عادی هستند كه دسترسی به آنان آسان است؛ از طرف دیگر هم مردم مشتاق خواندن از قهرمانان خود هستند و این كتاب ها فروش خوبی دارد و در جذب مخاطب موفق بود.
▪ آیا نكته و حرف ناگفته در این گفت وگو هست كه بخواهید به آن اشاره كنید؟
ـ مطلب و تجربه مهم در كار تدوین دسته یك و یا كتاب قبلی «بمو» این است كه كار نتیجه یك تلاش گروهی است و منحصر و متكی به شخص و فرد نیست. به خاطر دارم سال ۸۴ به دلیل مشكلات شخصی برای مدت شش ماه نتوانستم همراه گروه تحقیق باشم. خوشبختانه كار ادامه داشته و پیشرفت خوبی هم داشت. در چند سال و در مقاطع مختلف كاری با حدود دو تن از عزیزان، نویسندگان و مصاحبه گران افتخار همكاری داشتم و اگر نبود همفكری، همكاری و همراهی آنان كار به سرانجام نمی رسید و یا چنین كتابی پیش روی ما نبود. دسته یك مدیون زحمات فراوان و تلاش های دلسوزانه آنان است و بار دیگر از همه عزیزان تشكر و قدردانی می كنم.
سایر محمدی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید