دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

به نام جمهوری


به نام جمهوری
صبح روز ۱۸ خرداد ۱۲۹۹ «جمعیت انقلاب سرخ ایران» طی تلگرافی به سفارتخانه‌های خارجی در تهران انحلال رژیم سلطنتی قاجار و تشكیل «جمهوری شورایی ایران» را رسما اعلام كرد.(۱)
این نخستین بار در تاریخ چند هزار ساله ایران بود كه مجموعه‌ای سیاسی در منطقه مشخصی از كشور ایران تحت نام سیستم جمهوری قدرت را به دست می‌گرفت.
پنج‌سال پیش از این تاریخ هنگامی كه هفده مرد مسلح جنگلی به رهبری یونس پسر میرزابزرگ در جنگل تولم یك واحد نظامی از نیروهای محلی وابسته به ارتش روسیه تزاری را شكست دادند، هیچ‌كس گمان نمی‌برد روزی میرزاكوچك‌خان و جنگلی‌ها بتوانند با اعلام جمهوری، ریشه منحوس «درخت مفسده» سلطنت قاجار را [ولو در منطقه كوچك گیلان] قطع كنند.
تشكیلات اولیه نهضت جنگل به جمعی از بزرگان و مجاهدین گیلانی دوره مشروطه و روحانیون بانفوذ شهر رشت بازمی‌گشت كه در شرایط بحرانی ایران آن روز، تحت نام «هیات اتحاد اسلام» فعالیت خود را آغاز كردند.
آنچه باعث رشد و گسترش اجتماعی جنبش در ماه‌های اول شكل‌گیری آن شد در درجه اول سمت‌گیری ضداستعماری و بیگانه‌ستیز آن بود، چه آنكه با آغاز جنگ اول جهانی و ورود قوای اشغالگر روسیه تزاری به شمال ایران و تحركات عوامل وابسته به انگلیس، نظم اقتصادی و ثبات اجتماعی منطقه دستخوش ناامنی شدیدی شد و این ناامنی بر وضع معیشتی مردم تاثیر منفی گذاشت و فقر مفرط اقتصادی دامنگیر اقشار فرودست جامعه به ویژه دهقانان خرده‌پا و كارگران كشاورزی و شیلات شد.
در چنین بستر اجتماعی‌ای بود كه جنبش جنگل و شخص میرزا با تاكید بر تمامیت ارضی ایران و اینكه «ایران مال ایرانی است و دست اغیار باید از استیلای مملكت به كلی قطع شود و ایرانیان باید در خانه خود بدون تجاوز و اذیت همسایگان به راحت مشغول اصلاحات باشند.»(۲)
نوید آینده‌ای درخشان را به مردم و به‌ویژه زحمتكشان داد، اما رهبران جنگل علاوه بر وجه استقلال‌خواهی و ضداستعماری جنبش، خود را ادامه تاریخی شعارهای انقلاب مشروطه از جمله دموكراسی، آزادی عقیده، عدالت، مردمگرایی و مبارزه با خودكامگی می‌دانستند.(۳) با پررنگ‌تر شدن نقش جنبش و رشد و گسترش كمی آن، حساسیت دولت مركزی و اشغالگران روس و انگلیس نسبت به جنگل بیشتر و دامنه تحركات نظامی علیه آن وسیع‌تر شد.
قوای مجاهدین جنگل كه از جوانان داوطلب محلی تشكیل شده بود طی نبردهایی درخشان تهاجم واحدهای نظامی هنگ قزاق و ارتش روسیه به مناطق تحت نفوذ جنگل را ناكام گذاشته و مانع از پیشروی سپاهیان انگلیس از جبهه قزوین شدند. بدین‌سان نهضت گیلان كانون جنگ انقلابی و مركز اصلی مبارزات حق‌طلبانه مردم مظلوم ایران علیه بیدادگری مستبدان وطن‌فروش قاجاری و قوای اشغالگر شد.
همین تضاد آشتی‌ناپذیر جنبش با دو دشمن داخلی و خارجی معرف خصلت مبارزاتی نوین نهضت جنگل است. چه آنكه رهبران جنگل (به ویژه پس از پیوستن انقلابیون ایرانی قفقاز به جنبش) با تحلیل مشخص از شرایط اجتماعی سیاسی ایران به این نتیجه رسیدند كه ارتجاع داخلی متشكل از اشرافیت دربار و زمینداران بزرگ و امپریالیسم روس و انگلیس در استثمار همه‌جانبه مردم به ویژه طبقات فرودست گوی سبقت را از یكدیگر ربوده‌اند و جنگل را چاره‌ای جز جنگ همزمان علیه هر دو آنها نیست.
اما آنچه سیر وقایع را تغییر داد و روند تكاملی حركت نهضت جنگل را تسریع كرد، همانا پیروزی انقلاب اكتبر ۱۹۱۷ و سرنگونی امپراتوری تزار در روسیه بود.
با خروج ارتش روسیه تزاری از گیلان توازن قوای منطقه عملا به سود جنگلی‌ها شد. میرزا كوچك‌خان در همان ماه‌های اول پیروزی انقلاب اكتبر نمایندگان خود را با نامه‌های حاوی پیام تبریك و پیشنهاد همكاری و جلب حمایت، سوی رهبران بلشویك‌ها و انقلابیون قفقاز فرستاد.(۴)
تجربه چندین سال جنگ و سیاست‌ورزی به رهبران جنگل و به‌ویژه شخص میرزا آموخته بود كه با محوریت حفظ منافع ملت ایران و استقلال عمل می‌توان از تضادهای بین‌المللی به‌ویژه در شرایط جنگ جهانی در جهت استحكام و رشد جنبش استفاده كرد. از سوی دیگر سیاست خارجی كلی بلشویك‌ها در ماه‌های اول پیروزی مبنی بر صدور انقلاب جهانی و حمایت از جنبش‌های رهایی‌بخش ملی شرق علیه انگلستان(۵)، بستر همكاری هرچه بیشتر میان جنگل و روس‌های سرخ را فراهم كرد.
تفنگداران دریایی ارتش سرخ به دنبال تعقیب نیروهای ضدانقلاب روس‌های سفید در ۱۸ می ۱۹۲۰ وارد بندر انزلی شده و نمایندگان شوروی در نشست‌های دوستانه با رهبران جنگل بر تقویت جنبش رهایی‌بخش مردم ایران علیه استعمار انگلیس و متحدین داخلی‌اش به ویژه پس از قرارداد ننگین ۱۹۱۹ تاكید كردند.
این ایام اوج دوران توانمندی و رشد كیفی جنگل بود چه آنكه جنبش طی پروسه چندین ساله مبارزاتی خود با غلبه بر مشكلات و تضادهای درونی و بیرونی‌اش و نیز تاثیر پذیرفتن از شعارهای عدالت محور به سمت تكوین ماهیت اصیل خود در حركت بود. گوهر راستین جنگل در پویش تكامل تاریخی‌اش همانا جمهوری بود كه در روز ۱۶ خرداد ۱۲۹۹ میان شادی و هلهله مردم رشت و مجاهدان جنگل بر مزار شهید دكتر حشمت طی نطق كوتاه كوچك‌خان اعلام شد.
بیانیه اعلام جمهوری كه با نام «فریاد ملت مظلوم ایران از حلقوم فدائیان جنگل» قرائت شد بر آن بود كه «این قوه ملی... با استعانت اصول حقه سوسیالیسم برای نجات ایرانی و اقوام دیگر از ظلم هر ظالم متجاوز، داخل در مراحل انقلاب سرخ شده و... هر قوه‌ای را كه برای اسارت جنس انسان تشكیل شده در هم شكسته، اصول عدل و برادری را... در میان تمام طوایف مختلفه بدون ملاحظه نژاد محكم نماید...»(۶)
كمیته انقلاب سرخ با تشكیل هیات دولت انقلابی برنامه ۹ ماده‌ای را در دستور كار خود قرار داد كه با نگاه به مصوبات آن می‌توان سطح رشد و توسعه كیفی جنبش را ارزیابی كرد. به عنوان مثال، تساوی در حقوق مدنی، تساوی زن و مرد در حقوق اجتماعی و مدنی، ضرورت تعلیمات ابتدایی رایگان برای تمام اطفال، ممنوعیت كارمزدوری برای كودكان زیر ۱۴ سال، محدودیت ۸ ساعته كار، ملی شدن منابع ثروت عمومی و...(۷).
درست در شرایطی كه جمهوری گیلان در بهترین وضعیت تشكیلاتی‌اش رویای گسترش شعله‌های قیام به سراسر كشور را در سر پرورانده و زمینه‌های عینی و ذهنی حمله به تهران و قبضه كامل قدرت را فراهم می‌كرد، تشدید تضادهای داخلی جنبش از یكسو و ضربات سیاسی و نظامی خارجی از سوی دیگر، نهضت را در موقعیت ضعف و مدارفرود قرار داد.
واقعیت آن است كه جنبش جنگل از آغاز شكل‌گیری به لحاظ طبقاتی ماهیت واحدی نداشته و ائتلافی از تجار، روحانیون، خرده‌مالكان و دهقانان حول شعارهای هیئت اتحاد اسلامی به ویژه وجه ضداستعماری آن شكل گرفته بود. با علنی‌تر شدن تضادهای عینی جنبش و به‌ویژه پس از ورود عنصر چپ سوسیالیست مرزبندی طبقاتی در سطح نهضت پررنگ‌تر شد و اوج این تضاد پس از اعلام برنامه جمهوری بود.
الغای سلطنت، تغییر قوانین مالیات بر اراضی، حمایت از فرودستان و دهقانان خرده‌پا، ادامه شرایط حاد جنگی، اتحاد استراتژیك با روس‌های سرخ و فعالیت حزب كمونیست ایران در منطقه از مهمترین عواملی بودند كه باعث رویگردانی جمع زیادی از طرفداران میرزا از جمهوری شدند.
رهبریت جنبش در سطح دیگری از تضاد با اعضای حزب كمونیست و حامیان روس آنها بر سر مشی سیاسی و دامنه تحركات اجتماعی اختلاف داشت. كمونیست‌ها برخلاف توافقات اولیه با میرزا خواهان لغو مالكیت خصوصی، تبلیغ مرام اشتراكی، ضدیت با مذهب و شدت عمل در سركوب مخالفان جنبش بودند.
كودتای سرخ كمونیست‌ها و حامیان روس‌شان در مرداد ۱۲۹۹ علیه میرزا و یارانش فرجام غمبار این كشمكش بود كه اثرات منفی آن تا پایان عمر انقلاب، دامان جنبش را رها نكرد. تغییر مشی سیاست خارجی بلشویك‌ها عامل دیگری بود كه جنبش را از حامیان بین‌المللی‌اش محروم كرد، چه آنكه روس‌ها مصلحت استراتژیك خود را در عدم برخورد با انگلستان در منطقه می‌دیدند و از همین زاویه و در پی توافق با دولت مركزی به دنبال جهت‌دهی غیرمسلحانه و سیاستكارانه به نهضت بودند.(۸)
از سوی دیگر بریگاد قزاق به عنوان تنها ارتش منظم كشور پس از انحلال سلطنت و اعلام جمهوری عزم خود را برای درهم كوبیدن دشمنان شاه و سلطنت جزم كرده به سرکردگی رضاخان میرپنج ضربات سهمگینی را بر بدنه جنبش وارد كرده و سرانجام در ۶ مهر ۱۳۰۰ با سقوط شهر رشت و متواری شدن میرزا به داخل جنگل آخرین شعله‌های انقلاب نیز فروكش كرد.
نهضت جنگل طی عمر شش‌سال و نیمه خود به‌رغم تمام فراز و فرودها و پیروزی و شكست‌هایش حاوی تجارب ارزنده مبارزاتی برای مردم ایران بود. گرچه جنگل نتوانست به هدف اصلی خود كه همانا فتح تهران بود برسد، اما با حركت در مسیر عملی كردن شعارهای مترقی انقلاب مشروطه و فراروی از آن و خلع سلطنت و اعلام جمهوری، نقش تاریخی بسزایی در رشد ذهنیت سیاسی ایرانیان بازی كرد.
آری فدائیان جنگل در یكی از تاریك‌ترین اعصار تاریخ معاصر ایران در ضیافتی از ایثار و اراده درفش آزادیخواهی را بر فراز جنگل گیلان برافراشتند تا نام خود را برای همیشه در تاریخ پرافتخار مبارزات ملت ایران جاودانه كنند.
سلمان شاملو
ارجاعات:
۱- فخرایی، ابراهیم، سردار جنگل، تهران، ۱۳۴۴، ص۲۱۲.
۲- روزنامه جنگل، شماره ۱۳، ص ۲.
۳- برای آگاهی از ایدئولوژی جنگلی‌ها بنگرید به: كریمی، بهنام، آسیب‌شناسی نهضت جنگل، تهران، قصیده‌سرا، ۱۳۸۲.
۴- رواسانی، شاپور، اولین جمهوری شورایی ایران، تهران، چاپ پخش، ۱۳۸۴، ص۱۸۹.
۵- پرسیتس، مویسی، بلشویك‌ها و نهضت جنگل، حمید احمدی، تهران، شیرازه ۱۳۷۹، ص۶.
۶- یقیكیان، گریگور، شوروی و جنبش جنگل، تهران، نوین، ۱۳۶۳، ص۸۵.
۷- رواسانی، صص ۲۰۳ -۲۰۰.
۸- بنگرید به: شعاعیان، مصطفی، نگاهی به روابط شوروی و نهضت انقلابی جنگل، فلورانس، مزدك، بی‌تا.
منبع : روزنامه هم‌میهن


همچنین مشاهده کنید