سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

امام خمینی و مسأله جنگ و صلح در طول هشت سال دفاع مقدس


امام خمینی و مسأله جنگ و صلح در طول هشت سال دفاع مقدس
۱ـ مقدمه
همانطور كه بارها تكرار شده است و می‌دانیم جنگ تحمیلی علیه ایران به ابتكار آمریكا و توسط عراق آغاز شد. از یك نگاه آمریكا حق داشت همه تلاش‌خود را برای تغیر دوباره حكومت ایران به كار گیرد. آرنولد توینبی می‌گوید: بدیهی است كه ذهن آدمی از خلاء روحی و معنوی كراهت دارد و اگر بر مردمی یا جامعه‌ای این بدبختی فرود آید كه سرچشمه زلال الهامات و امیدهایی كه زمانی بدان‌ها دلبسته بوده است از دست بدهد دیر یا زود در صدد تصرف نخستین مائده‌ای كه فراراهش قرار گیرد برخواهد آمد و حتی اگر این مائده خشن و فریبنده باشد تصاحب آن را به محرومیت ترجیح خواهد داد.
آمریكا نیز حكایت چنین جامعه‌ای را دارد كه ذكرش در این جملات می‌رود. اگر آغاز سرمایه‌گذاری آمریكا در ایران را ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در نظر بگیریم حكومت آمریكا در طی ۲۵ سال با تمام توان و امكانات ایران را و فقط ایران را به عنوان استراتژیك‌ترین نقطه منطقه ـ از نظر نقاط ساحلی در جنوب و شمال و مركزیت در میان كشورهای منطقه و مرزهای طولانی با شوروی و ... تحت پوشش مادی و معنوی قرار داده بود. تمام امیدهای طولانی مدت خود را به رژیم حاكم بر ایران بسته بود و یكی از پایه های اصلی آینده جهانی شدن و نقش آمریكا در تحولات بین‌الملل را نیز ایران قرار داده بود. حال انقلابی ضد آمریكایی نه تنها همه امكانات مادی را كه برای منظورهای فوق فراهم شده بود تصاحب كرد بلكه شعار جدی نفی آمریكا در صحنه بین‌الملل را هم سرلوحه سیاست خود قرار داد.
از این منظر كه به تحولات سال‌های آخر دهه ۱۹۷۰ می‌نگریم آمریكا باید به هر طریق ممكن ـ حتی جنگ ـ تا قبل از استقرار كامل انقلاب اسلامی به این كابوس وحشتناك پایان می‌داد. از طرفی هم آمریكا می‌دانست كه انقلاب اسلامی از جهات متعدد با سایر نمونه‌های مشاهده و مطالعه شده انقلاب‌های جهان متفاوت است. بنابراین غیرقابل پیش‌بینی بودن انقلاب را خطری بزرگتر ارزیابی می‌كرد با توجه به اینكه ایران هم هر روز بر آرمان‌ها و اهداف بین‌المللی خود تأكید می‌نمود.
ریچارد نیكسون سیاستمدار كهنه‌كار آمریكا در مورد انقلاب ایران می‌گوید:« افسانه‌ای كه درباره انقلاب ایران گفته می‌شود این است كه این انقلاب از فساد شاه و سركوب پلیس و فقر توده‌ها ناشی می‌شد این دیدگاه خطاست. در حكومت شاه وضع ایران از تمام كشورهای منطقه سوای اسرائیل بهتر بود. جوانان از این انقلاب حمایت كردند نه برای اینكه خواهان آزادی ، شغل ، مسكن و لباس بهتر بودند چون چیزی را می‌خواستند تا به آن بیش از مادی‌گرایی معتقد باشند. پس از انقلاب مردم ایران همان چیزی را بدست آوردند كه انقلاب قول داده بود. اینكه آنها تصور می‌كردند به چه چیزی دست خواهند یافت كاملا روشن نیست اما جای انكار نیست كه انقلاب اسلامی یك انقلاب واقعی اندیشه‌ها را ارایه داد و آنها آن را با عشق و ایمان پذیرفتند». همین نامعلوم بودن خواسته‌ انقلاب ایران برای جهان غرب و اتكای اركان انقلاب برایمان و قواعد غیرمادی ترس از آنرا بیشتر می‌كرد.
۲ـ سال‌های آغازین جنگ
اگر به خاطر بیاوریم با سپری شدن مدت كوتاهی از جنگ پیش بینی‌ها از پایان خوش هجوم ناگهانی عراق و شكست چند روزه ایران به تلخی یأس برای هم پیمانان صدام بویژه آمریكا مبدل شد. رهبری‌های حضرت امام خمینی (ره) باعث شد كه جنگ عامل پیوند و انسجام روز‌افزون گردد و حلقه اتحاد مردم حول رهبری ایشان روز به روز تنگ‌تر شود تا افرادی كه با این جریان همسو نبودند در خارج این دایره قرار گیرند. بنی‌صدر به عنوان یكی از مهمترین عوامل شكست‌های شش ماهه ایران در فروردین ماه ۵۹ عزل شد و معادلات سیاسی و نظامی ایران شكل تازه‌ای به خود گرفت. عزل بنی‌صدر ، افشای توطئه‌ها ، وقایع تكان دهنده پیاپی مثل ترورها و بمب‌گذاری‌ها همه و همه حقانیت خط امام و مظلومیت آنرا اثبات می‌كرد . امام نیز بعد از هركدام از وقایع دلخراش در پیامی به مردم آنها را امیدوارتر می‌كردند و لزوم خشكاندن ریشه تهاجمات را واجب‌تر. در یك نگاه آماری به صحیفه امام (ره) حجم بیانات و پیام‌های امام به مردم ایران تا قبل از سال ۶۳ و بخصوص در اولین سال‌های جنگ چندین برابر سال‌های بعد است كه نشان از سیاست كنترلی حضرت امام در شرایط بحرانی آنروزها دارد.
سایر مسؤولان هم هر روز به مردم گوشزد می‌كردند علت اینكه تاكنون نتوانستیم در امر جنگ گشایشی حاصل كنیم كارشكنی‌ها و خیانت‌های بنی‌صدر بوده و امروز فصل جدیدی در این نبرد آغاز شده است. فضای فكری كه آن روزها بر ذهن عموم مردم ایران حاكم شده بود علت مضاعفی شد بر مقبولیت خط امام تا مردم را به انسجامی فوق‌العاده برساند. در میان نیروهای نظامی هم بركناری بنی‌صدر عاملی شد برای نزدیكی سپاه و ارتش در آن مقطع زمانی چرا آنها ریشه اختلافات را خشكیده می‌دیدند و ضرورت وحدت را نیز لازم. همین عوامل برای پیروزی‌های مكرر رزمندگان اسلام كفایت می‌كرد.
وقتی امام خمینی (ره) در مقام فرماندهی كل قوا بر لزوم شكسته شدن حصر آبادان تأكید كردند ماشین پیشروی ایران در مسیر بازپس‌گیری مناطق اشغالی شروع به حركت كرد. پس از عملیات ثامن‌الائمه كه به محاصره آبادان پایان داد در عملیات طریق‌القدس رزمندگان اسلام بستان را آزاد كردند. دهلاویه ، غرب شوش و دزفول در عملیات بزرگ فتح‌المبین آزاد شد و در نقطه اوج پیروزی‌ها در عملیات بیت‌المقدس خرمشهر نیز آزاد گشت. همه این عملیات‌ها به صورت مشترك و هماهنگ میان نیروهای ارتش و سپاه اعم از زمینی و هوایی اجرا می‌شد.
ضعف تسلیحاتی عراق ، نداشتن توقع چنین پیروزی‌هایی از ایران و حضور گسترده نیروهای مردمی در جبهه باعث شد كه تنها عكس‌العمل عراق در مقابل بازپس‌گیری‌های مناطق اشغالی توسط ایران تسریع در عقب‌نشینی و فرار از منطقه باشد. در طول قریب به ۹ ماه بدوت حتی یك شكست همه عملیات‌های ایران به پیروزی منجر می‌شد و در این مدت نسبتا طولانی هر روز بر وحدت و انسجام و روحیه ملت ایران افزوده می‌گشت و ایمان آنها به رهبری امام و اخلالص مسؤولان هر روز بیشتر از روز قبل می‌شد. تصور میزان پتانسیل قدرت مردم ایران در پایان بهار سال شصت و یك هم اكنون بار یما بسیار دشوار است.
۳ـ جنگ یا صلح مسأله پس از فتح خرمشهر
۸۵% از مناطق اشغالی پس از چهار عملیات بزرگی كه ذكر آنها شد آزاد گشت و تها حدود ۲۵۰۰ كیلومتر مربع از خاك ایران كه البته در امتداد خط مرزی واقع شده بود در دست عراق باقی ماند. این امتداد طولانی كه عمدتا در ارتفاعات بودند و تسلط عراق بر آنها بی‌چون و چرا بود را نیروهای ما نتوانستند آزاد كنند و از جهتی هم نقاط مهمی به حساب می‌آمدند زیرا نیمی از مرز مشترك دو كشور از قصر شیرین تا چزابه و نیز طلائیه و كوشك تا شلمچه و دو شهر مهران و نفت شهر در اشغال دشمن متجاوز بود.
هر چند به جز نفت شهر كه پایان جنگ در دست عراق باقی ماند رزمندگان اسلام همه مناطق دیگر را در طی سال‌های بعد آزاد كردند ولی اصرار عراق به نگه داشتن این مناطق بعد از عقب‌نشینی‌ها یكی از عمده دلایل بدبینی رجال سیاسی ایران در سال شصت و یك به مفهوم صلح بود. اما از طرف دیگر فشارهای بین‌المللی برای پذیرش صلح آغاز شد. عراق خود را در همه محافل و مجامع صلح‌طلب معرفی می‌كرد و ایران را گرم كننده آتش جنگ.
حضرت امام در آنروز‌ها به وضوح در باب صلح‌خواهی ایران اظهار نظر می‌كردند. ایشان در موارد متعدد می‌فرمودند كه «ما صلح می‌خواهیم خیلی هم می‌خواهیم» و یا «دنیا بداند كه ما حاضریم صلح كنیم» اما واقعیت این بود كه ایران ادامه گلوله‌باران توپخانه عراق و خالی نكردن مناطق اشغالی را نشان فریبكاری آنها رژیم و مغایر با پیشنهاد آتش‌بس و صلح می‌دانست. از طرفی هم متوقف كردن حركت پرشور نیروهای مردمی به صلاح نبود چرا كه اولا در صورت نیاز دوباره بوجود آوردن آمادگی و روحیه موجود غیرممكن بود و ثانیا اینكه اصلا خود مردم و بخصوص رزمندگان هم در شرایط رو به جلو و پیروزی‌های پیاپی عزم را جزم یكسره كردن كار جنگ و رژیم عراق كرده بودند و دستور توقف و بدتر از آن صلح بدون در نظر گرفتن آن همه خسارت و شهید و مجروح و مناطق در دست اشغال از سوی آنها قابل پذیرش نبود و به فرموده امام یك ملت انقلابی را هم نمی‌توان كنترل كرد و تحمل بعضی رفتارها از هر كه باشد را ندارند. جهت‌گیری عموم رجال سیاسی نظامی نیز همین بود كه تا د رموضع قدرتیم و موتور جنگ بر روی دور پیروزی‌ افتتاده تكلیف آنرا معین كنیم.
اما پیروزی‌ها و پیشروی‌ها و بازپس‌گیری مناطق اشغالی در سال ۶۱ ایران را در موقعیتی قرار داد كه تصمیمگیری درباره نحوه ادامه جنگ را دشوار می‌كرد. اما دستور داده بودند كه پس از رسیدن به مرزها پیشروی متوقف شود. نیروهای مردمی زیادی طبق آمار و اطلاعات سپاه از آغاز عملیات‌های چهارگانه تا پایان فتح خرمشهر به منطقه سرازیر شدند به صورتی كه منحنی جذب نیرو رشد فوق‌العاده‌ای را نشان می‌داد فشارهای بین‌المللی هم برای تحمیل صلح به ایران هر روز رو به افزایش بود. هنوز بخشی از مناطق كشور در اشغال دشمن بود و بازپس‌گیری آنها هم غیرممكن و در این شرایط بود كه عراق پیشنهاد صلح را مطرح می‌كرد.
قاعدتا پس از شكست‌های پی‌درپی و عقب نشینی‌ها باید عراق در موضع انفعال و ضعف قرار می‌گرفت و به شرایط ایران تن می‌داد ولی در پیشنهادهای صلح اصلا به این موضوع توجهی نمی‌شد. فقط مقصود آتش‌بس بود ولاغیر . مثل همان هفته دوم جنگ كه عراق درخواست آتش‌بس می‌داد در حالی كه به اندازه یك استان كشور را در تصرف داشت و مقامات ایرانی هم گفتند كه تا زمانی كه یك سرباز عراقی در خاك ایران باشد فكر كردن به صلح هم بی‌معناست و ما از طولانی شدن جنگ هم هراس نداریم. این بار هم در عموم پیشنهادهای صلح اكثر شرایط ایران از جمله تعین متجاوز، حالی كردن مناطق اشغالی ، تعیین دقیق‌مرزها پرداخت غرامت و …. نادیده گرفته می‌شد. بنابراین طبیعی بود كه به حكم عقل و منطقل چنین صلحی پذیرفته نشود.
در این شرایط بودكه حضرت امام ضمن اینكه مثل همیشه بر صلح عادلانه تأكید كردند بار دیگر پیش شرط‌های ایران برای صلح را این گونه تعیین كردند، «ما همان مطلبی كه از اول گفتیم، همه دولتمردان ما همان مطلب را می‌گویند باید بی‌قید و شرط اینها بیرون بروند … باید تمام ضررهایی كه به ما وارد كرده‌اند ما حالا مقدارش را نمی‌دانیم كارشناس باید بیاید بگردد و مقدارش را معلوم كند كه چقدر مقدارش اس آن هم باید تحقق پیدا كند و باید مجرم هم معلوم بشود كه چه كسی است» به این ترتیب پذیرش صلح از طرف ایران منوط به شرایطی شد كه عراق و جامعه بین‌الملل به آنها تن نمی‌دادند.
اما نگهداشتن نیروهای متجاوز عراقی بر سر مرزهای جنگ برای ایران خالی از ضرر نبود از جمله:
۱ـ۳) حمله نكردن به دشمن درحالی كه او هم توان هیچ‌گونه تهاجمی را نداشت آرامشی بر منطقه جنگی حاكم می‌كرد كه جز ایجاد خستگی و تضعیف روحیه ثمری برای ارتش و سپاه ایران نداشت چرا كه هر روز نیروهای آماده و پر انرژی ما باید منتظر می‌نشستند تا شاید اگر حمله‌ای شد مقاومت كنند.
۲ـ۳) عراق فرصت كار و بدست می‌آورد تا با استفاده از آرامش حاكم بر ترمیم نیروی زمینی ازكار افتاده خود بپردازد.
۳ـ۳) توپخانه دوربرد عراق از نزدیكترین نقطه به مرز خاك ایران را هدف قرار می‌داد در صورتی كه اگر نیروهای عراقی كمی عقب‌تر رانده می‌شدند برد توپ‌ها كفایت هدف‌گیری خاك را نمی‌كرد.
۴ـ۳) باز پس‌گیری مناطق اشغالی از درون خاك خودمان غیرممكن بود چرا كه نیروهای عراقی بر ارتفاعات مستقر بودندو هر گونه حمله از طرف ما با شكست مواجه می‌شد.
۵ـ۳) تضمینی وجود نداشت كه آینده در موقعیتی بهتر از این موقعیت قرار گیریم و از نظر نظامی بهترین فرصت بوجود آمده بود. فرماندهان جنگ هر روز دلایل خود را كه بخشی از آنها ذكر شد خدمت امام مطرح می‌كردند و مصرانه درخواست داشتند كه ایشان اجازه ورود به خاك عراق را صادر نمایند. پس از چندی كه امام دلایل را كافی و حجت را تمام دیدند مجوز لازم را دادند. به این ترتیب بود كه تعقیب متجاوز و به موازات آن تلاش برای آزادسازی سومار و مهران آغاز شد.۴ـ پیشروی درخاك عراق
در ابتدای تابستان ۶۱ اول عملیات رمضان طراحی و به اجرا در آمد و به دنبال آن هم عملیات والفجر مقدماتی و والفجر ۱ كه در مجموع به موفقیت چندانی هم همراه نبودند. ولی همین نبردهای ابتدای كه در طول ۶ ماه صورت گرفت تغییر شگرفی در مواضع كلیه بخش‌های انقلاب اسلامی نسبت به جنگ بوجود آورد. تأثیرگذاری سیاست بر جنگ و اختلاف نظر مسؤولان سیاسی و فرماندهان نظامی در این دوره كاملا آشكار است.
در بخش سیاسی كشور تأثیر مستقیم این نبردها این بود كه در تصور آسان بودن پیشروی سریع در خاك عراق تردیدهای جدی بوجود آورد و مسؤولین كشور كه تنها به انگیزه كسب پیروزی‌های نظامی به منظور دریافت امتیازاتت سیاسی با ادامه جنگ موافق بودند از آن پس به هر چه كوتاهتر شدن جنگ و هر چه بیشتر شدن امتیازات دریافتی از عراق می‌اندیشیدند. در حالی كه عراق جنگ را به عنوان مسأله اصلی خود تلقی می‌كرد در ایران نگها به جنگ به چشم واقعه‌ای موقت و زودگذر بود و تأثیر مستقیم این نگاه این بودكه استراتژی بزرگ كشور استراتژی نظامی نبود بلكه دنبال كردن راه‌كارهای دیپلماتیك برای رسیدن به صلحی شرافتمندانه و در كنار آن دفاع از كشور در حد نیاز بود. طولی نكشید كه یكسری از شخصیت‌های سیاسی شروع به بیان حرف‌هایی مبنی بر پایان دادن به جنگ كردند. برخی می‌گفتندهمان پس از فتح خرمشهر بهتر بود صلح را می‌پذیرفتیم و یكسری دیگری می‌گفتند هنوز هم دیر نشده و هم‌ اكنون زمان مناسبت‌تر است. اما این اظهارنظرها در حالی بیان می‌شد كه عراق همانطور كه ذكر شد جنگ را در رأس مسایل كشورش قرار داده بود. گلوله‌باران مناطق مرزی تا حد توان ، تجاوزات هوایی ، مقامات جدی در مناطق اشغال شده خاك ایران و اخبار موثق از تقویت منابع انسانی و تجهیزات نظامی همگی مؤید این موضوع بودند بنابراین مسلم بود كه پذیرش صلح در قالب قطعنامه ۵۱۴ سازمان ملل برای ایران چند پیامد داشت:
الف. از دست دادن مناطق اشغالی خاك ایران به بهانه ادعای عراق در مورد اروند.
ب. مشخص نشدن متجاوز و بالطبع عدم توانایی غرامت خواهی
ج. تجهیز ارتش عراق و حمله مجدد
بر این اساس بود كه برای مسؤولان كشور مشخص شدكه ادامه جنگ پیشروی‌های بیشتر و تحت فشار گذاشتن عراق و بالطبع جوامع بین‌الملل از این طریق تنها راه دادخواهی در دنیای بی‌رحمی بود كه ایران مظلوم‌ترین كشور آن به حساب می‌آمد.
۵ـ موضع امام در قبال ادامه جنگ
در آستانه عملیات رمضان قطعنامه ۵۱۴ توسط سازمان ملل تنظیم شد كه در آن موضوع تعیین متجاوز پرداخت غرامت اصلا نیامده بود و فقط كمی به مسایل مرزی پرداخته بودند. دكتر محمدجواد لاریجانی قائم مقام وزیر خارجه وقت می‌گوید «وقتی با آیت‌الله خامنه‌ای و حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی و مهندس میرحسین موسوی به این نتیجه رسیدیم كه سعی كنیم به نوعی آتش‌بس را بپذیریم خدمت حضرت امام رسیدیم ایشان فرمودند آتش‌بس ضروری است منتهی باید مسأله مشخص بشود و آن اینكه مسؤول تجاوز معرفی شود. آتش‌بس كه بد نیست».
مسؤولان درجه یك نظام هم می‌دانستند كه این آتش‌بس نه دوامی دارد و نه ارزشی اما جو موجود و ترس از پیامدهای طولانی شدن جنگ نیز آنها را در فضایی پر از شك و تردید قرار داده بود. اگر به همان ترتیب زمان می‌گذشت و مسؤولان در عالم تردید باقی می‌ماندند هم دامنه اختلافات بیشتر می‌شد و هم اینكه به ازای هر روز از نظر نظامی به نوعی ایران یك گام از دشمن عقب می‌ماند.
امام در آن زمان با رهبری قاطع خویش موضع صحیح كه همان بسیج امكانات برای ادامه جنگ تا رسیدن به نتیجه‌ای قابل قبول بود را تقویت و تثبیت كردند و به اگر و اماها پایان دادند. ایشان باز هم بر موضع همیشگی خویش كه از ابتدای جنگ داشتند تأكید كردند: «از اول من گفته‌ام كه ما به شرط اینكه پیروز بشویم به میدان نیامده‌ایم ما برای ادای یك وظیفه اسلامی ، وجدانی ، ملی وارد شده‌ایم در این میان» اینطور نگاه تكلیفی به جنگ باعث می شود كه افراد هم خود را مكلف ببینند و بعد ارزیابی كنندكه به حكم وظیفه چه نقشی را باید ایفا نمایند و بالطبع تأثیر مثبتی در همكاری و مشاركت مردم در جنگ داشته است. از آنجا كه نمونه آرمانی ما شیعیان سیره ائمه (ع) می‌باشد امام با مثالی به تعمیم سیره عملی امام علی (ع) پرداخته و می‌فرمایند: «فرض كنیم كه حضرت امیر (ع) امروز د رایران بود و رییس دولت بود وملاحظه می‌كرد كه یك جمعیتی صدام و آنهایی كه با او موافقند یعنی همه دولت‌های دنیا به استثنای بعضی این هجوم كرده است به ایران و خرابی كرده است و نفوس مردم را تلف كرده است و آواره كرده است و غارت كرده است…. امیرالمؤمنین با این كشوری كه در معرض خطر است چه می‌كرد؟ همه افراد را می‌فرستاد جنگ با فشار اموال اشخاصی كه ثروتمند بودند و اینها را می‌گرفت و می‌فرستاد و اگر نمی‌رسید عبای خویش را می‌داد، عبای من را هم می‌داد ، كلاه شما را هم می‌داد برای حفظ كشور اسلام برای حفظ نوامیس خود این مردم». وقتی مردم از زبان مرجعی كه در جایگاه دینی و سیاسی حضرت امیر (ع) در زمان خود نشسته است اینگونه می‌شنوند اگر به آن امام معصوم اعتقاد قلبی و به این رهبر مشروع التزام عملی داشته باشند ـ كه عموم مردم ایران در آن زمان داشتند. حتما به همه فرامین رهر خویش جامعه عمل خواهند پوشاند.
ایشان در پاسخ به اتهام جنگ طلبی ایران در تشریح اوضاع همه كارها را در راستای دفاع قلمداد كرده ، می‌گویند «برای دفاع از كشور خودمان و دفاع از ملت مظلوم خودمان وارد عراق شدیم برای اینكه نگذاریم هر روز آبادان و اهواز و اینجاها مورد حمله آنها واقع بشود و مورد توپ‌های دور برد آنها و موشك‌های آنها باشد و می‌خواهیم اینها را به حدی برسانیم كه نتوانند این كار را بكنند».
اما از آنجا كه نمی‌خواستند ـ و به صلاح كشور هم نبود‌ ـ كه خللی در انسجام مردم ایجاد شود آنهایی را پس از عزم ملی برای دفاع از كشرو هنوز هم دم از صلح می‌زدند به شدت تخطئه كردند. در تاریخ معاصر ایران داستانی كه چندین بار در مقاطع مختلف تكرار شده علم شدن ملی‌گرایی و خلق پرستی در مقابل پرچم اسلام است و متأسفانه در عموم دفعات و با قدرت زیاد ضرباتی گاه جبران ناپذیر بر جبهه اسلام وارد كرده است. در سال‌های مورد نظر ما هم كسانی كه از شجاعت و خطرپذیری كمی برخوردار بودند باز هم از این حربه استفاده كرده و قربانی شدن ملت و میهن را مستمسك مخالفت و كارشكنی خود قرار دادند. امام نیز كه تفاومت مشهودی با همه رهبران اسلامی در طول تاریخ ایران داشتند به هیچ وجه كوتاه نیامده و در پاسخ راجع به آنها گفتند «‌آنهایی كه از ما می‌‌خواهند با صدام صلح كنیم و به جنگ ادامه ندهیم آنها صلح آمریكایی می‌خواهند بعضی از آنها سر تا قدمشان آمریكایی است و از عمال شاه سابق بودند و حالا اسلامی شده‌اند و برای وطنشان و برای حفظ خون مردم وطنشان ناله می‌كنند و اشك تمساح می‌ریزند». در مجموع امام جنگ را مشروعیت دینی بخشیده و بالاتر اینكه تقدیس كردند ایشان در همان اوایل بارها و بازها جنگ را رحمت‌اللهی و عامل رستگاری تشیع معرفی كردند و از حضرت امیر نقل می‌كردند كه :«ان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله الخاصه اولیائه» مردم ایران هم از عمق وجود به كلام امام ایمان داشتند و رزمندگان اسلام بر خود می‌بالیدند كه امامشان آنها را از مجاهدین می‌داند و نه قاعدین.
به این شكل بودكه امام وحدت و انسجام ملی و احول مسأله جنگ بوجود آوردند و با رهبری ایشان بود كه آن روز عموم مردم ایران پذیرفتند «ما امروز در رأس مسایلمان جنگ است. اگر یك روز غفلت كنیم حمله خواهد كرد» من به ملت ایران عرض می‌كنم كه به همه مصمم باشید و مجهز … برای جنگ بیشتر مهیا شوید كه دفاع از اسلام است ، دفاع از نوامیس مسلمین است . دفاع از قرآن كریم است، دفاع از ملت ایران است و ملت‌های دیگر است و ما باید با قدرت بایستیم و هیچ عقب‌نشینی نكنیم». تعمیم تأثیرات جنگ به ساختار فرهنگی جامعه و در ارتباط مستقیم گذاشتن آن با ارزش‌های حاكم مثل اسلام ، نوامیس قرآن ، ملت و …. هنری غیرقابل انكار در رهبری حضرت امام است. چرا كه جریان تبدیل شدن ارزش به هنجار و همچنین جریان درونی شدن ارزش‌ها و هنجارها زمانی كه آنها با ارزش‌های قدیمی و هنجارهای درونی افراد در ارتباط تنگاتنگ قرار گیرند بسیار كوتاه می‌گردد. نتایج تحقیقات مختلف عموما به عنوان تأییدی بر این نظریه است كه «اهداف سازمان در عمل تنها زمانی قابل دستیابی است كه این اهداف به سطح ساختارهای كوچك وغیررسمی انتقال داده شود و به ارزش‌ها و ملاك‌های حاصل تغییر شكل یابند». و چیزی كه در رابطه با انتظارات و توافق وكارآیی سازمان می‌ـوان به نحو مثبت ارزیابی كرد این است كه «تركیب و ادغام رهبری و رسمی و غیررسمی بهترین نتیجه و ثمره را به بار می‌آورد».
۶ـ جنگ تبلیغاتی
۱ـ۶) عملیات تبلیغاتی عراق علیه ایران
عراق از ابتدای جنگ در مقابل فشار تبلیغاتی كه از جانب ایران وارد می‌شد و به عتل عمق اثر بخشی كلام امام بر مردم عراق و حتی ارتش آن كشور سعی در مشروعیت بخشیدن به صدام و حزب بعث داشت. آنها برای ملت خویش چهره‌ای منفی از ایران ترسیم می‌كردند و صدام را ابرمرد و منجی معرفی می‌نمودند. همه تلاش‌ حزب بعث این بود كه صدام در مقابل ایدئولوگ و نجات دهنده اعراب معرفی شود. همچنین به موازات این تلاش مضاعفی را برای تخریب جمهوری اسلامی ایران و مسؤولان آن بویژه حضرت امام مصروف می‌داشت. عده محورهای تبلیغات دولت عراق علیه ایران به طور خلاصه به شرح زیر می‌باشد:
ـ ضد اسلامی بودن ایرانیان و بخصوص دولت ایران
ـ آتش‌پرست و مجوس بودن مردم ایران
ـ قتل عام اسرای عراقی در ایران
ـ اعزام كودكان ۹ ساله به جبهه بدون آموزش و بدون اسلحه
ـ تعطیل كردن مدارس و فرستادن اجباری دانش‌آموزان به علت كمبود نیرو
ـ استفاده ابزاری از جنگ برای سركوب رقبای داخلی
ـ به خدمت گرفتن اجباری اقوام غیرفارس مثل كرد و ترك و لر
ـ ارتباط با اسرائیل و آمریكا
هرچند عمده این تبلیغات در اثر اغراق زیاد خیلی قابل پذیرش نبود ولی در برخی موارد هم فشار تبلیغاتی رژیم و عراق برای ایران دردسر زا می‌شد حتی مثلا سازمان ملل و سازمان جهانی حقوق بشر و مورد فرستادن كودكان به جنگ كرارا به ایران تذكر می‌دادند.
۲ـ۶) ایران و جنگ تحمیلی
امام تا آنجا كه ممكن بود شایعات اساسی‌تر و حساس‌تر را بی‌جواب نمی‌گذاشتند مثلا در مورد رابطه ایران با آمریكا و اسرائیل كه به میزان وسیعی در كل جهان بخصوص منطقه پخش شده بود فرمودند «ما تا آخر ایستاده‌ایم و با آمریكا روابط ایجاد نخواهیم كرد مگر اینكه آدم بشود و از ظلم كردن دست بردارد. ... مع ذالك می‌بینید شیاطین ... می‌گویند ایران با اسرائیل و آمریكا رابطه دارد» و یا در مورد اسلام‌خواهی و مسلمانی صدام به شهید كردن علما توسط او اشاره می‌كنند و به عنوان یك شاهد عینی از عملكرد او می‌گویند «صدام از زمانی كه من در نجف تبعید بودم در بین مردم به عنوان مخالف اسلام و جلادی و خونخواری معروف بود ... وقتی رییس جمهور شد به اسم اینكه ایران و ایرانی‌ها فارس و مجوسند با تحریك آمریكا از زمین و دریا و هوا به ایران حمله كرد»
اما به طور كلی ایران به اندازه عراق در بعد تبلیغاتی موفق نبود چون اولا خود ایران هیچ رسانه فعال و بین‌المللی نداشت و ثانیا هیج كشوری با این خصوصیت حامی ایران نبود حجت‌الاسلام حكیم كه از فضایی خارج از ایران می‌توانست به تحولات بنگرد گفته است « كلیه رسانه های غربی تلاش می‌كنند ایران را به انزوا بكشانند و تا حدودی هم موفق شده‌اند ولی متأسفانه ایران در معرفی چهره واقعی انقلاب موفق نبوده است».۷ـ ردپای آمریكا و مسیر ادامه جنگ
گردانندگان سیاست آمریكا یا به قول سی.رایت میلز همان برگزیدگان قدرت آن كشور كه عمدتا صهیونیست هستند پیش از آنكه به منافع حكومت آمریكا درجنگ ایران و عراق فكر كنند با توجه به تأثیر مثبت این منازعه بر حیات سیاسی نامشروع رژیم صهیونیستی آتش آنرا بر افروخته و گرم نگه می‌داشتند.
اسحاق شامیر در همان سال‌ها گفته بود. این جنگ باید ادامه پیدا كند زیرا ادامه آن به طولانی‌تر شدن عمر اسرائیل كمك می‌كند». این اظهارات صریح و بی‌شرمانه مؤید تحلیل ایران بود كه علت جنگ را ترس از به خطر افتادن منافع اسرائیل در منطقه پس از سقوط حكومت پهلوی می‌دانست . تمام تلاش آمریكا این بود كه جنگ را در حالتی بینابین نگه دارد برای بدست آوردن نتایجی از قبیل اینكه:
ـ بتواند هر روز منطقه را از خطر ایران بترساند تا جمهوری اسلامی روز منزوی‌تر شود
ـ بتواند در گرماگرم جنگ به كشورهای حوزه خلیج فارس اسلحه و ادوات نظامی بفروشد
ـ در سطح جهانی ایران را به جایی برساند كه چاره ای جز دوستی با آمریكا نداشته باشد.
مقامات آمریكایی بنابر اظهارات خودشان می‌دیدند كه «ایران منابع اندكی در اختیار دارد، از نظر دیپلماتیك منزوی است و از نظر سلاح در مضیقه» كه همه این شرایط برای منافع آنها ارضا كننده خواهد بود. با نگاه به این شرایط بودك ه بعدها آمریكایی‌ها اعتراف كردند «ما در ابتدا می‌گفتیم بگدارید ایران و عراق هر چه قدر می‌خواهند به جان یكدیگر بیفتند».
یك نكته مهم را باید در اینجا مدنظر قرار داد و آن اینكه هدف آمریكا فقط برقراری جنگ بود نه شكست ایران. آمریكا جنگ ایران و عراق را در توازن می‌خواست چرا كه از منظر آمریكا سقوط ایران ممكن بود باعث تجربه كشور یا حاكم شدن حزب توده و بالطبع شوروی گردد و از طرفی پیروزی عراق هم مطلوب نبود چرا كه ممكن بود عراق را تبدیل به قدرت مطلق منطقه بكند و این تهدیدی برای كشورهای عربی و بالطبع منافع جهان غرب در این منطقه بود.
۱ـ۷) حمایت‌های آمریكا از عراق
پس از پیشروی‌های ایران حفظ توازنی كه از آن سخن گفتیم نیاز به قدرتمند شدن عراق داشت. در همین راستا آمریكا حمایت‌های آشكار خود از رژیم عراق را آغاز كرد. برژینسكی مشاور امنیت‌ ملی كارتر گفت «آمریكا باید در جهت متوقف كردن انقلاب اسلامی كاملا از رژیم عراق پشتیبانی كند و با صدام روابط فوق‌العاده برقرار كند، ماسكی وزیر امور خارجه آمریكا با دیدار وزیر خارجه عراق در نیویورك مذاكراتی انجام داد ، كیسینجر مخفیانه به عراق سفر كرد ، كنگره آمریكا به درخواست دولت ، عراق را از لیست حامیان تروریست حذف كرد تا بتواند سلاح به آن كشور بدهد و تصویب كرد كه ۹ میلیارد دلار اعتبار برای عراق طی سال‌های ۸۲ تا ۸۵ اختصاص داده شود. ۲/۱ میلیارد دلار هم از طرف دولت به شركت‌های خصوصی وام اعطا شد تا خط لوله نفت عراق را از طریق اردن احداث كنند. سیا هم موظف شده بود اطلاعات ماهواره‌ای خود را از ایران در اختیار عراق قرار دهد.
۲ـ۷) جنگ نفت‌كش‌ها اولین حضور نظامی آمریكا
آغاز اقدامات عملی آمریكا بر ضد ایران جنگ نفتكش‌ها بود كه با یك طراحی حساب شده نتایج بسیار مطلوبی برای آمریكا به بار آورد. جنگ نفتكش‌ها با كمك فرانسه در سال ۶۲ آغاز شد. آنها عراق را با هواپیماهای سوپر استاندارد فرانسوی تجهیز كردند كه به عراق توانایی می‌داد با موشك‌های اگزوسه نفتكش‌های ایران را هدف قرار دهد
۱ـ۲ـ۷) تأثیر جنگ نفتكش‌ها بر ایران
الف ـ كاهش تولید و صدور نفت كه چون عمده درآمد ایران از فروش نفت بود باعث كاهش شدید درآمدها می‌شد
ب‌ ـ افزایش هزینه‌های تولید و استخراج نفت
ج ـ افزایش هزینه‌های صدور به خصوص حق بیمه محمولات و حق سورشارژ كشتی‌های تجاری
د‌ ـ افزایش صدور نفت اعراب حوزه خلیج فارس و كم رنگ شدن نقش ایران در بازار نفت
۲ـ۲ـ۷) تأثیر جنگ نفتكش‌ها بر عراق
الف ـ كاهش قیمت نفت و افزایش هزینه‌ها یصدور كه نتیجه‌اش كاهش درآمدها بود
ب ـ‌احتیاج بیشتر عراق به كمك‌های آمریكا و حامیان عرب كه خود ۳ نتیجه داشت
ج ـ صدام بیشتر تابع آمریكا می‌شد
د ـ شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس با افزایش درآمد بیشتر خود را مدیون آمریكا می‌دانستند
ه‌ ـ اعراب با كمك‌های خود به عراق هر روز صدام را وامدارتر و دست‌های خود را آلوده‌تر به جنگ می‌كردند
این برنامه از پیش طراحی شده پس از اجرا علاوه بر همه منافع فوق بهانه‌ای هم بدست آمریكا داد تا برای كنترل از نزدیك جنگ وارد خلیج‌فارس شود و آن بهانه اسكورت كشتی‌های كویتی به درخواست آن كشور با توجه به ناامنی خلیج‌فارس بود.
۸ـ امام خمینی و اندیشه اتحاد اسلامی
حضرت امام بر اساس تحلیل خود از منطقه ذره‌ای امید به هیچ یك از حكومت‌های اطراف نداشتند. ندای ایشان در عرصه بین‌الملل فراید مظلومیت ملت انقلابی ایران بود، ایشان با دلی آكنده از درد می‌فرمودند. ما در منطقهای به زندگی مرگبار خود ادامه می‌دهیم كه اكثر حكما آن چشم و گوش بسته تحت فرمان آمریكا به جنایات اسرائیل و حزب بعث عراق مشروعیت می‌دهند و یا در جمع مهمانان خارجی دهه فجر فرموده ما كشورمان ، كشوری است كه جز خداوند تبارك و تعالی پناهی ندارد، این فریاد مظلومیت خود عامل دیگری بر وحدت مردم بود زیرا بر خلاف قبل از انقلاب كه وسعت جنایات آمریكا بواسطه ، رژیم پهلوی نیاز به روشنگری رهبران انقلابی داشت این بار چنگال خونین قدرت‌های ستمگر جهانیرا همه مردم بالای سر تك تك خودشان احساس می‌كردند و هر روز بر حقانیت موضع خودشان كه خط امام بود بیشتر پی می‌بردند كه نتیجه‌اش انسجام مضاعف بود.
امام بارها سران عرب منطقه را نصیحت كرده بودند ولی آنها هر روز از مواضع اسلامی و ضد اسرائیلی خویش عقب‌نشینی می‌كردند. كشورهای عربی از آنجا كه قدرت خود را بسیار كمتر از آن ارزیابی می‌كردند كه بتوانند در مقابل غرب قد علم كنند ـ شاید درسی بود كه از جنگ ۶ روزه با اسرائیل گرفتند ـ خود را ناچار می‌دیدند در زیر علم قدرتی بزرگتر باشد. امامدر دفاعات متعدد آنها را به حمایت از ایران و وحدت با دیگر مسلمین دعوت كرده بودند ولی بیش از آنكه به اسلام ایمان داشته باشند از آمریكا می‌ترسیدند. حتی دولت خودگردان فلسطین كه همان حیات دوباره خود را مدیون انقلاب اسلامی ایران بود. از ابتدا جنگ اعلام بی‌طرفی كرد دولتی كه نه بسط یدی داشت و نه قدرتی.
شیوخ عرب آنقدر مرعوب قدرت آمریكا شده بودند كه هر روز طرحی را برای صلح با اسرائیل دست و پا می‌كردند. یك روز معاهده كمپ دیوید در روز دیگر طرح ۸ ماده‌ای فهد. امام خمینی پس از فتح خرمشهر با ادبیات سیاسی خاصی خطاب به اعراب كه ناشی از ناامیدی نسبت به اصلاح آنان بود صریحا آنها را تهدید كردند تا اگر به دامن اسلام پناه نمی‌آورند لااقل با خیال آسوده هم جذب آمریكا نشوند. ایشان در پیامی كه به مناسبت فتح خرمشهر صادر كردند در مورد همان طرح‌ها فرمودند. «ما خطر بزرگ برای كشورهای اسلامی خصوصا حرمین شریفین می‌دانیم. اسلام به ما اجازه سكوت نمی‌دهد. و یا در آستانه حج و زمانی كه زمزمه‌های ـ مبنی بر محروم كردن ایران از آن بود فرمودند «من به حكومت‌های اطراف خلیج و به حكومت‌های منطقه هشدار می‌دهیم كه دست از مخالفت با ایران و مساعدت با صدام بردارند .... ننشینند در كاخ‌های بزرگ خودشان و خیال كنند كه حالا كه در كاخ هستیم پس به ایران هم می‌توانیم چه بكنیم. خدا نكند كه امسال حجاج ایرانی نروند به مكه و خدا نكند كه این اسباب نشوند كه اسلام و مسلمین انفجار در آنها حاصل بشود و دیگر نه شیخی وجود پیدا بشود و نه از بستگان آمریكا»
جهان غرب از اتحاد احتمالی دنیای اسلام هراس داشت امام این را می‌دانستند و مدام تذكر می‌دادند. آمریكا می‌ترسد چنانچه صدام از بین برود .... ملت عراق یك حكومتی خودش تأسیس می‌كند موافق میل خودش اسلامی و اگر ایران و عراق به هم پیوند پیدا كنند و اتصال پیدا كنند سایر این كشورهای كوچولویی كه در منطقه هست آن هم به اینها می‌پیوندند و آمریكا از این منطقه ارزخیز كه برای او حاضر است هزاران لشكر خودش را از بین ببرد محروم خواهد شد» با این تحلیل بود كه خطاب به اعراب می‌گفتند: «شماها چه داعی دارید كه دایما دم از این می‌زنید كه ایران خطر است برای ما؟ ایران خطر است برای آمریكا ایران خطر است برای شوروی ، نه برای شما ، ایران رحمت است برای شما»
۹ـ شرایط و وقایع سال‌های ۶۲ تا ۶۵
۱ـ۹) همانطور كه قبلا اشاره شد پیروزی‌های بعد از فتح خرمشهر و پیشروی‌های درون خاكعراق آنقدر چشمگیر نبود. طبق اطلاعات و آمار سیاه مثلا در یكی از موفق‌ترین عملیات‌های بزرگ یعنی خبر حدود ۴۰% از اهداف مورد نظر تأمین شد. بعد از آن هم هر روز به علت تجهیز عراق مقابله دشوارتر می‌شد با در نظر گرفتن اینكه ایران هم مجبور بود به جز جبهه غرب و جنوب بخشی از نیروی خود را صرف مقابله جنگ نفتكش‌ها در خلیج فارس كند.
۲ـ۹) آمریكا پس از فتح خرمشهر برای اینكه ایران را دچار تشتت نیرو كند و از قدرت پیشروی ایران در عراق بكاهد توسط اسرائیل حمله به جنوب لبنان را ترتیب داد. توقع هم این بودكه ایران به خاطر حساسیت خاصی كه روی لبنان دارد بخشی از نیرو و تجهیزات خود را به آنجا منتقل كند. امام هر چند به زعم خودشان دیر ولی واقعا خیلی زود این مسأله را دریافته بودند. ایشان در یك سخنرانی فرمودند: «آمریكا ـ یك توطئه دیگری عمیق‌تر اجرا كرده است كه در این توطئه ما هم یك قدری باز می‌خوردیم و او این است كه یك نقطه‌ای كه پیش ما خیلی بزرگ است و ما نسبت به او حساسیت زیاد داریم آن غائله را پیش آورد تا اینكه ملت ما را از آن مطلبی كه در كشور خودش می‌گذرد و از آن جنگی كه در كشورخودش می‌گذرد غافل كند، قضیه هجوم اسرائیل به لبنان» و بعد به عنوان اینكه تكلیف دولت و ملت ایران را در این زمینه مشخص كرده باشند فرمودند «باید همه ملت ما و همه دولتمردان ما توجه به این معنا داشته باشند كه در عین حال كه ما لبنان را با ایران از حیث مصالح و مفاسد جدا نمی‌دانیم لكن نباید كاری بكنیم كه نتوانیم هم لبنان را و هم ایران را نجات دهیم ... ما راهمان این است كه باید از راه شكست عراق دنبال لبنان برویم».
البته از كمك‌های مخفی و موضع‌گیری صریح نسبت به این موضوع هیچ‌گاه حكومت ایران و خود حضرت امام غافل نشدند. مثلا در پاسخ به تبلیغات حكومت عراق برای صلح می‌گفتند «صلح‌طلبی شما مثل صلح‌طلبی اسرائیل است ـ یعنی واد شده است و شهرهای لبنان را گرفته است و حالا می‌گوید كه با ما بیایید دیگر آتش بس كنیم». و این نشان می‌داد كه هنوز لبنان برای ایران یك دغدغه است.
۳ـ۹) در كنار تحریم‌هایی كه علیه ایران اجرا می‌شد بلوكغرب می‌كوشید تا با در اختیار گذاشتن فن‌آوری‌های پیشرفته نظامی و سلاح‌های كشتار جمعی عراق را هر چه بیشتر تقویت كند كه در نتیجه بمباران تأسیسات اقتصادی ایران در همین ایام شكل گسترده‌تری به خود گرفت. به موازات این حمایت‌ها ابرقدرت شرق هم عملا و به شدت با ایران بر سر دشمنی افتاد. شوروی در ابتدای جنگ هر چند حمایتی از ایران نمی‌كرد ولی در فهرست پشتیبانان تمام عیار صدام هم قرار نداشت. چرا كه به عنوان قدتر مقابل آمریكا نمی‌خواست در این جنگ با او هم پیمان شود. شاید این تصور را هم روس‌ها داشتند كه در صورت پیروزی ایران از منفع منطقه بی‌نصیب نمانند. اما پس از چندی آشكارا تغییر موضع داده و كمك‌های شایانی به حكومت عراق كردند. این تغییر موضع چند علت داشت:
الف ـ ایران به خواسته‌ روس‌ها مبنی بر حمایت نكردن مجاهدین افغانی تن نداد.
ب ـ شوروی از آمریكا بر سر موضوع افغانستان امتیازاتی گرفت تا یكه تاز آن منطقه باشد و در قبال آن عراق را یاری كند.
ج‌ ـ انحلال حزب توده در سال ۶۲ و دستگیری سران آن هم برای شوروی بسیار گران تمام شد. زیرا اركان اصلی این حزب همه جاسوس روس‌ها در ایران بودند و اعترافات و محاكمه آنها نه تنها شوروی را آزاد می‌داد بلكه آینده منافع آن دولت در ایران را در پرده‌ای از ابهام فرو می‌برد.
در مجموع شوروی پس از این چرخش ابتدا نیروی هوایی عراق را مجهز به میگ‌های ۲۵ كرد كه با آن نیرو قدرت می‌داد بالاتر از سقف برد پدافند هوایی ایران پرواز كنند و به سادگی در آسمان شهرهای ایران خصوصا تهران ظاهر شد، و بمباران نمایند. و در حركت بعد هم لیبی را وادار كرد تا كارشناسان نظامی خود را پس از خرابكاری در سیستم هدایت موشك‌های زمین به زمین اسكاد و موشك‌های زمین به هوایسام از ایران خارج كند كه اولا قدرت مقابله موشكی ایران از بین می‌رفت و ثانیا از كار افتادن موشك‌های زمین به هوا پدافند هوایی تهران را بسیار ضعیف كرده بود كه باعث قدرت میگ‌های عراقی می‌شد.
البته پس از چندی كارشناسان ایرانی در میان ناباوری همگان این موشك‌ها را راه‌اندازی كردند ولی خسارات و تلفات این دوره بیش از اندازه بود. حكومت عراق هم چون به هیچ مرا می‌پایند نبود با بی‌رحمی تمام اهداف غیرنظامی را تخریب می‌كرد. توینبی می‌گوید: جنگ‌های ملی‌گرایانه بی‌رحمانه‌تر از جنگ های مذهبی است زیرا موضع یا بهاه دشمن‌ها كمتر معنوی و بیشتر مادی است». بگذریم از اینكه نه تها اهداف عراق ملی‌گرایانه نبود بلكه حزبی و تابع منافع آمریكا بود و بالطبع با وحشیگری تمام به ایران هجوم می‌آورد.۱۰ـ وضعیت داخلی ایران پس از فتح خرمشهر
بعد از حذف بنی‌صدر دیگر هیچ نظارتی بر عملكردها نبود كه این دو علت داشت یكی اعتماد مسؤولان رده بالای نظام به یكدیگر و دیگری شرایط بحرانی جنگ و لزوم یكدستی فضای سیاسی.
امام با هدف تمركز دادن سیاست داخلی بر جگ به عنوان پشتیبانی قاطع از اركان نظام فرمودند، من اعلام می‌كنم به همه ملت كه امورز مخالفت با دولت ، مخالفت با مجلس ، مخالفت با جمهوری اسلامی، مخالفت با ارگان‌هایی كه در جمهوری اسلامی است مخالفت با اسلام است و موجب تباهی در این كشور و این ملت است.
در اثر این حمایت بی‌چون و چرا كم‌كم تفكری بر كشور حاكم شد كه هرگونه انتقاد و تخرب را عین كفرتلقی می‌كرد. بنابراین هیچ ارزیابی از عملكردها ارایه نمی‌شد. از طرف دیگر هر روز مسؤولان و برنامه‌ریزان نظامی عدم توفیقات را به عوامل خارجی نسبت می‌دادند و مسؤولان اقتصادی مشكلات را به جنگ، در نتیجه فضایی بوجود آمده بود كه هیچ مسؤول ایرانی خطا كار به حساب نمی‌آمد. البته بسته بودن فضای سیاسی لازمه شرایط جنگ بود ولی تعطیلی باب انتقاد آفتی بود در جهت خودمحوری مسؤولان. همگان در طی سال‌های جنگ آنقدر به این فضا عادت كرده بودند كه مثلا وقتی نخست‌وزیر شنید كه شاید چند وزیرش را مجلس سوم رأی نگیرند استعفا كرد. البته با تذكر امام كه نظارت‌های قانونی را حق همه و مثبت دانستند مهندس موسوی استسعفایش را پس گرفت ولی توجه به این مثال به عنوان نمونه، گوشی‌ای از فضای آن روزها را ترسیم می‌كند.
بعد از فرسایشی شدن جنگ كم كم اختلافات بوجود آمد و تقریبا مرزها مشخص بود هر چند كه مرزبندی‌های فكری و اقدامات عملی به صورت زیرزمینی شكل می‌گرفت. امام كه از این اختلافات كاملا مطلع بودند هر از گاهی به مسؤولان تذكر می‌دادند كه باید این بار بزرگ را به منزل برسانیم و در این راه متحد باشیم و گرایشی خاص به این گروه و آن گروه نداشته باشیم».
سست شدن آرمان‌های اولیه انقلاب و سوءاستفاده برخی سودجویان كه در بحث‌های دولتی فعال بودند باعث شد كه فسادهایی از قبیل احتكار یا اختلاس كم كم نمایان شود. اضافه شدن این مشكلات بر اقتصاد بیمار كشور باعث می‌شد كه با تمام تلاشی كه دولت در جهت رفاه مردم اعمال می‌كرد مشكلی به نام تورم گریبانگیر كشور شود، یكی از نتایج طبیعی تورم آشكار شدن شكاف‌های اقتصادی و پیدایش اختلاف طبقاتی بود.
امام هیچ‌گاه در این دوران منكر مشكلات نبودند یكی از خصوصیات مؤثری كه رهبر را به افراد تحت رهبری نزدیك می‌كند این است كه او در مقام خود نشان دهد كه مشكلات مردم را درك می‌كند و از آنها آگاه است. امام با بیان اینكه «از حیث گرانی ما هم نگران هستیم، از این گرانی همه نگران هستند اما چاره چیست؟» خود و مردم را در یك جایگاه قرار می‌دادند. به عبارت دیگر ضمن قبول مسأله لاینحل بودن آن را با توجه به شرایط صریحا می‌گفتند و امید بیهوده نمی‌دادند. تأثیر این برخورد بر مردمی كه از عمق وجود به رهبر خود ایمان دارند باور مشكلات ، تحمل آنها و یاری رهبری می‌باشد. و از طرفی دیگر امام همیشه مردم را به یاد آرمان‌های انقلاب می‌انداختند. می‌فرمودند «ملتی كه برای شهاد می‌رود ملتی كه زن و مردش عاشق شهادت هستند دیگر از اینكه فلان چیز كم است فلان چیز زیاد است نمی‌نالد ... نرخش كم باشد ، نرخش زیاد باشد».
كلام امام تسكینی بود بر دردهای مردم و باعث می‌شد كه تأثیر این شرایط بر مردم بریدن از امام و انقلاب نباشد بلكه نهایتا وقتی از زبان مسؤولان مشكلات را ناشی از جنگ می‌شنوند كم كم از آن سرد شوند. ولی تأثیر این وضعیت بر مسؤولان مهمتر بود چرا كه در عین ناباوری طبقه جدیدی در كشور بوجود آمد كه سابقه انقلابی داشتند. شعار انقلابی هم می‌دادند ولی از امكانات رفاهی نسبتا بهتری برخوردار بودند. اثر منفی این واقعیت انكار ناشدنی بر مردم از تأثیر فشار اقتصادی آنها بسیار بیشتر بود. امام خمینی در این زمینه همیشه تذكرات را به مسؤولان گوشزد می‌كردند. می‌فرمودند «باید افراد متوجه این معنا باشند كسانی كه واقعا دلشان برای اسلام می‌تپد و برای كشورشان متوجه این معنا باشند كه پست میزان نیست مقام میزان نیست ....». ایشان بخصوص به روحانیت سفارش می‌كردند كه «من از دو جهت نگران هستم یك جهتی كه زی‌طلبگی در بین ما ضعیف بشود یا از بین برود یك جهت دیگر هم اینكه مبادا خدای نخواسته اختلاف پیدا بشود كه هر دو اینها از باب اینكه شما در جایی واقع شده‌اید كه مردم به شما توجه دارند و شما ارشاد می‌خواهید بكنید مردم را مبادا یك وقتی به واسطه خارج شدن ماها از زی‌طلبگی مردم را از ما منصرف كنند كه انصراف از روحانیت منتهی می‌شود به انصراف از اسلام».
۱۱ـ امام با فرمایشی شدن جنگ مقابله می‌كنند.
فرسایشی شدن جنگ و شرایطی كه ذكر آنها گذشت غیر از اینكه در مردم احساس خستگی بوجود می‌آورد ۲ نتیجه دیگرهم داشت: اول اینكه همه مسؤولان كشور چون طی چند سال برنامه‌های خود را با جنگ هماهنگ كرده بودند كم كم به آن عادت كرده و دیگر در برنامه‌ریزی‌ها نگاهشان به جنگ مانند نگاه به یك عنصر همیشگی در حاشیه بقیه مسایل و مسؤولیت‌ها بود. و دوم اینكه رزمندگان و بخصوص داوطلبین بسیجی كه در جبهه‌ها در شرایط نه حمله و نه دفاع قرار گرفته بودند و تنها فعالیت‌شان به غیر از مقاطع خاص و كوتاه عملیات ـ عموما شركت در درگیری‌های كوچك بود، آتش شور و اشتیاقشان آرام آرام فروكش می‌كرد و از شرایط حاكم بر جنگ خسته می‌شدند. افت روحیه رزمندگان از اطمینان فرماندهان به نگه داشتن جنگ در توازن می‌كاست. زیرا «روحیه بالا و خوب نبرد واحدهای مختلف نظامی در شرایط جنگی به عنوان یك شكل ظاهری مضاعفی از انضباط تلقی می‌شود». و از بین رفتن نظم یگان‌ها ممكن بود ضایعات جبران ناپذیری به جبهه خودی بزند. مجموعه این شرایط باعث می‌شد كه به طور كلی جنگ در ایران كم كم علیرغم صلاح كشور و خواست امام در حاشیه قرار گیرد. از آنجا كه انسجام اجتماعی مردم حول مسأله جنگ بود با كم رنگ شدن نقش آن در حیات كشور وحدت مردم نیز دستخوش آسیب می‌شد.
امام در این مقطع مدام تذكر می‌دادند كه مسؤولین مراقب شرایط باشند. ایشان همیشه وحدت مسؤولین را گوشزد می‌كردند كه نمونه‌هایی از آن ذكر شد و بعد نیز خواهد آمد به ائمه جمعه نیز سفارش می‌كردند « مردم را در صحنه حاضر نگه دارید» و آرزو می‌كردند كه: «من امیدوارم كه این مردم با بیشتر در صحنه باشند و از جنگ خسته نشوند. جنگ در اسلام یك امری بوده كه از آن وقتی كه اسلام حكومت پیدا كرده جنگ همراهش بود». خطاب به رزمندگان می‌فرمودند. همانطور كه اشخاص حول كعبه می‌گردند و عبادت می‌كنند شماهم در سنگرهایتان عبادت می‌كنید ... من هر شب به شما دعا می‌كنم». یا می‌گفتند «حكم اسلام این است امروز». از جایگاه مرجع مذهبی نیز ضمن بیان اینكه «قضیه جنگ امروز برای همه ما اهمیتش بیشتر از فروع دین است» در پاسخ به استفتائات ، جنگ را بر زیارت مكه، اذن پدر و مادر و ادامه درس طلاب مقدم دانستند.
مجموعه این مواضع حضرت امام مقاومتی بسیار مؤثر بود در برابر آن امواج فرمایشی كه مطمئنا بخشی از زمینه پیروزی‌های سال ۶۵ را باید در اینجا جستجو كرد.
۱۲ـ اختلافات ارتش و سپاه
از عملیات فتح‌المبین به بعد جنگ در شب انجام می‌شد و بدون استفاده از قوای زرهی و با حضور گسترده نیروی انسانی همراه با ایثارگری‌های سپاه و بسیج. با اینكه به قول كاستن به قول جامعه‌شناس برجسته جنگ. بی‌تردید جنگ برای داوطلب از جاذبه خاصی برخوردار است زیرا او با روی گشاده آن را می‌پذیرد و برای دفاع از یك آرمان وارد جنگ می‌شد» اما هیچ كدام از شرایطی كه ذكر شد با اصول منظم و كلاسیك جنگ همخوانی ندارد.
به تدریج نیاز نیروهای رزمی و عملا نیاز جبهه به تخصص‌های نظامی كم كم از بین رفت. همین موضوع باعث شد به مرور زمان ابتكار عمل در خط مقدم بدست سپاه نیفتد و نیروی زمینی ارتش كه در مدت طولانی پس از آزادسازی خرمشهر پتانسیل بالای خود را در اولین عملیات‌های آزادسازی با موفقیت به ارا گذاشته بود. در جبهه‌های میانی محدود شده و عملا به نوعی سرگرم جنگ گردد. اگر به موضوع فوق نكات زیر را هم بیفزائیم ـ كه برای كوتاهتر شدن كلام به طور خلاصه به آنها اشاره می‌شود ـ نگاه ما دقیقتر خواهد بود.
ـ خط استراتژی دقیق و از پیش تعیین شده نظامی جز در چند عملیات بزرگ
ـ كوچك بودن صحنه‌های عملیات در بسیاری از موارد تا آن حد كه طراحی استراتژیك را غیر ممكن می‌كرد
ـ صرفه‌جویی در استفاده از امكانات زرهی به علت تحریم تسلیحاتی و فشار اقتصادی
ـ تشكیل شدن بدنه ارتش از سرباز بر خلاف داوطلب بودن نیروهای تحت فرماندهی سپاه
ـ كسب مجوز توسط سپاه برای گرفتن سرباز و جذب سربازهای انقلابی‌تر و محروم شدن ارتش از آنها كه بالطبع ایجاد دوگانگی بیشتر در روحیه ارتش و سپاه می‌كرد.
ـ دستگیری فرمانده نیروی دریایی ارتش (ناخدا یكم افضلی) و فرمانده جبهه میانی نیروی زمینی (سرهنگ عطاریان) به جرم عضویت در حزب توده و جاسوسی برای شوروی كه باعث متهم‌تر شدن ارتش به دور بودن از انقلاب و فاصله گرفتن از سپاه كاملا انقلابی شد.
امام به این موضوع توجه جدی داشتند. بیانات و پیامدهای ایشان در طی سال‌های نیمه دوم جنگ مالامال از تذكرات در این موارد است. می‌فرمودند « شما توانستید در مقابل تمام قدرت‌های عالم بایستید و تا این روح برادری محفوظ است ... شما محفوظید» «اگر بناباشد كه یك وقت خدای نخواسته ارتش بگوید من سپاه هم بگوید من بسیج هم بگوید من آن روز است كه فاتحه همه‌تان خوانده شده است». ایشان به فرمانده سپاه می‌گفتند « همیشه به سپاه سفارش كنید .... با ارتشی ها با برادری رفتار كنند» و در پاسخ به شهید محلاتی نماینده خود در سپاه كه در مورد اقدام برای جلوگیری از گروه‌گرایی سؤال كرده بودند مرقوم كردند: «در این امر كه با سرنوشت سپاه سر و كار دارد با قاطعیت و بدون ملاحظه از احدی انجام گیرد».
هر چند تدابی رامم كاهش دهنده بخشی از مشكلات بخصوص كم توجهی سپاه به ارتش بود ولی واقعیت این بود كه ابتكار عمل جنگ در دست سپاه بود نه ارتش. بنابراین احساس می‌شد كه هم سپاه باید امكانات بیشتری داشته باشد و هم منظم‌تر عمل كند. در همین راستا امام به سپاه دستور دادند كه تحت نظارت آیت‌الله خامنه‌ای از بعضی امكانات ارشت استفاده كند» همینطور در ششمین سال جنگ حكم تشكیل ۳ نیروی مجزای زمینی ، هوایی و دریایی را به سپاه ابلاغ كردند.
۱۳ـ ایستادگی امام در مقابل تهاجمات تبلیغاتی
۱ـ۱۳) امام و عرصه بین‌المللی
در آن سال‌ فشارهای تبلیغاتی جهان غرب بر ایران به شكل همه جانبه ادامه داشت و همانطور كه ذكر شد ایران به علت نداشتن تریبون در دفاع از خود و اشاعه تفكر صحیح انقلاب اسلامی و رساندن ندای مظلومیت خوش به جهانیان ناموفق بود. ولی امام در حد امكان سعی می‌كردند كه اگر ایران نمی‌تواند تأثیر مثبتی ر این وضع داشته باشد اقلا اثر منفی نیز نگذارد. مثلا ایشان با درایت خاص خود پس از اینكه یكسری بمب‌گذاری ، هواپیما و كشتی‌ربایی توسط رسانه‌های بین‌الملل به ایران نسبت داده شد و یك نفر در رادیو ایران از سر خشم و خودسرانه از این اقدامات ابراز رضایت كرده بود با موضع‌گیری تندی فرمودند « رادیو نباید همینطوری ، بی‌توجه و بدون فهم یك مسایل را بگوید و ایرانرا مفتضح كند ... چطور یك مطلبی كه برخلاف عواطف دنیاست، برخلاف اسلام است، برخلاف عقل است ما می‌توانیم تأیید بكنیم؟ از یك جایی یك دسته‌ای را بردارند می‌روند، به یك دسته دیگر مین‌گذاری می‌كنند در یك جایی مین‌گذاری كردن معنایش این است كه عده‌ای اصلا گناهی ندارند آنها هم از بین بروند، چطور اسلام اجازه این را می‌دهد؟ چطور ایران اجازه این را می‌دهد ... لكن ببینید ما در چه گرفتاری هستیم كه هر مطلبی كه واقع می‌شود گردن ما می‌گذارند». این موضع‌گیری‌های سریع و صریح امام باعث می‌شد تا رسانه‌های خارجی به موضوعات دیگری بپردازند و كمتر روی این مسایل مانور دهند.۲ـ۱۳) امام در عرصه داخلی
در طی سال‌های نیمه دوم جنگ و بخصوص ۶۴ به بعد حركت خزنده و به احتمال زیاد غیرهماهنگ شده‌ای محسوس بود كه جنگ و مشروعیت آن را زیر سئوال می‌برد. بخشی از این جریان تلاش می‌كردند كه برای تأثیر بیشتر موضاع خود را به بزرگان مذهبی حتی مراجعی نظیر آیات عظام گلپایگانی و مرعشی نسبت دهند. امام در راه خنثی كردن این القائات هم نقش بسیار مؤثری داشتند. البته ایشان مطمئن بودند كسانی كه چنین مواضعی می‌دارند از علما و مراجع طراز اول نیستند چرا كه اولا آنها اگر حرفی باشد مستقیم و بی‌هیاهو می‌گویند و ثانیا اینكه خود آقایان مراجع هم پس از پخش شایعات تكذیبیه صادر می‌كردند. از آنجا كه قویترین ابزار پخش شایعات و اخبار بعد از رادیو و تلویزیون ـ كه در اختیار حكومت است ـ مطبوعات می‌باشند امام ابتدا در تعیین تكلیف اصحاب قلم فرمودند: روزنامه‌ها باید مسایلی كه پیش می‌آید نظر كنند یك وقت انتقاد است یعنی انتقاد سالم این مفید است یك وقت انتقام است نه انتقاد این نباید باشد». همچنین ایشان كسانی را كه با استفاده از اسلام به تفرقه‌افكنی می‌پرداختند با تندی خطاب قرار داده و فرمودند: نباید از قرآن سوء استفاده كرد و آنهایی كه با رژیم ما مخالف هستند .... یا آخوند‌های درباری یا آخوند‌های بدتر از آخوند‌های درباری بگویند این مخالف قرآن است. خیر این موافق قرآن است اگر كسی بگوید با فاسد جنگ نكنید مخالف قرآن است». ایشان اختلاف‌افكنی‌ها را گناهی بزرگ شمرده و می‌گفتند یك كلمه اختلاف انگیز در یك همچو موعقی كه اسلام در معرض خطر كفر است این از گناهانی است كه نمی‌شود به این زودی ازش گذشت»
در شرایطی كه انتقادهای بنیانی در قالب شایعات و اخبار نسبت به جنگ وارد می‌گشت امام هر از گاهی به تبیین علت و انگیزه و تكلیفی كه باعث ادامه جنگ می‌شد می‌پرداختند به عنوان نمونه و برای اینكه ما نیز امروز یك بار دیگر تكلیف ولایت شیعی را در قبال كفر مروركرده باشیم به یكی از این موارد اشاره می‌كنیم. این جملات را حضرت امام در پاسخ به كسانی كه شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» را خلاف اسلام و قرآن و نوعی قدرت طلبی تحت لوای دین می‌دانستند در جمع مسؤولان كشوری و لشكری فرمودند:«اگر ما امروز جنگ می‌كنیم و جوان‌های ما می‌گویند جنگ جنگ تا پیروزی اینطور نیست كه اینها یك امری بر خلاف قرآن می‌گویند. این یك ذره‌ای است .... آنی كه قرآن می‌گوید بیشتر از این حرفهاست اینكه ما می‌گوییم به اندازه حدود خودمان می‌گوییم چون ارموز با فرض كنید كه صدام یا باكسانی كه مؤید صدام هستند جنگ داریم، در این محیط ناقص می‌گوییم كه جنگ جنگ تا پیروزی خدای تبارك و تعالی چون نظرش به اول و آخر است تا آخر نظر دارد می‌گوید كه جنگ تا رفع فتنه ، غایت رفع فتنه است. یعنی ما اگر پیروز هم بشویم یك كمی فتنه را كم كردیم اگ رما به جای دیگر هم پیروز بشویم با زكی جای كمی پیروزی حاصل شده است اگر همه دنیا را هم ما فرض كنید كه جنگ بكنیم و پیروز بشویم باز همه دنیای عصر خودمان را پیروز درست كرده ایم و قرآن این را نمی‌گوید . قرآن می‌گوید جنگ تا رفع فتنه باید رفع فتنه از عالم بشود بنابراین غلط فهمی است از قرآن كه كسی خیال كند كه قرآن نگفته است جنگ جنگ تا پیروزی ... بالاتر از این را گفته است».
همچنین ایشان همه روز به مناسبت‌های مختلف به تكریم و تعظیم شهدا و اسراء و مفقودین و خانواده‌های آنها می‌پرداختند رزمندگان را ستایش می‌كردند و می‌فرمودند: «من وقتی كه فكر میكنم جوان‌های ما كه در جبهه‌ها اینطور زحمت می‌كشند خجالت می‌كشم كه چرا اینجا نشسته‌ام». ای نمونه‌ای از جملاتی است كه باعث می‌شد جان بركفان بسیج با ایمان به مراد خویش به حضور قدرتمند خود در جبهه‌ها ادامه دهند و در زمانیكه همه دنیا دنبال این بودند كه آتش‌بس را بر ایران تحمیل كنند به پیروزی‌های چشمگیری دست یافتند. حضرت امام پیش از آنكه پتانسیل دوباره‌ای را كه به جبهه‌ها داده بودند به حركت درآورند هرگونه صلح بدون در نظر گرفتن شرایط ایران را نامشروع قلمداد كردند. «ما از تاریخ باید یاد بگیریم به حضرت امیر تحمیل كردند، مقدسین تحمیل كردند ... به حضرت امیر حكمیت را و تحمیل كردند آنكه باید حم بشود بعد كه حضرت امری با فشار اینها نتوانست می‌خواستند بكشندش اگر نكند ... این ابتلا را حرت امیر داشت الان نظیر او را ما داریم ... ما از آن قضیه باید عبرت بگیریم و زیر بار حكمیت نرویم»
در ماه رمضان سال ۶۵ كه مخالفان نا آگاه جمهوری اسلامی به بهانه حرام بودن جنگ در ماه رمضان پیشنهاد آتش‌بس عراق را صحه می‌گذاشتند، حضرت امام ضمن مخالفت جدی با این حرف فرمودند «مهلت بدهید به این جنایتكار كه در ماه مبارك تجهیز كند خودش را و بعد از ماه مبارك بدتر از اول حمله كند ... ماه رجب ماه حرام است نه ماه رمضان ماه رمضان ماه جنگ است»
توده انقلابی ایران به حمایت و تأیید بیش از پیش امام پرداختند پس از راهپیمایی‌های مكرر به عنوان بیعت دوباره ایشان سمینار « لبیك یا امام» رگزار شد كه امام خطاب به اعضای آن سمینار فرمودند «مسؤولین و فرماندهان ارتش و سپاه بسیج با استفاده از امكانات مادی و معنوی خود با تزلزل سخت و عمیق حاكم بر پیكر پوسیده عراق در جبهه‌های جنگ خصوصا در نبرد قهرمانانه فاو به نبرد قهرمانانه خود و مقاومت تا سقوط صدامیان ادامه دهند».
در همین زمان به طور غیر منتظره‌ای توازن نظامی در جنگ به نفع ایران تغییر كرد. سپاه كه اولین عملیات مستقل از ارتش را طراحی كرده بود برای اجرای موفق آن نیاز به تقوت نیروی انسانی پیاده نظام داشت كه با اعزام بزرگ سپاهیان محمد (ص) مهیا شد. سپاه توانست ۱۴۰ گردان وارد صحنه عملیات والفجر هشت كند و طی ۷۵ روز جنگ با ارتش عراق منطقه ازاد شده فاو را حفظ نماید. پس از آنكه هر دو جبهه ایران و عراق مشغول ترمیم ضربات سنگین نبرد دو ماه و نیمه خود بودند سپاه با دومین عملیات بزرگ در منطقه مهران با نام كربلا یك در دو جبهه ابتكار عمل را به دست گرفت و سوار بر جنگ شد. بار دیگ رارتش عراق در لاك دفاعی فرو رفت و همه اندك نیروی باقی مانده خود را برای دفاع در برابر تهاجمات كوچك و منطقه‌ای ذخیره كرد.
۱۴ـ استراتژی جدید تحمیل صلح
بعد از این بود كه آمریكا در نتیجه جنگ تردید جبهه كرد. ریچارد نیكسون در كتاب فرصت را در یابیم به صورتی كاملات واضح استراتژی آن روز آمریكا را بیان كردهاست:‌ایالات متحده نمی‌ـواند از بحران‌های جاری در خلیج فارس خود را دور نگه دارد آنچه امروز جنگ ایران و عراق اتفاق می‌افتد بر توانایی ما در دفاع از منطقه در قبال مداخله شوروی در آینده عمیقا تأثیر می‌گذارد. اگر جنگی وجود داشته باشد كه در آن ایالات متحده شكست هیچ یك از دو طرف را نمی‌توانسته تحمل كند جنگ ایران و عراق است. شكست عراق به سلطه بنیادگرایان ایرانی بر كویت وعربستان و سرتاسر منطقه منجر خواهد شد. در این جنگ ما باید به دنبال راه حلی باشیم كه صلح بدون پیروزی را به بار آورد هر چند هیچ تصوری درباره توانایی دیپلمات‌هایمان باری جامه عمل پوشاندن سریع به این هدف نداریم . ما باید دوستانمان را در خلیج فارس تقویت كنیم.... ما باید آماده و حاضر باشیم برا یهر حمله‌ای علیه ناوهایمان به اقدام تلافی به مثل شدید علیه هدف‌های نظامی و اقتصادی ایران دست بزنیم».
واقعا تردید نیكسون در مورد توانایی دیپلماتهایشان برای تحمیل صلح به ایران بسیار هوشمندانه است چرا كه آنان ناتوانی خود را در ماجرای سفر مك فارلین به ایران اثبات كردند. این اقدام آمریكا كه به منظو رختم جنگ بدون تحمیل هزینه‌ها و مخاطرات نظامی در بخش كوچكی ا زحاكمیت این كشور طراحی شد پس از شكست آنقدر بر اعتبار بین‌المللی ایالات مت حده خدشه وارد كرد و آنقدر مناسبات سیاسی و بخصوص نظامی ایران را دستخوش تغییر قرار داد كه در تاریخ انقلاب اسلامی از اهمیت بسیار ویژه‌ای برخوردار است. سعی می‌شود بدون تفصیل‌های اضافه و آمار و اطلاعات غیر لازم در د نیاز این ماجرا و تبعات آن بررسی شود.
۲ـ۱۴) ماجرای مك فارلین
جمهوری‌خواهان محافظه كار آمریكا كه طراحی این دیپلماسی را بر عهده داشتند تصور می‌كردند در شراطی كه ایران برای تجهیز و تغمیر سلاح‌های خود كه عموما آمریكایی بودند نیاز مبرم به اسلحه و قطعات یدكی ادوات نظامی دارد با فروش مستقیم سلاح به ایران ، زمینه برقراری رابطه و ختتم دیپلماتیك جنگ فراهم شدنی است. به همین منظور در چهار مرحله محموله‌های سلاح توسط هواپیما به ایران منتقل شد كه به همراه سومین محموله مك فارلین و ۳ نفر دیگر با هدایایی مثل انجیل امضا شده به دست ریگان ، كیكی كه به صورت كلید تهیه شده بود و یك اسلحه كمری با گذرنامه ایرلندی به تهران آمدند. وقتی كه موضوع را به اطلاع امام رساندند ایشان مع مذاكره مستقیم كردند و به همین ع لت چند نفر از نیروهای امنیتی برای بررسی جوانب امر و كسب اطلاعات با آنها در حدود ۳ ساعت دیدار كردند. ایران به همین قدر بسنده كرد و پس از ۵ روز هیأت آمریكایی از ایران اخراج شدند.
در آمریكا جز عده‌ای معدود كسی از این جریان مطلع نبود و بالطبع از آن سو خبری در این رابطه مطرح نشده بود در ایران هم نیازی احساس نمی‌شد كه خبر پخش شود چرا كه به قدری ماجرا مشكوك بود كه شاید حتی جمهوری اسلامی متهم به عقب‌نشینی سیاسی و تلاش برای مذاكره می‌شد. از طرفی ازدواج بحران تسلیحاتی ایران هر چه بود این سفر ناموفق مقامات آمریكایی حداقل نتیجه‌اش برای ایران ترمیم و تجهیز قوای تسلیحاتی جنگ بود. ولی منافق كهنه‌كار مهدی هاشمی با نفوذی كه در بیت قایم مقام رهبری داشت خبر را به دست آورد و در اختیار رسانه‌های خارجی مخالف ایران (اولین باره الشراع لبنان) قرار داد. این عمل او كه مسلما به منظور ایجاد تفرقه در میان مسؤولان نظام انجام گرفت با چنان برخورد هوشمندانه‌ای از سوی امام و مسؤولان درجه یك نظام روبرو شد كه نه تنها توطئه تفرقه را خنثی كرد بلكه به سیاست خارجی و اعتبار بین‌المللی آمریكا نیز ضربات سختی وارد آورد.
پس از مطرح شدن خبر این سفر آمریكا رسما خبر را تكذیب كرد و شاید از ایران هم توقع همین را داشت اما امام آقای هاشمی رفسنجانی را مأمور كردند جریان را رسما مطرح كند. ایشان هم به شكل مبسوطی در سخنرانی ۱۳ آبان مقابل لانه جاسوسی و خطبه نمازجمعه پایان همان هفته ماجرا را تشریح كرد.اولین نتیجه افشای این خبر بر اساس اسناد و مدارك اعتراض رسمی وزارت خارجه ایرلند به آمریكا بود. همچنین علاوه بر دموكرات‌های آمریكا طیف وسیعی از جمهوری‌خواهان آن كشور به انتقاد از ریگان پرداختند. رسانه‌ها یآن كشور هر روز خبرها و تحلیل‌های متعددی علیه این سیاست شكست خورده ارایه می‌دادند. نیویورك تایمز نوشت ریگان هیچ گاه تا این حد زبان بسته و بی‌اعتنا و مغاطه‌كار دیده نشد و بی‌بی سی گفت ریگان چهارمین نفری است كه بعد از شاه و كارتر و صدام توسط امام خمینی ساقط می‌شود.
رییس جمهور آمریكا در فشار همه جانبه‌ای قرار گرفته بود خواستار توقف انتقادات شد و گفت كه به اندازه كافی تی از دولت خود شنیده است. مك فارلین پس از آنكه به اشتباه فاحش خودشانا عتراف كرد طی ۲ نوبت در سنا مورد بازجویی قرار گرفت و بعد هم به اتفاق مشاور سیاسی ریگان از كار بركنار شدند.
با اینكه آمریكا‌یی‌ها در این دیپلماسی به هیچ یك از اهداف خود دست نیافتند و اعتبار سیاسی خوش را هم لكه‌دار كردند اما در آن روز ریگان یكی از راه‌هایی را انتخاب كرده بود كه واقعا نفع آمریكا در آن بود ولی در اجرای آ» موفق نشد. نكسون می‌گوید: «اینكه چرا ما د ركنار كمك تسلیحاتی به عراق به ایران هم كمك كردیم باید دانست دولت ریگان كار درستی كرد چرا كه ما می‌خواستیم در این جنگ هیچ كدام پیروز نباشند فقط اشتباه ما این بود كه عراق را بیش از حد نگه داشتن توازن جنگ با ایران مسلح كردیم». كیسینجر هم در همان روزها گفته بود «تلاش رییس جمهور آمریكا در دوستی با ایران قابل ستایش است زیرا ارتباط باایران به نفع آمریكاست»
حداقل منافع آمریكا رد رابطه داشتن با ایران پایان دادن به جنگ بود جنگی كه دیگ رادامه یافتن آ» به صلاح آمریكا نبود به چند علت:
الف‌ـ ایران علبه نسبی پیدا كرهد بود و امكان داشت پیروز شود.
ب‌ـ جنگ هزینه زیادی به اقتصاد آمریكا تحمیل می‌كرد.
ج ـ ایران جنگ را وسیله‌ای برای بدست آوردن ا عتبار بین‌المللی خوش قرار داده بود و كشورهای به ظاهر كم اهمیت و كوچك دنیا كم كم گرایش به ایران پیدا می‌كردند و این آغاز یك خطر بود.
۲ـ۱۴) مواضع امام در قبال مسأله مك فارلین:
حضرت امام در دو جهت به موازات هم در قبال این مسأله موضع‌گیری كردند:
۱ـ۲ـ۱۴) امام این موضوع را از بركات الهی قلمداد كرده و در عظمت ایران و رسوایی آمریكا فرمودند: رییس جمهور آمریكا در این رسوایی باید عزا بگیرد و كاخ سفید مبدل به سیاه شود ـ اگرچه همیشه بوده است ـ آنهایی كه می‌گفتند .. قطع رابطه می‌كنیم... امور زمعلوم شدكه با عجز و ناله در پیشگاه این ملت آمده‌اند» و بعد در تحلیلی زیبا مشكل دنیای غرب را نشناختن نظام جمهوری اسلامی و برخورد كردن با آن بر اساس عرف بین‌الملل كه آمریكا را ابرقدرتی بی‌چون و چرا می‌شناخت دانستند «آنی كه ادعا می‌كند كه اگر به من به شوروی رفته بودم رییس شوروی ۳ مرتبع دیدن من می‌آمد گمان می‌كند اینجا هم شوروی است. اینجا كشور اسلام است ... اینجا كشور رسول خداست ... اینجا بسیجی‌های ما و امت ما شرافت دارند بر تمام كاخ نشین‌های عالم و همه كسانی كه .... گمان می‌كنند كه باید عالم پیش آنها خاضع باشد».
این برخورد امام اولا دشمنی را كه دنیا تلاش می‌كرد غولی شكست‌ناپذیر معرفی شود در چشم مردم ایران خرد و حقیر كرد و ثانیا اینكه یك بار دیگر ارزش‌های اصیل اسلامی و نقش محوری امت در اسلام و جمهوری اسلامی را یادآوری نمود . كه باعث اعتماد بیشتر مردم به رهبر و نظام و منسجم شدن حول اهداف و آرمانهای جمهوری اسلامی می‌گردید .
۲-۲-۱۴ جلوگیری از بروز اختلافات داخلی
در همان روزهای نخست پس از افشای ماجرا چند نماینده مجلس با نوشتن نامه‌ای از دولت در مورد این مسأله توضیح خواستند كه از ؟ نامه اینگونه برداشت می‌شد كه دولت بدون توجه به آرمانهای انقلاب و حق ملت با آمریكا به مذاكره نشسته است . برخورد امام با این مسأله از مواضع خاص حیات و رهبری ایشان محسوب می‌شود . با اینكه تعداد نویسندگان نامه به تعداد انگشتان دو دست نمی‌رسید حضرت امام آنقدر صریح و تند برخورد كردند كه پیش بینی آن خیلی دشوار بود . شاید علت آن حساسیت موضوع ، تصمیم بر خشكاندن ریشه اختلافات و از بین بردن فضای ناامیدی در كشور بود . ایشان فرمودند : " چرا اینقدر ما عقب افتاده هستیم ؟ چرا ما باید به واسطه اغراض نفسانیه این قدر خودمان را ببازیم ؟ .... من هیچ توقع نداشتم از بعض این اشخاص ولو بعضیشان در نظر من پوچند لكن از بعضی از این اشخاص كه سابقه دارند توقع نداشتم كه در این زمان كه باید فریاد بزنند سر آمریكا فریاد می‌زنند سر مسئولین ما.... در یك همچو مسأله مهمی كه باید همه شما دست به هم بدهید و ثابت كنید به دنیا كه ما وحدت داریم ، وحدت ما اینطور شده است .... چرا می‌خواهید دو دستگی ایجاد كنید ؟ چه شده است شما را ؟ كجا دارید می‌روید ؟ این تذهبون .... لحن شما در آن چیزی كه به مجلس دادید از لحن اسرائیل تندتر است . از لحن خود كاخ نشینان آن جا تندتر است .. من بعضی تان را می‌شناسم شما اینطور نبودید .
۱۵ . فضای سیاسی ایران در آخرین سال‌های جنگ
قبلا ذكر شد كه به علت فرسایشی شدن جنگ و طولانی شدن آن در محافل داخلی جنگ در حاشیه قرار گرفت . هر چه از زمان وقوع انقلاب دور می‌شدیم اختلاف نظرها و عملكردها ظهور و بروز بیشتری پیدا می‌كرد . اختلافات تا آنجا پیش رفت كه در آستانه انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی در درون جامعه روحانیت مبارز كه بعد از انحلال حزب جمهوری پایگاه مسؤولان اصلی نظام محسوب می‌شد انشعاب بوجود آمد. تمام دغدغه امام در طی سالهای رهبریشان حفظ وحدت مسؤولان و جلوگیری از اختلافات از راه نصیحت و دستور و یا حتی تنبیه بود كه به طور پراكنده به بعضی از آنها اشاره شد. ایشان همیشه متذكر می شدند كه ، اگر این وحدت از دست برود ما برمی‌گردیم ، همان رژیم فاسد . یا همه نوامیس‌ها و زحمت های انبیاعلیهم السلام به باد فنا خواهد رفت .
اما علیرغم همه این گوشزدها اختلافات روز به روز افزایش می‌یافت تا جایی كه در زمان شمارش آرای مرحله دوم انتخابات مجلس آنقدر فضا آلوده و مشكوك بود كه امام یك نماینده شخصا در ستاد انتخابات تعیین كردند . و در پایان حكمی كه به این منظور به آقای محمدعلی انصاری ابلاغ كردند آوردند " خداوند همه را به راه راست هدایت كند و از شر شیطان نفس نجات دهد " كه گویای موضع امام و وضعیت آنروز است . همچنین ایشان پس از اطمینان از صحت انتخابات و مشخص شدن تعلل شورای نگهبان در نامه‌ای كه دستور تعجیل در اعلام صحت انتخابات را به آن شورا دادند مرقوم كردند ، هیچ گاه میل نداشتم در مورد انتخابات مسأله ای بگویم ولی اوضاع را به صورتی دیدم كه اگر پا در میانی نمی‌كردم به اصل نظام و اسلام آن هم درشرایط كنونی صدمه می‌خورد .
همانطور كه ذكر شد كم كم فسادهای بی سابقه‌ای هم بخصوص در زمینه‌های اقتصادی آشكار می‌گشت . این مسائل باعث می‌شد امام تذكراتی را بدهند كه شاید كسی تصور نمی‌كرد هیچ وقت در جمهوری اسلامی رهبر انقلاب مجبور به گفتن چنان حرفهایی شود . ایشان در مورد بیت‌المال و مصرف آن ، هوای نفس ، پست و مقام و ..... مرتب به مسئولان تذكر می‌دادند و نسبت به جدا شدن مسؤولان از مردم گله مند بودند . خود حضرت امام به عنوان الگوی مسؤولیت در جمهوری اسلامی در همان سالهای عمر مباركشان طی تذكری به رییس صدا و سیما فرمودند " من مدتهاست كه وقتی می‌بینم رادیو – تلویزیون را هر وقتی بازش می‌كنم از من اسم می‌برد خوشم نمی‌آید .... این كه رادیو تلویزیون دست ماها باشد اما آن بیچاره‌ها كه كار می‌كنند هیچ چیز دستشان نباشد ولی ما كه هیچ كاره هستیم دست ما باشد به نظر من صحیح نیست .... من میل ندارم دیگران خودشان می‌دانند . " مجله آخر حكایت از گله مندی ایشان از دیگرانی می‌كند كه ایشان روش آنها را نمی‌پسندند .
۱۶. ایران در میان فشارهای همه جانبه
همانطور كه پیش از این اشاره شد تصمیم آمریكا برای خاتمه جنگ پس از سال ۶۵ قطعی شد . عدم موفقیت در پیاده كردن صلح از راه مذاكره مستقیم با ایران و رسوایی ناشی از آن عزم آمریكا را برای ختم جنگ قوت بخشید و باعث شد آمریكا مجموعه‌ای از فعالیتهای عمدتا غیر انسانی را برای پایان دادن به جنگ انجام دهد كه فهرست وار بیان می‌شود .
۱-۱۶ – فشارهای اقتصادی و تبلیغاتی شامل :
الف – كمك اقتصادی و نظامی پیش از پیش به عراق از جمله تكمیل ۴ خط لوله انتقال نفت ، تجهیز عراق به سلاح‌های شیمیایی و در اختیار گذاشتن اطلاعات ماهواره‌ای مورد نیاز به آن كشور .
ب – تشدید تحریم‌ها و فشار سیاسی و تبلیغاتی علیه ایران از راه‌های :
ج – تعطیلی بیشتر دفاتر خرید سلاح ایران در سراسر دنیا
د – فشار از طریق شوروی به چین كه بهترین راه تهیه اسلام ایران بود .
ه- كاهش شدید قیمت نفت و تلاش نسبتا موفق در قطع خرید نفت از ایران توسط عمده كشورهای مصرف كننده
و- گنجاندن درخواست ختم فوری جنگ در بیانیه اجلاس ۷ كشور صنعتی در ونیز .
ز- منظور كردن راه‌های تحریم و تهاجم نظامی علیه ایران در صورت نپذیرفتن صلح در قطعنامه ۵۹۸
ح – پیدا كردن راه‌های مخفی تهیه سلاح ایران و مسدود كردن آنها
ط – فشار تبلیغاتی از راه متهم كردن ایران به بمب گذاری و خرابكاریهای اقصی نقاط جهان۲-۱۶ – جنایات و اقدامات نظامی علیه ایران در قالبهای :
الف – اقدامات نظامی در خلیج فارس : اولین بار به بهانه برخورد یكی از ناوهای آمریكا به مین و انهدام یك نفتكش كویتی توسط ایران و ساقط شدن هلیكوپتر آمریكایی متجاوز به حریم هوایی ایران توسط فعالیتهای تندرو ایرانی ، پایانه نفتی رشادت و میدان نفتی رسالت پس از ۲۰ دقیقه مهلت برای تخلیه نیروی انسانی با یكصد گلوله توپ یك ناو آمریكایی كاملا منهدم شد و بالغ بر نیم میلیارد دلار خسارت به بار آورد . بار دیگر به بهانه برخورد یك ناو با مین كه به سختی آسیب دید سكوهای سامان و سبحان و نصر محاصره و منهدم گردیدند و خسارتی در حدود ۱ میلیاد دلار وارد شد. همچنین در اثر حملات پراكنده موشكی ناوهای سهند و سبلان و ناوچه جوشن صدمات فراوانی دیدند . نكته مهم این بود كه دولت ریگان بعد از اكثر این تهاجمات موضع می‌گرفت و آنها را اجرای دستورات خود قلمداد می‌كرد .
ب – عراق دور تازه‌ای از جنگ شهرها را آغاز كرد. در این دوره كه برد موشكهای عراق توسط تكنسین‌های خارجی افزایش یافته بود تهران نیز مورد حملات موشكی وسیع قرار گرفت .
ج- عراق به عنوان زنگ خطری جدید برای ایران در عملیات والفجر ۱۰ و در منطقه حلبچه دست به بمباران گسترده شیمیایی زد كه تهدیدی جدی برای ایران محسوب می‌شد .
د- شاید فجیع‌ترین جنایات این سالها ساقط كردن هواپیمای مسافربری ایران از آسمان خلیج فارس بود كه طی آن ۲۹۰ نفر مسافر بی دفاع به شهادت رسیدند و دولت آمریكا در مقابل به فرمانده ناو مهاجم ، نشان اعطا كرد . نكته مهم پس از این حادثه مشخص شدن عزم بین‌المللی علیه ایران بود چرا كه در پی فاجعه‌ای چنین دلخراش و غیر انسانی رییس سازمان ملل متحد فقط به یك اظهار تأسف بسنده كرد و پی گیری‌های جمهوری اسلامی هم به هیچ كجا نرسید .
ه- وضعیت نظامی جنگ در آخرین سال
قبلا ذكر شد كه ایران بعد از فتح فاو توازن جنگ را به سود خود تغییر داد . در هشتمین سال جنگ بنابر آمار ۴۷۲۵ كیلومتر مربع از خاك عراق در تصرف ایران بود در حالی كه عراق تنها ۱۰۷۰ كیلومتر مربع از مناطق اشغالی را همچنان حفظ كرده بود .
از تابستان سال ۶۶ تلاش برای طرحریزی یك عملیات بزرگ و یكسره كردن كار جنگ توسط ایران آغاز شده بود ولی چند عامل باعث به تعویق انداختن آن شد .
الف – اجرای عملیات در تابستان جنوب بسیار دشوار بود .
ب – دولت ایران با توجه به تحریم و حتی بسته شدن راه‌های مخفی تهیه تسلیحات نمی‌توانست تجهیزات لازم را فراهم كند .
ج- از همه مهمتر اینكه اتكای سازمان رزم سپاه به نیروی انسانی باعث شده بود كه برای چنین عملیاتی درخواست حداقل ۵۰۰ گردان پیاده نظام را بكند در هفتمین سال جنگ با توجه از دست دادن حدود نیم میلیون از كارآمدترین نیروها – شامل شهدا ، آزادگان ، مفقودین و جانبازان – عملا بسیج این حجم نیرو غیرممكن بود . ضمن اینكه باید توجه كه ایران برای نگه داشتن توازن جنگ در همان برتری نسبی هم از نظر نیرو با مشكل روبرو بود تا چه رسد به عملیاتی گسترده . حتی در آن سالها نیروهای داوطلب بسیجی را هم كه به شكل آزاد یا از ارگانهای مختلف با مرخصی‌ها و مأموریتهای مدت دار به جبهه اعزام شده بودند با كسب مجوز از امام در جبهه‌ها نگه داشتن و اجازه برگشت به آنها نمی‌دادند .
در آن روزهایی كه نیروهای ایران بیشتر در جبهه شمالی جنگ فعال بودند در جبهه جنوبی یعنی منطقه عمومی فاو تقریبا هیج درگیری وجود نداشت . اما در همین مدت عراق قوای نظامی خود را به حدود شش برابر افزایش داده بود كه با حمله‌ای گسترده و غافلگیركننده در منطقه جنوبی توازن جنگ را كاملا تغییر داد .
از طرفی دیگر پس از پیشروی‌های گسترده ایران بخصوص در فتح فاو جهان غرب به این نتیجه رسید كه امتیازاتی هم در انعقاد صلح به ایران بدهد تا شاید جمهوری اسلامی از این طریق به پذیرش آن ترغیب شود كه در همین راستا وقتی قطعنامه ۵۹۸ به تصویب رسید بندهایی در جهت تعیین آغازگر جنگ ، برآورد خسارت ، محكومیت كاربرد سلاح‌های شیمیایی و تجاوز به مناطق مسكونی در آن گنجانده شد . به همین علت نسبت به همه بیانیه‌ها و قطعنامه‌های قبلی از مزایای زیادی برخوردار بود . اما پس از آن هم تا پایان جنگ ایران خواستار اضافه كردن بحث تعیین و تنبیه متجاوز به قطعنامه بود ولی شرایط بحرانی و ترس از بروز فاجعه‌ای غیر قابل جبران باعث شد جمهوری اسلامی ایران قطعنامه ۵۹۸ را به رغم عدم تأمین همه خواسته‌هایش در تاریخ ۲۷/۴/۶۷ بپذیرد.
۱۸ – امام در چالشهای پذیرش قطعنامه
پذیرش قطعنامه پس از هشت سال جنگ ، با آنهمه اصرار ایران بر دستیابی به خواسته‌های مشروعش ، با شعار جنگ جنگ تا رفع فتنه و .... در حالی كه به ظاهر بخش زیادی از مسایل حل نشده باقی مانده بود خیلی دشوار به نظر می‌آمد و در میان گذاشتن و حل كردن این موضوع با مردم هم بسیار سخت بود . باید مردم در آن هجمه تبلیغاتی درك می‌كردند كه بیهوده هشت سال مقاومت نكرده‌اند . امام كه از ابتدای جنگ گفته بودند ما برای عمل به تكلیفمان است كه می‌جنگیم چرا كه خداوند از ما خواسته است از حكومت اسلام و قرآن دفاع كنیم و ما تهاجم نمی‌كنیم بلكه با حد توان دفاع خواهیم كرد یك بار دیگر با تأكید مجدد بر این دیدگاه و تحلیل جنگ و صلح از این منظر مسأله پذیرش قطعنامه را هم برای ملت ایران كه ذره‌ای از ایمان و ارادتشان به آن رهبر كبیر كم نشده بود هموار كردند .
۲ روز پس از پذیرش قطعنامه حضرت امام در پیامی بسیار طولانی به مناسبت سالگرد فاجعه مكه مطالب خود راجع به پذیرش قطعنامه را با مردم در میان گذاشتند .
ایشان پس از بیان اینكه " كمربندهایتان را ببندید كه هیچ چیز تغییر نكرده است و امروز روزی است كه خدا اینگونه خواسته است و دیروز آنگونه خواسته بود " . آوردند : " قبول قطعنامه كه حقیقتا مسأله بسیار تلخ و ناگواری برای همه خصوصا برای من بود این است كه من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجرای آن می‌دیدم ولی بواسطه حوادث و عواملی كه از ذكر آن فعلا خودداری می‌كنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی كارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای كشور كه من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنها اعتماد دارم با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع كنونی آنرا به مصلحت انقلاب و نظام می‌دانم و خدا می‌داند كه اگر نبود انگیزه‌ای كه همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود هرگز راضی به این عمل نمی‌بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود اما چاره چیست كه همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم و مسلم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود ." بعد با تشكر از همه كسانی كه در ارتباط با جنگ زحمت كشیده اند ارزش و مقام آنها را اینگونه ارج نهادند كه " در آینده ممكن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسأله را مطرح كنند كه ثمره خونها و شهادتها و ایثارها چه شد .... ما برای درك كامل ارزشها و راه شهیدانمان فاصله طولانی را باید بپیمائیم . ... مسلم خون شهیدان انقلاب و اسلام را بیمه كرد .... خوشابحال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده‌های معظم شهدا و بدا بحال من كه هنوز مانده‌ام و جام زهر قبول قطعنامه را سركشیدم .... آنهایی كه به هر دلیلی از ادای این تكلیف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و دیگران را از آتش حادثه دور كردند مطمئن باشند كه از معامله با خدا طفره رفته‌اند ... شما می‌دانید كه من با شما پیمان بسته بودم كه تا آخرین قطره خون و آخرین نفر بجنگم اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او از هر چه گفتم گذشتم و اگر آبرویی داشتم با خدا معامله كردم ... " حضرت امام برای رفع هر گونه اتهام كه ممكن بود در قالب قدهای علمی یا خبرهای محرمانه و تحلیلهای سیاسی ارایه شود تذكرات دیگری نیز در باب پذیرش قطعنامه فرمودند از جمله اینكه به اتكای خودمان بوده و كشوری دخالت نداشته و خودشان در جریان همه امور بوده‌اند . بعد هم ایشان پیام تاریخی خود را با دعا برای خانواده شهدا و شفای جانبازان و آرزوی بازگشت اسرا و مفقودین به پایان رساندند .
این جملات قویترین مسكن بر آلام ستم كشیدگان جنگ تحمیلی بود . آرامشی كه حرفهای امام به انسان می‌دهد و امروز هم حتی پس از سالها محسوس باعث شد كه مردم ایران با رضایت درونی صلح را هم با اعتقادات دینی و انقلابی خود تطبیق داده و بار دیگر حول كلام و راه رهبر خویش بر سر مفهومی دیگر منسجم گردیدند . طولی نكشید كه قدرت این انسجام آشكار گردید . پیش بینی امام مبنی بر احتمال تجاوز دوباره دشمن و لزوم مهیا بودن برای دفاع آن درست از كار در آمد و یك بار دیگر وحدت مردم ایران و پیروی از رهبرشان باعث شد حمله‌ای به منظور پیشروی سریع از مسیر كرمانشاه به سمت تهران طراحی شده بود و در ابتدای مرداد ماه ۶۷ آغاز شد ظرف كمتر از یك ماه با حضور سیل آسای نیروهای مردمی كه حتی خارج از تصور فرماندهان نظامی خودمان بود با شكست روبرو شد. عملیات مرصاد هم تأیید كلام امام بود مبنی بر پایان نیافتن دشمنی‌ها و هم تأیید ملت بود از آن جهت كه همیشه در صحنه خواهند بود .
ملت ایران و امامشان تا آخرین روزی كه در كنار یكدیگر بودند اعتقاد وفاداری خویش به ارزشهای دفاع مقدس را بارها به اثبات رساندند . در صحیفه امام مؤیدی بر این نكته دیده شد كه ذكر آن در بخش انتهایی نوشته خالی از لطف نیست .
خانمی از طلاب علوم دینی و شاغل در كمیته امداد با اینكه شوهر خود را از دست داده بود و چهار فرزند خویش را سرپرستی كرد یك دستبند طلا و حقوق ۶ ماهش را كه برای رفع نیازهای ناشی از جنگ نذر كرده بود برای امام می‌فرستد و ایشان ضمن بیان اینكه مبلغ معادل آنرا جایگزین می‌كنند طلا و پول را به او هدیه كرده و مرقوم می‌كنند . من در مقابل اینهمه محبت و صفا غیر از تشكر و دعا كار نمی‌توانم انجام دهم . "
امام امت هم در مقابل از آرمانهای انقلاب و مجاهدتهای ملت ذره‌ای عدول نكرده و تا پایان عمر مباركشان بر این موضع خویش ثابت قدم ماندند . از جمله وقتی قائم مقام رهبری كه عرفا بالاترین مقام كشور بعد از ایشان محسوب می‌شد در آخر بهمن ۶۷ كم لطفی بزرگی در حق رزمندگان جنگ و دفاع مقدس آنان كرد حضرت امام در لابلای پیام به مهاجرین آوردند " من بارها اعلام كرده‌ام كه با هیچ كس در هر مرتبه‌ای باشد عقد اخوت نبسته‌ام " و پس از چند روز عملا اثبات كردند .
اما بی شك نباید انكار كنیم كه چگونگی و چرایی ختم جنگ و پذیرش قطعنامه را هنوز هم به شكل دقیقی نمی شود بررسی كرد چرا كه عمده مسایل و خبرهای دقیق را مسؤولان به دلایل امنیتی و یا سایر دلایلی كه خودشان می‌دانستند با مردم در میان گذاشتند . آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان یكی از گردانندگان اصلی جنگ برای بیان واقعیتهای این مسأله بارها وعده آینده‌ای را داده كه هنوز هم محقق نگردیده است . ولی نكته قابل توجه این است كه اكثریت توده مردم ایران هنوز هم جهاد هشت ساله خود را مقدس دانسته و ارزشهای آنرا چه به شكل رسمی و چه غیر رسمی تكریم می‌كنند كه ادامه این تكریم و تعظیم ارزشها خود جهادی است كه هنر خاصی می‌طلبد . خداوند جهادگران این عرصه را هم موفق و منصور بدارد .
پژوهشگر: محسن جلالی فراهانی
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی


همچنین مشاهده کنید