دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


سیر تحول برنامه ریزی راهبردی


سیر تحول برنامه ریزی راهبردی
آنچه در پی می آید بخشی از مقاله «سیر تحول نظریه های برنامه ریزی شهری» از مجموعه متون آموزشی «مفاهیم مطالعات شهری» است که در سرویس مسائل راهبردی دفتر مطالعات ایسنا تدوین شده است.در طول دو سه دهه اخیر در کشورهای پیشرفته جهان، انواع دیدگاه ها، نظریه ها و پارادایم های جدید در عرصه شهرسازی مطرح شده است که به احتمال زیاد تحولات آتی برنامه ریزی و طراحی شهری جهان در راستای آنها خواهد بود. مجموعه این تحولات حاکی از آن است که شهرسازی نمی تواند بر یک نظریه واحد و الگوی فراگیر متکی باشد و شهرسازی فرامدرن بر تنوع، پویایی و انطباق پذیری با شرایط زمانی و مکانی و ایجاد پیوند میان تجارت جهانی و نیازهای بومی استوار است. در اینجا به مهم ترین این دیدگاه ها و گرایش ها اشاره می شود.
● برنامه ریزی فرآیندی
موضوع برنامه ریزی فرآیندی، نخستین بار در دهه ۱۹۷۰ در ضمن انتقاد از برنامه ریزی جامع و دفاع از برنامه ریزی راهبردی مطرح شد. رویکرد فرآیندی در واقع بر آن جنبه از برنامه ریزی راهبردی تاکید می ورزد که برنامه ریزی تنها تهیه طرح و برنامه نیست، بلکه فرآیندی طولانی و مستمر است که اهداف و اندیشه ها را به مرحله اجرا درمی آورد و با ارزیابی نتایج به اصلاح آنها و تعریف اهداف جدید می پردازد. در برنامه ریزی فرآیندی، اولاً پیوستگی و هماهنگی اقدامات مختلف در درازمدت، بر اساس سیاست های عمومی در نظر گرفته می شود و ثانیاً برنامه های اجرایی در جریان عمل با شرایط و تغییرات حاصله هماهنگ و منطبق می شود. از این رو برنامه ریزی فرآیندی به کسب اطلاعات تازه و روحیه تحلیل و تحقیق مداوم در روند برنامه ریزی و اجرا نیاز دارد.
● برنامه ریزی مشارکتی و دموکراتیک
برنامه ریزی دموکراتیک نیز نظریه یی است که بر پایه اعتقاد به دموکراسی، کثرت گرایی و جامعه مدنی استوار است. از این دیدگاه، تصمیم گیری درباره توسعه و عمران شهر یا منطقه، باید توسط همه کسانی انجام گیرد که در آن موثر و ذی نفع هستند و باید بر اساس عدالت، آزادی و حق انتخاب شهروندان استوار شود. تحقق این امر باید اختیارات برنامه ریزی و تصمیم گیری بیش از پیش بر عهده نهادهای اجتماعات محلی، نهادهای غیرحکومتی (NGO)، شوراهای محلی، گروه های کارشناسی و مانند اینها قرار گیرد.
● برنامه ریزی گام به گام
با توجه به نقایص و مشکلات برنامه ریزی جامع و عقلی، یکی از نظریه های مربوط به اصلاح شیوه برنامه ریزی، نظریه یی است که توسط چارلز لیندبلوم و دیگران به عنوان برنامه ریزی خردخرد و گام به گام مطرح شده است. مدافعان این نظریه برخی به دلیل مشکلات نظری برنامه ریزی، مثل معلوم بودن اهداف، راه ها و وسایل این شیوه را تجویز می کنند و برخی دیگر به دلیل طرفداری از لیبرالیسم اقتصادی و بازار آزاد، استفاده از این شیوه را موافق با لیبرالیسم می دانند.به طورکلی در برنامه ریزی گام به گام توصیه می شود به جای تعیین برنامه ها و سیاست های درازمدت، بهتر است اهداف برنامه در مقاطع زمانی کوتاه مدت تعیین و در هر مرحله با توجه به تغییرات و شرایط، سیاست های مناسب اتخاذ شود. به ویژه در موضوعات مشکل و پیچیده که نمی توان تصویر روشنی از آینده به دست آورد، تنها راه، توسل به اقدامات خردخرد و تدریجی است. به نظر لیندبلوم تصمیم گیری در چنین شرایطی، نوعی پیشروی گام به گام است که می توان آن را خزیدن به سمت آینده و به سمت ناشناخته ها توصیف کرد.
● برنامه ریزی حمایتی
برنامه ریزی حمایتی یا وکالتی ابتدا توسط پل دیودف در ۱۹۶۵ در امریکا مطرح شد. این جریان در آغاز برای مبارزه با تبعیض نژادی در شهرهای امریکا و دفاع از مردم فقیر و محرومان شکل گرفت بنابراین نمی توان آن را به عنوان یک الگوی برنامه ریزی به حساب آورد. با وجود این اندیشه، برنامه ریزی حمایتی هم در درون حکومت و هم بیرون آن اشاعه پیدا کرد و نظر مدیران و برنامه ریزان شهری را بیشتر از پیش به سمت وظایف اجتماعی و عدالت طلبی در توسعه و عمران جلب کرد. این جریان همبستگی نزدیکی با برنامه ریزی عدالت خواه دارد، که به طور همزمان در جامعه امریکا مطرح شده است.
● برنامه ریزی پاسخگو
شین مک کوئل در کتاب «نظریه های برنامه ریزی (۱۹۸۱) پس از نقد و ارزیابی نظریه های برنامه ریزی شهری، نظریه برنامه ریزی پاسخگو را به عنوان یک نظریه هنجاری و راهگشا برای آینده برنامه ریزی شهری مطرح ساخته است. منظور از برنامه ریزی پاسخگو این است که فرآیند تصمیم سازی در برنامه ریزی باید در برابر نیازهای مردمی که تحت تاثیر اجرای برنامه ها قرار دارند، پاسخگو و مسوول باشد. بدیهی است این نوع برنامه ریزی بدون خواست و تمایل نیروهای سیاسی حاکم بر جامعه نمی تواند وجود داشته باشد. از این نظر برنامه ریزی شهری، به ناگزیر با ساختار و حقوق سیاسی جامعه، نقش احزاب و دموکراسی، مشارکت مردم، نقش دولت مرکزی و دولت های محلی و غیره ارتباط پیدا می کند.
● سیر تحولات در کشورهای پیشرفته
در نیمه اول قرن بیستم، در بیشتر کشورهای پیشرفته سرمایه داری، اصولاً الگوی برنامه ریزی عقلانی و طرح های جامع، تفصیلی، به صورت های مختلف رواج و تسلط داشت. اما دهه ۱۹۶۰ یک نقطه عطف مهم در روند تحولات برنامه ریزی شهری و منطقه یی در جهان به شمار می رود. به طور مثال در اواسط این دهه الگوی «برنامه ریزی استراتژیک» در ایالات متحده امریکا رواج پیدا کرد. در سال ۱۹۶۷، قانون برنامه ریزی شهری در فرانسه به تصویب رسید که به جای طرح های جامع، نظام جدیدی از انواع طرح های توسعه و عمران را در دو سطح کلان و محلی به وجود آورد. در سال ۱۹۶۸، نظام طرح های ساختاری ـ محلی در انگلستان، بر اساس رویکرد سیستمی به مرحله اجرا درآمد. در کشور ژاپن نیز در سال ۱۹۶۸ قانون جدید برنامه ریزی شهری با رویکرد راهبردی جای قانون ۱۹۱۹ را گرفت. با توجه به این ملاحظات از دهه ۱۹۶۰ به بعد تقریباً در تمام کشورهای پیشرفته جهان، مبانی برنامه ریزی شهری و الگوی طرح های جامع تغییر اساسی پیدا کرد و به ویژه در دو دهه آخر قرن بیستم دامنه و عمق این تغییرات بیشتر شد. از حدود دهه ۱۹۷۰ به تدریج این تحولات به کشورهای در حال توسعه نیز نفوذ یافت، به طوری که امروزه به یک گرایش فراگیر جهانی بدل شده است.
عادل محمودی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید