دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

تکنولوژی و علم از دیدگاه مارتین هایدیگر


تکنولوژی و علم از دیدگاه مارتین هایدیگر
از ویژگیهای بارز انسان که به عنوان ویژگیهای درونی آن به شمار می‌روند، می‌توان به عقل، علم(خرد، دانش)، هوش، کنجکاوی، آینده‌نگری، تفکر(اندیشه)، فناوری(تکنولوژی)، بدی، خوبی و غیره که ارتباطی تنگاتنگ با مقوله‌ی عقل دارند، اشاره نمود.
به نظر می‌آید از زمانی که بشر بعنوان موجودی صاحب نظر و عقل شناخته شد، این موارد نیز از اصول اساسی بشر منظور گردیدند، به طوری که روش زندگی بشر نیز به هر عنوانی با این موارد همگن و همراه بوده و خواهد بود. بنابراین می‌توان گفت که عقل از ویژگی‌های بارز و بسترهای مشخص، آن هم در تصمیم‌گیری و جهت دادن به ویژگی‌های انسانی که ذکر شد، به حساب می‌آید.
به تعبیری ساده بشر در جاده‌ی زندگی برای نیل به هر آرزو و هدفی نیاز به چراغ راهنمایی بنام عقل دارد و به طبع بشر در جهت پیدایی خواسته‌های مادی و معنوی خود نیاز مبرم به این چراغ راهنما را احساس می‌کند. بنابراین برای شناخت مجهولات هستی بهترین ابزار در جهت این شناخت همان عقل است. عقل به مانند یک ماشین و یا هواپیما می‌ماند که چشم فرد را با مکانهای مختلف زمینی و آسمانی آشنا می‌کند و البته این مکانها تا زمانی که ابزاری بنام عقل در اختیار نباشد، قطعاً دسترسی به آنها دور از ذهن است. با این تفاسیر عقل بعنوان یک منبع و دستگاه تولیدی می‌ماند که سایر مواردی که ذکر شد(علم، هوش، کنجکاوی، آینده‌نگری، تفکر(اندیشه)، فناوری(تکنولوژی)، بدی، خوبی و...)از آن حاصل می‌شوند.
ولی این را هم نباید از ذهن دور داشت که تمام این موارد ارتباط تنگاتنگی را با عقل برقرار کرده‌اند و به تعبیری شاید گفت مکمل با عقل هستند. یعنی به تنهای از دست عقل هیچ کاری ساخته نیست، چراکه مواردی که ذکر شد به یقین در شکل‌گیری عقل بعنوان ابزاری لازم و مؤثر و مدخل می‌باشند.
مثلاً در جهت ارتقاء پلکان خرد(دانش)به مراتب بالاتر و یا برعکس به مراحل پائین‌تر، بی‌تردید این عقل است که بعنوان نیازی اساسی و پشتوانه‌ای محکم اظهار وجود می‌کند. به نظر می‌آید عقل برای هر کدام از مواردی که عنوان شد، بسان ظرف می‌ماند و مابقی موارد نیز مظروف. و یا می‌توان گفت که موارد بالا با عقل یک رابطه ی لازم و ملزوم را برقرار می‌کنند و یا اینکه می‌توان اینجور تصور کرد که عقل یک لیوان به شمار می‌رود و علم و یا خرد نیز آب.
بطوری که نبود هرکدام از این موارد مساوی است با اینکه، دیگری مفاهیم لازمه را نمایان نمی‌سازد. دیگر اینکه برای شناخت هر کدام از این موارد باز نیاز مبرم به پشتوانه‌ای بنام عقل است. مثلاً وقتی می‌گوئیم فلان چیز بد است و فلان چیز خوب است. این تشخیص نشأت گرفته از مقوله‌ای بنام عقل است والا بدون عقل در شناخت خوب و بد با مشکل مواجه می‌شویم. و یا اینکه می‌گوئیم فلان شخص آدم باشخصیتی است و فلانی از این ویژگی بدور است. باز رسیدن به این مهم براساس و پشتوانه‌ی عقل صورت می‌گیرد. یعنی شناخت نسبت به آن شخصیت قطعاً نیاز به تفکر و دانش دارد و تا بستری بنام عقل نباشد، طبعاً به تنهایی کاری از دست تفکر و دانش نیز ساخته نیست و یا در مواردی بنام تکنولوژی نیز، باز به همین صورت است. چراکه فناوری باید از پشتوانه‌ای بنام عقل بهره گیرد و علم نیز پشتوانه‌ی آن، همان عقل است. به عنوان مثال برای اختراع یک ماشین و یا دستگاه ماشینی و... نیاز مبرم به مقوله‌ای بنام علم است و علم نیز از ویژگی‌ مهمی بنام عقل بهره می‌گیرد.
لذا به نظر می‌رسد که فناوری(تکنولوژی)همان نتیجه‌ی علم باشد. چراکه آنچه از آن تصور می‌گردد، همان دستاورد بشر است که توأم با علم انجام می‌پذیرد. بنابراین صاحبان این تفکر(عقل‌گرایی)در دنیای پهناور کم نیستند که می‌توان به نظرات دانشمندان مختلفی اعم از هگل و مارکس و سایر دانشمندان این مکتب اشاره نمود. شاید گفت مکتب عقل‌گرایی با ظهور رنسانس و برخورد علمی در جهان غرب نطفه بست و البته امروزه این مکتب در قالبهای نوتر و پیشرفته‌تری اعلام حضور می‌کند. بطوریکه مکتب عقل‌گرایی تا جائی پیش رفته است که جهان را یک دهکده محسوب می‌دارد و البته این استنباط نیز از پشتوانه‌ی محکمی بنام فناوری و تکنولوژی که آن هم از منبع اصلی که همان عقل است، نشأت می‌گیرد. یعنی امروزه مکتب عقل‌گرایی توانسته است که با استعانت از همین فناوری و تکنولوژی به راحتی از طریق رسانه‌های شنیداری و دیداری و سایر رسانه‌های جمعی به ارتباطات اجتماعی شکلی بهتر و آسان‌تر را بدهد.
چه اینکه تشبیه کردن ارتباطات جهان را به یک دهکده آن هم بدون درنظر گرفتن علم و دانش پیشرفته، چیز آسانی نیست. مارتین هایدگر از جمله دانشمندانی است که در قلمرو مکتب عقل‌گرایی میدان‌داری کرده است. مارتین هایدگر با اینکه دیدگاههای آن در رشد و تعالی علم اقتصاد مؤثر و مفید افتاده است و کتمان این واقعیت هم برکسی پوشیده نیست. اما تصور می‌شود که مسایل، در برخی زوایای این مکتب با سلیقه خویش مورد کندوکاو قرار داده است. هایدگر در بحث خود پیرامون «فلسفه تکنولوژی»به گمان می‌رسد که از تکنولوژی بعنوان یک نیروی مقدم بر علم یاد می‌کند. هایدگر اگرچه تکنولوژی را از نظر زمانی متأخر می‌داند ولی از نظر تاریخی مقدم بر علم می‌داند و دیگر اینکه دیدگاه آن نسبت به تکنولوژی تفکر است و نه ابزار. در جواب به این دانشمند باید گفت که: همانطوری که خود بر فلسفه‌ی تکنولوژی پایبند است، ولی در جهت تشریح این مسئله به بیراهه و یا که خواسته است فقط دیدگاه شخصی خویش را مطرح نماید. عقلایی است که بگوییم تقدم ماهوی تکنولوژی بر علم معقولانه و منطقی نیست. چراکه فناوری و یا تکنولوژی دستاورد علم است و یا به بیانی ساده تکنولوژی دستاورد بشر است و بشر نیز با ویژگی لازمی به نام علم به این مهم دست می‌یابد. لذا در اینجاست که اولاً دیدگاه هایدگر پیچیده به نظر می‌آید و ثانیاً برای هر کسی این دیدگاه هضم شده نیست. و دیگر اینکه از نظر تاریخی تکنولوژی را مقدم بر علم می‌پندارد. بنابراین هایدگر همانطوری که تکنولوژی را از نظر زمانی متأخر می‌داند، از نظر تاریخی نیز می‌تواند متأخر باشد و نه مقدم بر علم. البته به شرطی که پشتوانه و ایجاد کننده‌ی آن علم باشد.
با این حال علاوه بر این هایدگر تکنولوژی را ابزار نمی‌داند، بلکه تفکر می‌پندارد. در صورتی که تکنولوژی حاصل تفکر است و یا به تعبیری دستاوردی است که از منبعی بنام تفکر استخراج می‌شود. به عنوان مثال ما می‌توانیم بگوئیم که ادیسون برق را اختراع کرد. که در اینجا برق همان فناوری است و ادیسون هم بر اساس تفکر و تأمل توانست به این مهم برسد و یا انیشتین که اتم را اختراع کرد که باز هم صورت مسئله یکی است. چراکه صاحب این فناوری که اتم است، همان انیشتین است که از پشتوانه‌ی محکمی بنام تفکر بهره می‌گیرد. در دیگر مسایل نیز صورت مسئله به همین منوال است. با این تفاوت که براساس مرور زمان برخی از تکنولوژری‌ها کم‌رنگ می‌شود و تکنولوژی دیگری به فراخور زمان حاصل می‌آید که باز این کار هم با کم‌رنگ شدن علم صورت می‌پذیرد و نه تکنولوژی. یعنی اگر علمی در جهت دستاورد خود که تکنولوژی است پاسخگوی زمان نباشد، آنکه را مقصر می‌پندارند علم است و نه تکنولوژی. چون نتیجه‌ی آن که تکنولوژی بوده به زمان و تاریخ پاسخی مقنع نداده است. البته ناگفته نماند که تکنولوژی در کشورهای جهان سوم با کشورهای توسعه یافته نیز متفاوت است. چون در کشورهای توسعه یافته میدان‌داری و رشد و نمو دادن به تکنولوژی در قلمرو اختیارات خودشان واقع شده است. کما اینکه در کشورهای جهان سوم ما شاهد سایه‌ی کاملی هستیم که از سوی کشورهای توسعه یافته بر فناوری این کشورها افکنده‌اند. لذا در تقدم تکنولوژی در جهت مصرف آن در دنیای دیروز و امروز نیز مسایلی از قبیل اخلاقی کردن تکنولوژی و ارتقاء سطح فرهنگ و دانش آن تکنولوژی و مهمتر از اینها عدالت آن تکنولوژی است که بایستی مدنظر قرار گیرد.
بدین سان که در خیلی از کشورهای جهان سوم با اینکه دارای فناوری مدنظر هستند اما در گسترش و بالندگی آن با مشکل مواجه می‌شوند که می‌توان گفت: عدم این گسترش و بالندگی باز برمی‌گردد به همان عدم فرهنگ و دانش و اخلاق و پندار آن کشورها و از اینها مهمتر حفظ کردن آن تکنولوژی است که بسیار حائز اهمیت است. بنابراین اگرچه هایدگر افق دید خود را به سمت کشورهای اروپایی و سبک فرهنگی و ایدئولوژی آنها سوق می‌دهد و به تعبیری بر پویایی تکنولوژی در این کشورها و پیامدهای درخور توجه و بایسته‌ی آن استوار است و البته بر دیدگاه خود نیز پایبند. اما باید گفت که هر عملی که فعالیت علمی نداشته باشد، قطعاً از فناوری و تکنولوژی نیز برخوردار نیست. چراکه رکود هر علم می‌تواند مرگ همان تکنولوژی به حساب آید و در آنجاست که برخی تکنولوژی‌های ماندگار،‌بر اثر زیاد ماندن از آنها به عنوان علم یاد می‌شود و تقدم این نوع تکنولوژی‌ها بر علوم راکد شده محل بحث است که اگر چنانچه دیدگاه هایدگر در این حوزه بگنجد و نیت نیز این باشد، قابل توجه است. ولی آنانکه از علم خویش به نحو ممکن استفاده می‌کنند و به بیانی به علم خویش عمل می‌افزایند، در واقع همان فناوری خود را گسترش داده‌اند و البته از این قاعده مستثنی هستند. چراکه چون علم مبنا است و در گسترش آن کوشیده‌ایم، بنابراین با اینکه تکنولوژی نیز با علم گسترش می‌یابد، ولی نگاه معقول رعایت فاصله‌هاست. بنابراین نتیجه می‌گیریم که هیچ تکنولوژی و فناوری‌ای بدون عقل و شعور و آگاهی نسبت به یک چیزی حاصل نخواهد آمد و این آگاهی و شعور نیز بدون تأمل و تفکر و تعمق عقیم است. به تعبیری در جهت رسیدن به تکنولوژی و فناوری ابتدا نیاز به شناخت از شیء است که این شناخت هم قطعاً نیاز به پشتوانه‌هایی اعم از تحقیق و تفحص و مداقه و تقکر و اندیشه لازم را می‌طلبد و این موارد نیز از منبعی استخراج می‌شود که آن منبع عقل نام دارد.
نوشته: عابدین پایی


همچنین مشاهده کنید