دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

آینده‌پژوهی یک علم است، علم‌الانتظار / قسمت دوم


آینده‌پژوهی یک علم است، علم‌الانتظار / قسمت دوم
من به‌عنوان یک دانش‌جوی آینده‌پژوهی بر این باورم که آینده‌پژوهی چند کارکرد اصلی دارد. خواه آینده‌پژوهی قدسی باشد و خواه آینده‌پژوهی عرفی. نخست این‌که باید تصویری روشن از آینده به ما بدهد. از فرجام و غایت ما در زمین، و یا در دنیای بازپسین و روز حساب و کتاب. این تصویرها به تصمیم‌ها و عمل امروز ما جهت می‌دهند، و تکلیف امروز ما را در برابر آینده مشخص می‌کنند. کسی که رضوان الهی را می‌جوید یک نوع تصمیم‌گیری، جهت‌گیری و عمل دارد؛ و کسی که این تصویر را نمی‌خواهد و یا به آن باور ندارد، جهت دیگری می‌گیرد و تصمیم‌های متفاوتی اتخاذ می‌کند. البته ما برای دست‌یابی به تصویرهای شفاف از بهشت و دوزخ زحمت نکشیده‌ایم؛ که این‌ها از برکات بیوت وحی است و به ما ارزانی شده است. مزدی هم از ما نخواسته‌اند الا مودت ذی‌‌القربی.
آینده‌پژوهی عرفی (آینده‌پژوهی به مثابه‌ی علم) به ما کمک می‌کند تا تصویرهایی از ۱۰، ۲۰، ۵۰ و حتا ۱۰۰ سال آینده بسازیم و همین امروز بفهمیم که باید برای ساختن آینده‌ی مطلوب خود چه کنیم؟ به کدام سمت و سوها برویم؟ چه گام‌هایی برداریم؟ در کجاها سرمایه‌گذاری کنیم و الخ... مثال بارز آن چشم‌انداز بیست‌ساله‌ی کشور است که به کلیه‌ی تصمیم‌ها، سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های امروز ما جهت و معنای خاصی می‌بخشد.
بنابراین، علم آینده‌پژوهی یک علم فعال و کاربردی است، نه وسیله‌ای برای تفاخر در دست روشنفکران. یکی از آیند‌ه‌پژوهان به درستی می‌گوید اگر قرار است انسان شایسته‌ای باشیم، ناگزیر باید آینده‌پژوه شایسته‌ای باشیم. زیرا کسی که درک درستی از آینده ندارد، تکلیف‌آگاه نیست و نمی‌داند که باید چه گامی برای آیندگان بردارد. چنین آدمی ـ حتا اگر حسن نیت داشته باشد ـ تصمیم‌ها و اعمالش جاهلانه و مخاطره‌آمیز خواهد بود؛ شاید به ساختن آینده کمک کند و شاید هم دقیقاً بر ضد آینده باشد.
ملاحظه می‌فرمایید که آیند‌ه‌پژوهی در حقیقت علم مقصدشناسی و جهت‌یابی است؛ کجا باید برویم؛ چه‌طور باید برویم، و چه مسیر یا مسیرهایی را برگزینیم تا به مقصد عالی خود برسیم؟ جامعه‌شناسان آن را ابزار هدایت اجتماعی می‌دانند، چراکه به کمک این دانش می‌توان جامعه را به سمت و سوهای مطلوب هدایت کرد (البته عکس آن هم وجود دارد! تصویرهای غلط، نارسا و یا گمراه‌کننده از آینده‌ می‌تواند جامعه را به عقب ببرد. بسیاری از تصویرهایی که آینده‌پژوهان غربی از آینده ارائه می‌دهند، تصویرهای گمراه‌کننده‌اند).
● آینده، چراغ راه آینده
حال این پرسش مطرح می‌شود که چرا علم آینده‌پژوهی در قرون گذشته به این شکل توسعه نیافته بود؟ دلیل آن واضح است. تا اوایل قرن بیستم که هنوز کوره‌ی انقلاب صنعتی و مسابقه‌ی فناوری به‌اندازه‌ی کافی داغ نشده بود، اوضاع دنیا در طول چهار یا پنج نسل و بلکه بیش‌تر تغییر چندانی نمی‌کرد. نوه‌ها می‌توانستند کم ‌و ‌بیش همان دنیایی را تجربه کنند که پدربزرگ‌ها تجربه کرده‌ بودند. تقریباً همه‌چیز ایستا بود، و گذشته و آینده در یک امتداد و شبیه به هم بودند. بنابراین می‌شد از تجربه‌های گذشته برای زندگی بهینه در آینده نیز استفاده نمود. لذا باور داشتند که گذشته چراغ راه آینده است. اما پیش‌رفت‌های سرسام‌آور علم و فناوری و کاربست اجتماعی آن‌ها قضیه را به کلی تغییر داد. حالا در ظرف یک نسل، دنیا چنان تغییر می‌کند که شما حتا تصورش را نمی‌کنید. آدم‌های چهل پنجاه ساله‌ی فعلی چه شباهتی بین امروز و گذشته می‌بینند؟ در چنین وضعیت پویایی، دیگر آموخته‌ها و تجارب گذشته کمک چندانی به ساختن آینده نمی‌‌کنند. حالا باید بگوییم که آینده چراغ راه آینده است.
پیش‌رفت‌های شگرف علم و فناوری، انبوهی رسانه‌های گروهی، افزایش ارتباطات جهانی، رجعت مردم به آموزه‌ها، ارزش‌ها، و سنت‌های ماندگار گذشته، و روندهای دیگری از این دست، عامل گسست بین گذشته و آینده شده است. نمونه‌ی بارز آن شکل‌گیری حاکمیت اسلامی در جامعه‌ی خودمان است که یک انفصال و انقطاع کلی با گذشته بود. هیچ جامعه‌شناس یا سیاست‌مداری در سال ۱۳۵۰ پیش‌بینی نمی‌کرد که حکومت ایران در سال ۱۳۵۷ (یعنی فقط هفت سال بعد!) یک حاکمیت اسلامی به شکل امروزین باشد. احتمال ظهور یک نظام جمهوری لیبرال به شکل غربی آن وجود داشت؛ حتا ظهور یک نظام سلطنتی دموکراتیزه. ولی احتمال ظهور جمهوری اسلامی نبود. مثال بارز دیگر، فروپاشی بلوک شرق در سال‌های اولیه‌ی دهه‌ی ۱۹۹۰ م است که جغرافیای سیاسی، اقتصادی و نظامی دنیا را به کلی تغییر داد. چه کسی این رویداد را جداً پیش‌بینی می‌کرد؟
وقتی عاملی وجود داشته باشد که بین گذشته و آینده، ایجاد انفصال ‌کند، به‌صورتی که آینده را نتوان بر پایه‌ی تجربه‌های گذشته پیش‌بینی کرد، نیاز به آینده‌پژوهی پدید می‌آید. تمدن صنعتی غرب، خیلی زودتر از ما طعم شلاق‌های تغییر و انفصال را چشید؛ و به همین دلیل خیلی پیش از ما به فکر ابداع علم آینده‌پژوهی افتاد.
آینده‌ای که هم‌اکنون به ‌سوی ما می‌آید، یا ما به سوی آ‌ن حرکت می‌کنیم، آیند‌ه‌ای غریب است. هیچ سنخیت و شباهتی با امروز و دیروز ندارد. اگر همین امروز و به مدد علم آینده‌پژوهی نتوانیم چنین آینده‌ای را پیش‌بینی کنیم، در برهوت آینده گم و گور خواهیم شد؛ و آینده ما را خواهد بلعید. کدام آینده؟ همان آینده‌ای که دیگران در آن سوی دریاها در حال طراحی و پی‌ریزی آن هستند!
● ارث گذشتگان، وام آیندگان
باید اشاره کنم که آینده‌پژوهی سرشتی اخلاقی دارد و عمیقاً مسوولیت‌آور است. مسوولیت سنگینی که از طریق معرفت آینده‌پژوهی بر دوش ما گذاشته می‌شود، اندیشیدن به سرنوشت آیندگان است. ما نمی‌توانیم نسبت به نیازها و مسایل احتمالی نسل‌های آینده بی‌تفاوت باشیم. به قول معروف: ما امروز را از گذشتگان به ارث نبرده‌ایم، بلکه آن را برای ساختن آینده از آیندگان به وام گرفته‌ایم. امروز وقتی حقیقتاً‌ باارزش خواهد بود که در آن چیزی برای بهروزی نسل‌های آینده بکاریم. همین قضیه‌ی فناوری هسته‌ای را در نظر بگیرید. بدون تعارف، جمهوری اسلامی نباید به هیچ قیمتی در این قضیه کوتاه بیاید؛ چرا که عزت و شادابی و اقتدار نسل‌های آینده‌ی ما به ‌وجود این دانش و امثال آن بستگی دارد.
و سخن آخرم این است که آینده‌پژوهی علم‌ الانتظار است. انتظار اگر منفی نباشد، فی‌نفسه سازنده است و به اصطلاح کشش خلاق برای تلاش و تعالی ایجاد می‌کند. بیوت وحی، انتظار قدسی را به ما ارزانی داشته‌اند؛ یک انتظارِ حداکثری فراگیر و والا که تکلیف آینده‌ی غایی بشریت را روشن می‌کند. انتظاری که ما را به هوشیاری بیش‌تر، و عاملیت و فاعلیت بیش‌تر برای ساختن جهانی عاری از نابرابری و ستم وا می‌دارد. اما آینده‌پژوهی مدرن هم انتظار عرفی را به ما ارزانی می‌دارد که ارزش خاص خودش را دارد. آن یکی، انتظار خداساخته و حداکثری و این یکی انتظار بشرساخته و حداقلی است. جوامع و ملت‌هایی که انتظار قدسی را نمی‌شناسند، فقط باید به انتظار عرفی بسنده کنند. چشم این‌ها فقط باید به دهان و قلم آینده‌پژوهانشان باشد. اما ما می‌توانیم از برکات هر دو نوع انتظار ـ در طول هم ـ بهره ببریم. یعنی انتظارهای عرفی را طوری تعریف کنیم که همواره در راستای انتظار قدسی و ظهور جامعه‌ی مهدوی باشد. در این صورت حال و هوای آیند‌ه‌پژوهی عرفی ما به کلی متفاوت با آیند‌ه‌پژوهی غربی‌ها خواهد بود. اطمینان دارم که اگر به این ترتیب همت می‌کردیم و تصویرهایی از آینده‌ می‌ساختیم، خریداران زیادی در دنیا می‌داشت؛ چون تکرار مکررات نبود. دریغ که هنوز آینده‌پژوهی در کشور ما بسیار جوان و تازه‌پاست، و با روند فعلی سال‌ها طول خواهد کشید تا بتوانیم آینده‌پژوهان ایرانی و شیعی‌نهاد را تربیت کنیم.
منبع : باشگاه‌ آینده ‌‌پژوهان‌ جوان


همچنین مشاهده کنید