دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا
شکستی دوباره برای خصوصیسازی
حتما شما هم تا به حال این تفسیر را شنیدهاید که میگویند بورس دماسنج اقتصاد است؛ یعنی جایی که میتوان از طریق تخمین میزان قدرت آن، در مورد وضع کلی و نهایی هر اقتصادی به داوری نشست. طی دو سال گذشته اما بورس در ایران یا همان بازار سرمایه روزهای متفاوتی را تجربه کرده است؛ یعنی فارغ از تغییر و تحولات سازمانی در این سامانه اقتصادی، بورس اوراق بهادار توانسته است تا حد زیادی کارشناسان و تحلیلگران اقتصادی را به سمت خود متمایل کند و این گروه از فعالان اقتصادی هر کدام به نحوی موقعیت بازار سرمایه در اقتصاد ایران را ارزیابی کنند.
رویکرد صاحبنظران اقتصادی به بورس اما در دو سال گذشته پیش از آنکه نشانهای برای جایگاه برتر این واحد اقتصادی در فرآیند اقتصادی ایران باشد نوعی گریز از مرکز اقتصادی را به رخ کشیده است که نهاد بازار سرمایه میتواند ویترین خوبی برای آن محسوب شود.
باید این واقعیت را پذیرفت. هر چند که دولتیها در دو سال گذشته بارها از رشد شاخصهای بورس و حرکت صعودی منحنیهای بازار سرمایه سخن گفتهاند اما حالا دیگر با روی دست ماندن بزرگترین معامله تاریخ بورس میتوان مدعی شد که دماسنج اقتصاد در ایران از وجود تبی بزرگ خبر میدهد. البته پیش از این با فرار نقدینگی به سمت بازارهایی چون مسکن و رشد غیرمتعارف منحنی قیمت در سایر بازارها این مولفه به اثبات رسیده بود که اقتصاد ایران از داشتن بورسی واقعی محروم است. به نظر میرسد نباید از کنار این ادعا بهسادگی گذشت.
تبدیل بازار سرمایه به بزرگراهی برای دولت و نگهداشتن شاخصهای آن به صورت مصنوعی نه چیزی به ماهیت بازار سرمایه اضافه میکند و نه حلقهای از اقتصاد کم میسازد بلکه راهی را برای ساماندهی وضعیت سرمایهای کشور مسدود میسازد که میتواند معبر خوبی برای خروجی و ورودی سرمایههای موجود باشد.
البته نباید همه واماندگی بزرگترین عرضه به بورس طی ۴۰ سال گذشته را به پای ساختار بازار سرمایه گذاشت اما این اتفاق میتواند دلیل خوبی برای بیمار بودن بازاری باشد که حتی نیمهدولتیها نیز تمایلی برای حضور در آن ندارند. چون از یک سو اقتصاد ایران بیثباتی بزرگی را مزمزه میکند که به واسطه آن حضور در چنین معاملهای چیزی جز یک ریسک غیرعلمی نیست و از سوی دیگر بازار سرمایه به فصل فراموش شده اقتصاد تبدیل شده است؛ فصلی که همه تحلیلگران میگویند دماسنجی دولتساخته را روی دوش اقتصاد کشور بار کرده است.
البته دو پرسش اساسی را در چنین مواقعی نباید فراموش کرد و آن هم اینکه وقتی در اوج خصوصیسازی و دولتیسازیها (در قالب واگذاری به شرکتهایی با ماهیت دولتی) همچنان مدیریت رفتاری دولتی را به اقتصاد تحمیل میکند و از سوی دیگر بخشهای خصوصی با رو کردن قدرت اقتصادی، لقب مفسدان اقتصادی را روی سینه خود میبینند، آیا واقعا باید به خصوصیسازی در مقیاس بزرگ امید داشت؟ به نظر میرسد دولت باید برای گشایش در اسناد درآمدی خود منشهای دیگر اقتصادی را، هم در حوزه ساختاری و بازار سرمایه و هم در حوزه کلان اقتصادی در پیش بگیرد. آیا اینگونه نیست؟
منبع : روزنامه اعتماد ملی
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
خلیج فارس ایران مجلس شورای اسلامی آمریکا مجلس دولت شورای نگهبان حجاب بودجه دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران مجلس یازدهم
شهرداری تهران هواشناسی تهران فضای مجازی قتل شهرداری شورای شهر پلیس شورای شهر تهران سیل وزارت بهداشت سازمان هواشناسی
ایران خودرو قیمت دلار خودرو قیمت خودرو دلار بازار خودرو مالیات بانک مرکزی قیمت طلا سایپا مسکن تورم
تلویزیون سریال رسانه تئاتر سینمای ایران موسیقی فیلم بازیگر رسانه ملی سینما کتاب قرآن کریم
دانشگاه تهران شورای عالی انقلاب فرهنگی سازمان سنجش انتخاب رشته باتری
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین جنگ غزه حماس روسیه اوکراین نوار غزه ترکیه عراق طوفان الاقصی
استقلال فوتبال پرسپولیس سپاهان تیم ملی فوتسال ایران فوتسال بازی تراکتور لیگ برتر جام حذفی آلومینیوم اراک باشگاه پرسپولیس
اپل همراه اول امارات ایلان ماسک گوگل تبلیغات ایرانسل آیفون فناوری سامسونگ ناسا
مواد غذایی سازمان غذا و دارو خواب دیابت سلامت روان بارداری مالاریا دندانپزشکی