دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


کارگران در محاصره مشکلات اقتصادی


کارگران در محاصره مشکلات اقتصادی
چند روز قبل جوانی که تنها ۳۰ بهار را از هنگام تولدش تجربه کرده بود در یکی از ایستگاه های مترو منتظر رسیدن قطار بود. با شنیدن شدن صدای قطار مترو، مسافران منتظر از سکو فاصله گرفتند اما جوان ۳۰ ساله در حالی که فریاد می زند ۶ ماه است بیکارم، خود را به زیر مترو انداخت و به عمر خود پایان داد. چند هفته قبل کارگر ۴۵ ساله کنف کار رشت که ۱۱ ماه بود حقوقش را نداده بودند، پس از آنکه نتوانست برای تهیه نان شب حتی یک اسکناس هزار تومانی قرض بگیرد، به کار خانه رفت و خود را حلق آویز کرد، این فاجعه درحالی رخ داد که پسر بزرگ این خانواده برایآنکه بتواند به خانواده اش کمک کند، مدت ۸ ماه از پادگان خارج نشده بود و حقوق ماهی ۸ هزار تومان سربازی را برای کمک هزینه خانواده اش جمع می کرد و موارد مشابه دیگری که طی چند ماه گذشته در قالب خودکشی رخ داده است. اما نکته مهم، چرایی خودکشی در بین افرادی است که با تحمل رنج و مشقت در سخت ترین محیط های کار، قصد دارند برای زن و بچه خود لقمه نانی تهیه کنند و هنگامی که پس از تحمل همه سختی ها و بی خوابی های ناشی از کار نمی توانند معیشت خانواده را تامین کنند، به عمر خود پایان می دهند. با این کارگران که صحبت می کنی، از داشتن خودرو ملی، ویلای کنار دریا، منزل مسکونی در شمال شهر، زندگی تجملاتی و سفرهای خانوادگی به اروپا نمی گویند بلکه آنان به این مهم افتخار می کنند که تاکنون حق هیچ انسانی را پایمال نکرده اند، پایشان را حتی بر سر یک مورچه هم نگذاشته اند و اگر در سفره هایشان نان خالی است، آبرویشان را با هیچ چیز عوض نکرده و نمی کنند، اما همین کارگر وقتی مجبور می شود برای ۱۱ ماه دست التماس به دوست و آشنا دراز کند، مرگ را بر این زندگی ترجیح داده و خودش را می کشد.
یک جامعه شناس، پدیده خودکشی را در همه جانداران قابل تعریف می داند و می گوید: نهنگ ها به صورت دسته جمعی با آمدن به ساحل خودکشی می کنند، پرندگان، مارها، دلفین ها و بسیاری از موجودات بنا بر تصمیمی آنی به عمر خود پایان می دهند و به دلیل نبود قدرت تفکر در بین حیوانات برای این خودکشی ها توجیهی به دست نیامده است، اما انسان موجودی متفکر است و باید هر اقدامی که انجام می دهد از جمله خودکشی اش، توجیه داشته باشد. بنابراین می توان خودکشی انسان ها را مورد تجزبه و تحلیل قرار داد.
حسین باهر که فوق دکترای مدیریت رفتاری اش را از دانشگاه های کانادا گرفته است، خودکشی انسان ها را بنا بر نوع وضعیت کشورها به ۳ گروه کشورهای پیشرفته، در حال پیشرفت و عقب مانده تقسیم می کند و می گوید: خودکشی انسان ها در چندین مقوله قابل بحث است، اولین نوع اینکه خودکشی ناشی از بیماری های تکنوپولی (عوارض افسردگی ناشی از تکنولوژی) باشد. بدین معنا که انسان ها هر چه از طبیعت که مادر اول آنهاست دور می شوند، دچار نوعی از خودبیگانگی و افسردگی ناشی از زندگی ماشینی می شوند که این وضعیت را تحمل نکرده و به زندگی خود پایان می دهند.
وی نوع دوم خودکشی را رفاه زدگی می داند و می گوید: یعنی افراد مرفه به نوعی از بی نیازی مطلق می رسند که در مقابل جمله «برای چه زنده ام» پاسخی ندارند و همچون افراد مشهوری از قبیل مرلین مونرو که هنرپیشه مشهور و پردرآمدی بود اما نتوانست برای ادامه حیات خود دلیل بیاورد، به زندگی خود خاتمه می دهند.
این استاد دانشگاه های کشور نوع سوم را شامل افراد فوق حساس همچون صادق هدایت اعلام می کند و می افزاید: این افراد به درجه ای می رسند که مرز شکنندگی نام دارد، همچون آبی که در ۱۰۰ درجه حرارت به جوش می آید و در مرز ۹۹ درجه قرار دارد که با کوچکترین تغییری از حالت عادی خارج و به نقطه غیرقابل کنترل می رسد.
حسین باهر با انتقاد از این ۳ نوع خودکشی، نوع چهارم را ناشی از نبود معیشت و شرمندگی در برابر زن وفرزند عنوان کرده و می گوید: این فرد نتوانسته به هر دلیلی نیازهای خانواده را تامین کند و چون راه حلی برای این معضل نیافته، از سر ناچاری صورت مساله را پاک کرده و به زندگی خودش پایان داده است.
وی در پاسخ به اینکه چه راهکاری پیشنهاد می کنید، می گوید: انسان ۱۰۰ میلیارد سلول مغزی دارد تا بتواند برای هر مساله ای به غیر از مرگ راه حل بیابد، بنابراین نباید ناامید بود.
وی در ادامه خواستار بررسی علل احساس تحقیر در کارگران می شود و می گوید: نمی دانم چگونه اما تاکید می کنم که باید حق و حقوق کارگران پرداخت شود آن هم سر وقت، زیرا کارگر پس اندازی برای جبران روزهای سخت ندارد.
او با اشاره به اینکه علت تاخیر در پرداخت حقوق کارگران، ناتوانی مالی کارفرمایان است می گوید: اگر چه کارفرما متولی باعث اشتغال و پرداخت حقوق کارگر است و باید مزایای نیروی کار را به موقع بپردازد. اما باید مشکلا ت کارفرمایان نیز بررسی شود و در صورتی که مرگ کارگر ناشی از رفاه و بی تفاوتی کارفرما بود، آنگاه با این کارفرمای مقصر برخورد شود نه اینکه در گام اول کارفرما را محاکمه کنیم.
این استاد جامعه شناس، بیمه بیکاری را مورد تاکید قرار می دهد و می گوید: در کشورهای پیشرفته برای جلوگیری از این قبیل مشکلا ت، بیمه بیکاری تعریف و تقویت شده است. بدین معنا که ۸۰ درصد حقوق کارگران را در ایام بیکاری به وی می پردازند تا بتواند در طول دورانی که جوینده کار جدید است به زندگی خود و خانواده اش ادامه دهد.
وی امید به آینده را یکی از ابزارهای جلوگیری از خودکشی اعلا م می کند و می افزاید: باید فضایی پدید آید تا امید به آینده در جامعه زیاد شود.
حسین باهر با اشاره به اینکه رسول اکرم(ص) همواره بر امنیت خاطر و سلا مت تاکید داشتند، می افزاید: فردی که وضع مالی خوبی دارد و به عنوان مثال مالک ۱۰ خانه است، اگر ۵ خانه اش در اثر سیل یا زلزله خراب شود با پشتوانه ۵خانه دیگرش، به زندگی امیدوار است، اما اگر کسی که یک زیرپله دارد و آن را هم از دست بدهد، یعنی همه چیزش را از دست داده و به دنبال آن امنیت خاطر، امید به زندگی و سلا متش را از دست می دهد.
وی بر ایجاد نشاط و محیط شاد تاکید می کند و می افزاید: ایجاد فضای سبز، تفریح، تامین امکانات مسافرت و ... باعث افزایش روحیه امید به زندگی می شود.
در رابطه با خودکشی کارگران، رئیس خانه های صنعت و معدن ساز دیگری را کوک می کند و می گوید: در سال های اخیر، تعداد کارفرمایانی که تحت فشارهای روانی ناشی از مشکلا ت اقتصادی کشور و بحران صنایع اقدام به خودکشی کرده اند، به مراتب از کارگران بیشتر بوده است.
دکتر هادی غنیمی فرد در پاسخ به این که بر اساس آمار غیررسمی از ابتدای دهه ۸۰ تا کنون بیش از ۴۰ کارفرما به دلیل مشکلا ت تولید اقدام به خودکشی کرده اند می گوید: با توجه به مشکلا تی که امروزه پیش پای تولیدکنندگان و صنعتگران داخلی است، احتمال خودکشی در میان کارفرمایان با آمار اعلا م شده را رد نمی کنم.
وی با تاکید بر این که طی چند سال اخیر تعداد صنعتگرانی که از ترس آبروریزی به حرکت های ناهنجاری دست زده اند کم نبوده است، می گوید: بهتر است زیاد از خودکشی کارفرمایان نگوییم زیرا هر چند بیان این مطلب می تواند هشداری برای مسوولا ن باشد، اما چون به طور معمول همواره برخی مسوولا ن دیر متوجه می شوند، افشاگری بیشتر در زمینه خودکشی باعث دلسردی تولیدکنندگان داخلی می شود.
وی با تاکید بر این که پرداختن به دلا یل افسردگی کارفرمایان که باعث بروز ناهنجاری هایی همچون خودکشی می شود، اهمیت قابل توجهی دارد می گوید: این هراس نیز وجود دارد که در سایه بی توجهی، کارفرمایان انگیزه تولید را از دست داده و سرمایه خود را در قالب دلا لی یا انتقال به خارج از کشور جریان بیندازند.
غنیمی فرد با تاکید بر این که شرع مقدس اسلا م و اخلا قیات حاکم بر جامعه ایرانی، خودکشی را حرام شمرده است، می گوید: باید دلا یل خودکشی بررسی شود.
وی با اشاره به رقم بسیار ناچیز خودکشی در بین کارگران و کارفرمایان ایرانی، می گوید: هر چند نمی توان خودکشی های معدود را ناشی از رونق بیماری روانی در کشور دانست، اما رشد روزافزون این ناهنجاری می تواند هشداری جدی برای مسوولا ن باشد که اگر وضعیت ناامیدی و بی سرانجام اقتصادی و اجتماعی کشور سامان نیابد، در آینده نزدیک، افراد جامعه ترجیح می دهند به حرکات ناهنجاری متوسل شوند. اما یک جامعه شناس که عضو هیات علمی دانشگاه تربیت معلم است می گوید: وقتی فرد از لحاظ اقتصادی دچار ورشکستگی شود، خودکشی به وجود می آید. دکتر امان الله قرایی مقدم با اشاره به تحقیقی که از ۲۳ شهر بر اساس نظریه «دور کیم» به عمل آمده است می گوید: یکی از عوامل موثر خودکشی در همه کشورهای جهان، اقتصاد است.
وی به بحران اقتصادی سال های ۱۹۲۲ تا ۱۹۳۳ در کشور آمریکا اشاره می کند و می گوید: به دلیل افزایش ورشکستگی در این سال ها، خودکشی افزایش یافت و این افزایش ثابت کرد که وقتی فرد از لحاظ اقتصادی دچار ورشکستگی کامل بشود خودکشی نیز افزایش می یابد.
وی یکی از دلا یل خودکشی را به صورت کلی ناشی از ضعیف شدن همبستگی اجتماعی دانست و گفت: فردی که از همبستگی اجتماعی ناامید شد دچار پریشان فکری می شود و چون در اثر نبود همدردی و حمایت مستقیم از سوی نزدیکان به نقطه پریشان فکری رسیده بدون آن که خودش بداند و بفهمد، اقدمات ناهنجاری انجام می دهد که یکی از آنها خودکشی است.
قرایی مقدم با تاکید بر این که پریشان فکری باعث تخریب درونی می شود، می گوید: این فرد دست از زندگی می شوید و احساس می کند به آخر خط رسیده است.
قرایی مقدم جامعه ایران را جامعه ای وابسته به مسائل اقتصادی دانست و گفت: در ایران اقتصاد حرف اول را می زند، عاشق شدن، تعیین همسر برای ازدواج و شروع یک عمر زندگی مشترک و حتی برقراری دوستی های کوچه و خیابانی می تواند ریشه اقتصادی داشته باشد. بدین معنا که اگر دختری پولدار باشد بهتر و سریع تر شوهر می کند، اگر پسری پولدار باشد راحت تر ازدواج می کند. این استاد دانشگاه ذهنیت حاکم بر جامعه را در قالب ۳ دسته تقسیم می کند و می افزاید: دوران ذهنیت قبل از مسیحیت، دوران ذهنیت شهودی قرون وسطی و امروزه که ذهنیت حاکم بر جهان ذهنیت مادی و اقتصادی است.
وی خودکشی را از نظر جنسیتی مورد بررسی قرار می دهد و می گوید: در کشورهای پیشرفته خودکشی بین دختران بیشتر از پسران است اما در ایران به دلیل بار تامین هزینه خانواده که بر دوش مردان است، خودکشی در بین مردان بیشتر از زنان است.
وی خودکشی کارگران را ناشی از رسیدن به نقطه «چه کنم» دانست و گفت: در همه جای دنیا، وقتی کار نداری، اخراج و بیکار شده ای، سازمان و نهادی به فریادت نمی رسد، امنیت شغلی نداری، پس اندازی برای روز مبادا ذخیره نکرده و در اصل نتوانسته پس انداز کنی و در یک کلا م همچون کلا ف سردرگمی نمی توانی و نمی دانی از کجا باید شروع کنی و قدرت تجزیه تحلیل و تغییر و تبدیل شرایط به وضع قابل تحمل را نداری، به غیر از خودکشی چاره ای پیدا نمی کنی.
وی خودکشی را ناشی از کمبود و ناتوانی تطبیق فرد با وضع موجود دانست و گفت: پریشان فکری و عوامل اقتصادی باعث خودکشی است و هیچ یک از این ۲ عامل به فرد بستگی ندارد بلکه باید شرایط آن را تسهیل کرد که این مهم نیز در گرو عملکرد دولتمردان است.
وی با اشاره به این که هر که دست از جان بشوید هر چه دردل دارد بگوید، افزود: برگزاری تجمع و راهپیمایی های اعتراض آمیز یکی از ابزارهای تخلیه فکری و گریز از پریشان فکری است .
قرایی مقدم با اشاره به جمله معروف امیرالمومنین علی(ع) که می فرماید: «فقر که از در وارد شود از در دیگر ایمان می گریزد» افزود: خودکشی در بین مسلمانان امری نکوهیده و زشت است و دین اسلا م با این رویکرد تضاد داشته و به صراحت فرد خودکشی کننده را لا یق جهنم می داند، اما کارگری که در اثر دریافت نکردن ماهها حقوق شاهد ورود فقر از درخانه اش است، خودکشی می کند یعنی ایمان از پنجره خانه او بیرون رفته است.
در رابطه با خودکشی کارگران، رئیس سابق کانون عالی شوراهای اسلا می کار کشور می گوید: خودکشی همه جای دنیا رخ می دهد و مختص به کارگران ایران نیست، اما خودکشی کارگر ایرانی با کارگر سایر نقاط جهان فرق اساسی دارد، بدین معنا که کارگر ایرانی از سرناچاری، نداری و رفتارهای برخی کارفرمایان با دست خودش به عمرش پایان می دهد و کارگر سایر کشورها از سر تنوع و گریز از روزمرگی و رفاه زدگی است.
وی عوامل خودکشی کارگران ایران را در چندین بخش تعریف کرد و گفت: کارگر ایرانی به دلیل شرمندگی و سرافکندگی نزد زن و فرزند، بیکاری، ناتوانی در تامین هزینه زندگی، خودش را می کشد.
حسن صادقی می گوید: در کشور ما آدم ندار و بی چیزی را شاهد بودیم که یک شبه پله های ترقی را طی کرده و میلیاردر شده و فردی را نیز داشته ایم که میلیاردها تومان سرمایه اش در اثر تصمیمات لحظه ای نابود شده و از سرمایه دار به بدهکار تبدیل شده است، بنابراین در چنین حالت بی ثبات و متزلزلی، نباید به رشد خودکشی معترض باشیم چرا که این بحران ها به مرور زمان نازل نمی شود که انتظار تحمل آنها را داشته باشیم بلکه مانند سیلی است که در خواب می آید و همه چیز از جمله جان انسانها را با خود می برد.
وی به ریشه های مذهبی قوی در بین جامعه کارگری ایران اشاره می کند و می گوید: اگر چه علم جامعه شناسی ثابت کرده که مذهب مانع رفتارهای احساسی ناهنجار است اما مشکلا ت اقتصادی و شرمندگی خانوادگی و اجتماعی باعث شده که در یک لحظه همه چیز تیره و تار شوند.
صادقی در پاسخ به اینکه آیا کارفرمایان را عامل خودکشی کارگران می داند؟ می گوید: کارفرمایان نیز بارها خودکشی کرده اند و نباید هر گاه که کارگری خودکشی کرد بگوییم کارفرما مزدش را نداده یا وقتی کارفرمایی خودکشی کرد بگوییم کارگر بدکار کرده است، بلکه ریشه بحران های کارگران نیازمند بررسی است.
وی به واردات بی رویه، قاچاق کالا ، تصمیمات احساسی دولتمردان، دستمزد ناچیز، حق داشتن تشکل مستقل و ... اشاره می کند و می گوید: همه این عوامل دست به دست یکدیگر می دهند تا کارگاه را دچار بحران کنند، بنابراین انتظار برخورد با کارفرما غیرمنطقی است.
صادقی با تاکید بر اینکه کارفرمایانی نیز وجود دارند که برای سود شخصی، واحد را به بحران می کشند و تسهیلا ت کارخانه را در مسیرهای دلا لی و برج سازی به جریان می اندازند می گوید: دولت باید با این گونه کارفرمایان برخورد لا زم را صورت دهد تا برای سایر کارفرمایان سودجو درس عبرت بشود و همین بی توجهی دولت به نوعی تشویق کارفرمایان برای تضییع حقوق کارگران است.
صادقی از رسانه هایی که در جهت انعکاس اخبار کارگری تلا ش می کنند قدردانی می کند و می گوید: در کشور ما چند نشریه انگشت شمار وجود دارد که مشکلا ت کارگران را مطرح کرده و حتی خودکشی کارگران را منعکس می کنند، اما خودکشی کارفرمایان منعکس نمی شود که لا زم است به این موارد نیز پرداخته شود.
صادقی گفت: تنها حرف ما این است که کارگری که کار می کند و زحمت می کشد بابت زحماتش و عمری که در اختیار کارفرما قرار داده، اجرت المثل بگیرد. نه اینکه جانش رابه لب برسانید و در قبال هر ۶ ماه کار، یک ماه حقوق بگیرد.
یک جامعه شناس نیز می گوید: بحث خودکشی در دو مقوله اجتماعی و اقتصادی قابل بررسی است که در عرصه مسایل اجتماعی مربوط به نبود همبستگی اجتماعی می شود، بدین معنا که وقتی انسجام اجتماعی و به عبارت ساده تر حس نوع دوستی نباشد یا تعاریف آن بر هم بریزد، فرد برای ادامه حیات خود دلیل و انگیزه ای نمی بیند و از سرناچاری دست به خودکشی می زند.
دکتر محمد مرادبیات نکته دوم در ناهنجاری اجتماعی به نام خودکشی را مربوط به شاخص های اقتصادی و اجتماعی می داند و می گوید: هنگامی که وضعیت اقتصادی و اجتماعی در حد غیرقابل تحملی باشد و این وضع به حدی اسف بار باشد که فضای امیدوارکننده ای متصور نباشد، فرد به نقطه ای می رسد که می بایست هر چه سریعتر از آن وضع رهایی یابد و چون نمی تواند اوضاع را تغییر دهد خودش را از این مرحله حذف می کند و به عبارت ساده تر خودش را می کشد.
دکتر محمد مراد بیات ایجاد فضای یاس آور را متوجه مدیران اقتصادی و اجتماعی کشور می داند و می گوید: اگر وضعیت به حدی شکننده شود که یک کارگر تصمیم بگیرد به عمر خود پایان دهد، به غیر از مدیران اقتصادی و اجتماعی کشور چه کسی کم کاری و کوتاهی کرده است؟
وی از شعارهای غیرعملی دولتمردان انتقاد می کند و می گوید: همواره کاستی ها به بحران هایی منجر می شود که تنگناهایی را به وجود می آورد.
مراد بیات جلوگیری از خودکشی را در ۳ حوزه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بررسی می کند و می گوید: اگر فرد بتواند با استمداد از ساختار انسانی یعنی همنوعانش یا ساختارهای اقتصادی همچون کمک های مالی در قالب وام یا ساختارهای سیاسی همچون مکاتبات اداری یا دیدار مستقیم با مسوولان در قالب درد دل مشکلاتش را به نوعی مطرح و حل کند اطمینان داشته باشیم که خودکشی نخواهد کرد.
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید