شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

عظمت انسان در فلاکت عقل


عظمت انسان در فلاکت عقل
پاسكال در مهمترین كتاب فلسفی اش؛ یعنی «اندیشه ها» كوشید تا وضع بشر و نحوه ارتباط وی با عالم و جستجوی آدمی برای حقیقت و سعادت را برپایه مبانی عقلی جدید توضیح دهد. مطلبی كه از پی می آید به بررسی و تشریح ابعاد علمی، فلسفی و دینی این فرزانه بزرگ می پردازد. با هم می خواهیم:
به نظر پاسكال اگر امری متناقض با فرضیه را بیاییم یا این كه امری را كه حاصل پذیرش فرضیه است مخالف با واقعیت ببینیم، در آن صورت فرضیه باطل می شود و اگر تمام وقایع مطابق یا موافق با فرضیه باشند در آن صورت فرضیه محتمل یا ممكن به حساب می آید
«معرفت خداوند بدون معرفت عجز و مسكنت ما منشأ غرور است. معرفت خداوند بدون معرفت عجز و مسكنت ما موجد یأس و حرمان است. معرفت عیسی مسیح نقطه میان این دو حد است، زیرا در آنجا ما هم خدا و هم عجز و مسكنت خویش را خواهیم یافت.»
پاسكال
ریاضیدان، عالم فیزیكی، كاشف، فیلسوف و متكلم فرانسوی بلز پاسكال در سال ۱۶۲۳ در كلرمون واقع در ایاالت اوورنی به دنیا آمد. در سال ۱۶۳۱همراه خانواده اش به پاریس سفر كرد و تا سال ۱۶۳۸ در آنجا ماند. زیر نظر و مراقبت پدرش به تعلیم زبان لاتین و یونانی مشغول شد . پاسكال در سن ۱۶ سالگی اولین كتاب خود را درباره مقاطع مخروطی نوشت و یك سال بعد این كتاب چاپ شد. در سال ۱۶۴۲ پاسكال برای كمك به پدرش در شغلی كه داشت دستگاه ماشین حساب را اختراع كرد. نوشته های او در این باره در سال های ۱۶۴۵ تا ۱۶۵۲ نشانگر مشكلات غیرمعمول در عملی ساختن نظریه ها بود. پاسكال تا پایان عمرش خدمات مهمی در زمینه های نظریه احتمالات و اعداد و هندسه ارائه كرد. یكی از مهم ترین آثار پاسكال با عنوان «درباره روح فلسفه و هنر اقناع كردن» كه مقدمه ای بر كتاب درسی در «مدرسه یانسینی ها» بود، در سال ۱۶۵۷ منتشر شد. پاسكال در سال ۱۶۴۷ كتاب «آزمایش هایی درباره خلاء» را منتشر كرد. این كتاب شامل خلاصه ای از آزمایش هایی بود كه پاسكال آنها را انجام داده بود كه ضمناً به معرفی ۴ قانون خود در باب فشار در مایعات و هوا پرداخته بود. چاپ این كتاب اعتراض رئیس كالج كلرمونت را در پی داشت. به نظر او طبیعت از خلاء گریزان است و اجازه به وجود خلاء نمی دهد، لذا فضای خالی مورد ادعا در آزمایش های پاسكال حاوی نوع خاصی از ماده می باشد. پاسكال در پاسخی كه به این اعتراض داد به ارائه شرایطی در مورد قضاوت در مورد فرضیه ها پرداخت كه یكی از واضح ترین نظرات در باب روش علمی در قرن ۱۷ میلادی است. به نظر پاسكال اگر امری متناقض با فرضیه را بیاییم یا این كه امری را كه حاصل پذیرش فرضیه است مخالف با واقعیت ببینیم، در آن صورت فرضیه باطل می شود و اگر تمام وقایع مطابق یا موافق با فرضیه باشند در آن صورت فرضیه محتمل یا ممكن به حساب می آید. همچنین پاسكال به وجود یك مورد ناسازگاری علی رغم موارد كثیری از سازگاری برای ابطال فرضیه تأكید می كند. در یكی از آثار به جای مانده از پاسكال، او به تبیین و تعریف علم جدید و چگونگی پیشرفت های علمی می پردازد. به نظر وی در مطالعه طبیعت احترام به اوتوریته نباید بر استدلال و تجربه مقدم باشد، اگرچه در الهیات او این مسأله را پذیرفت. به نظر پاسكال اگر چه رازها و علل طبیعت از ما پنهان اند، اما به كار خود ادامه می دهند و در طول زمان ما از طریق تجربه و فهم به سوی درك بیشتری از طبیعت در حركت هستیم، لذا با جمع شدن اطلاعات ما باید منتظر كشف فرضیات قابل پذیرش جدیدتری باشیم. در حال حاضر ما به جستجوی واقعیت بر حسب تجارب و فهم خودمان هستیم. اگرچه ممكن است آنچه كه به دنبال آن هستیم تغییر نكند، اما حاصل جستجوی ما دارای بسط و رشدی متغیر است كه تاریخ علم را تشكیل می دهد. پاسكال گسترش علم را به حالات متغیر فرد واحدی كه در حال رشد است تشبیه می كند. وقتی ما با نظرات دانشمندان گذشته موافق نیستیم، علیه آنها نیستیم زیرا بنا به اصل (Charity) ما نیز اگر در زمان آنها می بودیم، با توجه به كاوش های همان زمان با نظرات آنها موافقت می كردیم و همین گونه آنها نیز در زمان ما موقعیت جدیدی خواهند داشت.(پاسكال معتقد بود كه دانشمندان گذشته همراه با ایمانی قوی به كار و نوشتن می پرداختند، اما یسوعیان چنین نیستند) پس دلیلی برای ترجیح نظرات كهن ارسطو یا هر فرد دیگر بر آخرین دستاوردهای خرد علمی مبتنی برداده های اخیر، وجود ندارد.
پاسكال و فرقه یانسینیسم
هر چند به لحاظ علمی پاسكال در میان معاصران خود چهره ای سرشناس محسوب می شود، اما اهمیت دیدگاه های دینی و فلسفی او سایر ابعاد فكری او را تحت الشعاع قرار داده است. اكثر نوشته های دینی او در زمانی كه او عضو فرقه یانسینی ها بود، پدید آمده اند. علاقه پاسكال به این فرقه تا حدودی به سابقه خانوادگی او برمی گردد. بعد از مرگ پدر پاسكال در سال ،۱۶۵۱ خواهر او علی رغم مخالفت پاسكال راهبه ی دیر پورت- رویال شد. سال های ۱۶۵۴-۱۶۵۲ را پاسكال تقریباً از تمام علایق دینی دور بود و با افراد لامذهب رابطه داشت. او به خواهرش گفته بود كه من علی رغم كوشش زیادی كه برای خدمت به مردم دارم، هیچ كششی به سمت خداوند احساس نمی كنم. به هر حال در شب ۲۳ نوامبر ۱۶۵۴ به خاطر تجربه دینی ای كه به او دست داد، پاسكال مابقی عمرش را تماماً صرف فعالیت های مذهبی كرد. او در ژانویه ۱۶۵۵ به مدت دو هفته در دیر پورت رویال به عزلت پرداخت. پاسكال تا سال ۱۶۵۹ در زمینه های مختلفی به نگارش می پرداخت، اما در این سال به خاطر بیماری های ممتد دیگر چیزی ننوشت. سال بعد از محكوم شدن پورت رویال پاسكال آخرین اثر خود را در باب فرقه یانسینی نوشته و از این پس از تمام مشاجرات دست كشید. در سالهای آخر عمرش وسیله ای عمومی برای حمل و نقل مسافران در پاریس ابداع كرد، چیزی شبیه به اتوبوس شهری. او درآمد حاصل از این كار را برای فقرا اختصاص داده بود و ترتیبی داد كه بعد از مرگش درآمد حاصله به بیمارستانها پرداخت شود.
فلسفه علم و ریاضیات
كتاب «روح هندسه» یكی از مهم ترین كتاب های پاسكال است كه اولین بار در قرن ۱۸ به چاپ رسید. در این كتاب او پیرامون روش كشف حقیقت بحث می كند. روش ایده آل عبارت است از روشی كه اولاً تمام اصطلاحات به كار رفته در آن تعریف شده باشند و استنتاج قضایا از طریق حقایقی كه قبلاً اثبات شده اند صورت بگیرد، اما این كار به لحاظ پیشامد تسلسل نشدنی است. پس رسیدن به قضایا و اصطلاحات اولیه ممكن نیست. اما اصطلاحاتی داریم كه نیاز به تعریف ندارند و اصولی كه نیاز به اثبات آنها نیست ،زیرا اصولی روشن تر از اینها وجود ندارد با این وضعیت «به نظر می آید كه بشر طبیعتاً و به نحوی لایتغیر قدرت رسیدن به علمی كه مطلقاً كامل ترین باشد را ندارد.» اما با این اوصاف روش هندسی، كامل ترین علمی است كه برای انسان شناخته شده است. در این روش آنچه واضح و روشن است در هر جایی كه نیاز باشد به كار می آید، آنچه همه می دانند تعریف نشده و مابقی مسائل تعریف شده است و آن قضایایی كه همه علم به آنها دارند مفروض و سایر قضایا از اینها استنتاج می شوند؛ اما پاسكال تأ كید می كند كه علی رغم این روش، این بدین معنی نیست كه انسان به وسیله روش های طبیعی قادر خواهد بود از صدق گزاره های اولیه اطمینان حاصل كند یا در مورد مفاهیم بنیادین نیز به همین منوال.روش هندسی علی رغم محدودیت های ما، یقینی مستحكم به ما اهدا می كند. این روش ذاتاً سیستمی اكسیوماتیك است كه در آن از اصطلاحات و اصول اولیه، مجموعه ای از قضایا را كه منطقاً قابل استنتاج است، بسط و گسترش می دهد. اگر اصول مفروض در این سیستم درست باشند، سیستم نیز درست است. در بخش الحاقی كتاب یعنی فصل «هنر متقاعد كردن» پاسكال به تبیین این كه چگونه در مورد اصول اولیه و اصول مأخوذه متقاعد می شویم می پردازد. نتایج به دست آمده از طریق روش هندسی تبیین می شوند و مسأله اصول اولیه موضوعی بنیادین را برای تئوری شناخت پاسكال كه در كتاب اندیشه ها بسط می یابد، تدارك می بیند. عقل ما صرفاً در سیستمی اكسیوماتیك توان فعالیت دارد و از آنجا كه ما نمی توانیم اصول اولیه را اثبات كنیم لذا صدق آنها؛ علی رغم میزان اطمینان و یقینی كه به آنها داریم همواره مورد شك و تردید است. ما تنها از طریق پذیرش اصولی كه از راه غریزه یا وحی به دست آمده اند می توانیم بر این تنش در برابر شكاكیت پیروز شویم، شكاكیتی كه حتی در جستجوهای علمی نیز مطرح است زیرا ما هرگز قادر به شناخت اسرار طبیعت نمی باشیم مگر فرضیه هایی قابل قبول و تاكنون مردود نگشته. پذیرش مذكور منوط به قبول اهمیت یافت و اطاعت از خداوند در جست وجوی حقیقت است.
وضع و موقعیت بشر:
مطابق نظر لافوما قسمت های اولیه كتاب «اندیشه ها» مختص تصویر وضع بشر، طرق رابطه و عكس العمل انسان در برابر جهان، بنیاد مشكلات و مسائل فلسفی انسان و نهایتاً چگونگی جست وجو برای حقیقت و سعادت است. اگر انسان بدبخت و مخلوقی پوچ است،با امكاناتی كه در اختیار دارد قادر به كشف حقیقت اولیه كه سایر حقایق از آن اخذ شوند نمی باشد، اما همان انسان است كه متوجه می شود، «ما به حقیقت نه فقط از طریق عقل بلكه اكثراً به وسیله قلب علم داریم و از راه دوم است كه به شناخت اصول اولیه نایل می شویم و از آنجا كه عقل هیچ نقشی در این مسأله ندارد درگیری با این اصول كاری عبث است» . اصول هندسه به نحوی غریزی توسط قلب شناخته می شوند و عقل از آن اصول برای اثبات نظریه ها بهره می گیرد، قلب و عقل هر دو نتایجی را حاصل می كنند كه قطعی اند، اما با مبدأهایی متفاوت، اما جست وجو برای یافتن نحوه اثبات غریزه قلبی، شناخت شهودی و شهود بی فایده است. عدم توانایی عقل برای اثبات اصل اولیه اگرچه سبب تحقیر عقل است اما نباید قطعیت و یقین ما را متزلزل سازد. پاسكال ادعا می كند كه وقوف بر محدودیت های عقل به ما كمك می كند تا فلاكت خود را به یاد آوریم و این خود دلیلی بر عظمت انسان است.پاسكال در فصل تناقضات سعی می كند تا به طور كامل بنیاد غیرعقلانی شناخت ما در مورد اصول اولیه را نشان دهد. قوی ترین سخن شكاك این است كه ما به صدق هیچ یك از اصول اولیه جدای از ایمان و یقین نداریم، مگر آنچه در خویشتن احساس كنیم، اما این حس طبیعی هیچ دلیل متقاعد كننده ای برای صدق نیستند، ارزش صدق اصول مبتنی بر سرچشمه آنهاست، اما به نظر پاسكال اگر كسی هیچ یقینی یا هیچ اصولی نداشته باشد، او به این مطلب مذكور یقین دارد، لذا شكاك مطلق نیست: «با این وضع بشر چه می تواند بكند؟ آیا در مورد همه چیز می تواند شك كند؟ آیا در باب بیداری و سوختن نیز می تواند شك كند؟ آیا در مورد شك كردن خود نیز می تواند شك كند؟ و آیا در وجود خود نیز می تواند شك كند؟»
«ما از این فراتر نمی توانیم برویم و من این حقیقت را اعلام می كنم كه پیرو نیست مطلق نمی تواند وجود داشته باشد. طبیعت عجز عقل ما را تأیید می كند و از سقوط به آن تنگنا، جلوگیری می كند.» مسأله و مشكل شناخت برای پاسكال مشكلی مذهبی می باشد. تنها با اطاعت از خدا و پذیرش وحی او ما می توانیم شناختی كاملاً قطعی به دست آوریم. دستاوردهای بزرگ در علم و ریاضیات مبتنی بر عدم قطعیتی بنیادین هستند، زیرا اصول اساسی به كار برده شده از غریزه و شهود نشأت گرفته اند حال آن كه خود این سرچشمه ها مورد سؤالند. جست وجوی شكاكانه تنها نشانگر نهایت گرفتاری و بیچارگی بشر است و ما را برای قبول و پذیرش بنیادی مذهبی برای معرفت و شناخت آماده می كند.كتاب اندیشه ها سعی دارد چگونگی كوشش بشر برای فراموش كردن وضع و موقعیت خود را از طریق انحراف و فلسفه نشان دهد. فلسفه صرفاً می تواند ما را به شك گرایی برساند كه ما باید خود را از شك گرایی با استفاده از «شناخت شهودی حقیقت» محفوظ بداریم. ما در جست وجوی سعادتیم اما آن را جدای از دین نخواهیم یافت. پاسكال در صفحات (۲۳۳-۴۱۸) از كتاب «اندیشه ها» قصد دارد از طریق آنچه خود «برهان شرط بندی» می خواند، نشان دهد كه اعتقاد به خدا و هدایت دینی امری غیرعقلانی نیست. پاسكال وقتی دو گزینه پذیرش و ایمان به خدا و رد و نفی خداوند را به خواننده به عنوان یك شرط بندی ناگزیر پیشنهاد می كند، چنین ادامه می دهد: «خواه ناخواه باید شرط بست. شما گام در راه نهاده اید، كدام یك را برمی گزینید. حال كه از انتخاب گریزی نیست، ببینیم كدام گزینه كمتر علاقه شما را جلب می كند. شما دو چیز را می توانید از دست بدهید؛ حقیقت و نیكی را و دو چیز را می توانید تعهد كنید؛ عقل و اراده خود و شناخت و سعادت خود را و طبیعت شما باید از دو چیز گریزان باشد؛ خطا و بیچارگی. عقل شما با انتخاب كدام صدمه بیشتری نمی بیند، زیرا ضرورتاً باید انتخاب كرد... اكنون با فرض وجود خدا برد و باخت را بسنجیم. اگر برنده شوید همه چیز را برده اید و اگر ببازید هیچ چیز را از دست نداده اید. پس بی درنگ شرط بندی كنید كه خدا هست.» اما پاسكال اشكالی را پیش بینی می كند. مخاطب او می گوید؛ «بله، این بسیار عالی است و باید شرط بست، اما شاید من زیادی شرط می بندم» و پاسكال جواب می دهد «اگر این شرط بندی دلبخواهی بود، شما شاید حق داشتید، اما شما ناچارید بازی كنید، ولی در اینجا بی نهایت زندگی بی نهایت سعادتمندانه را می توان به دست آورد، یعنی یك امكان باخت در برابر تعداد نامحدود امكان برد و چیزی كه در میان می گذارید محدود است. حتی جایی برای احتمال وجود ندارد، هر جا بی نهایت وجود داشته باشد، بی نهایت امكان باخت در مقابل امكان برد وجود ندارد، هیچ نباید تردید كرد. همه چیز را باید داد...» به طور خلاصه پاسكال استدلال می كند كه اگر خدایی وجود داشته باشد، او ابداً برای ما فهم پذیر نیست، اما اگر خدا باشد یا نباشد، ما نمی دانیم كدام درست است، اما زندگی حال و آینده ما با هر انتخاب شدیداً تحت تأثیر قرار دارد، حال حیات و سعادت سرمدی نتیجه یكی از انتخاب هاست (اگر خدا وجود داشته باشد) ما چیزی را از دست نمی دهیم و اگر آن انتخاب غلط باشد (اگر خدا وجود نداشته باشد و ما به او باور داشته باشیم)، پس قمار معقول چیزی را كه بسیار مهم و در معرض خطر است ارائه می كند، یعنی انتخاب شق خداپرستانه است و آن كه بدون ایمان باقی می ماند ریسكی بی نهایت غیرمعقول می كند، زیرا او نمی داند كه كدام انتخاب درست است. در ادامه پاسكال سعی می كند نشان دهد كه ایمان را می توان با مهار هیجانات، اطاعت از خدا و استفاده از عقل به عنوان وسیله ای برای تشخیص دین راستین كه ورای دسترسی عقل است و تنها از طریق مسیح قابل شناخت است، به كار برد. ما میان دو امر یعنی بی نهایت خرد(پوچی) و بی نهایت بزرگ (خداوند) معلق می باشیم. عقل نشانگر گرفتاری ما است. میل ما به حقیقت و سعادت ما را از عقیم بودن علم، ریاضیات و فلسفه بشری به عنوان راههای پاسخگویی به نیاز بشر، آگاه می كند.دیدگاه های پاسكال به سختی تشكیل یك كل منسجمی را می دهند. بسیاری از نوشته های او پاره پاره بوده و كوششی برای انسجام آنها صورت نگرفته است،پاسكال دیدگاه خاصی در مورد مذهب داشت؛ به این معنی كه تنها ایمان است كه شناخت بر آن می تواند استوار باشد و لاغیر. دستاوردهای علمی، ریاضی او كمتر مورد توجه قرار گرفت. در سراسر« كتاب اندیشه ها » پاسكال سعی در نشان دادن قانون و محدودیت های ریاضی و دستاوردهای علمی دارد، اما دیدگاه دینی او كاملاً علیه فلسفه است. او در میان رویكردهای فلسفی رویكرد شكاكانه را تا آنجا كه نشانگر«عذاب انسان بدون خدا »باشد مطلوب می دانست؛ به طوری كه این امر باعث آمادگی انسان برای ایمان و لطف خداوند است. در دوران معاصر پاسكال به خاطر تصویری كه از وضع و موقعیت بشر ارائه كرده مورد توجه متفكران اگزیستانسیالیسم قرار گرفته است. آثار او در باب روش علوم و ریاضیات اگرچه بسیار قدیمی و ابتدایی است، اما در میان سایر آثار وی در این زمینه ها جزو اولین نوشته ها محسوب می گردند. پاسكال به لحاظ آثارش در ریاضیات، فیزیك، فلسفه، علم، جست وجو در مورد طبیعت بشری و تحلیل او از مسیحیت، مكان برجسته ای در تاریخ ایده ها كسب كرده است.

ریچارد پاپكین
ترجمه: علی ملك محمدی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید