شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

روایتی دقیق از نو اندیشی سید جمال


روایتی دقیق از نو اندیشی سید جمال
درباره سیدجمال الدین اسدآبادی، بسیار گفته اند و نوشته اند و هنوز هم هر پژوهنده ای كه می خواهد به سیر روشنفكری، تجدد و بیداری در كشورهای شرق بویژه كشورهای مسلمان بپردازد به ناچار با نام سیدجمال برخورد خواهد كرد و از او آغاز خواهد نمود. اغلب شارحان، مفسران و پژوهندگان آرا و افكار سیدجمال بیشتر از آن كه به تفكر و جوهر اندیشه های سیدجمال بپردازند به فعالیت ها و اعمال اجتماعی، سیاسی و مبارزاتی او پرداخته اند. این امر تا حدودی اجتناب ناپذیر می نماید و كمتر اثری یافت می شود كه به طور مستقل به شرح آرای سید پرداخته باشد. در این میان مرحوم استاد دكتر حمید عنایت در كتاب سیری در اندیشه سیاسی عرب صفحاتی را به اندیشه های سیدجمال اختصاص داده است كه با كمال تأسف فرصت نیافت تا كتابی مستقل در این رابطه به نگارش درآورد.
شاید كتاب سیدجمال الدین اسدآبادی و تفكر جدید از معدود كتاب هایی است كه مؤلف آن بدین مهم توجه كرده و بدان پرداخته است. این كتاب كه به قلم استاد گرانقدر دكتر كریم مجتهدی به نگارش درآمده است بحق از ژرف ترین تألیفاتی است كه درباره اندیشه ها، آرا و افكار سیدجمال به شكلی مستقل، منصفانه و محققانه نگاشته آمده است.كتاب در سه بخش تنظیم شده است: دو بخش از آن، قبل از انقلاب به رشته تحریر درآمده است و یك بخش دیگر (بخش اخیر) پس از انقلاب تحریر و مجموعاً در قالب یك كتاب به بازار نشر عرضه شده است.با توجه به تخصص، تجربه و تعهد علمی استاد مجتهدی كتاب با زبانی محققانه، علمی و شیوا نگاشته شده است كه خواننده را به تعمق در آرای سیدجمال وامی دارد، به طوری كه خواننده از همان آغاز درمی یابد كه باید از هر گونه ارزیابی شتابزده و جانبداری عجولانه و خام پرهیز كند تا بتواند به یك قضاوت واقع بینانه از سیدجمال دست یابد.
روش دكتر مجتهدی در هر سه نوشتار كتاب چنین است كه بررسی علمی و فكری نظرات سید را با شرایط اجتماعی، سیاسی زمانه او توأم كرده و در ضمن وفاداری به روش تحقیق علمی به گفته دكتر شریعتی از «جغرافیای حرف» نظرات سید غافل نشده است و با ترمیم اوضاع و شرایط زمانه او خواننده را با چشمانی باز دعوت به یك ارزیابی خردمندانه و به دور از قضاوت های پیشین می كند. بی گمان تسلط استاد، خواننده را در جای جای كتاب به وجد می آورد. در نوشتار اول كه با عنوان سیدجمال الدین و تفكر جدید تحریر یافته است، نویسنده سید جمال را از قول آندره ژید شخصیتی معرفی می كند كه نبوغ خود را در پروراندن زندگانی خود به كار برده اند نه در به وجود آوردن آثار قلمیشان ؛ و قدرت او را در نگاه نافذ و نفوذ كلام و حضور ذهن و بی پروایی و استقامت و سماجت او می داند به طوری كه بزرگان قوم و سلاطین پس از آشنایی با شخصیت او دچار شك و تردید می شده اند.
او شخصی بوده است كه سلاطین و افراد ذی نفوذ با آب و تاب و با تشریفات او را به دستگاه خود راه می داده اند و بعد با لعن و توهین و تهمت او را از خود می رانده اند. گرچه عده ای به گفته استاد مجتهدی او را پیرو پراگماتیسم و فردی عملگرا دانسته اند ولی استاد عملگرایی سید را در جهت تحقق آرمان او می داند و از جهتی او را پیرو اصالت معنی دانسته است. در مواجهه با تمدن جدید است كه سید به گفته مؤلف محترم سعی در مطابقت ایمان با شرایط علمی دنیای جدید دارد و اعلام می دارد كه اعتقادات را باید با محك عقل سنجید و كلام خدا را در جهت آزادی سیاسی و بی نیازی اقتصادی مسلمانان و حقوق حقه انسانی آنها فهمید. نویسنده بیان می دارد كه سید جمال الدین برای از بین بردن نزاع احتمالی میان دین و علم، به نوعی «روح علمی» قائل شده است كه آن را وظیفه نامیده و برای فلسفه نیز به مثابه علم، حد و پایانی نشناخته است، همان طور كه خود سید می گوید: «علم را حد و پایانی نیست و محسنات علم را اندازه و نهایتی نیست» و بعد اضافه می كند «سلطان عالم علم است و به غیر از علم نه پادشاهی بوده است و نه هست و نه خواهد بود.»سید جمال علل ناكامی متجددین اصلاح طلب را در میان مسلمانان نبود یك روح فلسفی میان آنان می داند و علت پی ریزی تمدن اسلامی در قرون اولیه را وجود همان روح فلسفی می داند و بدون آن هر نوع تلاشی را محكوم به شكست می داند.
سید تقسیم علم را به دو نوع علم مسلمانان و علم فرنگ محكوم می كند و پدر و مادر علم را برهان می داند و حق را در جایی می داند كه برهان آن جا باشد. نویسنده سید را نقاد «فلسفه یونانی زده مسلمانان» معرفی می كند و از زبان سید می نویسد: «چرا انظار خود را به یك بار از آن كتب ناقصه برنمی دارید و بدین عالم وسیع نظر نمی افكنید و در حوادث و علل آن ها بی حجاب آن مؤلفات تدبر و تفكر به كار نمی برید؟ آیا جایز است كه شما بحث در این امورجدیده را ترك نمایید به جهت آن كه در شفای ابن سینا و حكمت الاشراق شهاب الدین مذكور نیست؟» نویسنده منظور سید از علم را علوم استقرایی و منظور او را از فلسفه، فلسفه علمی و تحصلی می داند و نتیجه می گیرد كه سید به نحوی به مثابه فرانسیس بیكن گویی درصدد ساختن ارغنون و بنیان گذاردن ارغنون جدید بوده است.نوشتار دوم كتاب به مقاله «رد بر فلسفه نیچری» سیدجمال اختصاص دارد كه سید این مطلب را در پاسخ به نوشته ها و اندیشه های سرسید احمدخان نوشته است. دكتر مجتهدی نوشته سید را در دو محور ارزیابی می كند: اول انتقاداتی كه از لحاظ اصولی و منطقی به او (سیداحمدخان) وارد دانسته است.دوم انتقاداتی كه جنبه سیاسی دارد. دكتر مجتهدی با نگاهی منصفانه می نویسد: «در اینكه افكار و كارهای سیداحمدخان مورد توجه انگلیسی ها بوده و به طور رسمی از آن ها لقب «سر» گرفته است شكی نیست ولی در هر صورت سید احمدخان كوشش داشته است خارج از صحنه سیاست باقی بماند و كار او خواه غلط و خواه درست، نیت او پاك و نظر او منحصراً ارشاد جوانان مسلمان هندوستان بوده است.»
از نظر مجتهدی، سید در نقد نیچری مسلكان دچار اشتباهات تاریخی شده است و مزدك و اسماعیلیه و ذیمقراطیس و اپیكوروس را جزو نیچریان آورده كه قابل قبول نیست و به طور كلی استدلال تاریخی و فلسفی او در رساله نیچریه بسیار ضعیف است و اعتبار چندانی ندارد و در عوض استدلال اخلاقی و سیاسی او قابل تأمل است. چرا كه سید احمدخان با حوصله و دقت در حد تعلیمات آكادمیك و دانشگاهی كوشش داشته است ایمان مسلمانان هندوستان را با مطابقت دادن آن با اصول علوم رایج در قرن نوزدهم به نحوی حفظ كند ولی عملاً در آثار او اعتقاد به قوانین طبیعت و به اصول علوم مربوط به آن، به معنایی بر نفس ایمان و اعتقاد به اصول اسلام رجحان پیدا كرده است و گویا همین در جهت تأیید سیاست خاص دولت انگلیس درباره مسلمانان استعمار شده هندوستان بوده است. مجتهدی ضمن همدرد دانستن این دو شخصیت، محتوای تاریخی نوشته سید را درست نمی داند ولی نفس رساله، از لحاظ تاریخ، واجد عمق و اصالت است.نوشتار سوم مربوط به «مباحث سیدجمال و ارنست رنان» فرانسوی است.
ارنست رنان طی یك سخنرانی، مسلمانان و خاصه قوم عرب را به عدم تمدن آفرینی و مخالفت با علم و دانش و ترقی متهم كرده بود. سید جمال در واكنش به این سخنرانی، اگرچه در كلیات در مورد استبداد خشونت و دانش ستیزی مردمان و حاكمانی از ادیان مختلف با رنان موافق است ولی استدلال او درباره ناتوانی ذاتی مسلمانان یا اعراب در درك دانش و علوم جدید را نمی پذیرد و نظریه نژادگرایانه ارنست رنان در فهم دانش از سوی ایرانیان و طرد آن از سوی اعراب را رد می كند. رنان همانند اگوست كنت، دین را مرحله ابتدایی در تاریخ تكوین ذهن انسان می داند و گذشتن از آن و رسیدن به مرحله علمی را عین پیشرفت تلقی می كند ولی سیدجمال دین و علم را به طور متناوب در نظر نمی گیرد بلكه در دین نیرویی قایل است كه علم را توان بی نیاز ساختن انسان از آن نیست و از همین رو دین را متعلق به گذشته نمی داند. همچنین سید جمال قدرت اجتماعی و سیاسی دین را نیز مدنظر دارد كه رنان توجهی به آن ندارد یا نمی خواهد داشته باشد. سید دین را بر خلاف فلسفه رخنه كننده در قلوب عامه مردم می داند و این را یك امتیاز برای دین می داند كه فلسفه فاقد آن است.
مجتهدی پس از ذكر این مطالب، به اوضاع سیاسی و اجتماعی این دوران كه بین این دو مباحثه در گرفته است نظر كرده و می نویسد: «در حقیقت بحث (سید و رنان) نه بر سر اسلام و دانش است و نه بر سر اینكه این دین ماهیتاً با علم مخالف است یا خیر بلكه بر سر این است كه در بیست سال آخر قرن نوزدهم فرانسوی ها بر اكثر كشورهای مسلمان شمال آفریقا مسلط شده اند و از این لحاظ سخنرانی ارنست رنان در بهار سال ۱۸۸۳ نشانگر لحظه ای از این توسعه طلبی و قدرت نمایی است و پاسخ سید جمال نمونه ای از عكس العمل مسلمانان است.» مجتهدی ادامه می دهد: «شكی نیست كه انتخاب تاریخ سخنرانی تصادفی نبوده است. استقرار انگلیسی ها در مصر و نهضت اعرابی پاشا و استعمار فرانسه در دو دهه آخر قرن ۱۹ ایجاب می كند كه او در سخنرانی اش از اسلحه های آتشین كه به فتح تمدن كمك فراوانی كرده است اشاره كند. گاهی به نظر می رسد كه او با گفتن این كه اسلام دانش را نمی پذیرد، می خواهد بگوید كه اعراب مسلمان، انگلیسی ها یا فرانسوی ها را نمی پذیرند. در نهایت جوابیه سیدجمال به ارنست رنان این است كه: من نزد آقای رنان نه فقط از حقانیت دین اسلام بلكه از حق صدها میلیون مردم مسلمان كه باید محكوم باشند ، دفاع می كنم.» كتاب پرمغز و قابل تأمل دكتر مجتهدی كه نشانه و نمونه ای از دیدگاه های منصفانه، دقیق و مستند یك استاد دانشگاه است به كلیه اهالی پژوهش در عرصه علم و دین و اندیشه قابل توصیه و تجویز است. امید كه استاد در تجدید چاپ این اثر كه امروزه در بازار كتاب نایاب است همت گمارند و اهل تحقیق را در استفاده از این اثر، بیش از این محروم نخواهند.
حسین میرزانیا
منبع : روزنامه ایران