دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

درباره نسبت ما و ملاصدرا


درباره نسبت ما و ملاصدرا
فلسفه دوستان و صدراییان امروز با میراث صدرالمتألهین چه كرده اند؟ نخست باید گفت آنچه به نام «حكمت متعالیه» معروف است، درست یا نادرست، حاصل جمع آشتی میان عقل، عرفان و نقل است.صدرا در دوره ای می زیست كه عالمان، دست كم از سوی ارباب قدرت، ارجمندی و احترام می دیدند.فرهنگ شیعی نیز چنان آشتی ای را برمی تابید، اما پس از گذشت سال ها، زمانه، چنان كه انتظار می رفت به محتوای این میراث وفادار نماند.
چرا؟می دانیم كه آن اسباب جمعی كه در دوران صدرا به او اجازه چنان تجربه هایی را می داد، پس از او از میان رخت بربست.
فلسفه خوانان پس از صدرا با گونه ای از پریشانی های اجتماعی رو به رو بودند كه صدرا از آنان فارغ بود.
عامل دیگر به ویژگی غالب دوران ما برمی گردد: این كه گویی ما با نوعی عادت به پخته خواری بار آمده ایم و دوست داریم سخن را یا كاملاً بپذیریم و یا كاملاً مردود اعلام كنیم.
از قشریان كه بگذریم، حتی در میان صدراییان و مروجان حكمت صدرایی امروزه كمتر كسانی را می شناسیم كه حكمت متعالیه را به مثابه منشی فیلسوفانه بخوانند و مهمتر از آن نقد كنند.
صدرا خود می گفت به معرفت از آن حیث كه معرفت است بنگرید و در این حالت است كه نقد و تعلیم، به تعالی حكمت متعالیه می انجامد. عامل دیگر بداقبالی این مكتب حكمی در میان ما شاید به یكی از ذاتیات این مكتب باز گردد: حكمت متعالیه، از این حیث كه فرآورده های فكری چندی را در خود گرد آورده است، گویی از قابلیتی دینامیك برخوردار است كه فهم جامع آن در گرو فهم آن فرآورده ها و زمینه های مشترك است.تمام این نكات را می توان پاسخی برای این پرسش دانست كه چرا حكمت متعالیه ادامه نیافت.
اینك می توان نام كسانی از امروزیان را فهرست كرد كه در تأیید و احیای این نوع نگاه فلسفی سهمی داشته اند.
در این فهرست حتی می توان نام مخالفان را گنجاند؛ همان كسانی كه این جریان اندیشه ای را حداقل برای نقد و فروكوفتن قابل دیده اند؛ از شیخ احمد احسایی گرفته تا اهل تفكیك و حتی روشنفكرانی كه نه حكمت متعالیه بلكه مجموعه فلسفه اسلامی را چیزی جز بازگویی گفته های ارسطو و افلاطون و كمی خداشناسی اسلامی ندانسته اند.در میان این مروجان به شارحان شیفته ای چون استادعبدالله جوادی آملی، نوصدراییان منتقدی چون استاد محمدتقی مصباح یزدی، عرفان اندیشانی چون امام خمینی (ره)، احیاگران و متن پردازانی چون مرحوم سید جلال الدین آشتیانی و نواندیشانی چون مرحوم مهدی حایری یزدی برمی خوریم.
البته پیشاپیش بسیاری از مروجان، نام علامه سید محمدحسین طباطبایی، كه استاد برخی از اینان نیز هست، از یاد نمی رود.
آیا حكمت متعالیه برای ما، كه با صدرا در یك خانه زندگی می كنیم، می تواند روشی برای اندیشیدن و زیستن باشد؟ پاسخ به این پرسش مهم دیری است كه در هاله ای از ابهام فرورفته است.
امروزه می بینیم كه اندیشه فلسفی غرب سالیانی است كه خود را در سایه تلاش های پیوسته نو، تازه می كند و جهان بینی مشخصی را فراروی انسان مدرن می نهد.
تازگی و تكثر این جریان فكری چنان است كه حتی تلاش های فیلسوفان غربی را كه در گذشته بسیار نزدیك ارائه نظر كرده اند، ناچیز می شمارد. تجربه غربیان كه در استفاده از میراث یونان با ما مشتركند، درس آموز است. اینك این ماییم كه از پس اسفار اربعه عقلیه صدرا باید سفر خویش را آغاز كنیم: سفری از خود به خود.
سیدباقرمیرعبداللهی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید