دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

انسان، در میان دو آزادی - پیروزی نهایی


انسان، در میان دو آزادی - پیروزی نهایی
●مقدمه:
انسان، خسته از جنگ و خونریزی و برتری طلبی های نظامی و منزجر از كشورگشایی های زمان ماقبل صنعتی و عصر صنعتی است.
جامعه ی بشری در عصر اطلاعات و فراصنعتی، فرصتی می خواهد تا هویت انسانی خویش را بروز دهد. این هویت در دو زمینه قابل بیان و درك متقابل است. یكی در زمینه عقلانیت و اندیشه پروری به شیوه ای جدید تا به تولید انبوه بپردازد و تمامی نیازهایی را برآورده كند كه در طول تاریخ همواره تنها گروه های خاصی (آنهم بسیار محدود) از آن بهره مند بودند. دیگری بیان احساسات و عواطف انسانی خویش كه سرچشمه ی جوشان عشق و الفت و نوع دوستی است. رشد فناوری و دانش، بویژه نانو تكنولوژی و امید به پیشرفت در زمینه میكرو ربات ها از یكسو چنان آینده ی روشنی را در مقابل انسان به نمایش می گذارد كه تنها در اسطوره های یونانی، آنهم با خدایانش قابل قیاس است. از سویی دیگر رشد سرسام آور و انتقال سریع اطلاعات چنان به رویای دیرینه ی انسان جامه ی عمل پوشانده كه جادوگران افسانه ای را تداعی می كند.
این دست آوردها كه حاصل تلاش چند هزار ساله ی تمدن بشری است، نیازمند بستری مناسب برای بهره برداری از آن است. صلح و امنیت نیاز امروز بشریت است تا در سایه ی آن هویت واقعی و انسانی خود را نشان دهد. این نوشته چنین دست آوردی را پیروزی نهایی بشریت می داند و در حد توان به تشریح آن خواهد پرداخت
●جنگهای كهنه
در جنگ جهانی اول، دول پیروز شرایط سخت و تحقرآمیزی را بر آلمان شكست خورده تحمیل كردند.
در آنزمان هیتلر جوان، یكی از سربازان دون پایه و تهی دست ارتش آلمان بود. وی درك عمیقی از احساسات تحقیر شده ی مردم آلمان داشت و خودش نیز مظهر بروز آن بود. هیتلر در مدتی كوتاه یكه تاز عرصه ی احساسات تحقیر شده مردم و هیجانات ناشی از آن شد و بر اریكه ی قدرت تكیه زد. نیروها را بازسازی و امكانات كشور را بسوی قدرت نظامی هدایت كرد و برای جنگ آماده شد.
چون لحظه ی عمل فرارسید، فرماندهان را جمع و نقشه ی تهاجم به لهستان را تشریح كرد. طبق نقشه ی از پیش تعیین شده، می بایست عده ای آلمانی (احتمالاً از محكومین) لباس نظامی ارتش لهستان را بر تن كرده، وارد خاك لهستان شده و از آنجا به نیروهای آلمانی حمله كنند. پاسخ چنین یورشی دفاع و هجوم متقابل بود. ماشین نظامی آلمان می بایست بسرعت، یك تهاجم همه جانبه و تمام عیار را علیه لهستان آغاز و آن كشور را تسخیر كند.
یكی از فرماندهان در مقام سئوال پرسید كه اگر این نقشه افشا شود، ما چه پاسخی خواهیم داشت؟ هیتلر با صراحت تمام گفت: "زمانیكه ما پیروز شدیم، كسی در این باره سئوالی نخواهد كرد
یورش ارتش آلمان به لهستان سر آغاز جنگی شد كه ده ها میلیون انسان كشته شدند، تفریباً نیمی از شهرهای جهان تخریب و آمار آوارگان بیشتر از كشته شدگان بود. كشتار غیر نظامیان بطور وحشتناكی نسبت به جنگهای گذشته افزایش داشت. قحطی، گرسنگی و بیماری یك پدیده ی عادی بشمار می رفت
تا جاییكه تاریخ نشان می دهد، جنگ و خونریزی با سرنوشت انسان گره خورده است. متاسفانه تلاش می شود این پدیده ی منحوس را امری طبیعی و اجتناب ناپذیر جلوه دهند.
●شكست مداوم
امروزه تمام حدود و اطراف زمین شناخته شده و تقریباً تمام منابع و امكانات زیست محیطی آن نیز مشخص شده است. یكطرف انسان است كه می خواهد روی زمین به حیات خود ادامه دهد و طرف دیگر محیط زیست. اما در گذشته چنین شناختی از زمین وجود نداشت. حكومتها شكل می گرفتند، برای تصاحب امكانات به مصاف هم می رفتند، یكی پیروز و دیگری در هم می شكست. هزینه ی این جنگها و كشت و كشتارها را مردم می دادند.
حاكمی احساس قدرت می كرد، بهانه ای می تراشید و به كشور همسایه یورش می برد و جنگ آغاز می شد. تامین نیروی انسانی و هزینه های آن با مردم عادی بود. اگر پیروز می شد، مردم تقریباً از این پیروزی سهمی نداشتند به جز یك احساس كاذب و زود گذر كه پیروز شده اند. اگر شكست می خورد، اسارتها و پرداخت باج و خراج بر دوش مردم بود. در هر دو صورت (پیروزی یا شكست) فقر و بیماری، قحطی و قتل عام نصیب مردم می شد.
برخی اعتقاد دارند كه این جنگها موجب تحرك جوامع و عامل پیشرفت بشریت است. اگر این گفته را درست فرض كنیم، باز جای بحث بسیار دارد كه با تعریف جدیدی از دشمن واقعی انسان می توان موتور تحول و پیشرفت چامعه را پرتوان تر از گذشته بكار انداخت. علاوه بر آن، موضوع مهم این است كه نتیجه همه ی این جنگها درد و رنج زایدالوصفی است كه به انسان تحمیل می شد. در حلیكه با نگرش جدید درد و رنج ناشی از جنگهای گذشته تكرار نخواهد شد
بررسی تاریخ جوامع مختلف نشان می دهد كه كم و بیش همه ی مردم در سراسر جهان، بار مصیبتها و آلام ناشی از جنگها را تحمل كرده اند. علاوه بر آن انسان بطور كلی در حال تكرار دایم شكست هایش بوده است. آیا زمان آن فرانرسیده كه به خود آییم و مانع تكرار این اشتباه مصیبت بار شویم؟
●ارضای كاذب
به ایران توجه كنیم كه روزگاری بزرگترین امپراطوری جهان بود. تمام فتوحات آن را با شكست ناشی از حمله مغول در دو كفه ی داوری قرار دهیم، با این شكست وحشتناك از نظر ارضای حس تفوق طلبی آیا قابل مقایسه است؟ دیگر شكستها از جمله، حمله ی اسكندر، حمله ی اعراب و .. و در این اواخر حمله ی افغانها را به آن اضافه كنیم، چه جای مباهات به پیروزی های زودگذری است كه در این پیروزی ها هم مردم سهم چندانی نداشتند؟ گذشته ی سایر ملل اگر از مردم ایران اگر بدتر نباشد، بهتر هم نیست
دوباره به جنگ جهانی دوم برگردیم كه در آن اروپا بسرعتی باور نكردنی تخریب شد. شوروی با خطرشكست كامل رو به رو شد. یاس و نا امیدی همه جا را فراگرفته بود. در چنین شرایطی آمریكا وارد جنگ شد و به یاری متفقین شتافت. ورود آمریكا به صحنه ی جنگ، امید تازه ای به دل مردم رنج دیده از جنگ (كه تقریباً شامل اكثریت مردم جهان می شد) ریخت. در چنین شرایطی همه ی جهانیان خسته و درمانده از جنگ، روحیه خود را باخته و اعتماد به نفس جهانی تا حد زیادی از بین رفته بود. همگان به دنبال یك آرامش خالی از صدای انفجار بودند تا بتوانند قوت لایموت خود را تهیه كنند. بنابراین طبیعی بود كه آمریكا را به عنوان یك ناجی جهانی بپذیرند
پس از تسلیم آلمان، ژاپن تنها كشوری محسوب می شد كه مانع صلح جهانی بود. لذا از نظر روانی، جهانیان آمادگی آن را داشتند كه یك اسلحه ی قوی تر سرنوشت جنگ را رقم بزند تا زندگی مردم به حالت عادی بر گردد و كمی به آرامش برسند. شش سال جنگ و خون ریزی، آنهم با استفاده از تجهیزاتی كه تا آن زمان بیسابقه بود، از مردم، غریقی ساخته بود كه به هر تخته پاره ای چشم امید می بستند و برای آن حاضر به پرداخت هر هزینه ای بودند. مجروحین بی دارو و درمان، كودكان یتیم و آواره، مزارع نیمه سوخته، كارخانه ها تخریب شده و از همه مهمتر، مردم ناامید و خودباخته بودند. در چنین شرایطی قهرمان تازه از راه رسیده ی جنگ، بمب اتم را بر سر مردم هیروشیما و ناكازاكی انداخت
تسلیم ژاپن پس از بمب باران اتمی هیروشیما و ناكازاكی، نوید بخش صلح جهانی بود و درد ناشی از انفجارات اتمی، چندان حس نشد. در واقع بشریت خسته تر و فرسوده تر از آن بود كه زخم و عفونت ناشی از انفجارات اتمی را احساس كند. و این بزرگترین شانس دولتمردان آمریكا بود كه به موقع در مقابل وجدان بشریت به پای میز محاكمه نروند. زمانی هم كه جامعه ی جهانی از درد انفجارات اتمی ناله سر داد، مسببین آن در این جهان نبودند كه پاسخگو باشند.
بشریت قبل از جنگ جهانی دوم تقریباً همه چیز داشت، مزارع با استفاده از ماشین و دانش كشاورزی بازده خوبی داشت، بسیاری از بیماری ها تحت كنترل و درمان بود، ارتباطات رو به گسترش بود. تولیدات صنعتی روز به روز بیشتر می شد. اما در دوران شش ساله ی جنگ دوم جهانی، از هرسو ناله ی گرسنگان و فریاد زخمی ها و اشك خانواده های عزیز از دست داده، دل هر انسانی را می آزرد. انسان همه چیز از دست داده بود و بمب اتمی با آن همه تلفات و خسارات شومی كه داشت، پیام آور صلحی بود كه جهان به آن نیاز داشت تا انسان نفسی راحت بكشد و به فكر غذا و دارو و درمان باشد. بنابراین انفجارات اتمی هیروشیما و ناكازاكی بیش و پیش از آنكه چهره ی شیطانی خود را نشان دهد، در ماشین تبلیغات سیاستمداران هدیه ی فرشتگان معرفی شد و همگان را بطور موقتی و كاذب راضی كرد
●آیا بمب اتمی دوباره بر سر مردم خواهد افتاد؟
هنگامیكه نخستین بمب اتمی علیه انسان بكار گرفته شد، آثار ناشی از انفجارات اتمی حتی برای دانشمندان نیز چندان روشن و معین نبود. تحقیقات بعد از جنگ جهانی دوم نشان داد كه استفاده از تسلیحات اتمی زیانبار تر و برای محیط زیست مخرب تر از آن است كه تمام ابعاد آن قابل توضیح باشد. تسلیحات اتمی برخلاف تسلیحات متعارف، آثار مخرب جهانی دارد و محیط زیست را كاملاً تحت تاثیر قرار می دهد. گوشه های كمی از این آثار در دهه ی اول پس از جنگ جهانی دوم مشخص شد
آشنایی با عمق فاجعه چنان اثر عمیق و دردناكی داشت كه اپنهایمر، مسئول پروژه ی ساخت نخستین بمب اتمی تا آستانه ی چنون پیشرفت. شدت افسردگی وی به حدی بود كه با مشاهده ی آتش سیگار به یاد انفجارات اتمی هیروشیما می افتاد و منقلب می شد. گزارشها نشان می دهد كه خلبان حامل بمب اتمی سرنوشتی دهشتناكتر از اپنهایمر داشته است.
پس از جنگ جهانی دوم بتدریج سران همه ی كشورهای مقتدر وحشت كردند. ترس ناشی از بمب اتمی پیش از آنكه به مردم عادی سرایت كند، تن سران قدرتهای جهانی را لرزاند و در یك مسابقه ی لجام گسیخته تلاش كردند خود را به تسلیحات اتمی مجهز كنند. زرادخانه های اتمی جهان بسرعت گسترش یافت. اما چیزی كه به آن توجه نشد این است كه در شرایط عادی جهانی، هیچ دولتمردی جرات استفاده از بمب اتمی را نخواهد داشت. زمانی این تجهیزات قابل استفاده خواهد شد كه وضع روحی بشریت حداقل به سطح سال پایانی جنگ جهانی دوم تنزل كند. تنها در شرایطی استفاده از تسلیحات اتمی امكان پذیر است كه جامعه ی جهانی از نظر روحی آمادگی پذیرش آن را داشته باشد. یعنی موقعیت اقتصادی و روانی جامعه ی جهانی به مرحله ای برسد كه استفاده از بمب اتمی را تنها راه نجات خود بداند.در طول جنگ جهانی دوم، فلاكت و بدبختی، فقر و گرسنگی، عدم احساس امنیت و آرامش، جرم و جنایت و هزاران مشكلات دیگر حتی كشورهایی را كه مستقیماً درگیر جنگ نبودند، فراگرفته بود تا چه رسد به كشورهای متخاصم. در چنین شرایطی بود كه آمریكا جرات استفاده از سلاح اتمی را پیدا كرد.
با این وجود پس از استفاده از بمب اتمی، وجدان بشریت آسوده نبود و مسببین آن را رها نكرد. بنابراین استفاده ی مجدد از بمب اتم، اگر ناشی از جنون نباشد، نامحتمل بنظر می رسد.
●مردم امروزی جهان
پس از جنگ جهانی دوم كه سرنوشت جنگ را دست آورد تحقیقات فیزیكدانان رقم زده بود، دانش فیزیك اعتبار زیادی كسب كرد. بودجه های تحقیقاتی در بخش فیزیك بسرعت بالا رفت و دولمتردان با اشتیاق پذیرای آن بودند. برای چند سال آمریكاییان یكه تاز عرصه ی قدرت اتمی بودند. اما بزودی شوروی نخستین آزمایش اتمی خود را با موفقیت انجام داد و در مقابل آمریكا اظهار وجود كرد. با این وجود وحشت هر دو كشور در استفاده از بمب اتم بیشتر از آن بود كه از حد سخن پا فراتر نهند
جامعه جهانی كه هنوز در شوك ناشی از انفجارات اتمی هیروشیما بسر می برد، شاهد جنگهای خونین و ویران گر دیگری از جمله جنگ كره و جنگ ویتنام شد. وقوع این جنگها موجب شد برای نخستین بار مردم عادی بتوانند در مخالفت با جنگ اظهار وجود كنند. گزارشگران و عكاسان صحنه جنگ را برای جهانیان به تصویر در می آوردند. این تصاویر وجدان هر انسان شرافتمندی را می آزرد. نویسندگان بسیاری قلم خود را در جهت روشنگری آثار مخرب جنگ بكار انداختند. مردم عادی به بحث در مورد جنگ و دلایل وقوع و نتایج آن پرداختند. سئوالات بی جواب هر روز بیشتر می شد و افكار عمومی به عنوان یك وزنه ی قابل توجه در محاسبات استراتژیك سیاستمدران مورد توجه قرار گرفت. در هر صورت این مردم هستند كه باید بار هزینه های جنگ را تحمل كنند و ارتشیان نیز در نهایت بخشی از جامعه هستند و در میان افراد معمولی زندگی می كنند. ناباوری مردم نسبت به توجیه سیاستمداران رو به گسترش بود و از طریق آنان به ارتشیان نیز سرایت می كرد.
این واقعیت تلخ تاریخ است كه جنگ به هر بانه ای كه آغاز شود، هزینه اش برای مردم (نه گروه ها و سیاستمدارانی كه جنگ را آغاز می كنند) بسیار بیشتر از منافع مادی آن است. افزون بر آن باید تلفات نیروی انسانی و تاثیر روانی و صدمات روحی ناشی از آن را كه به مردم وارد می شود، بر آن افزود.
پایان جنگ ویتنام تقریباً مصادف با آغازعصری شد كه آن را عصر اطلاعات می نامند. پیشرفت در فرآورده های الكترونیكی موجب شد كه همه ی مردم جهان بطور مستقیم در جریان بسیاری از اطلاعات قرار گیرند كه برای انسان اوائل قرن بیستم قابل تصور نبود. در این اثنا بزرگترین انقلاب تاریخ حیات انسان به وقوع پیوست و مردم كامپیوترهای خود را بیكدیگر وصل كردند و عصر اینترنت آغاز شد
پست الكترونیكی و وبلاگ و ده ها خدمات دیگر اینترنتی مورد استفاده مردم قرار گرفت. هزینه ی حفظ وانتشار اطلاعات به حدی كاهش یافت كه هر كس بسادگی می تواند افكار و نظر خود را به دید و قضاوت مردم سراسر جهان قرار دهد. اینها همه گویای آن است كه برای نخستین بار در طول تاریخ حیات انسان، روابط از سطح حكومتها به روابط بین ملتها در حال تغییر است.
سیندی شیهان مادر "كیسی شیهان" كه در عراق كشته شد
پسرم در حالی بر اثر انفجار بمب در شمال بغداد كشته شد، كه فكر می كرد دارد امنیت كشور خود را تامین می كند
اما ما معتقدیم كه او بیهوده جان باخت
امروز یك زخمی عراقی می تواند با مادر سرباز آمریكایی كه كشورش را تسخیر كرده به گفتگو بپردازد و از درد و رنج یكدیگر آگاه شوند
این یعنی هویتی جدید برای انسان امروزی كه دارای موقعیتی جهانی است و هركس به اندازه ی توانش می تواند بسادگی خود را در سطح جهان مطرح كند. حضور مجازی انسان عادی در سطح جهان موجب ارتباط و آشنایی با اندیشه ها و عواطف مردم با یكدیگر شده و حكومتها را بتدریج تضعیف می كند و سرانجام، حكومتها به سطح یك هیئت مدیره ی عالیمقام تنزل خواهند كرد
●تجربه تلخ بشریت از جنگ
زورآزمایی های گذشته ی حكومتها بطور چشمگیری ناكامی خود را به دید و قضاوت بشریت قرار داده و وجدان انسان را جریحه دار كرده است. رنج همه مصایب ناشی از لشگركشی ها و كشورگشایی ها، بر دوش انسان امروزی سنگینی می كند. دشمنی های كاذب بتدریج جای خود را به رقابت های واقعی می دهد. انسان امروزی احساس نیاز به كشور گشایی ندارد و آن را بی نتیجه می داند. تجربه ی تلخ آمریكا از جنگ ویتنام و خسارت جبران ناپذیر ورود ارتش شوروی به افغانستان كه سرانجام در تسریع فروپاشی شوروی تاثیر زیادی داشت و متعاقب آن لشگر كشی آمریكا و متحدانش به عراق و افغانستان وجدان بشریت را آزار می دهد، حتی اگر به بهانه مبارزه با دیكتاتوری و تروریسم باشد.
هزینه ی لشگر كشی آمریكا برای مردم عادی جهان (حتی برای مردم آمریكا) بسیار بیشتر از منافعی است كه سیاستمداران توجیه می كنند. برای مثال كافی است بهای نفت را قبل و بعد از حمله ی آمریكا به افغانستان و عراق با هم مقایسه كنیم. در هر صورت هر هزینه ای كه برای جنگ پرداخت می شود، چند برابر آن از امكانات زندگی انسان می كاهد. به عنوان مثال هزینه ی تولید و حمل و پرتاب یك راكت را با هزینه های تخریبی ناشی از انفجار آن را در نظر بگیرید و صدمات روحی وارد و هزینه ی درمان زخمی ها را نیز به آن اضافه كنید. این هزینه ای است كه به جامعه ی انسانی وارد می شود. همه ی این هزینه ها از امكانات عمومی بشریت به هدر می رود و توجیه سیاستمداران و جنگ افروزان نیز كارایی گذشته را ندارد. رشد دانش و آگاهی عمومی و سرعت انتشار اطلاعات و اخبار بسیار بیشتر از آن است كه بلندگوهای تلیغاتی حكومتها بتوانند عملكرد خود را از دید و قضاوت عمومی خارج كنند
دشمن و دوست نیز تعریف تاریخی و سنتی خود را از دست داده و جای خود را به رقیب و همكار داده است. حكومتها یا با یكدیگر همكاری می كنند تا منافع مشترك خود را تامین كنند، یا رقابت می كنند و امتیازات برتری خود را كسب می كنند.
●تصویر آینده
دانش و فناوری جدید در زمینه ی نانو تكنولوژی و میكروماشینها كه هنوز در مراحل ابتدایی خود است، دور نمای زیبایی از آینده ترسیم می كند. فناوری نانو توانایی به دست گرفتن كنترل ماده را در ابعاد ملكولی (و در آینده در ابعاد اتمی) داراست. این تعریف چنان گسترده و عمیق است كه در آینده ای نه چندان دور، می توان تك تك ملكولهای یك محفظه ی گاز یا معدن و یا حتی یك غده ی سرطانی را تحت كنترل درآورد و به آنها فرمان داد كه چه بكنند و یا چگونه منهدم شوند
انسان در آستانه یك انقلاب اجتماعی و فناوری سریع و قوی است. در آینده نزدیك دانشمندان قادر به ساخت ربات هایی در ابعاد نانومتری خواهند بود كه می تواند همانند خود را بسازد. در آینده ماشینهای نانومتری و فرمانبر مانند لشگر مورچگان كارگر (اما در اندازه های بسیار كوچكتر) وارد صنعت و پزشكی و كشاورزی و .. خواهند شد و فرایندهای موجود را تغییر داده و مسیر رشد همه ی رشته های فناوری را دگرگون كرده و در دست خواهد گرفت.
كالاهای مصرفی فراوان، شیك، ارزان و پردوام خواهد شد. دارو نیز جهشی سریع و كوانتومی به جلو خواهد داشت. الگوی رفتارفردی و اجتماعی انسان بطور زیربنایی دگرگون خواهد شد
●منافع عمومی
اگر بپذیریم كه زمین زیستگاه همه انسان های فعلی و آیندگان است، بنابراین باید پذیرفت كه هرگونه تخریب امكانات محیطی و سرمایه های انسانی و اقتصادی، هدر دادن امكانات عمومی است. منافع عمومی بشریت در این است كه در درجه ی اول مانع از تخریب محیط زیست و هدر دادن امكانات گردند. بنابراین باید با اندیشه های تجاوزگر و جنگ طلب مقابله كرد. بار تلخ تجارب بشریت از جنگها، نشان می دهد كه در دراز مدت هیچ جنگی برای مردم قرین به صرفه نبوده است.
در گذشته، دانش انسان در مورد امكانات زندگی، محدود به امكانات طبیعی بود و چنین تصور می شد كه با تسخیر كشورها و تصرف منابع طبیعی آنان، می توان از امكانات بیشتری استفاده كرد. اما پیشرفت دانش و فناوری نشان می دهد، زمینه تلاش برای برخورداری از امكانات بیشتر و زندگی بهتر، در گرو رشد بیشتر فناوری و بهره برداری صحیح از طبیعت است. و منفعت عمومی بشریت در این است كه جهت دیدگاه تاریخی و سنتی را نسبت به منافع كشورها تغییر داده و بسوی منافع جهانی هدایت كنند. منافع جهانی بدین معناست كه منافع آحاد مردم در سراسر جهان(و حتی نسلهای آینده) بهم گره خورده و تفكیك ناپذیر است
هر تلاشی كه بنوعی امكانات موجود در طبیعت را به خطر بیندازد، با منافع عمومی در تضاد است. در این میان جنگ بیش از هر پدیده ی دیگر محیط زیست و امكانات عمومی را تهدید می كند. در طول تاریخ همواره حكومت ها به بهانه های مختلف آتش جنگ را بر می افروختند تا دامنه ی قدرت و منافع خود را گسترش دهند یا حفظ كنند. امروزه دوران چنین نگرش هایی پایان یافته است، زیرا تجارب تلخ بشریت از جنگ نشان می دهد كه در نهایت همه ی كشورگشایی ها و جنگهای خانمانسوز به زیان انسان بوده است. بنابراین نخستین منافع عمومی مردم در سراسر جهان، جلگیری از جنگ و خون ریزی است
●پیروزی نهایی
در طول تاریخ این حكومتها بودند كه اهداف خود را به طرق مختلف به مردم دیكته می كردند. یكبار و برای همیشه باید با هرگونه افكار جنگ طلبانه ی حكومتها به مقابله برخاست و منفعت عمومی را از دیدگاه خود مردم تعریف و در ذهنیت بشریت نهادینه كرد. چنین نگرشی موجب خواهد شد كه امكانات صنعتی كه در بخش تولیدات نظامی بكار گرفته می شود، تغییر مسیر داده و به جای آنكه به انهدام امكانات و منابع طبیعی بپردازد، در جهت تولیدات مورد نیاز واقعی بشریت بكار رود و این یك پیروزی و در واقع بزرگترین و نهایی ترین پیروزی انسان در طول تاریخ در عرصه زندگی اجتماعی خواهد بود.
آنگاه انسان می تواند هویت انسانی خود را بیان كرده و استعداد خویش را در زمینه های مختلف علمی، هنری، ادبی و....پروش و بروز دهد. فقر و بسیاری از پدیده های نكبت بار وابسته به آن از بین خواهد رفت و یا حداقل بطور چشمگیری كاهش خواهد یافت.
حسین جوادی
منبع : شبکه فیزیکی هوپا


همچنین مشاهده کنید