پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

وحشت زده


وحشت زده
تن عرصه تجلی ارعاب است. جایی است که ارعاب یا سرکوب بر آن اعمال می شود و گاه چنان سمت و سویی پیدا می کند که لازم نیست سیستمی به طور مداوم و پیوسته ارعاب را بر آن اعمال کند.
سیستم همان دم که اتوماسیون را وارد تن ها کند، از آن پس دیگر این تن ها هستند که ترس و ارعاب را وارد زندگی روزمره می کنند، به نوعی به آن خو می گیرند. بدین ترتیب در تمام وجوه زندگی شان ظاهر می شود. در خانه، کار، تفرجگاه ها، میادین شهر(آئورا)، فروشگاه هایی که مجهز به دوربین های مداربسته اند و گاه با نصب نوشته یی اعلام می کنند؛ این مکان مجهز به دوربین است، شاید بدین اعتبارتن قصد سرقت را از سر بیرون کند.
دیگر مساله این نیست که سیستمی به عنوان یک «کل» دست به کار نصب دوربین ها در بزرگراه ها یا فروشگاه ها یا نصب میکروفن های مخفی در اماکن فی المثل روزنامه ها شود؛ چنین امری در جوامع ارعابی به طور اتوماسیون صورت می گیرد. از همین رو است که امروزه ما خانه های شخصی را مزین به آیفون های دوربین دار می کنیم. هر تنی برای دیگری بیگانه است و بنابراین هر ایما و اشاره یی از سوی تن دیگر با دیده تجاوز به حریم او تلقی می شود. هر نشانه یی به مثابه تهدیدی است. هر نوشته یی دستگاه ارعاب به مثابه واژگون کردن «تن من» ترجمه می شود. بدین ترتیب سانسور وارد زبان تن می شود.
ضرب المثل هایی نظیر «قبل از حرف زدن، حرفت را مضمضه* کن» یا «یک بار حرفت را بخور بعد بگو» یا عبارت «حرفش را خورد» چه معنایی جز این می تواند داشته باشد؟ این زبان متعلق به زبان احترامی است که بزرگ تر از کوچک تر طلب می کند. سانسور از جمله عناصر در خدمت سیستم ها است که امروزه به طور خودکار در راستای ارعاب عمل می کند. سیستم به مثابه یک «کل» از جزء طلب تمکین و احترام می کند.
واژه خودسانسوری نیز دلالت بر همین نکته دارد. خود (auto) وقتی به عنوان پیشوند عمل می کند، به معنای مطابق خواست تن عمل کردن است. به همین خاطر بدون وجود رانه یی از جمله حضور مستقیم سیستم، خواست سیستم را عملی می کند. اتفاقاً حضور مستقیم سیستم، امری گذرا و موقتی است، آنچه بارزتر بر جا می ماند، خود ارعاب و سانسور است.
در چنین جوامعی از جمله در خانه، خیابان، دانشگاه، روزنامه، نوشتار، گفتار و لب کلام در تمام وجوه زندگی روزمره این دو تجلی دارند. بر اینها باید افزود خودارعابی و خودسانسوری رااین چیزی است که اگرچه خواست سیستم ها است اما گاه مازاد خواست آنها به شمار می آید؛ چیزی بیش از خواست آنها. این وضع معمولاً در نهادهایی چون دانشگاه، روزنامه و هر جا که محل انباشت نوشتار است بیشتر به چشم می خورد. ترس از تجاوز به حریم تن، ترس از دست دادن منافع کنونی و آتی، جملگی نهایتاً به سانسور خود «تن» منتهی می شود. خودسانسوری همان دوربین نصب شده در محل اقامتگاه تن است.
تن خود را دائماً واکاوی می کند تا چیزی غیرخواست یک «کل» از قلم نیفتد. به همین خاطر لابه لای نوشتار و کلمات را واکاوی مدقانه می کند. جملات را به زبان خود ترجمه می کند و در این ترجمه کردن ها هرچه بیشتر تلاش می کند که قالب را تنگ تر کند. به همه چیز مشکوک است. در نهایت نه کلمات بلکه «نفس نوشتن» باید در حیطه خودسانسوری و خودارعابی قرار گیرد. بدین ترتیب نوشتار و کلمات باید به طور دائم نشخوار شوند و پسمانده آنها - البته امری کاملاً بی محتوا- عرضه شوند. از این پس با حجمی از بی محتواها مواجه هستیم.
آنچه می ماند تفاله یی است که البته آن هم باید دفع شود تا سراسر سیستم پاکیزه شود. فرم های بی محتوا به سرعت می توانند پر و خالی شوند. پس جای تعجب نیست که با فرم هایی مواجه شویم که در اثر ارعاب بی شکل شده اند. ظهور کوتوله ها در همین دوره صورت می گیرد. این بی شکلی فرم ها جایی برای محتواها نمی گذارد. مگر سانسور و خودسانسوری جز این می طلبد.
کوتوله حتی به «مزمزه کردن حرف» هم بسنده نمی کند چرا که نه به گفتار اصالت می دهد نه به نوشتار. آنچه از آن لذت می برد، خود ارعاب است. البته ارعاب خودکار. جوامع خود- ارعاب، روزنامه ها و دانشگاه های بامزه یی دارند، زیرا در آنجا ها عموماً نشانه ها مفهوم ثابتی دارند. در خارج از این ثابت ها نمی توان موجودیتی برای آنها قایل شد.دوربین های مداربسته یک نشانه را در همه متن ها فقط یک نشانه می بینند.
به همین دلیل به راحتی تن به حذف آن می دهند. برای چنین کاری تنها کافی است به لیست کلمات ممنوعه مراجعه کنیم. این کار با کمک نرم افزار نیز قابل صورت دادن است. فی المثل کلمه نظام در سریالی دردسرساز شد و قابل حذف. بعد از یازده سپتامبر برای ردگیری تروریست ها بعضی کلمات در اینترنت واجد پیگیری بودند.هر کلمه یی تنها متناظر یک نشانه است و این نشانه هم نشان دهنده هتک حرمت است.
پس باید از دایره واژگان حذف شود.ارعاب بدین ترتیب در تن سکنی می گزیند و زندگی روزمره او را سازماندهی می کند. زبان او را تقلیل می دهد و نوشتار را تبدیل به امری بهت زده می کند. در هر جا که تن حضور یابد، او را خود خواسته وامی دارد تا دوربینی نصب کند. هر جنبشی در پیرامون نشانه یی از هتک حرمت به تن تلقی می شود باید بی درنگ محو شود. حتی اگر تن خود باشد.
امیرهوشنگ افتخاری راد
*مضمضه کردن به معنای آب در دهان چرخاندن وبیرون ریختن است که در فارسی ادبی در متون با معنای خاص خود (مثل مضمضه خاطرات صادق هدایت) به کار می رود امارسم الخط امروز آن در فارسی «مزمزه» نیز رایج است .
منبع : روزنامه اعتماد