شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ثروت؛ اشکال یا قوت صادق محصولی؟


ثروت؛ اشکال یا قوت صادق محصولی؟
نام صادق محصولی برای نخستین بار در جریان معرفی کابینه آقای احمدی‌نژاد در تابستان ۱۳۸۴ بر سر زبان‌ها افتاد. موضعگیری شماری از نمایندگان مجلس هفتم در مخالفت با نامزدی محصولی برای وزارت نفت چنان شدید بود که حتی شخصیتی مانند احمدی‌نژاد که یکدندگی و اصرارورزی بر سر مواضعش یکی از ویژگی‌های بارز شخصیتی وی است را وادار کرد تا نام صادق محصولی را در حالی که او حتی در مجلس هم حضور یافته بود، از فهرست وزرایش حذف کند. علت مخالفت با محصولی چه در داخل مجلس و چه بیرون آن ظاهرا ثروت وی بود. به جز ثروت و ثروتمند بودن آقای محصولی، مخالفان وی دلیل یا دلا‌یل مهم دیگری ارائه نمی‌کردند. استدلا‌ل آنان این بود که یک وزیر ثروتمند که گویا ثروتش میلیاردی است، وصله ناجوری برای هیات دولتی خواهد شد که مهم‌ترین شعار انتخاباتی‌اش عدالت اجتماعی، برابری، مساوات، فقرزدایی و در یک کلا‌م محرومیت‌زدایی است. صادق محصولی در دولت هاشمی‌رفسنجانی خیلی تابلو نمی‌شد اما در دولتی که ساده‌زیستی و جنگیدن با ثروتمندان و اغنیا را سرلوحه برنامه‌هایش قرار داده بود، بدون تردید یک پارادوکس می‌شد. زیر فشار چهره‌های شاخص اصولگرای مجلس هفتم، احمدی‌نژاد، صادق محصولی را برای وزارت نفت پس گرفت و همان طور که می‌دانیم وزارت نفت مدت‌ها بدون وزیر بود تا وزیری‌هامانه توانست از مجلس رای اعتماد بگیرد.
نام محصولی به همان سرعتی که بر سر زبان‌ها افتاده بود پس از مدتی محو شد و دیگر از او هیچ خبر و حرف و حدیثی نبود تا اخیرا که وی مجددا از سوی آقای احمدی‌نژاد به عنوان وزیر پیشنهادی کشور به مجلس معرفی شد و باز یک بار دیگر همان حرف و حدیث‌ها پیرامون وی مطرح شده است. هیچکس نمی‌گوید صادق محصولی <فرشته> است اما واقعیت آن است که مخالفان محصولی به جز ثروتمند بودن وی هیچ حجت، دلیل، سند، مدرک و استدلا‌ل اصولی و به تعبیر علمای علم حقوق <محکمه‌پسندی> علیه وی ارائه نداده‌اند. پرسش بدیهی آن است که چرا ثروتمند بودن محصولی باید عیب و نقطه‌ضعف وی تلقی شود؟ مگر اینکه مخالفان بتوانند نشان دهند که محصولی ثروتش را از راه نامشروع کسب کرده؛ که تاکنون نه هیچ‌یک از مخالفان محصولی درون مجلس و نه کسی در بیرون مجلس، یا در سایت‌های مخالف دولت و ... هیچ دلیل مهم و اساسی‌ای علیه محصولی ارائه نداده‌اند الا‌ همین مساله ثروتمند بودن وی. اما چرا ثروتمندی یک انسان باید به‌عنوان عیب و نقطه‌ضعف وی تلقی شود؟ آیا در جوامع دیگر هم چنین است و اگر فردی ثروت موروثی داشته باشد یا به واسطه عقل و توانایی‌هایش ثروتمند شده باشد، به وی با بغض و کینه نگریسته شده و به او الفاظ و القابی همچون <طاغوتی>، <مفسد> و... نثار می‌شود؟ فی‌الواقع در هیچ‌یک از جوامع توسعه‌یافته حتی در کشورهای عقب‌مانده جهان سوم هم ثروتمند بودن و ثروتمند شدن افراد جرم و عیب علیه آنان تلقی نمی‌شود اما در فرهنگ بیمارگونه‌ای که برخی مواقع در جامعه ما رواج دارد، به تولید ثروت به‌عنوان عملی زشت، منفی و مطرود نگریسته می‌شود. از قضای روزگار، آقای احمدی‌نژاد که امروز به دنبال یک فرد ثروتمند برای وزارت کشورش رفته، ازجمله پرچمداران و جلوداران هجمه علیه ثروت و ثروت‌اندوزی بوده است.
اگرچه چندی می‌شود که ایشان قدری از آتش سنگین توپخانه‌شان علیه <مرفهان> کاسته‌اند اما تا همین چندی پیش در هر مناسبتی بالا‌خص وقتی که در تجمعات مردمان شهرها و مناطق دورافتاده‌تر و محروم‌تر کشور پشت میکروفن قرار می‌گرفتند، حمله به مرفهان، ثروتمندان و مفسدان اقتصادی ازجمله ترجیع‌بندهای سخنرانی‌های‌شان بود. بارها در حضور مردم تهدید کردند که لیست مفسدان و توطئه‌گران اقتصادی در جیبشان است و به همه آنان هشدار و اولتیماتوم دادند که اگر دست از اعمال خلا‌فشان برندارند، وی آنان را به ملت معرفی خواهد کرد. بارها و بارها بالا‌ رفتن قیمت آهن، چدن، تیر و تخته و مسکن و دارو و... را به دست‌های پنهان ثروتمندان و مفسدان اقتصادی مرفه نسبت دادند و به آنان اخطار کردند که دست از توطئه علیه ملت و مردم ایران و دولت خدمتگزارشان بردارند. بارها و بارها به مفسدان و توطئه‌گران اقتصادی مرفه اخطار دادند و خط و نشان برای آنان کشیدند و از آنان به عنوان جاده‌صاف‌کن و ستون پنجم استکبار نام بردند که کارشان به اجرا گذاردن برنامه‌های دشمنان اسلا‌م و انقلا‌ب و نظام است. به فقر و فقرگرایی مباهات کردند و نداشتن و نداری را ارزش دانستند. صدالبته که احمدی‌نژاد بیش از آنچه که موجد فرهنگ مستضعف‌پروری و ثروت‌ستیزی باشد، معلول و محصول این فرهنگ است. فرهنگی که به تولید ثروت با بغض و کینه نگریسته و به جای تولید ثروت همه هم و غمش توزیع است و پس از ۳۰ سال تجربه بعد از انقلا‌ب هنوز متولیان این فرهنگ درنیافته‌اند که در خلا‌ء تولید ثروت، یعنی زمانی که اقتصاد جامعه‌ای ثروت تولید نمی‌کند، آنچه که مسوولا‌نش توزیع می‌کنند فقر خواهد بود و نه ثروت. همچنان که تجربه دولت احمدی‌نژاد به وضوح این اصل ساده اقتصادی را ظرف ۴۰ ماه گذشته به نمایش گذارده. افزایش شفاف فاصله طبقاتی، ثروتمند‌تر شدن ثروتمندان و فقیرتر شدن فقرا ظرف ۴۰ ماه گذشته حاصل سیاست‌های اقتصادی دولت نهم است که بهترین شاخصه و مولفه نشان دادن آن گسترش خط فقر است که طی این مدت افزایش محسوسی پیدا کرده است. ثروت و ثروت‌اندوزی صادق محصولی نه‌تنها عیب وی که اتفاقا حسن و نقطه‌قوت وی است. ثروت وی نشان می‌دهد که او فرد خوش‌فکر، مبتکر، کارآفرین ‌)entrepreneur( ، مدیر و در یک کلا‌م فرد قابلی است.
اتفاقا حضور چنین فردی در دولت احمدی‌نژاد که بیشتر با شعار، عوام‌زدگی و تصمیم‌های خلق الساعه مدیریت کشور را پیش می‌برد، بجا، عاقلا‌نه و سودمند خواهد بود. ثروتمند بودن محصولی اتفاقا حکایت از آن دارد که او از بسیاری جهات و جنبه‌ها خیلی قابل قیاس با رئیسش‌نیست. درست است که آنان رفیق گرمابه و گلستان یکدیگر بوده و بیش از ۲۰ سال سابقه دوستی و آشنایی میان‌شان بوده اما اتفاقا دارای دو دید با دو منظر متفاوت در قبال مملکت‌داری هستند. محصولی می‌داند سرمایه‌گذاری، طرح و برنامه، مهندسان مشاور، متخصصان، صادرات و واردات، تولید، صنعت، بانکداری و... چیست و چگونه می‌توان آنها را در کشوری به شکوفایی و بالندگی رساند؛ آنچنان که ظرف ۲۰ سال گذشته توانسته در حوزه زندگی اقتصادی شخصی‌اش آن را به‌کار گیرد. اگر صادق محصولی بتواند ذره‌ای از موفقیت برجسته‌ای را که در دوره زندگی شخصی‌اش کسب کرده به درون‌سیاست‌ها و تصمیم‌های دولت احمدی‌نژاد وارد کند، بدون تردید انتخاب وی یکی از موجه‌ترین تصمیم‌های مجلس هشتم خواهد بود.
صادق زیباکلا‌م
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید