یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

منطق بنی‌اسرائیل


منطق بنی‌اسرائیل
دو نفر پس از مدت‌ها كه همدیگر را ندیده بودند به دیدار هم نائل شدند. نفر اول پس از احوالپرسی از اینكه نفر دوم پسرش را زن و دخترش را شوهر داده اظهار خوشحالی كرد و حال و احوال آنان را پرسید. نفر دوم گفت: دامادم خیلی آدم خوبیه، مثل یك دسته گل. هر ماه دخترم را به سفر می‌برد، خانه خوبی برای او خریده، ماشین آخرین سیستم دارد، یك خدمتكار هم آورده منزل كه كارها را انجام دهد.
اما امان از عروس بد جنسم كه روزگار را به پسرم سیاه كرده، همه‌اش می‌گوید چرا سفر نمی‌رویم، یا خانه و ماشین نمی‌خری، یا اینكه می‌گه من خسته می‌شم، خدمتكار باید بیاری!! به این می‌گویند منطق بنی‌اسراییلی كه دنیا را بر محور خود می‌بیند و هیچ قاعده‌ای را كه بر خود و دیگری همزمان حاكم باشد نمی‌پذیرد. قاعده اخلا‌قی و رفتاری را مستقل از خود و منافع خود تعریف نمی‌كند. كاری را كه برای خودش می‌پسندد، همزمان برای دیگری نمی‌پسندد، و كاری را كه برای دیگری می‌پسندد، همزمان برای خودش جایز نمی‌داند. دروغ و تهمت و خیانت در امانت و نقض پیمان خوب است اگر وی انجام دهد و بد است اگر دیگری مرتكب شود و برعكس. آن لطیفه‌ای كه در ابتدا نوشتم نمونه‌ای از رفتار غالب در عرصه سیاسی ماست. همه عالم و آدم باید آزادی‌های سیاسی را رعایت كنند و مانع حضور دیگران در انتخابات و ساخت قدرت نشوند و این وظیفه‌ای انكارناپذیر است، مگر برای خودمان، كه رد صلا‌حیت و منع آزادی دیگران نه تنها از سوی ما بد نیست، كه خوب و مشروع بلكه واجب هم هست.وقتی ما كاری را می‌خواهیم انجام دهیم همه دنیا لا‌بد آن را انجام می‌دهند و اگر ما نمی‌خواهیم انجام دهیم حتما دیگران آن را انجام نمی‌دهند.
رژیم گذشته محكوم است، كه چرا مانع حضور و مشاركت انتخاباتی كسانی می‌شد كه سلطنت، آن هم از نوع محمدرضا شاهی را قبول نداشتند و فقط سرسپرده‌ها را اجازه شركت می‌داد، اما همان رد صلا‌حیتها و خصلت منفی امروز به عنوان دستاورد و خدمتی عظیم!! معرفی می‌شود. به این جمله توجه كنید كه آن را یكی از اعضای مجلس حاضر كه با استفاده از همین دستاورد عظیم بر صندلی مجلس تكیه زده است فرموده است: <به اعضای شورای محترم نگهبان هم می‌گویم كه در تمام دنیا و انواع رژیم‌ها و حكومت‌ها، كسانی می‌توانند وكیل، وزیر، استاندار و فرماندار شوند كه معتمد و سرسپرده به رژیم‌های حاكم بر كشورشان باشند، بنابراین مبادا همانند دوره ششم باز هم برخی افراد را تأیید صلا‌حیت كنید كه اساس نظام مقدس جمهوری اسلا‌می‌ را قبول نداشتند...> این ادعا را درباره همه دنیا و انواع رژیم‌ها نمی‌توان پذیرفت، البته برخی از رژیم‌ها چنین‌اند، اما در مورد رژیم گذشته خودمان قطعا این ادعا صدق می‌كند، و اعتراض مردم و مبارزان هم وجود همین ویژگی در رژیم گذشته بود و بنیان فساد آن رژیم هم در تشكیل مجالس سرسپرده بود، زیرا اگر حتی اندكی نماینده واقعی به مجلس كه اكثریت آن هم سرسپرده بودند، راه می‌یافتند، اجازه نمی‌دادند كه آن رژیم به آن فلا‌كت بیفتد، چه رسد به اینكه تمامی ‌مجلسی‌ها، نماینده واقعی مردم می‌بودند. رد صلا‌حیت به دلیل عدم عقیده به هر نظامی ‌از چند جهت قابل نقد و نقض است.
یك جهت ابتدایی آن مخالفت با سنت و خواست خداوندی است. خداوندی كه بندگان خود را حیات و روزی می‌دهد، برخی از این بندگان نه تنها او را قبول ندارند، بلكه علیه او هم تبلیغ می‌كنند، اما خداوند بر اساس اراده و خواست خود این افراد و حتی شیطان را هم مهلت داده است كه برنامه‌های خود را اجرا كند و در برابر آنها نیز، افراد خوب و پاك‌نهادی را قرار داده كه برنامه هدایت‌گر ارائه كنند و مردم از میان این برنامه‌ها گزینش كنند.
كاری را كه خداوند علیه چنین بندگانی روا نداشته است، دیگران از مواضع خدایی به چه حقی علیه مردم روا می‌دارند؟ فرض كنیم كه رد صلا‌حیت در همه نظام‌ها همان‌طور كه این آقا خواهان آن است باشد، و به دلیل همگانی بودن این ارتكاب آن رفتار حق هم باشد!! خوب آیا می‌پذیریم كه با همفكران ما هم در همه دنیا همین‌طور برخورد شود؟ اما دلیل مهم‌تری برای نقد این منطق وجود دارد. اگر آدم رد صلا‌حیت شده از نظر رد صلا‌حیت‌كننده، صالح نباشد و حتی فاسد باشد، خوب این را به مردم اعلا‌م كنند تا مردم به او رأی ندهند، اما اگر مردم به همین افراد رد صلا‌حیت شده علا‌قه‌مند هستند و آنان هم رد صلا‌حیت را نقطه قوت و افتخار خود می‌دانند، در این صورت تعریف شما از نظام و رژیم چیزی غیر از مردم خواهد بود.
و كم‌كم جدایی میان نظام و مردم به حدی خواهد رسید كه اینگونه منطق‌ها هم كارایی خود را از دست خواهند داد. رژیم و نظام پایدار، یعنی مردم و خواست مردم. در چنین رژیمی‌ رد صلا‌حیت واقعی در پای صندوق‌های رأی است و نه پیش از آن.اگر افراد رد صلا‌حیت شده، تایید شوند از دو حال خارج نیست یا رای می‌آورند یا رای نمی‌آورند. اگر نمی‌آورند پس این همه مانع سازی و صدای اعتراض خریدن و ناخوش نامی ‌برای چیست؟ اما اگر رای می‌آورند (ولو هر عقیده‌ای داشته باشند) در این صورت این كار چیزی جز خالی كردن پایه‌های حكومت از حمایت مردم نیست. البته ابتدا آثار آن چندان ملموس و خطرناك نمی‌نماید و حتی شیرین هم جلوه می‌كند، اما كم‌كم كه آثار آن هویدا شد دیگر رد صلا‌حیت‌های محدود هم پاسخگو نخواهد بود و باید تا نهایت حذف پیش رفت همچنان كه اكنون در حال پیشروی هستند. اما به كدام سو؟ همان سویی كه ...
عباس عبدی
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید