دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

علم و علم کاذب:رویکرد فلسفی


علم و علم کاذب:رویکرد فلسفی
مسئله تعیین حدود (Demarcation) در فلسفه علم این است که چگونه و کی باید خطی اطراف علم ترسیم کنیم.مرزهایی که معمولاً علم و غیرعلم و علم وعلم کاذب و علم ودین را جدا می کنند کدامند؟
یک شکل کلی مسئله تعیین حدود در تمام این موارد را شامل می شود. بعد از حدود یک قرن گفتگوی فعال، سئوال اینکه حدود علم کدام است اساساً حل نشده است، لیکن توافق کلی روی برخی بحث های فرعی آن وجود دارد.
● علم و دین: دو جدا افتاده از هم
مسئله تعیین حدود مسئله تقریباً جدیدی است. مشکل به زمانی برمی گردد که مذهب و علم از هم تا حدود زیادی استقلال یافتند. در ۱۸۷۴ مورخ بزرگ علم، جان ویلیام دراپر (John William Draper ) " تاریخ تعارض علم ودین" را منتشر کرد که در آن همه تاریخچه شکل گیری علم را درتعارض با دین تصویر کرد. این تصویر ناواقعی در ادامه بدست کسانی نظیر اندرو دیکسون (Androw Dickson) در مقاله اش به نام "تاریخچه ای از جنگ علم و خداشناسی در مسیحیت" بسط داده شد. تاریخ علم دارپر به صورت عامیانه ای با افسانه آمیخته بود و از نظر تاریخی ارتباط دین و علم پیچیده تر بوده است، بسیاری از دانشمندان بشدت مذهبی بوده اند و مذهب اغلب محرک اصلی و مسئوول حرکت علمی آنها بوده است. لیکن در اواخر قرن نوزده عامه بتدریج علم ودین را در تعارض با هم دیدند که این قضیه با کارهای چارلز داروین در زمینه تکامل به اوج رسید. پیش زمینه ها و مقدماتی برای این جدایی قبل از انتشار " منشاء گونه ها" ی داروین وجود داشت، لیکن این مقاله بود که در روزنامه های عمومی انگلیسی شک را وارد کرد و بهانه هایی برای تنش های بین دین و علم شد. (حالتی که اساساً هنوز هم وجود دارد).
● پوزیتیویسم منطقی (Logical positivism)
فهم جدید از علم که آنرا چیزی مستقل از این در نظر می گرفت این سئوال را بوجود آورد که چه چیزی آن دو را تمایز می دهد. از بین اولین کسانی که پاسخ دادند اعضای حلقه وین (Vienna circle) بودند. جایگاه فلسفی آنها که به عنوان پوزیتویسم منطقی شناخته می شود، یک تئوری معنا شناختی رابیان می دارد که صرفاً جملاتی که حاصل مشاهدات تجربی اند معنی دارند. یعنی جملاتی که بدین طریق حاصل نیامده اند(شامل دین و جملات متا فیزیکی) طبیعتاً بی معنی هستند.(تئوری معنا دار بودن Verification)
کارل پوپر (Karl Popper) به این مسئله توجه کرد که فیلسوف های حلقه وین دو مسئله را خلط کرده اند و یک جواب داده اند : معناگرایی (verificationism) در مقابل این دیدگاه، پوپر تاکید کرد که یک تئوری می تواند معنی دار باشد ولی علمی نباشد و با توجه به این ، معنی دار بودن با معیار مرزبندی علم یکی نیست.
● ابطال گرایی (Falsificationism)
پوپر مسئله تعیین حد را مسئله مرکزی فلسفه علم می داند. بجای معنا دار بودن او ابطال پذیری( Falsificationism) را بعنوان معیاری برای تمیز علمی و غیر علمی بودن یک تئوری مطرح می کند. اگر تئوری ابطال پذیر باشد علمی است و اگر نباشد علمی نیست .
او از این معیار استفاده می کند تا خط واضحی بین علمی و غیرعلمی بکشد. بسیاری از این اصل استفاده کرده اند تا علمی بودن برخی رشته ها را زیر سئوال ببرند(تکامل و کیهان شناسی) نظریه پوپر اقبال عمومی زیادی پیدا کرد و با وجود نقدهای زیادی که به آن وارد شد عمومیت یافت لیکن مسئله این است که بطور خاص جملات ابطال پذیر خود در تئوری های علمی نقش دارند. معیار پوپری برای تعریف علم خیلی از مباحث ارزشمند را حذف می کند. این معیار روشی برای تشخیص معنی دار از بی معنی به دست نمی دهد.
● کوهن و تغییر پارادایم
توماس کوهن (Thomas Kuhun) یک مورخ علم آمریکایی بسیار تاثیر گذار در فلسفه علم بوده است. او را بیشتر باآنچه پسا پوزیتیویسم (Post positivism ) یا پسا تجربه گرایی (Postempirisism ) نامیده می شود مرتبط می دانند. در کتابش به نام " ساختار انقلابات علمی " که در ۱۹۶۲ منتشر شد ، فرآیند انجام علم را به دو دسته تلاشها تقسیم می کند که آنها را علم نرمال و علم خارق العاده (Extraordinary) می نامند.
فرآیند علم نرمال آن چیزی است که بیشتر دانشمندان در درون یک پارادایم پذیرفته شده انجام می دهند و در قالب آن ایده ابطال پذیری کارل پوپرو ایده روش علمی اعتبار دارد. این نوع کار را کوهن "حل مسئله" می نامد: کار کردن در مرزهای تئوری موجود و نظرگاههای آن درباره اینکه چه نوع تجارب و آزمایشاتی می تواند مؤثر باشد یا نباشد. لیکن طی فرآیند انجام علم نرمال ، طبق نظر کوهن ناهنجاری های تولید شده نادیده گرفته می شوند. وقتی به اندازه کافی ناهنجاری ها جمع شوند و دانشمندان یک حیطه آنرا چشمگیر بیابند (اغلب با یک قضاوت انتزاعی) "دوره بحران" بوجود می آید و برخی دانشمندان شروع به شرکت در فعالیت علم خارق العاده می کنند.این زمانی است که پارادایم قدیم مستعمل شده و طی دوره "تغییر پارادایم"، پارادایم جدید پذیرفته می شود و جامعه علمی آنرا بعنوان نرم می پذیرد و دانشمندان آنرا به کارهای قبلی ملحق می کنند و پارادایم قبلی به کتابهای تاریخ می پیوندد.
مثال کلاسیک آن تغییر پارادایم فیزیک ماکسولی نیوتونی به فیزیک انیشتن کوانتومی در اوائل قرن ۲۰ است. اگر پذیرفتن شکست تئوری های علمی صرفاً برپایه ابطال کردن ساده باشدبنابر نظر کوهن هیچ تئوری حتی به اندازه ای که نتیجه بدهد دوام نخواهد آورد زیرا همه تئوریها ناهنجاری دارند.
فرایندی که طبق نظر کوهن طی آن جامعه علمی یک پارادایم را می پذیرد معیار تعیین حد بین علم و علم کاذب است و از این طریق مدل ساده ابطال پذیری پوپر را رد می کند. پذیرفته شدن یک پارادایم بدلیل توانایی برتر حل مسئله آن در علم نرمال است.
بنابراین علم کاذب را می توان ناتوانی برای یافتن توضیح در یک پارادایم اینچنین تعریف کرد.
● لاکاتوش(Lakatos) کوهن و پوپر
ایمر لاکاتوش (Imre Lakatos) یکی از فلاسفه علم مهم است که نام او در تقابل و همراهی کوهن پوپر می آید.
می توان اختلاف نظرها و توافق های لاکاتوش و کوهن را بطور زیر خلاصه کرد:
▪ عینی و ذهنی: معیار تعیین حدود کوهن به نظر ذهنی می رسد . یعنی مبتنی بر این است که دانشمندان چه بکنند و چه باور داشته باشند (روانشناسی آنها)
در عوض لاکاتوش بر این باور است که یک جمله می تواند غیر عملی باشد حتی اگر مقبولیت عمومی داشته باشد و ظاهر درستی داشته باشد.باور صاف بودن زمین از این دست است و بالعکس ممکن است ارزش عملی داشته باشد و کسی باورش نکند مثل تئوری کوپرنیک و نظریه تکامل داروین.
▪ جامعه شناسی یا منطق: دیگر عدم توافق کوهن و لاکاتوش در این مطلب است که آیا معیار تعیین حدود باید درباره علمی یا علمی کاذب بودن جملات بحث کند یا باید در این باره بحث کند که کدام جامعه علمی است یا غیر علمی؟
لاکاتوش یک نئوپوپری بود که در بستری رشد کرد که که منطق ابزار اصلی در فلسفه علم بود ولی کوهن بیشتر به جامعه شناسی علم علاقمند بود.
▪ علم و دین: کوهن علم را با دین قیاس می کند ولی لاکاتوش قائل به چنین قیاسی نیست. کوهن و لاکاتوش هر دو معتقدند که هر دانش خوبی می تواند به طریق علم کاذب استفاده شود. یعنی مرز بین علم و علم کاذب را متد آن مشخص می کند و نه صرفاً آنچه تئوری آن می گوید.
در باب نظر پوپر، لاکاتوش چنین بحث می کند که ابطال پذیری به چگونگی عملکرد در علم برمی گردد. او چنین بیان می کند که پوپر بدنبال این است که دانشمندان یک آزمایش یا یک مشاهده خاص مشخص کنند که بتواند ابطال کندو وقتی آنرا علم کاذب می نامند که نتواند چنین ابطال کننده «بالقوه ای» را پیدا کنند. بنابراین پوپر جملات علمی را از علمی کاذب افتراق نمی دهد بلکه روش علمی را از روش غیرعلمی افتراق می دهد.
علاوه بر اینکه معیار پوپر برعمل متمرکز است باز هم خود معیار غلط است زیراسرسختی (Tenacity) چشمگیر تئوری ها را نادیده می گیرد.دانشمندان گاه فرضیه های نجات بخش ابداع می کنند و گاه مسئله ای را نادیده می گیرند و توجه خود را به مشکلات دیگر معطوف می کنند.
● مسئله ای حل نشده
با توجه به پیچیدگی مبحث شاید بتوان گفت در مجموع فلاسفه علم هر کدام از منظری به مسئله پرداخته اند ولی هیچکدام نتوانسته اند حق مطلب را ادا کنند از اینرو برای یافتن محکی که بتوان با آن آنچه علمی نیست را از علمی تمیز داد هنوز می توان تلاش کرد و در واقع هنوز این تلاش ادامه دارد برای مثال می توان به مقالات پل تاگارد (Paul Thagard) فیلسوف معاصر درباره دلایل علم نبودن ستاره شناسی و جایگاه طب سوزنی اشاره کرد. خلاصه کلام شاید ایجاد پرسشی در ذهن خواننده باشد که نظر گاهی در این باب در جهان بینی خود بیابد که به حقیقت نزدیکتر باشد.
شهرام رفیعیان
منابع و نوشتار ها برای اطلاعات بیشتر:
۱-Falsificationism and the Demarcation problem at
http://www.soc.iastate.edu/sapp/falsificationism.pdf
۲-Distinguishing science from pseudoscience at http://www.sfu.ca/~beyerste/research/articles/۰۲SciencevsPseudoscience.pdf
۳-Lakatos&#۰۳۹;s Methodology of Scientific Research Programs by Malcolm R. Forster Last modified on Thursday, September ۲۴, ۱۹۹۸ at http://philosophy.wisc.edu/forster/۲۲۰/notes_۳.html
۴-Why Astrology Is a Pseudoscience Paul R. Thagard in PSA ۱۹۷۸ Volume ۱, edited by P.D. Asquith and I. Hacking (East Lansing: Philosophy of Science Association, ۱۹۷۸).
۵-Acupuncture, Incommensurability, and Conceptual Change by
Paul Thagard and Jing Zhu at: http://cogsci.uwaterloo.ca/Articles/Pages/acupuncture.pdf
۶-The methodology of scientific research programmes, Imre Lakatos, Philosophical papers, volume I, edited by John Worrall and Gregory Currie, Cambridge University Press, ۱۹۹۵ printing, ISBN ۰-۵۲۱-۲۸۰۳۱-۱, pbk.
منبع : نشریه قاف


همچنین مشاهده کنید