دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

یک روز در غزه


یک روز در غزه
هنگامی که پس از طی یک کیلومتر از آن تونل رو زمینی خارج شدم و به آنجایی که از نظر ژئوپولتیک نوار غزه نامیده می شود وارد شدم به یاد «کورت گئورگ کیزینگر» صدراعظم سال های دور آلمان افتادم که همواره با لحنی تحقیر آمیز از آلمان شرقی به عنوان یک «فرآورده» و گاه به عنوان یک «پدیده» یاد می کرد.
اما حتی آن مفاهیمی که زمانی برای بیان واقعیتی موجود به کار گرفته می شدند در مورد سرزمینی که من در مقابل خود دارم صدق نمی کنند. نوار غزه یک کپسول فضایی است، یک بیابان سیاسی پر از آدم، ملتی بدون سرزمین و به عبارتی جمعیتی ۵/۱میلیون نفری که فاقد یک کشور است و تشریح آن آسان نیست. شاید در مقام مقایسه با نوار غزه بتوان از سومالی یاد کرد زیرا مردم سومالی هم فاقد دولت هستند که البته زمانی داشته اند. از نظر رعایت حقوق بشر امکان طبقه بندی نوار غزه موجود نیست و نه سازمان ملل و دادگاه بین المللی لاهه نمی توانند در این مورد کاری انجام دهند و این مساله در مورد اتحادیه اروپایی هم صدق می کند.
اسرائیل از تصمیمی که «آریل شارون» نخست وزیر سابق این کشور مبنی بر خروج از این منطقه در آگوست ۲۰۰۵ گرفت، خوشحال است و تلاش دارد از اینجا به عنوان نوعی به اصطلاح ایستگاه آزمایشی برای خلق چیزی که تا به امروز وجود نداشته است استفاده کند یعنی اشغال بدون تصرف، زیرا بدین صورت خواهد توانست کنترلی دقیق بر تمامی مرزهای زمینی، آبی و هوایی این منطقه داشته باشد. به همین خاطر است که نوار غزه در واقع همچنان در اشغال باقی مانده است. تنها راه دسترسی به غزه در واقع همان گذرگاه «ارتس» است و بدین ترتیب این گذرگاه باید برای عبور و مرور هزاران فلسطینی و احتمالاً توریست ها مورد استفاده قرار گیرد.
ساختمان عظیم گمرک این گذرگاه ۱۶ باجه دارد و گویی این گذرگاه محل عبور جمعیت زیادی باید باشد. اما آخرین فلسطینی که از این گذرگاه گذشت تا برای کار به اسرائیل برود به دو سال و نیم پیش باز می گردد. تا قبل از آن روزانه هزاران فلسطینی از گذرگاه ارتس می گذشتند و برای کار در رستوران ها و کارگاه های ساختمانی و کارخانه ها به آشکلون و حتی به تل آویو می رفتند. اما از ژوئن ۲۰۰۷ یعنی از زمان به قدرت رسیدن حماس در نوار غزه، دیگر کسی به اسرائیل نمی رود.
پس از پاسخ به بی شمار پرسش های مرزبانان اسرائیل، مهر خروج و مهر ورود بعدی به اسرائیل در پاسپورت ها نقش می بندد. این روش کار کمی تناقض آمیز است زیرا بعد از گذشتن از این باجه به منطقه یی وارد می شویم که از نظر حقوقی و قضایی هیچ متولی ندارد و از طرفی اسرائیل همچنان خود را در این منطقه نیز صاحب اختیار می داند زیرا از نظر اسرائیلی ها تا زمانی که «پدیده» نوار غزه نتواند از نظر اقتصادی مستقل باشد اجازه اعمال رویه های قضایی در این منطقه را ندارد.
در قسمت مرکزی شهر غزه سراغ به اصطلاح «گورستان کارخانه های غزه» می روم، جایی که در واقع برای هر کدام از این کارخانه های تعطیل شده حکم گورستان را دارد و روی در هر یک از آنها یک ضربدر نقش بسته و در زیر آن تعداد کارگرانی که سال ها یا ماه ها پیش در آن کارخانه کار می کرده اند، نوشته شده است. «جمال الخودری» نماینده پارلمان فلسطین و رئیس «کمیته مردمی برای پایان اشغال» می گوید؛ «گویی مردم غزه جریمه شده اند. رفتاری که با مردم این شهر می شود ناقض کنوانسیون های ژنو و حقوق بین الملل است.»
با مردی به نام «ناصر الحلو» نیز ملاقات می کنم. او رئیس کارخانه یی بود که درهای ایمنی فولادی تولید می کرد و ظاهراً تا پایان سال ۲۰۰۷ هم این کارخانه دایر بوده است، اما در حال حاضر هیچ فعالیتی ندارد و از ژانویه به این سو تعطیل شده است. به گفته الحلو این گورستان نشان می دهد اقتصاد فلسطین از مدت ها پیش مرده و دفن شده است. او داستان جوان تاجری به نام «سعد ابوالعوف» را تعریف می کند که کارخانه یی تاسیس کرده و قصد داشته است لوازم و وسایل توالت تولید کند. به همین خاطر مواد خام لازم را از تایوان به قیمت یکصد هزار دلار می خرد اما به دلیل مقررات سفت و سخت گمرکی اسرائیل موفق به آوردن این مواد به نوار غزه نشده است و از ۹ ماه پیش این مواد در گمرک اسرائیل مانده و او باید به ازای هر روز ۵۰ دلار و به ازای هر کانتینر (که بالغ بر۲۰ دستگاه می شود) روزانه پنجاه دلار به گمرک اسرائیل پرداخت کند. الحلو این پرسش را مطرح می کند؛ «لوازم توالت چه خطر امنیتی برای اسرائیلی ها دارد؟»
در خیابان های غزه راه می افتم و به بیمارستان «الشفا» و مرکز غدد شناسی «شاهزاد نایف» می روم. دکتر «ریا الجزار» دستگاه های نو و جدید آزمایش های مختلف پزشکی را به من نشان می دهد؛ دستگاه هایی که به دلیل اعمال ممنوعیت های قانونی از سوی اسرائیل برای ورود مواد لازم برای آنها، همه بلا استفاده مانده اند. این وضعیت نشان دهنده آن است که چگونه این منطقه تحت فشار مضاعف به سر می برد و از آن گذشته از هیچ نهاد عمومی و کارآمدی خبری نیست و کمتر کارخانه یی کار می کند و دیگر چندان شغلی هم در غزه وجود ندارد. در حال حاضر ۳۹۰۰ کارخانه و کارگاه تعطیل شده و تنها یکصد باب از آنها همچنان در حال کار هستند. البته ناگفته نماند دیگر کسی در غزه بر اثر گرسنگی جان خود را از دست نخواهد داد و از این قبیل جنازه ها وجود ندارد زیرا سازمان های کمک رسان وابسته به سازمان ملل متحد این مجوز را دارند که مواد اولیه غذایی را به دست مردم غزه برسانند.
وضعیت در کرانه باختری در مقایسه با نوار غزه بهتر است اما نباید فراموش کرد فساد در میان رهبران جنبش فتح ریشه هایی عمیق دارد؛ فسادی که برای ریشه کن کردن آن سازمان های بین المللی دست به کار شده اند. باید پذیرفت فلسطینی ها از داشتن دولت و رئیس جمهور به معنای واقعی آن محروم هستند و آنچه وجود دارد چیزی جز یک توهم و نمایش نیست. اسرائیل برای فلج کردن فلسطین از زمانی که در اوایل دهه ۹۰ قرارداد اسلو به امضا رسید، فکرهای زیادی داشت و از جمله آنکه برای مقامات منتخب فلسطینی امتیازهای خاصی در نظر گرفت. به عنوان مثال رئیس پارلمان فلسطین از این امتیاز برخوردار شد که بتواند با اتومبیل میان کرانه باختری و امان و دیگر شهرهای اردن در رفت و آمد باشد. حال این جناب رئیس پارلمان در حالی که قصد داشته است تعداد سه هزار گوشی موبایل را از مرز اردن قاچاق کند، دستگیر شده است. پس بی جهت نیست که جنبش فتح روز به روز بیشتر نفوذ و محبوبیت خود را از دست می دهد.
در شهر رام الله نیز وضعیت عجیبی حکمفرما است و ظاهراً همه قصد دارند بر آنچه کاملاً آشکار است سرپوش بگذارند. در این شهر نه تنها نهادها و سازمان های سیاسی خارجی بلکه هیات های دیپلماتیک نیز به نوعی دست اندرکار ادامه نمایشی به نام دولت خودگردان فلسطین هستند. در همان حال اسرائیل به صورت بی وقفه در حال ادامه ساخت دیوار حائل و شهرک های یهودی نشین است یعنی همان شهرک هایی که پرزیدنت بوش در سال ۲۰۰۵ طی نامه یی به نخست وزیر سابق یعنی آریل شارون خواهان ادامه ساخت آنها شده بود و نوشته بود که از نظر امریکا این مناطق به اسرائیل تعلق دارد. جانشین شارون یعنی اولمرت هم همان راه را ادامه داد و گفت که شهرک های جدید ساخته نخواهد شد اما شهرک های نیمه تمام را کامل خواهیم کرد. نامه بوش به شارون را می توان اعلامیه بالفور دوم نامید زیرا هر آنچه پیش از آن غیرقانونی بود حال دیگر قانونی است. بدین صورت شهرک ها همچنان باقی خواهند ماند و مردم فلسطین یا از سرزمین خود رانده شده یا می مانند و در میان دیوار حائلی که اسرائیل آن را می سازد، محصور می شوند.
«ماجد ناصر» موسس بیمارستان «بیت ساهور» در کرانه باختری وضعیت فلسطین را این گونه شرح می دهد؛ «ما سه دولت داریم، یکی دولت فتح در رام الله، دومی دولت حماس در غزه و سومی دولت چهره افسانه یی فلسطین یعنی مروان برغوثی در زندان های اسرائیل. اگر این سه دولت یک روز تصمیم قاطع بگیرند و بگویند که نمی توانند در کشور و در مرزهایی که عملاً وجود ندارند و کشور همسایه هرگاه که اراده کند به آن حمله می کند، دولتی داشته باشند آنگاه سازمان ملل با وضعیتی دشوار روبه رو خواهد شد و بالاخره کاری خواهد کرد.»
پس از توقفی یک روزه در غزه به سوی مرز اسرائیل باز می گردم. در کنار گذرگاه ارتس با ویرانه یی بزرگ روبه رو می شوم که روزگاری یک پارک صنعتی بوده و در اثر بمباران نیروی هوایی اسرائیل با خاک یکسان شده است. بهتر این بود که نمایندگان مجلس آلمان قبل از تصمیم در مورد پرداخت ۱۰ میلیون یورو برای ساخت آن پارک فناوری در جنین واقع در کرانه باختری برای یک بار هم که شده از این ویرانه ها دیدن می کردند.
در برگشت اولین توقف ما در یکی از اداره های مرزی غزه بود و یک کیلومتر بعد به گذرگاه ارتس رسیدیم و این وحشتناک ترین ایستگاه کنترل مرزی بود که در عمرم دیده ام. حتی وضعیت ایستگاه های مرزی کره شمالی نیز از آن به مراتب بهتر بود. اول باید از چندین در شبیه به درهای میله یی زندان می گذشتیم. سپس وارد اسرائیل شدیم و پس از عبور از مقابل دوربین های مخصوص یک در فولادی بزرگ باز شد و در پشت آن میزی قرار داشت که باید وسایل مان را برای کنترل روی آن قرار می دادیم. سپس باید از در دیگری می گذشتیم که در جلوی آن دوربین های مخصوص دیگری انتظارمان را می کشیدند و در همان حال چمدان ها از زیر اشعه ایکس رد می شد.
اما نقطه اوج این بازرسی ها همان سلول هایی بود که به آنها وارد شدیم. داخل این سلول ها از بیرون و از بالا قابل مشاهده است. در این سلول ها شخص باید کف پاهایش را روی دو قسمت مخصوص بگذارد و دست هایش را به سمت جلو باز کند. در این حال دو شیء گرد فلزی گرداگرد فرد به حرکت در می آیند و معلوم نیست این دو شیء دستگاه اشعه ایکس هستند یا چیز دیگر. سپس بار دیگر دری باز می شود و از مقابل اتاق های کنترل می گذرم. در آن اتاق های شیشه یی هفت کارمند نشسته اند و یکی از آنها از طریق بلندگو به من می گوید که بار دیگر باید پاهایم را روی آن نقاط مخصوص قرار دهم. اگر شخص نتواند صدای کارمند را درست بشنود، عنصر خطرناک تلقی می شود. پس از آنکه برای بار سوم چک شدم تازه از جیب پیراهنم کارت شناسایی را درآوردم و به آنها نشان دادم. پس از آن بود که به قسمت کنترل گذرنامه هدایت شدم و توانستم از مرز بگذرم.
ہروپرت نویدک بنیانگذار چندین نهاد انسان دوستانه در آلمان بوده و اولین بار به دلیل تلاش ها یش برای قربانیان جنگ ویتنام در پایان دهه ۷۰ به شهرت رسید. نویدک از سال ۲۰۰۲ بارها به منطقه خودگردان فلسطین و به مناطق حفاظت شده اسرائیل و اردوگاه های فلسطینی سفر و گزارش تهیه کرده است؛ گزارش هایی که همگی حاوی نقض وحشتناک حقوق اساسی فلسطینیان توسط اسرائیل بوده است.
روپرت نویدک
ترجمه؛ محمدعلی فیروزآبادی
منبع : روزنامه اعتماد