شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

پاریس به تصرف آلمان درآمد


پاریس به تصرف آلمان درآمد
در ۱۳ ژوئن ۱۹۴۰ میلادی (۲۳ خرداد ۱۳۱۹ هجری شمسی) جلوداران ارتش آلمان نازی وارد پاریس شدند و روز بعد به طور كامل شهر به اشغال ارتش هیتلر درآمد.
هیتلر پیشوای آلمان نازی كه «قرارداد ورسای» را همواره «دیكته ورسای» می‌خواند، می‌خواست به نحوی انتقام‌جویی كرده و آن شكست را جبران كند.
در جنگل «كامپین» (compiegne) «مارشال فوش» سرفرمانده ارتش فرانسه در جنگ‌ اول جهانی، قرارداد تسلیم بدون قید و شرط آلمان را در ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ به افسران ارتش آلمان دیكته كرده بود.
اكنون همان وضعیت در ایستگاه «رتوند» (Rethondes) در جنگل كامپین اما به نفع هیتلر برقرار بود. هیتلر و معاونش مارشال «گورینگ» (Goring) فرمانده نیروی هوایی آلمان و «مارشال كایتل» رئیس ستاد ارتش آلمان (Keitel) قرارداد تسلیم بدون قید و شرط ارتش فرانسه را در ساعت ۶:۲۵ بعدازظهر روز ۲۲ ژوئن ۱۹۴۰ به امضای ژنرال «هان تزی جر» (Huntziger) سرفرمانده ارتش فرانسه رساندند.
در همان زمان «مارشال فیلیپ پتن» به جای «پل رینو» زمام امور فرانسه را با تز همكاری با آلمان و ترك مخاصمه با آن كشور برای حفظ میراث فرهنگی فرانسه به دست گرفته بود. اما شورای مقاومت فرانسه كه مخالف آتش‌بس با آلمان بود، روز تسلیم ارتش فرانسه را به عنوان روز سوگواری و عزای ملی اعلام كرد.
بعد از این واقعه بود كه ارتش آلمان در خیابان شانزه‌لیزه در حضور آدولف هیتلر رژه باشكوهی برگزار كرد و پیشوا از مقبره ناپلئون بناپارت در ساختمان انولید، آرامگاه همان امپراتوری كه در ۱۳۴ سال قبل از آن تاریخ آلمان‌ها را در «ینا» (yena) شكست داده و برلین را اشغال كرده بود، دیدار كرد.
هیتلر از این كه ارتش او، كشور ناپلئون را شكست داده است در پوست خود نمی‌گنجید. مارشال پتن رئیس دولت جدید فرانسه ضمن نطقی كه از طریق رادیو پخش شد، تشكیل دولتی به ریاست خودش را در شهر «ویشی» (vichy) به مردم فرانسه اطلاع داد و اضافه كرد كه دولت مجبور به قبول آتش‌بس در شرایط فعلی بوده است و تكلیف دولت او در این است كه بر پایه شرافت وطن‌پرستی با آلمان‌ها در تماس باشد.
ناگفته‌ نماند كه ژنرال دوگل كه در كابینه پل رینو معاونت وزارت جنگ را بر عهده داشت، در ۱۷ ژوئن ۱۹۴۰ با یك هواپیمای نظامی خاك فرانسه را ترك گفته و به انگلستان رفت. اوریاست «كمیته فرانسه آزاد» را بر عهده داشت.
دوگل ضمن نطقی از رادیو لندن، به ملت فرانسه پیامی فرستاد و ضمن مخالفت با سیاست مارشال پتن اضافه كرد كه فرانسه فقط یك نبرد را باخته ولی هنوز جنگ را نباخته است و فرانسه می‌تواند مانند انگلستان از منابع عظیم ایالات متحده جهت تقویت خود استفاده كند.
این نطق باعث شد كه مخالفان اشغال فرانسه كه «جنبش مقاومت فرانسه» را درون شهرها و مراكز حساس پایه‌ریزی كرده بودند، به جنگ‌های چریكی با اشغالگران بپردازند، به طوری كه در ۶ ژوئن ۱۹۴۴ وقتی جبهه نورماندی به وسیله متفقین گشوده شد و ارتش‌های مخالف رژیم نازیسم در ساحل نورماندی پیاده شدند، جنبش مقاومت فرانسه در داخل كشور جان تازه‌ای گرفت و به عملیات پارتیزانی خود شدت داد.
به طوری كه در ۲۵ آگوست ۱۹۴۴ پاریس از نیروهای متجاوز پاك و ژنرال دوگل وارد پاریس شد و اقدام به تشكیل حكومت موقت كرد. او بود كه جمهوری پنجم را پایه‌گذاری كرد. در پایان جنگ به تاریخ ۱۵ اگوست ۱۹۴۵ محاكمه مارشال پتن رئیس حكومت ویشی به جرم خیانت آغاز شد.
در آن زمان جراید فرانسه درباره پتن مقالاتی تحت عنوان «خدمت یا خیانت» نوشتند و در جمع‌بندی به این نتیجه می‌رسیدند كه به علت قصور و سستی دولت‌های «ادوارد دالادیه» و سپس «پل رینو» در ابتدای جنگ و استعفای آنها یكی پس از دیگری و در نتیجه شكسته شدن دیوار دفاعی فرانسه موسوم به خط «ماژینو»، مارشال فیلیپ پتن را مجبور به اجرای آتش‌بس با آلمان كرد، لذا دادگاه بعد از آن كه او را به اعدام محكوم كرد ولی به علت خدماتش به فرانسه حكم او را به حبس ابد تقلیل داد ولی نخست‌وزیر و وزیر خارجه او به نام پیرلاوال به اعدام محكوم شدند.
● سابقه خصومت آلمان و فرانسه
كشور آلمان و فرانسه تا قرن نهم میلادی زیر لوای حكومت «شارلمان» (charlemagne) كه عنوان امپراتور فرانك و ژرمن را داشت، اداره می‌شد. بعد از مرگ شارلمان و تقسیم متصرفات شارلمان بین نوادگان او و ایجاد كشورهای آلمان، فرانسه و ایتالیا، دو كشور آلمان و فرانسه همواره بر سر تصرف مناطق «آلزاس» و «لورن» با هم اختلاف داشتند تا آنكه در قرن بیستم در قالب اتحاد مثلث و اتفاق مثلث رویاروی یكدیگر قرار گرفتند.
آلمان در جنگ جهانی اول در دسته‌بندی‌های نظامی عضو «اتحاد مثلث» و فرانسه عضو «اتفاق مثلث» بودند. در ۱۹۱۴ به بهانه قتل ولیعهد اتریش در صربستان كشورهای اتحاد مثلث و اتفاق مثلث در اروپا به جان هم افتادند و این جنگ به سایر كشورهای اروپا و ممالك سایر قاره‌ها كشانده شد، به طوری كه در ۱۹۱۷ ایالات متحده آمریكا به كمك فرانسه و انگلستان و علیه آلمان وارد جنگ شد.
در ۱۹۱۸ آلمان در این جنگ شكست خورد و طبق «قرارداد ورسای» كه در ژانویه ۱۹۱۹ بین فاتحان و مغلوبان به امضا رسید، آلمان شكست خورده مجبور به قبول همه نوع تحمیلات از جمله دادن غرامت شد.
«كینز» اقتصاددان بزرگ انگلیسی، صلح ورسای را «صلح كارتاژ» نامید زیرا به عقیده او تحمیلات رومی‌ها بر كارتاژ باعث نابودی كارتاژی‌ها شد.
دولت‌های فاتح مانند فرانسه و انگلستان در جنگ اول جهانی بخش‌هایی از خاك آلمان را از آن كشور جدا كردند و این موضوع به حدی ظالمانه بود كه «مارشال فوش» فرمانده كل قوای متفقین و قهرمان جنگ اول جهانی كه باعث پیروزی فرانسه شد به این امر اعتراف كرد كه: «معاهده ورسای یك متاركه ۲۰ ساله است و یك صلح دائم و مستمر نیست.»
گفته مارشال فوش بسیار صحیح بود زیرا درست ۲۰ سال بعد بود كه آلمان به بهانه تسخیر دانزیك و دالان آن در ۱۹۳۹ به لهستان حمله برد و جنگ جهانی دوم آغاز شد.
● صف‌آرایی فرانسه و آلمان از ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۹
طبق مقررات خلع سلاح آلمان، بعد از جنگ جهانی اول این كشور باید در بخش‌های نیروی زمینی، هوایی و دریایی برای خود محدودیتی قائل می‌شد.
در ۱۹۳۵ هیتلر اعلان كرد كه قرارداد ورسای را در مورد محرومیت ارتش آلمان به رسمیت نمی‌شناسد و نظام وظیفه اجباری را دوباره برقرار كرد و در همان سال ناحیه زغال‌سنگ‌خیز «سار» (sarre) را طبق رفراندومی به آلمان ملحق كرد و منطقه رنانی را كه بین مرز فرانسه و آلمان بایستی وضعیت غیرنظامی داشته باشد در ۱۹۳۶ اشغال كرد.
فرانسه كه از زمان صلح ورسای با توجه به آینده‌نگری مارشال فوش، از تهدید آلمان می‌ترسید، در طول مرزهایش از مرز سوئیس تا مرز لوكزامبورگ یك خط دفاعی به نام «ماژینو» ایجاد كرد.
این خط از تونل‌های زیرزمینی تشكیل می‌شد كه درون آن خوابگاه سربازان و همچنین زرادخانه‌ای كه انواع گلوله‌های توپ های ضدهوایی در آن ذخیره شده بود، قرار داشت.
در سطح زمین آشیانه‌های توپ و مسلسل بود كه عبور هر نوع هواپیمایی را به داخل خاك فرانسه غیرممكن می‌ساخت. آلمان‌ها نیز در مدت چهارسال یعنی از ۱۹۳۵ تا ۱۹۳۹ یك خط دفاعی به نام «زیگفرید» ایجاد كردند كه از نظر ساختاری مشابه خط دفاعی ماژینو بود.
در این خط دفاعی سربازانی كه در آشیانه بتنی توپ های ضدهوایی قرار داشتند می‌توانستند به وسیله آسانسور از زیرزمین و تونل‌ها، گلوله‌های ضدهوایی را دریافت كنند. بنابراین با وجود چنین خطوط دفاعی، هجوم آلمان به فرانسه یا هجوم فرانسه به آلمان غیرممكن بود.
در اوایل ۱۹۳۹ زمانی كه هیتلر ادعا كرد كه در صورت لزوم برای گرفتن منطقه دانزیك و دالان به زور متوسل خواهد شد، دولت‌های فرانسه و انگلستان، امنیت لهستان را تضمین كردند و ضمن اعلامیه‌ای خاطرنشان ساختند كه در صورت حمله هیتلر به لهستان، انگلستان و فرانسه ملزم به دفاع از لهستان خواهند بود و در آن صورت با آلمان وارد جنگ خواهند شد.
در اول سپتامبر ۱۹۳۹ هیتلر به لهستان حمله برد و در سوم سپتامبر فرانسه و انگلیس به آلمان اعلام جنگ دادند. كار لهستان به سرعت تمام شد و كشور لهستان در ۲۷ سپتامبر ۱۹۳۹ بین استالین و هیتلر تقسیم شد.
● آیین جنگی آلمان
آیین و دكترین جنگی آلمان مبتنی بر نظریات مارشال «گودریان» متخصص سلاح زرهی بود. جنگ برق‌آسا «بلیتس كریگ» روش جنگی آلمان‌ها بود كه در لهستان خوب به مرحله آزمایش درآمد.
بدین ترتیب كه ابتدا قوای هوایی مواضع دشمن را به شدت بمباران كرده و به موازات آن لشكرهای زرهی «پانزر» به سرعت پیش ‌رفته و در سایه تانك‌ها، واحدهای پیاده حركت می‌كردند.
ارتش آلمان برای شكستن خط دفاعی ماژینو تصمیم گرفت برای تجاوز به فرانسه ابتدا هلند و بلژیك را تسخیر و از طریق خاك آن كشور وارد فرانسه شده و پس از دور زدن خط دفاعی ماژینو عملا این خط دفاعی را از كار بیندازد لذا آلمان ابتدا هلند و بلژیك و لوكزامبورگ را از روز دهم ماه می ۱۹۴۰ مورد حمله قرارداد و در مدت پنج روز این كشورها به زانو درآمدند.
آلمان‌ها به كمك لشكرهای زرهی به سرعت از مرز بلژیك گذشته، مناطق سدان و آردن را اشغال كردند. از ۲۸ می تا دوم ژوئن سربازان انگلیسی كه در بندر دونكرك بودند از فرانسه فرار كردند. تمام جاده‌های منتهی به پاریس در اشغال قوای آلمان درآمد و قوای این كشور توانست كه خط دفاعی ماژینو را دست نخورده محاصره و وادار به تسلیم كند. غافلگیری فرانسه در این نبرد به حدی بود كه دولت فرانسه عملا قادر به انجام كاری نبود. در پاریس مردم همه نگران بودند.
مارشال «گاملن» رئیس كل ارتش بركنار و به جای او مارشال «ویگان» عهده‌دار فرماندهی ارتشی شد كه در حال متلاشی شدن بود. در این حال مارشال پتن كابینه‌ای تشكیل داد و ترجیح داد كه هر چه زودتر برای جلوگیری از فاجعه‌ای شبیه لهستان و تخریب فرانسه، قراردادتسلیم، امضا شود و دولتی در شهر «ویشی» تشكیل دهد. این دولت مجبور به همكاری با آلمان بود تا آنكه قوای متفقین وارد پاریس شدند و این شهر آزاد شد.
وضع فرانسه در موقع هجوم ارتش آلمان به قدری تاسف‌انگیز بود كه «هـ - ج – ولز» نویسنده كتاب كلیات تاریخ در این‌باره می‌نویسد: «انبوهی از مردم هراسان كه پاره‌ای از آنها غیرنظامی و پاره‌ای نظامی بودند می‌گریختند، بی‌آنكه بدانند كجا می‌روند و با خود تكه‌های اسباب‌های قراضه و نامتناسب خانه را می‌بردند. هواپیماها بر سرشان بمب می‌افكندند و با مسلسل‌ها شلیك می‌كردند.
در چنین شرایطی بود كه ژنرال كهنسال «پتن» اعلان كرد كه دست از جنگ برمی‌دارد.» آنچه مایه شكست فرانسه بود، برتری اسلحه و فرماندهی دشمن و بی‌میلی طبقات بالای فرانسه برای پایداری بود. مصیبتی كه برای فرانسه بدتر از هر موقع پیش آمده، آن بود كه قوای فرانسه در مستعمرات و خارج از خاك اصلی فرانسه به دو بخش تقسیم شدند. بخش اول قوایی بودند كه از دولت ویشی به رهبری مارشال پتن تبعیت می‌كردند.
بخش دوم قوایی بود كه از دولت فرانسه آزاد به رهبری ژنرال دوگل كه مقیم لندن بود اطاعت می‌كردند. این انفكاك باعث رویارویی قوای مسلح فرانسه در مستعمرات شد. از جمله در سوم ژوئیه ۱۹۴۰ یك دسته از ناوهای جنگی فرانسه كه در بندر «مرس الكبیر» در ساحل الجزایر بودند مورد حمله ناوگان انگلیسی قرار گرفت كه حمله آنها مورد تایید ژنرال دوگل بود. طی این حمله ۱۲۰۰ نفر از ملوانان فرانسه مقتول یا مفقود شدند.
در داخل فرانسه نیز حكومت مارشال پتن با دو مشكل روبه‌رو بود، یكی خرابكاری‌های نهضت مقاومت بود و دیگری فشارهایی كه افسران نازی و گشتاپو بر این ژنرال كهنسال ارتش فرانسه یعنی پتن وارد می‌كردند تا در سركوبی نهضت مقاومت با ماموران گشتاپو (سازمان امنیت دولتی آلمان) مقیم فرانسه همكاری داشته باشد.
در مدت چهارسالی كه فرانسه در اشغال نازی‌ها بود، بسیاری از افراد نهضت مقاومت طی درگیری با سازمان گشتاپو و گارد «ss» به قتل رسیدند. آلمان‌ها حتی دنبال فرصتی بودند تا حكومت مارشال پتن را ساقط كنند و كاری كنند كه اداره كشور فرانسه مانند لهستان شود.
در دهم ژوئیه ۱۹۴۰ مجلس فرانسه در شهر ویشی به مارشال پتن اختیارات تام در مورد اداره امور كشور داد، اما پتن در برابر اشغالگران عملا كاری نمی‌توانست انجام دهد. این وضعیت تازمان آزادی فرانسه ادامه داشت.
سیروس غفاریان
منابع: ۱- كلیات تاریخ جلد دوم، هـ - ج- ولز، ترجمه مسعود رجب‌نیا، بنگاه ترجمه و نشر كتاب تهران، ۱۳۵۲ ،
۲- تاریخ جنگ جهانی دوم تالیف سپهبد محمد نخجوان، انتشارات علمی، تهران، ۱۳۴۰، ۳- تاریخ دول معظم، ماكسیم مورن، ترجمه شمیم، انتشارات علمی تهران، ۱۳۳۷
منبع : روزنامه هم‌میهن


همچنین مشاهده کنید