دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

۴۰۰ قوم و یک ملت


۴۰۰ قوم و یک ملت
این روزها اندونزی در حال برگزاری انتخابات ریاست جمهوری است. در جهان قرن بیست و یکم در جنوب شرقی آسیا و منطقه آسیا پاسیفیک و اقیانوس هند به سبب سقوط دیکتاتوری ژنرال سوهارتو، کشور اندونزی بعد از هندوستان به عنوان دومین دموکراسی جهان شناخته شده است. در این کشور مسلمان با داشتن ۲۴۰ میلیون نفر جمعیت، حدود ۱۷۰ میلیون نفر در انتخابات شرکت کرده اند، به همین انگیزه جا دارد از نظر تاریخی از اولین رئیس جمهور این کشور که در جنبش آزادیبخش اندونزی آفرید یاد کنیم و سیر تاریخ اندونزی و حوادث سرنوشت ساز در این کشور را از نظر بگذرانیم.
● اندونزی از عصر استعمار تا ظهور سوکارنو
اندونزی که به سرزمین هزاران جزیره معروف است از ۱۳ هزار جزیره تشکیل شده که حدود شش هزار از آن جزایر مسکونی است. مردم اندونزی مرکب از اقوام مختلفی هستند مثل هندو، چینی و ماله سوماترایی که نژادشناسان از آنها به عنوان نژاد خاکستری یاد کرده اند. اندونزیایی ها به واسطه تجار مسلمان که به این کشور سفر کرده اند، این دین را در اندونزی رواج داده اند. این جزایر سلطان نشین بوده اند تا آنکه در قرن شانزدهم اسپانیایی ها و پرتغالی ها به آن دست یافتند. کمپانی شرقی هلند در ابتدای قرن هجدهم، حکومت اندونزی را به دست گرفت.
در ۱۷۴۰ هلندی ها شورش مردم جاکارتا را با کشتار ۲۰ هزار اندونزیایی و چینی درهم شکستند. در ۱۹۰۷، «سی سی نگا مانگزایا» پادشاه اندونزی علیه هلندی ها قیام کرد اما ارتش استعماری هلند سپاه او را شکست داد و سلطه استعمار هلند بر اندونزی محکم شد. شش سال قبل از این جریان بود که بنیانگذار استقلال اندونزی یعنی دکتر «احمد سوکارنو» در شش جولای ۱۹۰۱ در «سورابایا» در جاوه شرقی در یک خانواده که شغل پدر معلم مدرسه ابتدایی بود، متولد شد. مادرش اهل منطقه «بالی» بود. او در کودکی وارد یک مدرسه ابتدایی هلندی شد و زبان هلندی و بعضی از زبان های اروپایی را یاد گرفت. سپس به مدرسه متوسطه رفت و پس از اخذ دیپلم در ۱۹۲۱ به دانشگاه رفت و تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته مهندسی آرشیتکت تا مرحله دکترا طی کرد. در دانشگاه بود که با دانشجویان ناسیونالیست اندونزی آشنا شد. او در خلال تحصیلات مهندسی خویش زبان های آلمانی، انگلیسی، فرانسه و عربی را آموخت. فعالیت های شدید سیاسی او از ۱۹۲۴ آغاز شد و در خلال مبارزات خویش با عقاید سیاسی ناسیونالیستی، سوسیالیستی و اسلامی آشنا شد. هلند که دشمن اشغالگر بود، بی رحمانه با مردم اندونزی رفتار می کرد. هلند، امپریالیسمی بود که در قالب کاپیتالیسم اندونزی را استثمار می کرد. دکتر سوکارنو می خواست سوسیالیست ها، اسلامگرایان و سایر گروه ها را در قالب ناسیونالیسم اندونزی در برابر استعمارگران متحد سازد. لذا در ۱۹۲۷ به ریاست دانشجویان و فارغ التحصیلان ناسیونالیست شهر «باندونگ» انتخاب شد و بعد از آن به ریاست حزب ناسیونالیست اندونزی رسید. او همواره به زبانی صحبت می کرد که همه قومیت ها با زبان های گوناگون آن را می فهمیدند و از این نظر به قهرمان ناسیونالیسم اندونزی مشهور شد. در ۱۹۳۰ حکمرانان هلندی به سبب فعالیت های ضداشغالگری، او را به چهار سال زندان محکوم کردند ولی دو سال آن بخشیده شد اما این بار او به عنوان رهبر و سخنگوی نهضت استقلال طلبان فعالیت می کرد. در فوریه ۱۹۳۴ به سبب آنکه در سوماترا نهضت ضداستعماری را تقویت کرده بود، بازداشت شد. حمله ارتش ژاپن به منچوری و جنوب اقیانوس هند و مجمع الجزایر اندونزی از ۱۹۳۳ آغاز شده بود لذا ارتش ژاپن اندونزی را اشغال و سوکارنو را از زندان هلندی ها آزاد کرد. این بار دکتر سوکارنو به کمک ارتش ژاپن، واحدهای چریکی ضدهلندی تشکیل داد و خود نیز لباس نظامی پوشید و تا پایان جنگ جهانی دوم (۱۹۴۵) نبرد آزادیبخش علیه سلطه ژاپنی ها را ادامه داد. او در جریان همین جنگ های ضداستعماری بود که با ژنرال محمد سوهارتو افسری که تحت نظر ژاپنی ها در اندونزی تربیت شده بود، آشنا شد. پس از پایان جنگ جهانی دوم در ۱۷ آگوست ۱۹۴۵ استقلال اندونزی را اعلام کرد ولی دولت هلند این استقلال را به رسمیت نشناخت تا آنکه مجبور شد در ۲۷ دسامبر ۱۹۴۹ آزادی این کشور را به رسمیت بشناسد. او به کمک دکتر «محمد حتا» که او نیز یک ناسیونالیست اندونزیایی و متولد ۱۹۰۲ بوده و در رشته اقتصاد از دانشگاه «رتردام» هلند فارغ التحصیل شده بود، پایه های اقتصاد اندونزی را مستحکم کرد. وی به کمک «سوتان شهریر» رهبر حزب سوسیالیست اندونزی، پشتیبانی کلیه جناح های چپ کشور را بعد از استقلال به سوی وحدت ملی کشور جلب کرد.
در زمان اشغال اندونزی توسط ژاپنی ها و در اوج مبارزه اش با استعمار هلند، دکترین و اصل «پانچ شیلا» را که دربردارنده ملیت گرایی، انترناسیونالیسم، دموکراسی و اعتقاد به مذهب و وجدان اخلاقی بود با همرزمانش در میان گذاشت. این اصول ۱۵ سال بعد به صورت اصلاح شده و با تجدیدنظر محلی مورد تصویب نهرو - چوئن لای در جریان کنفرانس باندونگ ۱۹۵۵ قرار گرفت.
● سوکارنو در قدرت
دکتر احمد سوکارنو که تا ۲۰ مارس ۱۹۶۳ به وسیله مجمع ملی اندونزی به ریاست جمهوری مادام العمر انتخاب شد در سیاست داخلی و خارجی با قدرت تمام حکومت کرد. کسانی مانند احمدبن بلا رئیس جمهور الجزایر، جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر، باندرا نایکه نخست وزیر سریلانکا، احمد سکوتوره رئیس جمهور گینه، قوام نکرومه رئیس جمهور غنا، فیدل کاسترو رئیس جمهور کوبا و بالاخره نهرو نخست وزیر هند و مارشال تیتو رئیس جمهور یوگسلاوی از دوستان او بودند. ضمناً مقامات مسکو و واشنگتن با آنکه بر ضدیت او با هر گونه دخالت کشورهای بزرگ در امور کشورهای دیگر آگاه بودند برای سوکارنو احترام خاصی قائل بودند. سوکارنو از جمله رهبران آسیایی بود که در ایجاد نهضت آفروآسیایی باندونگ نقش موثر داشت زیرا هدف او اتحاد تمام ملل آسیایی ضد هر گونه استعمار بود.
● نظری بر مقدمات تشکیل کنفرانس باندونگ
قبل از تشکیل کنفرانس باندونگ در اندونزی به پیشنهاد دکتر احمد سوکارنو کنفرانسی پیش زمینه در شهر کلمبو پایتخت سیلان در ۵ آوریل ۱۹۵۴ افتتاح شد. در آن روز روسای حکومت های برمه (بیرمانی، میانمار فعلی)، سیلان، هند، اندونزی و پاکستان در کلمبو اجتماع کردند. مطالبی که در این کنفرانس مورد بحث قرار گرفت عبارت بودند از؛ ۱- ناپیوستگی (بی طرفی) ۲- محکومیت آزمایش های هسته یی ۳- پذیرش چین کمونیست در سازمان ملل و اخراج نماینده تایوان (چین ملی) ۴- محکومیت هر نوع استعمار. دکتر ساسترامی جوجو نخست وزیر اندونزی از جانب دکتر احمد سوکارنو رئیس جمهور اندونزی اظهار داشت مسائل مزبور باید در وسعتی بیشتر و با وزنه یی سنگین تر مورد بحث و سنجش قرار گیرد و بجاست کنفرانسی عالی از ملل (آفریقایی- آسیایی) برپا شود. مقرر شد این کنفرانس در باندونگ اندونزی تشکیل شود. بعد از کنفرانس کلمبو در سیلان بود که چوئن لای و نهرو نخست وزیران چین و هند در ۲۸ ژوئن ۱۹۵۴ طی یک بیانیه مشترک اعلام داشتند «اصل پانچ شیلا» که ابتدا در جریان مبارزات سوکارنو در جریان جنگ استقلال خواهی تدوین شده و با اصلاحاتی که نهرو نخست وزیر هند در آن به عمل آورده است، در مناسبات «آفروآسیایی» مورد نظر قرار گیرد. این اصول عبارت بودند از؛
۱)احترام متقابل به تمامیت ارضی و حاکمیت دولت ها
۲) عدم تجاوز متقابل
۳) عدم دخالت در امور یکدیگر
۴) برابری و مزایای متقابل
۵) همزیستی مسالمت آمیز. قبل از تشکیل کنفرانس باندونگ، در کنفرانس «بوگور» در اندونزی در ۲۹ دسامبر ۱۹۵۴ مطالب مورد نظر که در کنفرانس باندونگ باید مطرح می شد به تصویب رسید و شخص سوکارنو در این کنفرانس درباره جنبش آسیایی - آفریقایی چنین گفت؛ «جنبش آسیایی گرایی - آفریقایی» عبارت است از یک جنبش سیاسی وسیع در امتداد مبارزه ضداستعماری که می خواهد استقلال تازه دولت های آفریقایی و آسیایی را از راه بی طرفی تحکیم بخشد. دولت های آسیایی - آفریقایی همواره بر اصول زیر اهتمام خواهند کرد.
۱)ضداستعماری بودن
۲)بی طرفی
۳) توسعه اقتصادی
۴) برابری نژادی و تحکیم صلح و امنیت بین المللی. هدف کلی کنفرانس آفروآسیاگرایی علاوه بر نفی هرگونه استعمار، آزادی ممالک این دو قاره از هرگونه تحقیر نیز بوده است. مفهوم بی طرفی (نوترالیسم) یا ناپیوستگی و عدم تعهد عبارت است از احتراز از پیوستن به گروه بندی ها و اتحادیه های نظامی دو بلوک شرق و غرب.
● افتتاح کنفرانس باندونگ
دکتر احمد سوکارنو برای حیثیت دادن به این کنفرانس و همچنین ملل آفریقایی از «لئوپلد سدارسنگور» نویسنده و شاعر و سیاستمدار سنگالی که بعدها رئیس جمهور آن کشور شد، دعوت کرد که او اولین سخنران باشد. سنگور در این افتتاحیه گفت گردهمایی باندونگ بزرگ ترین حادثه تاریخی پس از «رنسانس» است.
تا آن زمان کسی با یک نهاد بین المللی نتوانسته بود ۲۹ کشور آسیایی - آفریقایی را در سطح روسا، نخست وزیران و وزرای خارجه آن کشورها دور یک میز جمع کند.
پس از او دکتر سوکارنو در ۱۸ آوریل ۱۹۵۵ نطق افتتاحیه را ایراد کرد. نطق سنگور غیررسمی بود ولی بیانات سوکارنو به کنفرانس رسمیت داد. در این کنفرانس شخصیت هایی مانند نهرو، عبدالناصر و چوئن لای بیشتر از همه می درخشیدند. شرکت کنندگان در این کنفرانس به سه دسته تقسیم می شدند.
۱) ضدکمونیست ها و طرفداران الحاق به بلوک های نظامی منطقه یی که همگی مدافع منافع غرب بودند مانند فیلیپین، ژاپن، ویتنام جنوبی، تایلند، ترکیه، پاکستان، اتیوپی، لبنان، لیبی، لیبریا، عراق و چند کشور دیگر
۲)بی طرف ها و هواداران پانچ شیلا مانند افغانستان، برمه، مصر، هند، اندونزی و سوریه
۳) کمونیست ها مانند چین و ویتنام شمالی.
کنفرانس باندونگ با انتشار ده ها قطعنامه پایانی آن تا حدی کشورهای بلوک غرب و شرق را به یکدیگر نزدیک می کرد. از طرفی نمایندگان کشورهای آفریقایی که در حال نبرد با استعمارگران در آفریقا بودند نیز در این کنفرانس به عنوان ناظر شرکت کرده بودند. این کنفرانس می رفت که این جنبش را به سویی سوق دهد که منافع دو اردوگاه استعماری شرق و غرب به خطر بیفتد که دست استعمارگران برای مداخله در اندونزی دراز شد و مقدمات سقوط سوکارنو را فراهم آورد.
● مقدمات سقوط دکتر سوکارنو
دکتر احمد سوکارنو تا زمان سقوطش از کلیه جنبش های استقلال طلبانه در قاره های آسیا، آفریقا و امریکای لاتین دفاع می کرد. زمانی که پاتریس لومومبا رئیس جمهور کنگو در ابتدای دهه ۱۹۶۰ گرفتار توطئه اتحادیه معدنچیان بلژیکی در کاتانگا به رهبری موسی چومبه شد و با دخالت سرهنگ موبوتو دستگیر و به اتفاق وزرایش کشته شد، سوکارنو بیش از خروشچف مدافع مردم کنگو شد.
او همواره با مارشال تیتو در این گونه موارد رایزنی می کرد. در این رهگذر هم استعمارگران شرق با او میانه خوبی نداشتند و هم دولت های بزرگ غرب به ویژه آنکه وقتی در ۱۹۶۵ کشور مالزی به استقلال رسید، دکتر سوکارنو علاوه بر آنکه به سبب اختلاف ارضی استقلال آن کشور را به رسمیت نشناخت، قوای نظامی خود را آماده جهت حمله به مالزی کرد و در ضمن به عنوان اعتراض از سازمان ملل متحد خارج شد. دولت شوروی همواره از سوکارنو پشتیبانی می کرد و در آن وقت بین چین و شوروی بر سر فرماندهی بر جهان کمونیسم اختلاف بود. مائو می خواست بزرگ ترین کشور جنوب شرقی آسیا یعنی اندونزی را در دام کمونیسم بیندازد. بی جهت نبود که آندره فونتن در کتاب «یک بستر و دو رویا» می نویسد؛ جمهوری خلق چین در ۱۹۶۵ در اندونزی دچار شکست بزرگی شد زیرا در اول اکتبر ۱۹۶۵ با بی احتیاطی فراوان، کمونیست های محلی را تشویق به یک کودتا و قیام جهت به دست گرفتن حکومت کرد تا بتواند به جای سوکارنو یک رهبر حکومت کمونیستی را به جای آن بر کرسی حاکمیت بنشاند. اما حقیقت قضیه این بود که در اول اکتبر ۱۹۶۵ سرهنگ «اون تونگ» افسر کمونیست به رهبری یک رجل سیاسی کمونیست به نام «آیدیت» کودتایی ترتیب داد که طی آن برجسته ترین ژنرال های ارتش اندونزی کشته شدند. در موقع بروز کودتا ژنرال عبدالحارث ناسایتون وزیر دفاع و رئیس ستاد ارتش خود را از چنگ کودتاچیان نجات داد و ضمن شکست دادن کودتاگران اعلام کرد یک کودتای کمونیستی به رهبری سرهنگ «اون تونگ» را که هدفش قتل دکتر سوکارنو بوده در نطفه خفه کرده است. در پی این حادثه نظامیان اندونزی به ریاست ژنرال ناسایتون و معاونش ژنرال سوهارتو، در ۹ اکتبر ۱۹۶۵ حزب کمونیست را غیرقانونی اعلام کردند.
بعد از این ماجرا مردم طی تظاهراتی خواستار مجازات کمونیست ها شدند. ژنرال ناسایتون اعلام کرد کمونیست ها پنج روز مهلت دارند خود را به مقامات انتظامی معرفی کنند. در روز ۱۰ مارس ۱۹۶۶ پس از ۱۳ روز تظاهرات ضدکمونیستی، ژنرال سوهارتو معاون ستاد ارتش و آجودان سابق ژنرال ناسایتون با کودتای دیگری اعلام کرد نیروهای تحت فرماندهی او بر اوضاع مسلط هستند. سوهارتو ضمن اعلامیه یی گفت «سوباندریو» وزیر خارجه چپگرای دکتر سوکارنو که در همه حوادث اخیر دست او در آن کار بوده به خارج از کشور فرار کرده است. در ۱۱ مارس ۱۹۶۶ ژنرال سوهارتو کلیه اختیارات دکتر سوکارنو را به خود منتقل کرد. در اعلامیه شورای امنیت کشور که ژنرال سوهارتو آن را تهیه کرده بود، اضافه کرد دکتر احمد سوکارنو رئیس جمهور برای مبارزه با بحرانی که به وجود آمده است تمام اختیارات خود را مشخصاً به ژنرال سوهارتو سپرده و هدف از این اقدام حفظ امنیت و سلامت کشور و شخص سوکارنو است.
از آنجا که سوکارنو شخصیتی بسیار قابل احترام داشت و سوهارتو نمی توانست او را بازداشت کند، حلقه محاصره او را هر روز تنگ تر می کرد. به این ترتیب او را در کاخ ریاست جمهوری به حالت محاصره نگه داشت. ژنرال سوهارتو از ۱۱ مارس ۱۹۶۸ که دکتر سوکارنو به طور تشریفاتی رئیس جمهور و تحت نظر بود، کفالت ریاست جمهوری و نخست وزیری و ریاست کمیته دفاع اندونزی و زمام امور را در دست داشت. در ۲۷ مارس ۱۹۶۸ طی اعلامیه یی که از رادیو جاکارتا پخش شد، اعلام شد دکتر سوکارنو به علت بیماری قادر به انجام وظایف نیست و ژنرال سوهارتو به ریاست جمهوری رسیده است.
رفقای او مانند قوام نکرومه، احمدبن بلا و دیگران نیز در کشورهای غیرمتعهد دچار کودتا شدند. در این نقل و انتقالات قدرت آن طور که منابع سازمان سیا اعلام کرده اند حدود یک میلیون کمونیست کشته شد. بالاخره دکتر احمد سوکارنو در درون کاخ ریاست جمهوری محبوس شد تا آنکه به مرض کلیه در ۱۱ ژوئن ۱۹۷۰ درگذشت. بعد از دکتر سوکارنو ژنرال سوهارتو به غرب به ویژه امریکا نزدیک شد. او نیز در یک انتخابات تک نامزدی هفت بار به ریاست جمهوری رسید.
● اندونزی از سوهارتو تاکنون
ژنرال سوهارتو بعد از آنکه به قدرت رسید کشور مالزی را به رسمیت شناخت و دوباره کشورش را به عضویت سازمان ملل درآورد و از این جهت مورد حمایت ایالات متحده امریکا بود. در مدت طولانی ریاست جمهوری اش خود و خانواده اش مستقیماً در صادرات و واردات اندونزی دخالت کرده و میلیاردها دلار اندوختند به طوری که بعد از موبوتو که در اندوختن پول اشتهار داشت در اندونزی معروف شده بود. در اثر رکود اقتصادی و ضعف بنیان مالی و فقر عمومی ژنرال سوهارتو دچار تظاهرات مردمی شد تا آنکه در ۱۹مه ۱۹۹۸ مادلین آلبرایت وزیر خارجه امریکا به او تکلیف کرد که از مقام خود استعفا کند. بیم آن می رفت که در دادگاهی محاکمه شود ولی عوامل نفوذی امریکا در داخل اندونزی مانع این کار شدند. آلبرایت ضمناً از ژنرال وایرانتو که تربیت شده آکادمی وست پوینت ایالات متحده بود، خواست از ریاست جمهوری بشارالدین یوسف حبیبی پشتیبانی کند.
ژنرال سوهارتو در همان روز ۱۹ مه ۱۹۹۸ بعد از ابلاغ برکناری اش توسط آلبرایت در یک نطق سه دقیقه یی از مردم اندونزی به سبب خطاهایش پوزش خواست و از مردم درخواست کرد از بشارالدین یوسف حبیبی تبعیت کنند.
در ۱۷ ژوئن ۱۹۹۹ به دستور یوسف حبیبی ژنرال دامیری به فرماندهی منطقه تیمور شرقی رسید که مردم آن خواهان استقلال بودند. در چهارم ژوئیه ۱۹۹۹ بانک جهانی با اعطای وام یک میلیارد دلاری به اندونزی موافقت کرد. انتخابات ریاست جمهوری پس از ۳۰ سال انجام شد و رقیب یوسف حبیبی، خانم مگاواتی سوکارنو پوتری از حزب دموکرات بود که بالاخره در ۲۳ ژوئیه ۲۰۰۱ به ریاست جمهوری رسید و حزب گلکار یعنی حزب وابسته به سیستم حاکمیت شکست خورد. در آخرین روزهای حکومت یوسف حبیبی مردم تیمور شرقی با نظارت سازمان ملل به استقلال خویش رای دادند. بعد از مگاواتی سوکارنو پوتری، ژنرال بازنشسته «بامبانگ یودیوهونو» که زمانی افسر اطلاعات و فرماندار تیمور شرقی بوده است در ۲۸ اکتبر ۲۰۰۴ در انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی رسید. احتمال قوی می رود که در انتخابات ۲۰۰۹ همین ژنرال مجدداً به ریاست جمهوری برسد.
▪ دولتمردان اندونزی از ابتدا تاکنون
۱) دکتر احمد سوکارنو، ۱۷ آگوست ۱۹۴۵
۲) ژنرال سوهارتو، ۱۱ مارس ۱۹۶۶
۳) شارالدین یوسف حبیبی، ۱۹ مه ۱۹۹۸
۴) حاج عبدالرحمن وحید، ۲۰ اکتبر ۱۹۹۹
۵) خانم مگاواتی سوکارنو پوتری، ۲۳ ژوئن ۲۰۰۱
۶) ژنرال بازنشسته بامبانگ یودیوهونو، ۲۸ اکتبر ۲۰۰۴
▪ نخست وزیران اندونزی از ابتدا تاکنون
۱) سوتان شهریر، ۱۳ نوامبر ۱۹۴۶
۲) امیرشرف الدین، ۱۸ دسامبر ۱۹۴۷
۳)دکتر محمد حتا، ۳۱ ژانویه ۱۹۴۸
۴) محمد ناصر، ۷ ژوئیه ۱۹۴
۵) دکتر محمد حتا (بار دوم)، ۱۵ ژوئیه ۱۹۴۹
۶)سونگی مان، ۱۱ سپتامبر ۱۹۵۱
۷) ویلوپو، ۱۰ ژوئیه ۱۹۵
۸) علی ساسترآمی جوجو، ۳۰ ژوئیه ۱۹۵۳
۹ هاراهاپ، ۲۰ ژانویه ۱۹۵۵
۱۰) علی ساسترآمی جوجو (بار دوم)، ۱۴ مارس ۱۹۵۷
۱۱) کارتاویجاجا، ژانویه ۱۹۵۷
۱۲ ) دکتر سوکارنو (علاوه بر ریاست جمهوری)، ۱۹۵۹
۱۳) ژنرال سوهارتو (علاوه بر ریاست جمهوری)، ۱۹۶۶
سیروس غفاریان

منابع
۱- جنبش آفریقا- آسیایی، نوشته پطرس غالی، ترجمه فرج الله ناصری، انتشارات فرمند، تهران ۱۳۴۹
۲- غیرمتعهدها، فردهالیدی ترجمه یگانه کتاب سال کیهان، ۱۳۴۶
۳- یک بستر و دو رویا، آندره فونتن، عبدالرضاهوشنگ مهدوی، تهران، نشر نو
۴- Magraw Hill Encyelopedia ۱۹۹۹
۵- Far East, Europa publication Limited ۱۹۹۹
منبع : روزنامه اعتماد