یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

اولین جرقه


۲۸ ژوئن ۱۹۱۴ ”آرشیدوک فرانسوا فردینان“ ولیعهد کشور اتریش و مجارستان به اتفاق همسرش در سایوو به‌دست یک دانشجوی صرب به قتل رسید. سرانجام در ۲۸ ژوئیه همان سال ”برچتولد“ وزیر امورخارجه اتریش برای انتقام‌گیری به صربستان اعلام جنگ کرد.روز اول اوت به‌طور رسمی جرقه آغاز نخستین جنگ‌جهانی به خرمن تسلیحات دول قدرتمند اروپا زده شد و آتشی برپا گردید که شعل‌های فروزان آن به تدریج همه جهان، از جمله خاورمیانه و ایران را در برگرفت. این جنگ را جنگ بزرگ نامیده‌اند و منشأ آن، رقابت دولت‌های بزرگ بر سر مستعمره‌ها و مسائل نظامی و ملی بود. تا قبل از وقوع جنگ‌جهانی اول (۱۹۱۸ـ۱۹۱۴) هزاران جنگ در ابعاد گوناگونی و در مقیاس‌های متفاوت ملی، مذهبی، قومی و... در اقصی نقاط گیتی و در دوره‌های متفاوت تاریخی به ثبت رسیده‌اند. اما این جنگ به مصیبت بارترین جنگ تا تاریخ آن‌زمان تبدیل شد. شعله این جنگ ۲۷ کشور را در برگرفت.
علت حضور آلمان در جنگ‌جهانی اول
آلمان به‌دلیل وجود قیصر جوان و بی‌تجربه (ویلهلم دوم)، در عرصه سیاست خارجی دچار مخاطراتی شد. او به‌دنبال کسب موقعیت برتر در عرصه سیاست جهانی بود و می‌کوشید عقب‌ماندگی کشور خود را نسبت به سایر ابرقدرت‌های امپریالیستی جبران کند. اما در این راه بیش از پیش دچار انزوا شد. در عرصه داخلی، حزب سوسیال دموکراسیون دارای نیروئی با بیشترین آراء، کماکان از سهیم بودن در حیات سیاسی محروم بود. موقعیت برای این حزب فقط با شکست نظم قدیم در جنگ‌جهانی اول فراهم شد. هیچ‌یک از طرف‌های درگیر در جنگ‌جهانی اول در واقع طالب این جنگ نبودند، اگر چه تشنجات اوایل تابستان ۱۹۱۴ چنان شکل گرفته بود که راه‌حل قهر‌آمیزی برای دست یافتن به اهداف مختلف سیاست خارجی قدرت‌های اروپائی به‌عنوان انتخابی کم و بیش مطلوب و آگاهانه پذیرفته شده بود. نقشه حمله قشون آلمان در همان وهله اول با شکست روبرو شد.
جناح‌بندی‌های دول اروپائی در جنگ
در جریان جنگ‌جهانی اول، امپراتوری عثمانی و بلغارستان به امپراتورهای مرکزی (آلمان، اتریش و مجارستان) کمک می‌رساندند، متفقین (بلژیک، انگلیس، فرانسه، مونته‌نگرو، روسیه، صربستان) نیز مورد حمایت ژاپن، ایتالیا، پرتغال، رومانی، ایالات‌متحده‌آمریکا، یونان و برزیل قرار گرفتند. به‌عبارت دیگر اعضاء اتفاق سه‌گانه (انگلیس، فرانسه، روسیه) و اتحاد سه‌گانه (آلمان، اتریش، ایتالیا) به یکدیگر اعلان جنگ کردند.
حضور ایتالیا در جنگ‌جهانی اول
ایتالیا در سوم مه ۱۹۱۵، اتحاد سه‌گانه را که در سال ۱۸۸۲ وارد آن شده بود، ترک کرد. ایتالیا با خروج از اتحاد سه‌گانه از اجباری که در بی‌طرفی داشت، خلاص شد و سرانجام در ۲۳ ماه مه با اتریش وارد جنگ شد. طی مذاکرات محرمانه‌ای که چندی قبل بین انگلستان، فرانسه و ایتالیا صورت گرفت آنتونیو لاندرا، نخست‌وزیر ایتالیا به آن دو کشور قول داد که در ازاء دادن اختیاراتی به ایتالیا، این کشور علیه اتریش و آلمان وارد جنگ خواهد شد. فرانسه و انگلستان به ایتالیا قول دادند که پس از جنگ، سرزمین ترول جنوبی (ایالتی از امپراتوری اتریش) وایستری، (بخشی از اسلوونی و کرواسی که مقابل بندر ونیز و در ساحل دریای آدریاتیک) قرار دارد را به آن کشور واگذارند.
از سوی دیگر عثمانی به طرفداری از آلمان‌ها برخاست تا از تسلط روسیه بر تنگه‌های دریای سیاه مانع شود.
امریکا در ۱۹۱۷ باقدرت نظامی، ثروت و تجهیزات فراوان هنگامی به یاری متفقین آمد که نیروهای مرکزی پس از سه‌سال جنگ تقریباً نابود شده بود.
پایان عصر زیبا در اروپا
جنگ ۱۹۱۸ ـ ۱۹۱۴، در واقع نقطه پایانی قرن نوزدهم بود که در آخرین سال‌های آن جهان در یک ثبات نسبی به‌سر می‌برد. قرن نوزدهم به استثنای مداخله فرانسه در اسپانیا (۱۸۲۳)، جنگ کریمه (۱۸۵۶ـ۱۸۵۵)، جنگ فرانسه و آلمان (۱۸۷۰) و کشمکش‌های متناوب در بالکان، برخوردهای مسلحانه بین‌المللی نداشت. این تعادل روابط جهانی موجب پیشرفت سریع اروپا در همه زمینه‌ها گردید به‌ویژه که مستعمرات قدرت‌های بزرگ، پس از کنفرانس برلن (۱۸۵۵) به رهبری بیسمارک صدراعظم آلمان، تحکیم شده بود و هر یک سهم خود را در چپاول قاره‌های آسیا، آفریقا و آمریکای جنوبی تعیین کرده بودند. اروپائیان، سال‌های آخر قرن نوزدهم تا سال ۱۹۱۴ را ”عصر خوشی“ یا ”عصر زیبا“ لقب داده بودند.
فرانسه و جنگ‌جهانی اول
مهمترین صحنه جنگ اروپا در فرانسه بود. آلمانی‌ها از خطوط خاک بلژیک (ماژنو) گذشتند و به فرانسه حمله بردند. نقشه جنگی ارتش آلمان این بود که برق‌آسا به فرانسه هجوم ببرد. پاریس را اشغال کند و آن‌گاه با فکر نابود ساختن روسیه به آن کشور حمله‌ور شود. آلمان سه مرتبه تلاش کرد تا فرانسه را تصرف کند. اول در مارن سپتامبر ۱۹۱۴، دوم در وردن فوریه ۱۹۱۶ و دوباره در مارن در ژوئیه ۱۹۱۸ در جبهه شرق، روس‌ها از آلمانی‌ها به‌سختی شکست خوردند و هنگامی‌که در ۱۹۱۷ بلشویک‌ها بر روسیه مسلط شدند، در شهر برست لیتوفنک عهدنامه‌ای بستند و از جنگ کناره گرفتند. از سوی دیگر متفقین کلیه مستعمره‌های آلمانی را در آفریقا و خاور دور به تصرف درآوردند و مستملکات عثمانی در خاورمیانه و سوریه و عربستان منصرف شدند.
در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۹ عهدنامه ورسای (محلی در نزدیکی پاریس) به آلمان شکست‌خورده تحمیل شده و پیروزی دولت‌های متفق را کامل کرد. این عهدنامه با عهدنامه‌های سن‌ژرمن با اتریش (۱۹۱۹) تکمیل شد. این جنگ خسارت‌های جانی و مالی بسیار فراوانی برجای نهاد و ۱۵۶۵ روز طول کشید. در طول این مدت در حدود ۶۵ میلیون نفر بسیج شدند. از این عده، در حدود ۹ میلیون نفر کشته شدند؛ در حدود ۲۲ میلیون نفر (تقریباً یک‌سوم) از کار افتاده، ۷ میلیون نفر برای همیشه ناقص شدند و حدود ۵ میلیون نفر نیز مفقود شدند. به این ترتیب امپراتوری‌های بزرگ عثمانی، آلمان، اتریش و مجارستان، روسیه از صفحه روزگار محو شدند.
چرا ولیعهد اتریش به قتل رسید؟
در فردای قتل آرشیدوک فرانسوا فردینان (ولیعهد اتریش) و همسرش (دوش هومنبرگ) توسط یک دانشجو نوزده ساله از نژاد اسلاو و در ”سارایوو، بوسنی“ رهبران اروپا که تا دندان مسلح بودند و به زحمت صلحی متزلزل را حفظ می‌کردند، دریافتند که شعله‌های یک جنگ‌جهانی از شبه‌جزیره بالکان فروزان خواهد شد.
قاتل آرشیدوک (ولیعهد اتریش) به بازپرس گفت که هدف او گرفتن انتقام صرب‌ها از ستمگران بود. تحقیقات پلیس نشان داد که سوءقصد در صربستان تدارک دیده شده بود، برای آنکه خوانندگان بهتر به ماهیت بحران شبه‌جزیره بالکان در آن‌زمان پی ببرند. اندکی به عقب باز می‌گردیم.
بوسنی در سال ۱۹۰۸، جزء امپراتوری دوگانه اتریش و مجارستان قرار گرفت و دست امپراتوری عثمانی از آن کوتاه شد. اداره بوسنی به مجارستان واگذار و این امر با مخالفت شدید مردم روبرو شد. فرانسوا فردینان، برعکس عمومی خود فرانسوا آژوزف، طرفدار اعطاء خودمختاری به ملت اسلاو بود، ولی در داخل امپراتوری اتریش او روی کمک بوسنیائی‌ها حساب می‌کرد. از سال ۱۹۱۳ صرب‌ها خواهان ایجاد یک دولت بزرگ اسلاو بودند که شامل کرواسی و بوسنی نیز باشد. هدف آنان کوتاه کردن دست امپراتوری اتریش از بالکان بود. رئیس دولت صربستان (نیکلا پازیک) که رهبر حزب رادیکال صربستان بزرگ بود، با ملیون بوسنی روابط نزدیک و محرمانه داشت. به همین جهت دیدار فردینان، ولیعهد اتریش، موقعیت مناسبی بود برای بوسنیائی‌ها و صرب‌ها که مایل به قطع نفوذ اتریش و آلمان در شبه‌جزیره بالکان بودند. از سوی دیگر قتل ولیعهد اتریش، ریشه‌های اختلاف نژادی را در بالکان خاموش نکرد.

طیبه براتی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید