دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

موضع احتمالی ایران در مناقشه قفقاز


موضع احتمالی ایران در مناقشه قفقاز
در تاریخ جهان سیاست، روزهایی است که به دلایل مختلف به عنوان نقطه عطف در حافظه ها ثبت می شوند. ازجمله روزی که دیوار برلین شکست و روزی که سند فروپاشی شوروی توسط گورباچف آخرین دبیرکل حزب کمونیست شوروی امضا شد و این آخری ها یازده سپتامبر۲۰۰۱ که همه تحولات بعدی و قبلی خود را تحت تاثیر قرار داد. یکی از این روزهای تاریخی برای مردم ایران روز پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است. البته شاید بسیاری از ایرانی ها روز ۸/۸/ ۱۹۸۸ را فراموش کرده باشند.یا اصولاً به خاطر آنکه تاریخ میلادی کمتر در ایران مورد توجه قرار می گیرد، ممکن است تعداد اندکی از مردم ایران این روز تاریخی را به ذهن سپرده باشند. اما به هرحال در این روز صدام حسین پس از انجام چند عملیات گسترده که به رغم پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران؛ در داخل خاک ایران انجام داد تا به خیال خود با اشغال مناطق جدید و گرفتن تعداد بیشتری از اسرای جنگی، با دست پر در مذاکرات آتی شرکت کند، اما با مقاومت رزمندگان ایرانی، صدام تنها توانست بر تعداد اسرای خود بیفزاید و پس از پیشروی محدود در خاک ایران، مجبور شد به مرزهای بین المللی بازگردد. صدام در هشتمین روز از هشتمین ماه سال (آگوست) ۱۹۸۸ طی نامه یی به دکویه یار دبیرکل وقت سازمان ملل به صورت رسمی آتش بس را پذیرفت و آمادگی عراق را برای مذاکرات با ایران اعلام کرد. بدین ترتیب جنگی که به دستور صدام در سپتامبر ۱۹۸۰ آغازشده بود در هشت سال بعد توسط او نیز پایان داده شد.
بی تردید در آن زمان هرگز کسی تصور نمی کرد درست ۲۰ سال بعد یعنی در ۸/۸/۲۰۰۸ جنگ دیگری این بار در منطقه راهبردی قفقاز آغاز شود که در طول سه هفته از یک بحران منطقه یی به یک بحران بین المللی تبدیل شود. در عرض ۱۶ روز، هر آنچه به عنوان دستاورد در۱۶ سال پس از پایان جنگ سرد به دست آمده بود به یکباره از بین برود و جهان را در برابر کابوس جنگ سرد جدیدی قرار دهد. آقای ساکاشویلی هرگز تصور نمی کرد خرس خفته (روسیه) با تمام امکانات خود برای مقابله با گرجستان بسیج شود و انتقام همه تحقیرهای ۱۶ سال گذشته روسیه توسط غرب را از ارتش ضعیف گرجستان و مردم محروم شهرهای جنگ زده این کشور بگیرد. ساکاشویلی رئیس جمهوری گرجستان در هشتمین روز از هشتمین ماه سال ۲۰۰۸ چه با ابتکار شخصی و چه با حمایت و تشویق امریکا و اسرائیل، فرمان حمله به اوستیای جنوبی را صادرکرد تا به خیال خود بتواند حاکمیت گرجستان را به این استان جدایی طلب بازگرداند. اما همیشه محاسبات سیاستمداران به پاسخ مطلوب نمی رسند به ویژه اگر رگه هایی از وابستگی به قدرت های بازیگر خارجی در محاسبات آنها لحاظ شده باشد.
● نقش و جایگاه ایران
برای درک دقیق نقش و جایگاه ایران در بحران پیش آمده در قفقاز باید به موارد زیر توجه داشت.
ایران به عنوان خاستگاه تمدن بخش مهمی از مردم قفقاز که هم با روس ها در اوستیا که ایرانی تبار هستند قرابت و نزدیکی نژادی - فرهنگی و تاریخی مشترک دارد، هم با گرجی ها که قرن ها تاریخ و فرهنگ مشترک با ایران دارند، می تواند به عنوان مرد مهربانی عمل کند که به دلیل سابقه مثبت پذیرای طرف های درگیر باشد، زیرا ایران در این موقعیت به عنوان قدرتی بازیگر شناخته می شود که خیر و صلاح هر دو طرف را می خواهد. اگرچه این مرد مهربان برای دوستی کردن با خرس بیدار شده (روسیه) در قفقاز توجیه منطقی دارد چرا که مرد مهربان با دوراندیشی نگران بازشدن جاپا برای ناتو در قفقاز است. از این رو می کوشد با هشدار دادن به دو طرف، آنها را متقاعد کند که می توانند مانند سال های طولانی گذشته در کنار هم با صلح و ثبات زندگی کنند. بدون شک راه جلوگیری از اینکه قفقاز بار دیگر عرصه منازعات قدرت ها شود؛ باز کردن جاپا برای ناتو نیست در عین اینکه تجزیه طلبی هم گره کوری را که ایجاد شده، بسته تر می کند. چند نکته را باید در این راستا مورد توجه قرار داد. اول آنکه قفقاز باید بی طرف بماند تا نقش تاریخی خود را که پل ارتباطی آسیا به اروپا از جنوب به شمال و شرق و غرب است به خوبی ایفا کند. تنها بی طرفی قفقاز می تواند خط حائل بین منازعات قدرت های درگیر باشد. براین اساس نباید ناتو را وارد منطقه حساس قفقاز کرد. دوم آنکه تجزیه طلبی در قفقاز که در مقایسه با سایر نقاط جهان از نظر تنوع قومی در قیاس با جمعیت و وسعت خود نمونه ندارد، محکوم به شکست است و نمی تواند مبنایی برای صلح و ثبات باشد چرا که تمایلات جدایی طلبی در این منطقه ریشه در سیاست های پشت پرده قدرت های بزرگ داشته و دارد.
اگر قرار است مشکل قومیت ها و جدایی طلبی ها در این منطقه حل شود می توان با استفاده از الگوهای موفق در جهان مانند آنچه در سوئیس تجربه شده این مشکلات حل شود. سوم آنکه امنیت منطقه قفقاز در درجه اول برای کشورهای منطقه اولویت اول محسوب می شود و می توان از طریق ایجاد سازوکارهایی که توسط کشورهای منطقه تعیین می شود به مدل همکاری های امنیت پایدار در بلندمدت دست یافت. بنابراین مداخله کشورهای خارج منطقه به ایجاد تزاحم و درگیری کمک می کند و عامل برقراری امنیت نمی تواند باشد. با در نظر گرفتن سه اصل کلی فوق، ایران باید با روسیه تنها تا آن حد همراه شود که بگوید موقعیت و دلایل این کشور را برای ورود به خاک گرجستان درک می کند. زیرا شروع کننده جنگ طرف گرجستانی بوده. اما ایران که خود قربانی تجاوز بیگانگان بوده به هیچ وجه نمی تواند باقی ماندن روسیه را در خاک یک کشور مستقل و نیز تجزیه طلبی را در منطقه قفقاز که بیش از ۱۳ جمهوری خودمختار با بیش از ۵۰ گروه قومی را در خود جای داده است، تایید کند. تجزیه طلبی و تمایلات جدایی طلبانه با اتکا به قدرت نظامی علاوه بر آنکه در بلندمدت به زیان همه کشورهای منطقه است موجب می شود امریکا و متحدانش بهانه مناسبی برای توجیه مداخلات احتمالی در آینده به دست آورند.
حسن بهشتی پور
منبع؛ واشنگتن پریزم
منبع : روزنامه اعتماد