شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


ترس اقتصاد آمریکا از چین


ترس اقتصاد آمریکا از چین
همه بخش های اقتصاد جهانی به طور مسالمت آمیزی با هم کار می کنند و سود حاصله به همه تعلق می گیرد. در این دهه یک روند آشکار در حال شکل گیری است: در بازار جهانی، چین به عنوان تولید کننده، آمریکا به عنوان خریدار و اخیراً هند هم نقش پشتوانه را به عهده گرفته است.
اما، شرق و غرب به عنوان جزیی از اقتصاد جهانی، از جانب اقتصاد چین احساس خطر می کنند. از آنجایی که اقتصاد جهان به هم پیوسته است بنابراین در صورت بروز هر گونه اغتشاش یا ناآرامی در منطقه، آمریکا، چین و هند بیشتر در خطر خواهند بود و بر اقتصاد یکدیگر تأثیر می گذارند. به عنوان مثال، رکود در آمریکا منجر به تعطیلی کارخانه ها یا به تعلیق درآمدن وضعیت شغلی کارکنان در چین می شود و هم زمان هیأت برنامه نویسان و مرکز اطلاعات کارمندان در هند به وضوح می توانند موج رکود اقتصادی در آمریکا را حس کنند و قادر به پاسخگویی به تماس های متعدد از جانب خریداران بلیت هواپیما و کالاهای دیگر نخواهند بود.
احتمال بروز مشکل دوسویه است، در حقیقت، وابستگی تجارت آمریکا- هند باعث نگرانی تجار مستقل شده است. ژان پیر لهمن، استاد اقتصاد سیاسی بین الملل در IMD، مدرسه تجارت بین المللی در لوسانای سوئیس، می گوید: «اگر آمریکا، اروپا و ژاپن تولید تی شرت یا دستگاه تلویزیون را متوقف کنند هیچ گونه مشکلی به وجود نمی آید. بویژه آمریکا، نه فقط در کالا، بلکه در سرمایه کشورش هم به طور گسترده ای به چین وابسته است؛ بنابراین برای منبع یابی کالاهایش در خارج از کشور با هیچگونه مشکلی مواجه نیست، نگرانی من این است که بیشتر آن مواد اولیه بایستی از همان منبع (چین) وارد شوند.»
جالب اینجاست که رشد وابستگی متقابل اقتصاد بین الملل کمی شبیه به منع هسته ای است. کشورهایی با روابط تجاری گسترده و وابستگی مالی خواهان حفظ روابط اقتصادی با ثبات هستند، چین نمی خواهد بهترین مشتری اش را از دست بدهد. اگر کارخانه های چینی فروشنده به Wal-Mart و دیگر شرکت های بزرگ آمریکایی در نتیجه بحران تجاری بسته شوند، میلیون ها چینی با بیکاری مواجه شده در نتیجه از دولت عصبانی می شوند. همچنین اگر آشفتگی های بیرونی از مرزهای هند هم گذر کند و منجر به آشفتگی اقتصادی شود بدون شک رأی دهندگان در دور بعدی در پای صندوق های رأی حاضر نخواهند شد. بنابراین کشورهای چین و هند در تلاشند تا پیوسته اقتصادشان را در حال رشد سریع و نزدیک به اقتصاد جهان نگه دارند. این در حالی است که آمریکا و اروپا، خودشان را شدیداً وابسته به بازار کار اقتصاد بین المللی ابرقدرت های در حال رشد آسیایی حس می کنند، که این باعث نگرانی شان شده است.
غرب چگونه می تواند پاسخگوی دگرگونی اقتصادی باشد که در نتیجه قد علم کردن چین و هند به وجود آمده است معمولاً آنهایی که از تغییرات به وجود آمده وحشت دارند، صدمه می بینند بنابراین در پی نظام حمایتی هستند و آنهایی که انتظار سود دارند، مصرانه در تلاشند تا تجارت آزاد، منافع مستقلی داشته باشد، با وجود این، هیچ یک از گزینه ها کارآمد نیست. در آمریکا همچون اروپا و دیگر اقتصاد های توسعه یافته، با خارج شدن هر شغل از مرز، بیشترین ضربه به قشر متوسط در جامعه وارد می آید. البته منافعی برای اقتصاد جهان وجود دارد اما سرعت پدیدار شدن این منافع به سرعت از دست دادن یک شغل ناراحتی ایجاد نمی کند. بنابراین برای کسانی که کارشان در حالت تعلیق است یا نگران دچار شدن به چنین وضعیتی هستند، مبارزه برای به تأخیر انداختن یا حتی متوقف کردن تغییراتی که منجر به ایجاد ضرر می شود، کمی وسوسه برانگیز است. امروزه نیاز به نظام حمایتی در حال رشد روزافزون است. در سال ،۲۰۰۶ سناتورهای آمریکایی تهدید کردند که ۲۷‎/۵ درصد تعرفه گمرکی بر روی کالاهای وارداتی چینی وضع کنند تا ارزان بودن قیمت کالاها را جبران کند. دیگر سیاستمداران با هدف قراردادن هند، خواهان اعمال محدودیت برای کارمندان دفاتر نمایندگی(۱) شغل های برون مرزی شدند. این تلاش ها شاید در کوتاه مدت راضی کننده باشند اما نهایتاً منجر به نتیجه عکس می شوند. در هر صورت تکنولوژی ، وارد شدن به نظام حمایتی را سخت تر می کند: بهتر این است که برای بررسی کشتی های باری، که کالاهایشان در کارخانه های برون مرزی تولید می شود، به جای استفاده از تجهیزات کامپیوتری و یا تماس های تلفنی، کشتی ها به بنادر آمریکا برگردانده شوند تا مشخص شود چه نوع کالایی از سواحل آمریکا در حال عبور است، به علاوه حالا که زنجیره عرضه جهانی به هم پیوسته است، متوقف کردن نظام حمایتی کار سختی است. بیشتر آنچه که در مرزها رد و بدل می شود تنها بخش جزئی ازتولیداتی است که در زنجیره عرضه کالا برای تحویل به مشتری، حرکت رو به جلو دارد، البته کاهش سرعت تجارت تنها نیازمند همکاری مشترک است نه کنترل. چه پیش می آمد اگر خریداران به جای خرید از فروشگاه های حراج Wal-mart که کالاها را با قیمت ارزانتر عرضه می کنند تصمیم بگیرند از فروشگاه هایی خرید کنند که مملو از کالاهای گران قیمت هستند اگر تعداد زیادی از خریداران موافقت کنند برای خدماتی که در کشور ارائه می شود پول بیشتری بپردازند کار برون مرزی کمتر خواهد شد، در نتیجه از سرعت جهانی شدن نیز کاسته می شود. با وجود این اجرای چنین طرحی بعید به نظر می رسد در دهه ۱۹۷۰ خریداران ماشین وقتی از قیمت پائین و قابل اطمینان بودن تویوتا و هوندا نسبت به فورد و فیات اطمینان حاصل می کردند، در خرید درنگ نمی کردند در دهه های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ وقتی که کارخانه های تولید اسباب بازی، کفش و تنیس، به چین و مکزیک منتقل شدند، خریداران هیچ گونه اعتراضی نکردند. به نظر می رسد خریداران علاقه مند نیستند بدانند که آیا برنامه های کامپیوتریشان در هند نوشته می شود یا در آمریکا. برای مشتری ها زیاد فرقی نمی کند که متصدیان تلفن، مأمورین مالیات یا وام دهنده ها پوشش هندی داشته باشند و در دهلی زندگی کنند یا کلاه بیس بال بر سر بگذارند در بالتیمور کار کنند.
روی آوردن به نظام حمایتی به نظر جالب می آید اما هر اندازه هم که خوب باشد مانعی است برای حفظ شغل در کشور های توسعه یافته. تلاش های تبلیغاتی دولت برای حفظ شغل ها در قاره اروپا به نظر بی فایده می آید چرا که شرکت ها تمایلی به استخدام کارگران جدید ندارند، آنها مجبور هستند هزینه زیادی برای استخدام بپردازند و همین استخدام کارگرانی که بعدها نیازی به آنها نخواهد بود، اصلاً به صرفه نیست. این کنترل ها اعمال می شود تا به کارگران کمک کند اما در درازمدت منجر به رشد بیکاری در اروپا می شود که در مقایسه با آمریکا دو برابر است. درگیر شدن در نظام حمایتی در واکنش به ثروتمند شدن چین و هند در درازمدت، بیشتر مردم جهان را، چه در کشورهای غنی و چه در کشورهای فقیر، به وضعیتی به مراتب بدتر از قبل دچار خواهد کرد، نظام حمایتی نه تنها برای حفظ شغل های پردرآمد تلاشی نمی کند بلکه باعث از بین رفتن آنها نیز می شود. امروزه اقتصاد جهانی به قدری به هم پیوسته شده است که می توان با انتقاد از چین و مانع قرار دادن هند از صدمه وارد آمدن به کشورهای توسعه یافته جلوگیری کرد. اقتصاد دانان سود سالانه ای را که تجارت جهانی به آمریکا می رساند چیزی حدود یک تریلیون دلار برآورد کرده اند، انتقال شغل ها به خارج از مرزها اگرچه برای کارکنانی که کارشان در حال تعلیق است زیاد سودی ندارد اما برای کشورهایی مثل آمریکا و ژاپن نیز، به همان اندازه که برای کشورهایی که شغل به آنجا منتقل می شود، سود دارد، با توجه به اظهارات مک کنزی هر یک دلاری که شرکت های آمریکایی به هند می فرستند سودی برابر با ۱‎/۴۶ دلار به بودجه کشورشان اضافه می شود.
درست زمانی که تکنولوژی مدرن به طرز چشمگیری روابط بین شرق و غرب، کشورهای در حال توسعه و کشورهای غنی را سرعت بخشید، دو کشور با جمعیتی بیش از یک میلیارد نفر، به طور ناگهانی از سرمایه داری استقبال کردند و به اقتصاد جهانی ملحق شدند. بنابراین غرب نباید از پیشرفت چین و هند ممانعت کند اما تغییرات تند و پرشتاب در اقتصاد جهانی بازتاب شدیدی در غرب خواهد داشت، بنابراین کشورهایی نظیر آمریکا پیش از مواجهه با کاهش اجتناب ناپذیر اشتغال، نیازمند تلاش برای ایجاد شغل های جدید و پدید آوردن شبکه امنیتی پرقدرت تر خواهند بود.
خبر مسرت بخش این است که ما راه رو به جلو را می شناسیم. استفان رووچ، اقتصاددان مورگان استنلی می گوید: «بهترین عکس العمل از جانب دنیای توسعه یافته پردرآمد این است که به جای حفظ شغل های قدیمی برای ایجاد شغل های جدید تلاش کند و این دقیقاً اتفاقی است که پس از انقلاب صنعتی رخ داد، کشاورزان از مزارع اخراج شدند، کارگران بیگاری خانه ها برای خودکار شدن خط تولید، کارشان را از دست دادند و در اوایل دهه ۸۰ در آمریکا Rust Bowl (۲) تخلیه شد.»
رابرت رابین، کارمند سابق وزارت دارایی آمریکا با این نظر موافق است اما همین که درباره چالش های اقتصادی که آمریکا با آن رو به رو است صحبت می کند، صدایش لحن ناراحت کننده ای حاکی از شکست به خود می گیرد. در واقع رابین از پیشرفت هند و چین نگران نیست، نگرانی او از آمریکا ست. او می گوید: «کاری که ما باید انجام دهیم این است که جدی باشیم. ما باید مشکلاتی را که داریم حل کنیم. »
رابین لیست مأیوس کننده ای از آنچه را که آمریکا باید برای رقابت انجام دهد، بیان می کند: «ما باید سیستم آموزش عمومی داشته باشیم که این در درجه اول اهمیت قرار دارد. باید به تحقیقات اولیه مان رجوع کنیم و همچنین با کاهش کسری بودجه، به نظام مالی کشور نظم بدهیم.» او در ادامه می افزاید: «آمریکا باید تصدیق کند که سیاست محیطی خوب در طولانی مدت برابر است با سیاست اقتصادی خوب.»
در آمادگی برای یک طوفان رقابتی، آمریکا بویژه باید به مراحل پایه ای رجوع کند. حساس ترین بخش، آموزش است. با وجودی که به نسبت کشورهای صنعتی، آمریکا بیشترین هزینه را برای آموزش صرف کرده، مدارس آمریکا تهدید کرده اند که عرصه رقابت در بازار کار جهانی را ترک کنند. تعداد زیادی از نمره تست ها نشان می دهد که دانش آموزان آمریکایی در رشته های آموزشی در جهان عقب هستند، با وجودی که دانشگاه های آمریکا در مقایسه با همترازان بین المللی شان به عنوان بهترین ها در جهان تلقی می شوند، دانش آموزان کلاس هشتم آمریکا در سال ۲۰۰۳ در درس ریاضی در رده چهاردهم قرار گرفتند و تنها توانستند دانش آموزان لیتوانی را شکست بدهند و در علوم نیز رتبه نهم را کسب کردند.
رهبران تجاری، بخصوص آنها که مشغول جذب فارغ التحصیلان هندی و چینی هستند، خبر می دهند که: «باتوجه به تلاش های تحصیلی فعلی در آمریکا، کشور در حال عقب افتادگی است.» مدیر اینتل، کری. آر.برت می گوید: «رقابت نیروی کار آمریکا برای موفقیت در صنعت تکنولوژی اطلاعات، بستگی به آموزش پایه ای قوی، بویژه در ریاضیات و مهارت های علمی دارد. ما باید انتظاراتمان را بالا ببریم و این عقب افتادگی را که اکنون دچارش هستیم، نپذیریم.» جان چن، مدیر اجرایی عضو هیأت رئیسه سای بس یک شرکت نرم افزاری در کالیفرنیا می گوید: «ما به عنوان یک نظام اقتصادی برای ورود به دانش بنیادی مجهز نیستیم و برای ایده های جدید سرمایه گذاری نمی کنیم.» در حقیقت چون هزینه کالج در آمریکا کمر شکن شده، انتظار می رود در ۱۵ سال آینده نسبت کارکنان با تحصیلات کالج، بطرز چشمگیری کم شود. تحصیلات تنها زمینه ای نیست که آمریکایی ها در آن نیازمند تغییر هستند. تک تک افراد مانند دولت برای دستیابی به امکانات هزینه می کنند. در سال ،۲۰۰۵ آمریکایی ها به جای این که ناجی شبکه بین المللی اقتصادی جهان باشند، تبدیل به قرض گیرنده از شبکه شدند، که بعد از رکود بزرگ(۳) چنین چیزی دیده نشده بود. اگر هندی ها و چینی ها در سال مبلغی حدود ۵۰۰۰دلار در آمد داشته باشند و ۱۵۰۰ دلار آن را پس انداز کنند، آمریکایی هایی که سالانه ۴۰۰۰۰ دلار در آمد دارند بایستی حداقل سالانه قادر به پس انداز همان مقدار باشند، اما اینطور نیست. شیلن چووات، پاسخگوی تلفن دلتا ایر لاینز در مامبی، می گوید: «این که من بدانم دارم شغل کسی را از او می گیرم، اصلاً حس خوبی نیست.» او می گوید: «عادت تعویض ماشین هایتان را در هر یک سال و نیم کنار بگذارید و اگر این کارها را انجام دهید می توانید استانداردهای زندگیتان را بالا ببرید.»
مقدمات مالی و آموزشی اساسی ترین نیاز است و پایه های زیر بنایی آمریکا نیاز به بازسازی دارد. اگر شما به فرودگاه کندی و فرودگاه شانگهای بروید خواهید گفت که کدام کشور پیشرفته تر است. جاده های چین از خیلی از جاده ها در آمریکا وضعیت بهتری دارند. بهترین نمونه برای مثال بزرگراه فراموش شده پر چاله چوله نزدیک کارخانه اتومبیل سازی دیترویت است که آمریکا را در صنعت اتومبیل سازی در رده اول جهان قرار داده است. در قطارهای سریع السیر هندی مسافران با لپ تاپ هایشان به اینترنت وصل می شوند. چینی ها در تونل های زیر زمینی در ماشین هایشان حین رانندگی با موبایل هایشان صحبت می کنند اما در آمریکا این طور نیست. در حقیقت شرکت اینتل و دیگر شرکت ها، محققان چینی را استخدام کرده اند تا در مورد سری جدید گوشی های تلفن و تکنولوژی اینترنت سیار کار کنند چرا که کارکنان چینی، در حال حاضر از سیستم های پیشرفته و تکنولوژی ای استفاده می کنند که برای آمریکایی ها شناخته شده نیست.
در رقابت با چین و هند بیشترین فشار بر خانواده های آمریکایی وارد می شود. آنهایی که چالش ها را پذیرفته و با آن روبه رو می شوند درآمد ماهانه ثابتی می گیرند. اما بیشتر مردم قابلیت پذیرش تغییر ناگهانی از سوی شغل هایی را که برای خریداری تسهیلات فراهم می کنند ندارند. مطمئناً اروپای غربی و آمریکا در بازار کار توسعه یافته جهانی کمتر اهل رقابت خواهند بود و مزایای دریافتی آنها کاهش خواهد یافت، آنها برای رسیدن به کشورهای دیگر نیازمند پشتوانه ای محکم هستند. استفان رووچ می گوید: «کارگران اخراج شده استحقاق آموزش مجدد را دارند.»
هیچکس قادر به پیشگویی این حقیقت که شغل های پر درآمد آینده متعلق به چه کشورهایی خواهند بود، نیست. در پنج سال اخیر آمریکا ۱‎/۵ میلیون دلار در خصوص دستیابی به فناوری اطلاعات هزینه کرده است.
از سوی دیگر از سال ۲۰۰۱ حدود ۱‎/۷ میلیون شغل در زمینه صنعت مراقبت بهداشتی ایجاد شده است، شاید این شغل ها در زمینه نانوتکنولوژی یا مهندسی محیط زیست باشد؛ چرا که چین برای پاکسازی آب و هوای کشورش به این مشاغل نیاز دارد. بیشتر آمریکایی ها بر این باورند که رشد بی رویه اختلاف طبقاتی منجر به ایجاد تعداد زیادی از شغل های خدماتی از قبیل آرایشگری، شغل های خصوصی، طراحی صحنه و... در کشور خواهد شد که قابل انتقال به کشورهای دیگر نباشند. ناندن نیلکانی، رئیس هیأت مدیره Infosys که شرکت های آمریکایی را ترغیب کرد تا صدها شغل را به هند منتقل کنند، می گوید: «مردم باید به دنبال شغل هایی باشند که نشود تلگرافی انجامشان داد، به عنوان مثال یک جراح مطمئن است که هرگز شغلش را از دست نخواهد داد اما کار رادیولوژیست را شخصی از بنگالور هم می تواند انجام دهد و کیفیت کار مهم است. مردم باید ذهنشان را بر آموزش متمرکز کنند و این چیزی است که حتماً باید اتفاق بیفتد.»
مترجم: زهرا رحیمی ‎/ منبع: Global Business
پانوشت ها:
۱ـ دفاتر نمایندگی شرکتی خاص در کشوری دیگر که مالیات کمی می پردازد.
۲ـ مکانی بوده که زمانی به خاطر تولید ماشین آلات صنعتی شناخته شده بود اما امروزه به صورت مکان متروکه ای درآمده چرا که تولید ماشین آلات متوقف شده یا به آسیا و آمریکای لاتین که به کارگران دستمزد کمتری پرداخت می شود منتقل شده (نواحی ساحلی در شرق آمریکا و قسمت هایی از آلمان به Rust Bowl مشهورند.)
۳- مشکلات اقتصادی شدیدی که به دنبال سقوط بازار بورس آمریکا در سال ۱۹۲۹ پدید آمد. در اوایل دهه ،۳۰ تعداد زیادی از بانک ها و تجارت ها ورشکسته شدند و میلیون ها نفر در ایالت متحده آمریکا، بریتانیای کبیر و دیگر کشورهای اروپایی بیکار شدند.
منبع : روزنامه ایران