سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

تحولات مهم آمریکای لاتین در سال گذشته


تحولات مهم آمریکای لاتین در سال گذشته
در اروگوئه پیروزی آقای تاباره واسكز (TABADRE VAZQUES) از حزب چپ ها «جبهه گسترده» در انتخابات ریاست جمهوری به دوران حكومت ۱۷۰ ساله دو حزب سنتی آن كشور یعنی احزاب «بلانكو» متعلق به «فئودالها» و «كلرادو» متعلق به شهرنشینان مرفه پایان داد. در شیلی پیروزی متحدان حزب پیشرو متعلق به آقای ریكاردو لاگوس در انتخابات شهرداری ها نشان دیگری از مشكلات احزاب دست راستی آمریكای لاتین بود، این انتخابات را می توان به عنوان شاخصی برای نتایج انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۵ سال جاری در آن كشور تلقی كرد. در برزیل حزب حاكم «حزب كارگر» به رهبری آقای لولا داسیلوا (رئیس جمهور) طی سال گذشته با دو چالش عمده مواجه شد، اول اینكه با انتخابات اكتبر ۲۰۰۴ شهرداری ها تعدادی از پست های مهم مراكز ایالتی از جمله مهمترین ایالت آن كشور یعنی سانیائولو به رقبای دست راستی واگذار شد كه خود این موضوع در آینده تحولات سیاسی و حزبی كشور و انتخابات ریاست جمهوری و فرمانداران بسیار مهم است. چالش دوم رسوایی های مالی عمده برخی مقامات حزب كارگر در دولت و مجلس نمایندگان آن كشور بود كه با افشاگری احزاب رقیب دست راستی و با هدف تضعیف دولت كارگری و تثبیت مجدد موقعیت خود در صحنه سیاسی كشور صورت گرفت كه در نهایت منجر به كنار ه گیری مقامات مذكور از پست های دولتی و حتی اخراج برخی از آنان از مجلس شد. از نظر تحلیلگران این باخت زنگ خطر را برای حزب مذكور به صدا درآورد. اگر چه در برزیل اكثریت چپ، میانه را بر راست ترجیح می دهند ولی این كشور در حال سپری كردن تجربه حكومت چپ ها برای اولین بار در تاریخ سیاسی برزیل است. اما سیاست های اقتصادی پایدار و سیاست خارجی موفق برزیل خصوصاً در تلاش دیپلماسی آن كشور در موضوعاتی مانند مبارزه جهانی با فقر و گرسنگی، بخشش بدهی كشورهای فقیر جهان از سوی قدرت های بزرگ اقتصادی، ارائه كمك های انسان دوستانه به كشورهای نیازمند و میزبانی كنفرانس ها و گردهمایی های جهانی مانند اجتماع جهانی در شهر پورت آلگری در ژانویه ۲۰۰۵ موقعیت دولت چپی برزیل را در صحنه بین المللی تقویت كرده است.
ونزوئلا به عنوان بزرگترین كشور نفتی منطقه و دارنده چهارمین ذخایر نفتی دنیا یك سال گذشته را با انواع ناملایمات و چالش های سیاسی پشت سر گذارد. درگیری های سیاسی چاوز با مخالفان قدرتمندش در ابعاد مختلف در نهایت با تلاش مخالفان به رفراندوم در مورد ادامه ریاست جمهوری چاوز انجامید كه نتایج آن پیروزی وی را به دنبال داشت و جایگاهش را تثبیت كرد. تحكیم موقعیت دولت چاوز را باید واقعیتی به عنوان تهدید برای سیاست های دولت بوش در منطقه محسوب كرد. بحران سیاسی كلمبیا و ونزوئلا ناشی از دستگیری یكی از رهبران چریك های فارك در كاراكاس به تیرگی روابط دو كشور منجر شد كه با میانجیگری كشورهای برزیل و اسپانیا (با تشكیل اجلاس چهارجانبه در آوریل سال جاری میلادی) موضوع رفع شد. در نیكاراگوئه انتخابات شهرداری ها نشان از موسم تغییرات سیاسی و اجتماعی در آن كشور داد. ساندنیست ها در این كشور پس از ۱۵سال كه همواره از دست راستی ها شكست می خوردند در انتخابات شهرداری ها توانستند مجدداً پست ها را در مقابل حزب دست راستی به دست آورند. در بولیوی جنبش مبارزه با نئولیبرالیسم در تجهیز و مبارزه ناسیونالیست ها مبارزاتی را ترتیب و موفقیت هایی را كسب كرده است. آنان توانستند در خصوص ملی كردن صنایع گاز كشور پیروزی های مهمی را به دست آورند. جنبش اجتماعی اكوادور نیز توانست اثرات اجتماعی حمایت از سرهنگ بازنشسته گوتیرز (رئیس جمهور مخلوع) در انتخابات ۲۰۰۲ و قطع رابطه سریع با دولت را پشت سر بگذارند. لوسیو گوتیرز كه دو سال قبل به عنوان رئیس جمهور چپگرا و با حمایت توده های مردمی به قدرت رسیده بود، در آوریل سال جاری میلادی در اثر نارضایتی های عمومی از قدرت خلع و به برزیل پناهنده و سپس به آمریكا رفت.
در بخش اقتصادی تحولات سال گذشته آمریكای لاتین را باید سال توسعه اقتصادی برای منطقه در هماهنگی با رشد بین المللی قلمداد كرد؛ بطوری كه بسیاری از كشورهای منطقه جایگاه صادراتی خود را در دنیا تثبیت كردند و روند ورود منطقه در بازارهای بین المللی بعنوان صادركننده مواد اولیه مانند سویا و تولیدات كشاورزی مهم دیگر مانند گوشت، شكر و مواد معدنی سرعت گرفت، ولی صدور تولیدات صنعتی پیشرفته در برنامه صادراتی منطقه از روند كندی برخوردار بوده است. اتحادیه اقتصادی جنوب موسوم به مركسور (برزیل، آرژانتین، پاراگوئه و اروگوئه بعنوان اعضای اصلی شیلی و بولیوی بعنوان اعضای ناظر) با وجود در پیش گرفتن استراتژی تقویت از سوی اعضای آن بر عكس گامها تضعیف را برداشت و عامل این پس روی هم سودجویی گروههای بزرگ صنعتی برزیل و آرژانتین بود.
در مورد سیاست های اقتصادی باید اذعان كرد كه استراتژی كشورهایی نظیر برزیل و آرژانتین كه همان خط مدل نئولیبرال با توجه به سیاست های اجتماعی است، همچنان ادامه دارد و این استراتژی از سوی اروگوئه نیز با توجه به پیروزی آقای تاباره واسكز پیگیری می شود. برزیل برای اولین بار در تاریخ خود توانست تراز مثبت تجاری خود را به مرز ۵/۳۳ میلیارد دلار برساند. چنین رشدی می تواند به ایجاد شرایط بهتر زندگی برای مردم كشور منتهی شود. ایجاد حدود یك میلیون شغل در برزیل بیشتر در ارتباط با سیاست صادرات مخصوصا صادرات كشاورزی این فكر را ایجاد كرده است كه این سیاست اقتصادی می تواند تأثیرات اجتماعی قابل ملاحظه ای داشته باشد. شیلی با سیاست درهای باز اقتصادی همچنان از نظر تثبیت موقعیت و رشد اقتصادی پیشتاز منطقه است. مذاكرات دولت آرژانتین با صندوق بین المللی پول برای سر و سامان دادن به وضعیت اسفبار اقتصادی و اخذ وام های كلان ادامه داشته است ولی عملكرد صندوق بین المللی پول دلخواه آرژانتینی ها نبوده است.
در بخش منطقه ای مهمترین تحول، تولد جامعه ملل آمریكای جنوبی بود كه با امضای توافقنامه ای بین اعضای پیمان آندوآلادی و مركسور حاصل شد. تحقق چنین امری در مسیر تحقق همگرایی های منطقه ای صورت گرفت كه با روی كار آمدن حكومت های چپی شدیداً سیاست یكپارچگی منطقه ای پیگیری می شود.
اما در وضعیت فعلی، در آمریكای لاتین شاهد هستیم كه گروه دولت های میانه رو در منطقه سكان حكومت و سیاست را در دست گرفته اند كه در این بین كشورهای برزیل، آرژانتین و اروگوئه در مركزیت قرار دارند. در سمت چپ این مركزیت كشورهایی مانند بولیوی، پاراگوئه و پرو و در سمت راست آن كشورهای ونزوئلا و كوبا واقع شده اند، ولی مقصد آنان در برابر موضع آشتی ناپذیر دولت برزیل از نظر اقتصادی در برابر واشنگتن در پرده ابهام می ماند، اولویت آلكا (بازار تجارت آزاد نیمكره) یا مركسور (بازار جنوب) یكی از موضوعاتی است كه اتحاد اقتصادی آینده در منطقه را مشخص خواهد كرد.دولت فوكس در مكزیك به یك متحد بزرگ استراتژیك دولت بوش در منطقه تبدیل می شود. دولت های كوبا و ونزوئلا در موضع دشمنان بزرگ آمریكای باقی می مانند. استراتژی دولت بوش در دور دوم ریاست جمهوری خود برای هر كدام از این دو كشور متفاوت خواهد بود: بوش كه جایگاهش با انتخاب مجدد تقویت شده است . در مورد كوبا تلاش می كند محاصره آن كشور را تنگ تر و تحریم اقتصادی و محدودیت های موجود را تشدید كند. در مورد ونزوئلا به علت احتیاج روز افزون آمریكا به واردات نفت از آن كشور و همچنین به علت افزایش بهای نفت، دولت بوش از نظر سیاسی روابط در ظاهر بر مبنای مواضع احتیاط آمیز و به صورت عادی ادامه دارد. اما حمایت از مخالفان چاوز از سوی آمریكا ادامه دارد و استراتژی تضعیف پایه های حكومت مردمی چاوز از طریق بی ثبات جلوه دادن اقتصاد ونزوئلا و معرفی چاوز به عنوان عامل بی ثباتی آمریكای لاتین در پیش گرفته شده است.
نكات مهم و برجسته در استراتژی آمریكا در آمریكای لاتین پیش بردن مذاكرات تشكیل آلكا و دست و پنجه نرم كردن با برزیل در این زمینه، پیگیری سیاست ایجاد شكاف بین كشورهای متحد و بلوك های تجاری منطقه مانند مركسور، ادامه گسترش و تثبیت حضور نظامی در دنیای لاتین خصوصا در كلمبیا و ایجاد بی ثباتی در كشورهایی است كه نغمه ناسازگاری با سیاست های واشنگتن در منطقه را سر می دهند.
*كارشناس مسائل آمریكای لاتین
محمد رونق
منبع : خبرگزاری فارس