چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


رسالت تاریخی فراموش شده


رسالت تاریخی فراموش شده
پرداختن به علم و تكنولوژی كه رمز نجات ملت ما از وابستگی و زیر بنای اصلی توسعه به شمار می‌آید یك رسالت تاریخی است.
تكنولوژی و توسعه دو موضوع بسیار مهم مخصوصاً برای كشورهای در حال توسعه است. این پژوهش با نگرش مدیریتی و سیستمی، ارتباط مؤلفه‌های تكنولوژی و توسعه را در بخش كشاورزی مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. مركز انتقال تكنولوژی آسیا و اقیانوسیه كه از سازمان‌های وابسته به سازمان ملل است، تكنولوژی را دارای چهار بعد یا مؤلفه تعریف كرده است كه مبنای تحلیل و تدوین این تحقیق قرار گرفته و به همین منظور، افزار فنی، افزار انسانی، افزار سازمانی و افزار اطلاعاتی را مد نظر قرار داده است. برای تحلیل مؤلفه‌های اصلی (اجزای تكنولوژی) آنها، به مؤلفه‌های فرعی تفكیك شده و وضعیت آنها برای كشت گندم بررسی شده است. همچنین مؤلفه‌های توسعه نیز در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست‌محیطی مورد بررسی قرار گرفته‌اند. تكنولوژی عامل كلیدی رقابت در بازارهای بین‌المللی و نیز رشد و توسعه اقتصادی كشورهای در حال توسعه محسوب می‌شود و به طور كلی به عنوان یك عامل مهم رشد اقتصادی در عرصه جهانی شناخته شده است، لذا اولویت‌ها و اتخاذ سیاست‌های لازم منطبق با آنها به منظور شكوفایی اقتصادی و نیل به توسعه صنعتی مبتنی بر توسعه تكنولوژیكی به ویژه در این كشورها امری اجتناب‌ناپذیر است. در این مطالعه، حوزه موضوعی تحقیق، ارتباط تكنولوژی و مؤلفه‌های آنها با توسعه در بخش كشاورزی بوده است. نوع تحقیق توسعه‌ای - كاربردی و جمع‌آوری اطلاعات در ابتدا مبتنی بر روش‌های كتابخانه‌ای و جست‌وجو در بانك‌های اطلاعاتی و از طریق بررسی اسناد و مدارك بوده و سپس برای انجام تحقیق از پرسشنامه بهره‌گیری شده است. صاحب‌نظران بخش كشاورزی و كشت گندم كه به عنوان جامعه آماری برگزیده شده‌اند، شامل معاونین و مسئولین ذی‌ربط در سازمان جهاد كشاورزی استان‌ها و نیز مسئولین جهاد كشاورزی شهرستان‌ها در سراسر كشور بوده‌اند كه نمونه آماری در ۲۳۰ مورد بررسی شده و انتخاب آنها به صورت طبقه‌بندی شده انجام شده است.
نتایج نظر‌سنجی از خبرگان با استفاده از آزمون‌های I استیودنت و آزمون تحلیل همبستگی رگرسیون به دست آمده است كه ارتباط بین اجزای تكنولوژی و مؤلفه‌های توسعه را نشان می‌دهد. علاوه بر آن جهت تدوین مدل اصلی تحقیق از تحلیل روابط ساختاری خطی استفاده شده و برای این امر نرم‌افزار Lisrel ۸.۵ در محیط windows به‌كار گرفته شده است. نتایج تحلیل‌های آماری انجام شده بیانگر ارتباط مؤلفه‌های توسعه تكنولوژی با مؤلفه های توسعه و همچنین ارتباط خود مؤلفه‌ها با یكدیگر بوده و شدت آن و نیز اولویت‌بندی ارتباط آنها را با هم معین كرده است. پژوهشگر معتقد است امروزه اهمیت تكنولوژی بر هیچ‌كس پوشیده نیست، استفاده بهینه از منابع طبیعی كشور و برنامه‌ریزی برای حل مسائلی همچون ایجاد اشتغال، خودكفایی در تولید محصولات كشاورزی و افزایش بهره‌وری در فعالیت‌های بخش كشاورزی فقط با كمك توسعه علوم و تكنولوژی میسر خواهد بود. بنابراین پرداختن به علم و تكنولوژی كه رمز نجات ملت ما از وابستگی و زیربنای اصلی توسعه به شمار می‌آید، یك رسالت تاریخی است. دستیابی به تكنولوژی مناسب و بهره‌گیری صحیح از آن در پیشبرد هدف‌های توسعه ملی، نیازمند آن است كه ابتدا نسبت به مفاهیم اصلی تكنولوژی و فرآیندهای بكارگیری صحیح آن آگاهی یافت. نیاز به تكنولوژی از كنجكاوی بشر برای حل مسائل و مشكلات ریشه می‌گیرد. تكنولوژی ساخته و پرداخته دست بشر است و به وجود آمده تا زندگی را آسان كند و شرایط بهتری فراهم سازد. در حقیقت انسان با استفاده از مغز خود فراتر از آنچه طبیعت به او ارزانی داشته بود، تكنولوژی را خلق كرد. این پژوهشگر می‌گوید: بسیاری از مردم در پندار خود، تكنولوژی را در هیأت ماشین، ابزار و ادوات مجسم می‌كنند، در حالی كه تكنولوژی عبارت است از فرآیندها، روش‌ها، فنون، معلومات و همچنین سخت‌افزارها كه جامعه را برای بقای زندگی یاری می‌دهد. بنابراین تكنولوژی بر پایه شناخت استوار است، لذا قدم اول برای شناسایی سیستم تكنولوژی تعیین اجزا و مشخصه‌ها و صفات آنهاست. پژوهشگر معتقد است: برای توسعه بخش كشاورزی كه یكی از مهم‌ترین بخش‌های اقتصادی ایران است، چاره‌ای جز به‌كارگیری قوی تكنولوژی وجود ندارد و چون برای هر شرایطی باید تكنولوژی مناسب آن محیط را شناسایی كرد و به طور صحیح از آن بهره جست، پس باید دقت لازم در بررسی مبانی و استنتاج از آنها صورت گیرد. از طرفی مبحث بسیار مهم دیگری وجود دارد كه تكنولوژی را دارای چهار جزء و زیر بخش می‌داند كه هر یك از اجزاء خود چندین زیربخش دارد.
بدیهی است دسترسی به توسعه مطلوب در صورتی امكان‌پذیر می‌شود كه اجزای آن تبیین شود و اثرات هر یك از آنها بر ابعاد توسعه روشن و درجه اهمیت هر یك از اجزا و جایگاه آنها به خوبی معین شود تا به طور صحیح و كاملاً علمی بتوان تكنولوژی را برای توسعه بخش كشاورزی به‌كار گرفت. در این رابطه تا كنون در زمینه تكنولوژی و همچنین در زمینه توسعه، تحقیقات مفیدی انجام گرفته است. بیشترین تحقیقات روز و مقالات علمی مخصوصاً در كشورهای در حال توسعه "انتقال تكنولوژی" و "مدیریت تكنولوژی" است كه در كشور ما نیز سوابق خوبی داشته است، در خصوص "توسعه تكنولوژی" نیز كشورهای پیشرفته به این مهم همت گمارده‌اند. پژوهشگر معتقد است: بخش كشاورزی یكی از مهم‌ترین بخش‌های اقتصادی و به اعتبار ارزش‌افزوده تولیدی، اولین بخش اقتصادی كشور به شمار می‌آید. حدود ۲۵ درصد تولید ناخالص داخلی (G.N.P) و درآمدهای ارزی حاصل از صادرات غیرنفتی و نزدیك به ۸۰ درصد نیازهای غذایی جامعه و قریب به ۲۵ درصد اشتغال كشور از طریق بخش كشاورزی ایجاد می‌شود و در این میان گندم یكی از محصولات استراتژیك است كه ۴۰ درصد از اراضی آبی و ۷۰ درصد از اراضی دیم كشور، یعنی حدود ۳/۶ میلیون هكتار زیر كشت این محصول است. اگرچه این اراضی بیش از ۱۰ میلیون تن در سال تولیدات دارد، ولی از آنجا كه برای نیاز كشور سالانه بین ۳ تا ۶ میلیون تن گندم وارد می‌شود، لذا اهمیت توجه بیشتر به این محصول، دو چندان می‌شود و در مجموع، توسعه بخش كشاورزی به صورت عام و خودكفایی در تولید گندم به صورت خاص یكی از مهم‌ترین اهداف دولت و جامعه است. محقق می‌گوید: یكی از مؤثرترین عوامل توسعه كشاورزی، به‌كارگیری صحیح تكنولوژی با تمام ابعاد آن و تعامل با "طراحی فرآیند توسعه تكنولوژی ملی" در جهت بهبود كشاورزی است. برای این‌كار به تلاش وسیع با هدف كسب موفقیت در ابعاد اقتصادی،‌ فرهنگی نیاز است، به عبارت دیگر هر برنامه‌ریزی كلان باید در بر دارنده علم و تكنولوژی باشد، بنابراین، اگر به تكنولوژی به عنوان مجموعه سخت‌افزاری و نرم‌افزاری نگاه شود، ارتباط بسیار قوی بین اجزای آن با ابعاد توسعه كشاورزی را می‌توان انتظار داشت. بدیهی است آن بخش از تكنولوژی مورد نظر است كه قابل به‌كارگیری در كشاورزی باشد. پژوهشگر در این تحقیق آورده است كه تدوین استراتژی‌ها و برنامه‌ریزی‌های رشد و توسعه بنیان‌های اساسی جامعه، توسعه منابع انسانی، نظارت و همكاری در خرید ماشین‌آلات و تجهیزات، ایجاد سیستم‌های اطلاعاتی قوی و وسیع، آموزش‌های مدیریتی، سازماندهی مناسب تشكیلات و بسیاری از این قبیل، هر یك به نوبه خود می‌توانند در سطوح مختلف بر شاخص‌های توسعه اثرات چشمگیری داشته باشند كه این اثرات قابل اندازه‌گیری هستند. به عبارت دیگر طراحی مناسب، هوشمندانه و آ ر سطوح مختلف بر شاخص‌های توسعه اثرات چشمگیری داشته باشند. ندهی مناسب تشكیلات و بسیاری از ایینده‌نگر بین اجزای مختلف تكنولوژی و توسعه، از ضرورت‌های توسعه بخش كشاورزی به نظر می‌رسد. دستیابی به مدلی كه بتواند ارتباط اجزای تكنولوژی با ابعاد توسعه را مشخص كند مدنظر است.
به همین منظور پژوهشگر معتقد است: توسعه كشاورزی را می‌توان فرآیندی تلقی كرد كه در آن، بخش غیركشاورزی نقش مهمی ایفا می‌كند، زیرا عرضه كننده نهاده‌های فنی مدرنی است كه در جریان تولید محصولات كشاورزی می‌توان آنها را جایگزین زمین و نیروی كارگر ساخت. بنابراین در تبیین پیوندهای بخش كشاورزی با بخش صنعت، این‌گونه می‌توان نتیجه گرفت كه وسعت بخشیدن به زمینه‌ها، گسترش دامنه فعالیت‌ها، بسط امور، افزایش عملكردها و بالابردن بهره‌وری و بازده تولید در جریان توسعه كشاورزی بستگی به عواملی چون ایجاد و گسترش بخش غیركشاورزی، ایجاد یك رشته نوآوری‌های فنی مستمر در كشاورزی و توسعه صنایع تبدیل كننده تولیدات كشاورزی به نیازهای واقعی مصرف‌كننده و توسعه خدمات بعد از تولید دارد. از این رو، جریان مستمر دانش فنی و بهره‌مندی از نهادهای صنعتی كه متضمن دانش نوین است، نیازهای ضروری توسعه كشاورزی كنونی است. پژوهشگر براساس یافته‌های نظری این تحقیق معتقد است: نیم‌قرن گذشته به رغم رشد سریع جمعیت شاهد رشد اقتصادی و رشد كشاورزی چشمگیری در بسیاری از كشورهای توسعه یافته بوده‌ایم. براساس بررسی‌های سازمان خوار وبار كشاورزی طی دوره ۱۹۷۱ تا ۱۹۹۲ نسبت ناامنی غذایی افراد در كشورهای رو به توسعه از ۳۵ درصد به ۲۰ درصد كاهش یافته و این در حالی است كه جمعیت جهان ۵۷ درصد افزایش داشته است. به رغم این پیشرفت‌های چشم‌گیر، اندیشمندان اقتصاد توسعه، هنوز با مشكلات نظری و علمی مواجه هستند. در جهانی كه سرمایه و فن‌شناسی از قابلیت تحرك و جابه‌جایی بالایی برخوردار است، چرا هنوز ۳/۱ میلیارد نفر به ویژه در جنوب و شرق آسیا و كشورهای زیر صحرای آفریقا گرفتار فقر هستند؟ با وجود ۲۰ درصد افزایش سرانه در تولید مواد غذایی طی سال‌های ۱۹۶۱ تا ۱۹۹۶ چرا ۸۴۰ میلیون نفر هنوز دچار سوء تغذیه شدید هستند؟ آیا چنان كه مانكور اولسون و جوزف استیگلیتز عنوان می‌كنند، این نهاد‌‌ها هستند كه تعیین می‌كنند دولت‌ها چگونه اقتصادشان را اداره كنند؟پژوهشگر معتقد است: دولت‌ها، احزاب سیاسی و مردم روستایی در كشورهای كمتر توسعه یافته‌ غالباً در پی افزودن بر آهنگ توسعه هستند. آگاهی از سیاست‌ها و اهدافی كه در كشورهای كمتر توسعه یافته، روند توسعه كشاورزی را كند نموده، ضروری است. در اكثر كشورها، خواسته‌ها و علایق طبقات بالا در شهر و دیگر گروه‌های شهرنشین غالب هستند. معمولاً كشاورزی در مقایسه با دیگر بخش‌های نوین مانند صنعت مورد بی‌توجهی قرار گرفته و بودجه كمتری به آن اختصاص می‌یابد. عدم توجه به بخش روستایی و مردم روستا در مقایسه با مزارع بزرگ تمایل به نادیده گرفتن و یا توجه نكردن به افزایش نابرابری ناشی از پروژه‌ها، برنامه‌ها و سیاست‌های دولت‌ها، دیدگاهی غالب است. در حالی كه در كشورهای توسعه یافته صنعتی مثل انگلیس، آمریكا و هلند، بخش‌های اقتصادی یعنی كشاورزی، صنعت و خدمات از توسعه‌ای نسبتاً متوازن و متعادل برخوردار بوده‌اند. این كشورها با مسأله تأخر علمی و تكنولوژیك و یا تأخر ساختاری و در نتیجه مشكل انتخاب تكنولوژی مناسب و یا مشكل تغییر نظام‌های بهره‌برداری نظیر آنچه امروزه در كشورهای در حال توسعه مشاهده می‌شود، رو به رو نبوده‌‌اند. در حال حاضر در كشورهای توسعه یافته به طور متوسط ۳ درصد از كل نیروی كار در بخش كشاورزی است. سهم بخش كشاورزی از تولید ناخالص ملی هم حدود ۳ درصد است. در این كشورها برای هر هزار هكتار اراضی كشاورزی، حدود ۲۰ نفر نیروی انسانی متخصص و كارآزموده و حدود ۱۰۰ دستگاه تراكتور وجود دارد و بخش كشاورزی اغلب دارای عملكرد بسیار بالایی است. متوسط تولید غلات به طور عام و تولید گندم به طور خاص در هر هكتار بالغ بر ۶ تن است. در كشورهای در حال توسعه از جمله چین، هندوستان و تركیه متعاقب انقلاب‌ها و تحولات اجتماعی، تأخر ساختاری بخش كشاورزی به طور نسبی حل شده است. در اغلب این جوامع درصد نیروی كار كشاورزی به كل نیروی كار بالغ بر ۵۰ درصد، ولی سهم بخش كشاورزی از تولید ناخالص ملی حدود ۳۰ درصد است. در هر هزار هكتار اراضی كشاورزی به طور متوسط ۳۰۰ نفر نیروی انسانی و حدود ۱۲ دستگاه تراكتور وجود دارد.
میزان عملكرد غلات و گندم در هر هكتار كمتر از ۵۰ درصد كشورهای توسعه یافته صنعتی است.
این آمار در ایران به این گونه است كه حدود ۴۰ درصد جمعیت در روستا به سر می‌برند. حدود یك چهارم جمعیت فعال كشور در بخش كشاورزی‌اند. نسبت نیروی كار كشاورزی به كل نیروی كار حدود ۲۶ درصد و سهم بخش كشاورزی از تولید ناخالص ملی حدود ۲۵ درصد است. در هر هزار هكتار اراضی كشاورزی به طور متوسط ۲۵۰ تا ۳۰۰ نفر نیروی انسانی با حدود ۱۵ دستگاه تراكتور وجود دارد، بنابراین مشاهده می‌كنیم كه ایران نسبت به كشورهای ذكر شده در رده پایین‌تری قرار دارد كه به این ترتیب نیاز به برنامه‌ریزی صحیح از سوی برنامه‌ریزان بخش كشاورزی آشكار می‌شود.
پژوهشگر براساس نتایج عملی پژوهش حاضر معتقد است: در رابطه با فرضیه اصلی این تحقیق در خصوص تفاوت در تأثیر اجزای مختلف تكنولوژی بر توسعه كشاورزی، نتیجه‌گیری می‌شود كه این عوامل بر توسعه تأثیر معناداری داشته‌اند، ضمن آنكه شدت تأثیر آنها با هم متفاوت است به طوری كه اولویت اول افزار انسانی و اولویت‌های بعدی به ترتیب افزار اطلاعاتی و افزار سازمانی و در آخر افزار فنی است. این نتیجه با توجه به زیرساخت‌های كشاورزی كه بیشتر مبتنی بر تكنولوژی‌های كاربر است، قابل توجیه و بررسی است. بنابراین علی‌رغم اینكه كمبود سخت‌افزار در بخش كشاورزی بسیار مشهود است و باید اقدامات جدی به عمل آید، ولی در شرایط كنونی نیاز به توانمندسازی نیروی انسانی شدت بیشتری داشته و از اولویت بالاتری برخوردار است، لذا نتیجه می‌گیریم كه تفاوت معناداری بین تأثیر هر یك از اجزای اصلی تكنولوژی بر توسعه وجود دارد و اولویت‌بندی خاص نیز بین آنها وجود دارد. پژوهشگر در اثبات فرضیه دیگر خود تحت عنوان تأثیر مؤلفه‌های مختلف افزار فنی بر توسعه كشاورزی شامل ماشین‌آلات، ادوات، حمل و نقل و آبیاری تحت فشار، عنوان كرده است كه این اجزا بر توسعه تأثیر متفاوت داشته‌اند به طوری كه تأثیر ماشین‌آلات بر توسعه كشاورزی با بیشترین اولویت و حمل و نقل و ادوات با اولویت‌های بعدی معنادار بوده‌اند، ضمن آنكه آبیاری تحت فشار از مؤلفه‌های تأثیرگذار نبوده است، لذا نتیجه گرفته می‌شود: اجزای مختلف افزار فنی بر توسعه كشاورزی تأثیر معنا‌دار داشته و اولویت‌ تأثیر این اجزا به ترتیب شامل ماشین‌آلات، حمل و نقل و ادوات است.
محقق در اثبات فرضیه دیگر تحقیق مبنی بر تأثیر اجزای افزار انسانی شامل تحصیلات، دانش‌ فنی، مهارت، تجربه و نوآوری بر توسعه كشاورزی، با اطمینان ۹۹ درصد تأیید كرده است. در این میان، دانش فنی بیشترین اولویت را داشته و نوآوری، مهارت، تجربه و تحصیلات اولویت‌های بعدی را به خود اختصاص داده‌اند، لذا در این مقطع زمانی، مهم‌ترین برنامه برای توسعه كشاورزی، بالا بردن دانش فنی تولید‌كنندگان به هر نحو ممكن است و شاید زود بازده‌ترین مسیر برای این امر نیز باشد. به همین منظور پژوهشگر معتقد است: ایجاد بستر مناسب برای بروز خلاقیت و نوآوری و بالابردن مهارت های كاربردی، اثرات قابل توجهی بر توسعه بخش كشاورزی خواهد داشت، لذا در اینجا این فرضیه مورد تأیید قرار گرفته و می‌توان چنین گفت كه اجزای مختلف افزار انسانی بر توسعه، تأثیر معنا‌دار داشته و ترتیب تأثیر آنها شامل دانش فنی مهارت، تجربه، نوآوری و تحصیلات است. پژوهشگر بر اساس نتایج به دست آمده از جداول مورد بررسی به این نتیجه رسیده است كه تأثیر مؤلفه‌های افزار اطلاعاتی یعنی اطلاعات و آمار، فرآیند‌ها و نتایج تحقیقات توسعه كشاورزی معنادار بوده است به طوری كه شیوه‌های كاری و فرآیندها بیشترین اولویت را دارا بوده است و پس از آن، دسترسی به تحقیقات، آمار و اطلاعات از اولویت‌های بعدی برای توسعه كشاورزی به شمار می‌آید. نتیجه ارائه شده در این فرضیه با تأكید بر بحث جدید تكنولوژی اطلاعات و استفاده از روش‌های بهبود در تحلیل‌ها قابل استفاده است. بر اساس نتیجه‌ دیگر این تحقیق، مؤلفه‌های سازماندهی، تشكل‌های مردمی و ارتباطات، تشكیل‌دهنده افزار سازمانی است و این اجزا با توجه به آزمون ضریب همبستگی انجام شده، بر عامل توسعه، تأثیر معناداری داشته‌ و اولویت‌بندی تأثیرگذاری آنها به ترتیب شامل مؤلفه‌های سازماندهی، ارتباطات و تشكل‌های مردمی است.
پژوهشگر در خصوص تدوین الگوی مفهومی و الگوی اصلی، یك چارچوب اصلی با تحلیل آماری داده‌های تحقیق ارائه داده است. در الگوی اصلی این تحقیق، تبیین وضعیت ارتباطات "تكنولوژی - توسعه" مطمح نظر قرار گرفته است. این تحلیل از اهداف اصلی محقق بوده تا بتواند به یك مدل مناسب بیانگر ارتباطات تكنولوژی و توسعه بپردازد. مطابق با نتایج به دست آمده، عوامل اصلی تأثیرگذار تكنولوژی بر توسعه كشاورزی در كشت گندم، افزار انسانی، افزار اطلاعاتی و افزار سازمانی بوده‌اند. افزار فنی در این مقطع مورد تأیید قرار نگرفته است ولی در بررسی ارتباطات غیر مستقیم مؤلفه‌ها، افزار فنی از طریق عامل افزار انسانی بر توسعه تأثیرگذار بوده است. با توجه به تحلیل‌های انجام شده فوق، در خصوص توسعه در بخش كشاورزی مدل نهایی تحقیق توسط پژوهشگر ارائه شده است. پژوهشگر معتقد است: مولفه‌های اصلی افزار انسانی، افزار سازمانی و افزار اطلاعاتی بر مؤلفه‌های توسعه تأثیرگذارند و مؤلفه‌های افزار فنی فقط از طریق تأثیر روی افزار انسانی، بر توسعه تأثیر می‌گذارد، حال آنكه مؤلفه‌های افزار انسانی، افزار سازمانی و افزار اطلاعاتی به طور مستقیم و غیرمستقیم بر مؤلفه‌های توسعه تأثیر می‌گذارند. پژوهشگر با استناد به تحلیل‌های ارائه شده نتایج كلی و تأثیر مؤلفه‌های اصلی را به شرح زیر ارائه می‌دهد:
تأثیر مؤلفه‌های افزار انسانی بر توسعه كشاورزی معنا‌دار و ضریب بتای این مسیر ۴۳ درصد به دست آمده است.
تأثیر مؤلفه افزار اطلاعاتی بر توسعه كشاورزی معنا‌دار و ضریب بتای این مسیر۱۴۷ درصد به دست آمده است.
تأثیر مؤلفه‌ افزار سازمانی بر توسعه كشاورزی معنا‌دار و ضریب بتای این مسیر یك درصد به دست آمده است.
تأثیر مؤلفه‌ افزار فنی بر توسعه كشاورزی معنا‌دار نبوده و تأثیر آن غیر مستقیم است یعنی با ضریب ۲۱۹ درصد بر افزار انسانی تأثیر می‌گذارد.
بنابراین محقق در تحلیل علّی‌ مؤلفه‌های فرعی تكنولوژیك، با استناد به معادله رگرسیونی ‌به دست آمده و تحلیل نتایج آن، مؤلفه‌های فرعی فرآیندها، دانش فنی، تحصیلات، مهارت و تجربه، نوآوری و كارآفرینی و اطلاعات و آمار، بر توسعه را مؤثر دانسته است. در پایان، پژوهشگر اظهار داشته است: تدوین مدل اصلی تحقیق، جهت ارائه یك تصویر كلی از تمام ارتباطات مؤلفه‌های فرعی و اصلی تكنولوژی با توسعه بوده است كه با مدنظر قرار دادن این مدل می‌توان بنای اتخاذ تصمیمات و ارائه راهكارهای اجرایی خاص و تدوین دستور‌العمل‌های كاری و تحقیقاتی در خصوص موضوع به‌كارگیری تكنولوژی برای توسعه بخش كشاورزی و تولید گندم را پایه‌گذاری كرد.
دكتر علی اصغر فانی
سید حسن نوربخش
منبع : فرهنگ و پژوهش


همچنین مشاهده کنید