چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


زنان و عوامل مؤثر در کشاورزی پایدار


زنان و عوامل مؤثر در کشاورزی پایدار
توسعه از جمله پیچیده‌ترین مفاهیم در تاریخ معاصر جهان بوده است. در حالی كه در نیمه نخست قرن حاضر گمان می‌شد هرگونه افزایش در شاخص‌هایی همچون وسعت حوزه های شهری، مصرف فولاد، سرانه ملی مصرف كالاها و ... نماد توسعه است، اكنون این باور به كلی دگرگون شده و اصولاً در برابر هر كدام از شاخص‌های پیشین این سؤال مطرح است كه به چه بهایی؟ و با چه میزان تاثیر بر محیط زیست و زمین؟
در این میان، بخش كشاورزی یكی از مهم ترین بخش های اقتصادی كشور بوده كه تامین‌كننده حدود یك سوم اشتغال، بیش از چهارپنجم نیازهای غذایی كشور، نیمی از صادرات غیرنفتی و یك پنجم تولید ناخالص داخلی كشور است. این در حالی است كه زنان روستایی به عنوان ركن اساسی واحدهای تولید كشاورزی همواره مطرح بوده‌اند و ساختار اقتصادی خانواده بدون حضور آنان نمی‌توانست و نمی‌تواند پایداری داشته باشد.
برخی معتقدند قائل شدن نقشی خاص برای زنان در تولید پایدار، ممكن است نامفهوم به نظر برسد. زیرا تخریب محیط زیست به نحو كاملی با فعالیت های اقتصادی اجتماعی كه غالباً در اختیار مردان است، پیوند دارد. اما درواقع به خاطر كاركرد خاصی كه در تقسیم كار نصیب زنان شده است، آنان به نحو موثری بر محیط پیرامون خود تاثیر می‌گذارند. زنان روستایی به طور اساسی با محیط طبیعی در تماس هستند و كارهایی ازجمله جمع‌آوری هیزم برای سوخت، حمل آب از مسافت های بسیار دور، كاشت برخی از محصولات غیرمكانیزه و فشرده و نگهداری از دام های اهلی را در كنار وظایف خانه‌داری و تربیت فرزندان بر عهده دارند. فعالیت‌های جانبی زنان در صنایع دستی و فرآوری بعضی از محصولات نیز همواره مطرح بوده است. در مناطق شمالی ایران ۷۰% از عملیات كشت برنج توسط زنان صورت می‌گیرد و فعالیت آنان عمدتاً در سبك و سنگین كردن بذر، ضدعفونی بذر، پاشیدن بذر در خزانه، نشاءكاری، مراقبت از خزانه، آبیاری خزانه، وجین كردن، كودپاشی، سمپاشی، درو و حمل محصول به انبار است. همچنین ۶۰% در تولید چای و ۸۰% در عملیات برداشت پنبه در این مناطق مشاركت دارند. بنابراین اگر آگاهی های زیست محیطی و آموزش زنان در این زمینه نادیده گرفته شود، زنان ناآگاهانه به تخریب محیط پیرامون خود می پردازند و در واقع فقر و ناآگاهی باعث می‌شود كه تخریب طبیعت در بسیاری از نقاط به دست زنان افزایش یابد. از سوی دیگر در این مناطق زنان از جمله قربانیان اصلی آلودگی های محیط زیست هستند.
● كشاورزی پایدار زنان و امنیت غذایی
ناآگاهی زنان روستایی از خطرات ناشی از سموم در اثر دخالت مستقیم و یا غیرمستقیم آنها در سمپاشی، آنها را در معرض بیماری های مزمن از جمله بیماری های تنفسی، پوستی، خونی، اعصاب و ... قرار می‌دهد. شایان ذكر است خطرات مزبور نه تنها زنان بلكه سلامتی جنین و یا نوزادان مادران شیرده را نیز به خطر می‌اندازد. ضمن آگاهی و آموزش مناسب، زنان می‌توانند این خطرات را برای خود و خانواده و نهایتاً برای محیط خود به حداثل برسانند.
بی شك باقیمانده سموم در محصولات كشاورزی از نظر موضوع امنیت غذایی كودكان بسیار مهم است. سازمان های مربوطه می بایست تحقیقات موردی لازم را در زمینه تاثیرات سوء سموم بر روی كودكان انجام دهند تا با تغییر راهبردها و سیاست ها وتعمیق جایگاه حفاظت محیط زیست سلامتی آنان تضمین شود.
همچنین اگر به كودكان و زنان روستایی آموزش محیط‌بانی داده شود كه با مسایل مربوط به آلودگی محیط زیست آشنا شوند و برای حفظ محیط زیست مشاركت و فعالیت داشته باشند، این امر می‌تواند در روند توسعه پایدار بسیار موثر باشد
● كشاورزی پایدار، زنان و تنوع زیستی
▪ زنان متخصصان تنوع زیستی
تنوع زیستی (منابع ژنتیكی، گونه‌ها و اكوسیستم‌ها) برای حیات روی زمین بسیار مهم است. امنیت غذایی جوامع محلی و جهانی براساس تنوع زیستی در مزارع و جنگل‌هاست. تنوع زیستی برای پرورش گیاه و كاربردهای جدید صنعتی دارای ارزش اقتصادی فراوانی است. كشورهای صنعتی از اكتشاف منابع ژنتیكی كه با كمك‌های كشورهای جهان سوم و جوامع بومی امكان‌پذیر است، منافع زیادی را بدست آورده‌اند. تنوع زیستی علاوه بر ارزش مادی و پایداری منابع طبیعی، تهیه غذا برای حال و آینده را تامین می‌كند. اما مناطق متنوع ژنتیكی كه غالباً در كشورهای جنوب واقع شده، رو به تخریب و انهدام است. تقاضای اقتصادی روزافزون جهان، تخریب توسط ساكنان بومی و معرفی گسترده بذرهای هیبرید، باعث تضعیف توسعه پایدار شده است. با انهدام و از بین رفتن گونه‌های گیاهی و جانوری جایگزین، پایداری جوامع محلی نیز تهدید می‌شود زیرا تنوع زیستی در واقع غذا، چوب و الیاف، دارو و انواع تولیدات مختلف دیگر را كه تضمین‌كننده پایداری و درآمد است، مهیا می‌سازد. به دلیل تفاوت نقش‌های اجتماعی براساس جنسیت، زنان در اغلب جوامع در مدیریت تنوع زیستی و اكوسیستم‌ها نقش قابل‌توجهی را ایفا می‌كنند. زیرا آنان غالباً مسئول تامین غذای خانوار هستند.
زنان روستایی در تنوع زیستی متخصص هستند، آن‌ها نیازهای تغذیه‌ای خانوار خود را می‌دانند و براساس آن، محصولات مورد نیاز را كشت می‌كنند. آنان به منظور كاهش خطر، محصولات مختلفی را در مزارع و باغچه‌های منازل خود به صورت كشت‌های متنوع و متداخل به عمل می‌آورند. تقریباً تمامی تنوع زیستی در اجتماعات روستایی به وسیله زنان محلی حفظ و توسعه یافته است. گونه‌هایی كه اغلب ?وحشی? قلمداد می‌شود- و به نهاده‌ها و سرمایه خارجی كم نیازمندند - بخشی از اكوسیستم كشاورزی محلی را تشكیل می‌دهد كه برای خانوارهای فقیر اهمیت حیاتی دارند.
اگرچه مدرنیزاسیون كشاورزی و رشد و توسعه بازارها و معاملات به تدریج باعث افول سیستم‌های دانش محلی شده، ولی از سویی همین مدرنیزاسیون سبب مهاجرت مردان به شهرها را فراهم كرده و از این رو دانش بومی زنان رشد و توسعه بیشتری یافته است.
در این حال رشد تحقیقات در زمینه دانش بومی زنان لزوماً سبب اعتبار آنها نمی‌شود، بلكه حتی ممكن است به حال آنان مضر هم باشد. با ایجاد بیوتكنولوژی مدرن، استفاده از منابع خام اهمیت یافته و كمپانی‌های بیوتكنولوژی برای دسترسی به منابع ژنتیكی، بیولوژیست‌ها، متخصصان كشاورزی، مردم‌شناسان و دیگر دانشمندان را برای جمع‌آوری و تحقیق در زمینه منابع ژنتیكی جنگل‌ها، بوته‌زارها و مزارع، دانش بومی مردمان و بازارهای كشورهای جنوب به خدمت گرفته‌اند. معمولاً دانشمندان نقش زنان را به عنوان پرورش‌دهندگان گیاه و تنوع زیستی مورد غفلت قرار می‌دهند و گاهی دانش آنها را ?بدوی و ابتدایی? تلقی می‌كنند. از نظر آنها فقط دانش‌های تولیدی در آزمایشگاه‌های كشورهای شمال به عنوان یك ?عمل خلاق? دارای اعتبار و ارزش است و لذا تاكنون به نیروی كار كشاورزی زنان و نقش آنها در محافظت بیولوژیكی هیچ توجه و سرمایه‌گذاری نشده است. كنفرانسی تحت عنوان ?طرح عمل جهانی لیپزیك? در سال ۱۹۹۶ با هدف محافظت و پایداری منابع ژنتیكی گیاهان و به منظور كشاورزی و تولید غذا برگزار شد كه به این موضوع اهمیت داده و پس از آن چند كمپانی خصوصی و سازمان‌های تحقیقاتی به دانش بومی مردان و زنان ارج گذارده و از آنها بهره‌برداری اقتصادی می‌كنند با این شرط كه مشاركت بومیان در بهره‌برداری تجاری و دستیابی به حقوق عادلانه را مد نظر قرار دهند.
بنابراین گسترش برنامه‌های تحقیقاتی به منظور كشف و ضبط روش‌های كاربردی دانش بومی زنان در حفاظت از منابع متنوع طبیعی بسیار مهم بوده و افزایش آگاهی‌های عمومی در رابطه با دانش بومی زنان و نقش جنسیت در حفاظت و كاربرد منابع طبیعی پایدار ضروری است. در این حال در سیستم جهانی برای اجرا و تحقق حقوق مالكیت خردمندانه یك خطر وجود دارد كه دانش بومی زنان پس از كشف و ثبت به موسسات و كمپانی‌های صنعتی كشورهای شمال فروخته شود و لذا استقلال زنان در دسترسی اختصاصی به بذور و منابع ژنتیكی حیاتی تضعیف خواهد شد. از سویی شناسایی دانش زنان به این امر منتهی شده كه آنان نقشی كلیدی در تصمیم‌گیری‌ها و برنامه‌های تحقیقاتی بازی كنند. بنابراین در این زمینه نیز می‌بایست مشاركت زنان كشاورز در طرح و توسعه سیاستگذاری‌ها و برنامه‌ها در نظر گرفته شود.
● كشاورزی پایدار، زنان و بهره‌مندی از دانش بومی
دانش بومی از جهات مختلف با دانش رسمی شباهت و تفاوت دارد. بدیهی است كه تفاوت دانش بومی و دانش رسمی به معنای تقابل آنها با یكدیگر نیست؛ بلكه هر یك از آنها ویژگی‌های خاصی دارند كه یكی را از دیگری ?متمایز? ساخته است. مقایسه برخی از ویژگی‌های دانش بومی و دانش رسمی را در حوزه كشاورزی می‌توان در جدول های شماره ۱ و ۲ مشاهده كرد. با توجه به محتوای جدول‌های مذكور می‌توان نتیجه گرفت كه هیچ گونه تقابل و تعارضی بین دانش بومی و علم رسمی وجود نداشته و این دو می‌توانند در جهت نیازهای توسعه‌ای، یكدیگر را تكمیل كنند.
● مقایسه برخی ویژگی‌های دانش بومی و دانش رسمی كشاورزی از دیدگاه شناخت‌شناسی
دانش بومی كشاورزی/ دانش رسمی كشاورزی
با ارزش‌ها و اعتقادات آمیخته و متاثر از آنهاست/ كمتر متاثر از ارزش‌ها و اعتقادات است
كمتر بر تحقیقات پایه‌ای و بنیادی استوار است و اساساً به دنبال حل مشكل است/ بیشتر بر تحقیقات پایه‌ای و بنیادی استوار است و به دنبال پاسخگویی به سوال‌ها و بسط دانش بشر است
نتایج آن با شرایط زندگی منطقه انطباق دارد/ ضرورتاً با شرایط زندگی منطقه انطباق نداشته و نیازمند انجام مطالعات تطبیقی كشاورزان است
مقبولیت كمتری برای متخصصان علوم رسمی و مقبولیت بیشتری برای كشاورزان دارد/ مقبولیت بیشتری برای متخصصان علوم جدید دارد و برای كشاورزان، مقبولیت كمتری دارد
انتقال نتایج آن بیشتر به صورت سینه به سینه و توسط خود كشاورزان انجام می شود/ انتقال نتایج آن توسط عاملان ترویج و رسانه‌های خاص انجام می‌شود
همواره در دسترس كشاورزان است و به سرعت در مزرعه مورد استفاده قرار می‌گیرد/ همواره در دسترس كشاورز نیست و كاربرد آن مستلزم پیمودن مراحل و صرف هزینه و زمان خاص است
به تنوع زیستی كمك می‌كند/ به انتخاب اصلح كمك می‌كند
سازش و همنوایی با طبیعت كمك می‌كند/ به كنترل طبیعت كمك می‌كند
خودجوش است و متكی به نیاز/براساس دستور كارفرما به وجود می‌آید
● مقایسه برخی ویژگی‌های دانش بومی و دانش رسمی كشاورزی از جنبه روش‌شناسی
دانش بومی كشاورزی/ دانش رسمی كشاورزی
كل‌نگر است و حوزه تمركز آن بر مطالعه و كشف رابطه اجزای طبیعت است/ جزءنگر است و حوزه تمركز آن بر مطالعه اجزای طبیعت است
مسایل را در شرایط (اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) واقعی به بوته آزمایش می‌گذارد/ مسائل را در شرایط آزمایشگاهی به بوته آزمایش می‌گذارد
از ابزار و تجهیزات محلی استفاده می‌كند/ در اغلب موارد از دستگاهها، ادوات و تجهیزات آزمایشگاهی بهره می‌گیرد
توسط تجربه و حواس پنجگانه كسب می‌شود و با روش‌های متعدد انجام می‌گیرد/ توسط حواس پنجگانه كسب می‌شود و با روش واحد انجام می‌شود
فرضیه‌سازی و آزمون آن عمدتاً توسط خبرگان محلی انجام می‌گیرد/ فرضیه‌سازی و آزمون آن عمدتاً توسط صاحبنظران و متخصصان انجام می‌شود
كمتر مدون شده و بیشتر به طور شفاهی و سینه به سینه منتقل می‌شود/ مدون شده و علاوه بر آنكه نزد دانشمندان و متخصصان است می‌تواند از طریق كتب، فیلم، عكس، نوار نیز منعكس شود
از یك نقطه به نقطه دیگر و از یك منطقه به منطقه دیگر متفاوت است/ اصول آن برای مناطق وسیع‌تر توصیه می‌شود
اشاعه یا تعمیم آن در نقاطی خاص كه شباهت زیادی با منطقه اصلی داشته باشند، امكان‌پذیر است/ اشاعه یا تعمیم نتایج آن در نقاط گسترده‌ای امكان‌پذیر است
چند رشته‌ای و فراگیر است/ غالباً یك رشته‌ای و تجزیه‌گراست
به دنبال تبیین معلول و پاسخگویی به چگونه است/ به دنبال تبیین علت و پاسخگویی به ?چرا? استبا وجود تفاوت‌های موجود بین دانش رسمی و دانش بومی نباید آنها را مقابل هم قرار داد؛ چرا كه این دو به دنبال هم و از منشا هوشمندی و خردورزی بشر آغاز می‌شوند. دانش رسمی، خود بر تجربیات كهن تكیه زده و در دامن آن رشد كرده است. به عبارتی، دانش بومی را می‌توان مادر دانش رسمی قلمداد كرد. دامن زدن به تفاوت بین دانش‌های بومی و رسمی، غالباً به دلیل علم ناقص جزیی برخاسته از فلسفه تنگ‌نظرانه سرمایه‌داری و اخلاق سوداگرانه بوده است.
خسارت‌های زیست‌محیطی نشان می‌دهد كه روند كنونی توسعه صنعتی، پایدار نیست و توسعه صنعتی بر خلاف اغلب روشهای سنتی، منابع طبیعی را تحلیل برده و یا آنها را به وسیله آلاینده‌های شیمیایی، آلوده كرده است. اما در عین حال، ازدیاد جمعیت و رشد روزافزون نیازهای اساسی نظیر خوراك، پوشاك و مسكن، ما را به كنار گذاشتن روش‌های سنتی تولید و پذیرفتن تولید انبوه مجبور كرده است.
اما تجربه نشان می‌دهد كه دانش بومی نه تنها با دانش رسمی تعارض و تناقض ندارد؛ بلكه ویژگیهای متفاوت دانش بومی می‌تواند مكمل مناسبی برای دانش رسمی باشد. به اعتقاد چمبرز (۱۳۷۶، ص. ۹۹)،? دانش بومی و دانش رسمی از نظر قدرت و ضعف، مكمل یكدیگرند به طوری كه از تلفیق این دو دانش می‌توان به موفقیت هایی رسید كه هیچكدام به تنهایی واجد آن نیستند. بر همین اساس، امروزه صاحبنظران و پژوهشگران دانش بومی، علاوه بر گردآوری روش ها و فنون قدیمی به بررسی و تلفیق علمی این روش‌ها به منظور دستیابی به دانش برتر و مناسب نیز توجه دارند. در دو دهه اخیر، برنامه‌ریزی و اجزای طرح های توسعه، استفاده از دانش بومی كشاورزی، دامپروری و دامپزشكی، تغذیه، طب، معماری، شهرسازی، تشكل های اجتماعی و شیوه‌های تصمیم‌گیری را با عنوان فنآوری مناسب و یا فنآوری پایدار، ضروری ساخته است. این تحول عظیم به دلیل سیاست های ناموفق توسعه و پیامدهای نامطلوب زیست‌محیطی حاصل از آنهاست.
به عبارت دیگر با توجه به گستره نیازهای كنونی جمعیت جهان و نیز آسیب‌پذیری منابع طبیعی باقیمانده، هیچ یك از دو دانش به تنهایی جوابگوی نیازها نیستند. بنابراین، الگوی مورد نیاز كشاورزی پایدار، آمیزه‌ای از دانش بومی و دانش رسمی می‌باشد. به عنوان مثال، استفاده از ارقام اصلاح‌شده و روش‌های بومی و غیرشیمیایی مبارزه با آفات و امراض گیاهی، تولید اقتصادی و پایدار كشاورزی را ممكن می سازد.
این تلاش‌ها مباحث بدیعی را در گستره توسعه پایدار كشاورزی مطرح كرده است. به عنوان مثال، بحث ?كشاورزی ارگانیك? از جمله مباحثی است كه اخیراً به طور وسیعی گسترش یافته ولی متاسفانه به دلیل تعصبات و تفكر منفی حاكم، هرگز برای این شیوه كشاورزی نام ?سنتی? و یا ?بومی? به كار برده نشده است و نام هایی نظیر كشاورزی بوم‌شناختی، كشاورزی فرامدرن و كشاورزی زیست‌محیطی برای آن به كار رفته است.
در این عرصه نیز كارشناسان معتقدند زنان نقش بسیار مهمی در حفظ، اشاعه و به كارگیری دانش بومی دارند. در واقع زنان به ویژه در عصر مهاجرت روزافزون مردان به شهرها یا اشتغال در بخش صنعت، عناصر اصلی در بهره‌مند ساختن جامعه از دانش بومی بوده و اگر نقش این دانش را در پایداری در كشاورزی با اهمیت بدانیم بدون حضور زنان این مهم تحقق نخواهد یافت.
منبع : نشریه سبا


همچنین مشاهده کنید