یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


استراتژی در صنعت گاز


استراتژی در صنعت گاز
بر اساس آمارهای اعلام شده، جمهوری اسلامی ایران با دارا بودن حدود ۱۵ درصد از ذخایر گاز جهان، پس از روسیه در رده دوم قرار دارد و این در حالی است که تولید گاز در ایران فقط حدود ۱۰۰ میلیارد متر مکعب در سال است.
ایران در حالی ۱۵ درصد از كل ذخایر گازی جهان را در اختیار دارد كه آمریكا با در دست داشتن ۳ درصد از این ذخایر، ۵۵۰ میلیارد متر مكعب درسال گاز تولید می‌كند؛ یعنی با یك پنجم ذخایر گاز ایران حدود ۵ برابر تولید گاز دارد.
در مقایسه با دیگر کشورها٬ مشاهده می کنیم که كانادا با یك هفدهم ذخایر گاز ایران ۲ برابر و انگلیس با در اختیار داشتن یك چهلم ذخایر گازی ایران به اندازه ما گاز تولید می‌كند؛ بنابراین این آمارها در واقع نکته مهم در صنعت گاز این است كه گاز داریم ولی نمی‌توانیم تولید كنیم؛ یعنی امكانات دسترسی به تولید برایمان فراهم نیست.
در شرایط فعلی، در صورتی می‌توانیم گاز صادر كنیم كه تولید و استحصال سالانه گاز را به ۵۰۰ میلیارد متر مكعب یعنی ۵ برابر تولید فعلی برسانیم و این در حالی است كه تولید سالانه ایران بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیارد متر مكعب متغیر است.
شاید به جرات بتوان ادعا کرد که ما هنوز یك برنامه جامع دراز مدت برای صنعت گاز در اختیار نداریم و چشم‌انداز ۲۰ ساله هم یك صرفا سری خطوط كلی را نشان می‌دهد و تصمیم‌گیری‌ها در این بخش كلی است. نکته قابل ذکر این است که این مهم نیز به تنهایی از عهده وزارت نفت هم بر نمی آید بلکه تمام ارکان دولت از قبیل سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور٬ صنایع و بانك مركزی باید با همکاری و تعامل برنامه‌ریزی کرده تا مشخص شود برنامه و استراتژی ما برای تولید گاز در دراز مدت چیست و در حقیقت به این سوال پاسخ داده شود که میزان تولید گاز در کشور چقدر باید باشد و برای رسیدن به این میزان تولید٬ چقدر باید سرمایه‌گذاری انجام دهیم.
واقعیت این است که برای تبدیل گاز به فرآورده باید سرمایه‌گذاری‌های زیادی در این بخش صورت گیرد، و این در حالیست که در این راستا سرمایه گذاری مناسبی انجام نشده است و باید دید چرا جذب سرمایه در كشور صورت نگرفته است. سرمایه‌گذاران چون شركت در طرح‌های گاز ایران برایشان سود‌آور نیست به این سمت حركت نكرده‌اند و به طور كلی قیمت گاز ایران باید با سایر كشور‌های خاورمیانه و به‌ویژه قطر رقابت كند.
برای رسیدن به این هدف٬ یک نکته مهم داشتن ساختار سازمانی مناسب در این زمینه است . در واقع٬ وجود یك ساختار سازمانی خوب در بخش انرژی برای پیشبرد اهداف این صنعت مهم است. در ایران شركت نفت، تولید گاز را بر عهده دارد و شركت گاز فقط توزیع آن را عهده‌دار است و این ساختاری است که از گذشته موجود بوده است٬ اما این ساختار دیگر جوابگو نیست. بنابراین٬ باید ساختاری وجود داشته باشد كه شركت‌های نفت و گاز هر یك كار‌های مربوط به خود را انجام دهند.
در این راستا٬ شاید تشکیل وزارت انرژی پیشنهاد مناسبی باشد. البته برخی معتقدند چون گازی كه در قدیم تولید می‌شده بر اثر تولید نفت بوده ٬ اکنون نیز بخش تولید گاز باید یكی از زیر مجموعه‌های نفت باشد؛ در حالی كه امروزه بسیاری از گاز كشور از منابع مستقل گاز تهیه می‌شود.
در واقع با توجه به این که اگر گاز را به حوزه‌های نفتی تزریق نكنیم، ممكن است منابع نفتی‌مان افت كند، می توان گفت در گذشته وجود گاز بستگی به تولید نفت داشت؛ ولی امروزه ادامه تولید نفت بستگی به وجود گاز دارد.
چنانچه مقایسه ای بین شركت‌های تولید‌كننده نفت در غرب و تولید آن در خاورمیانه انجام دهیم٬ خواهیم دید که در غرب و آمریكا شركت‌های خصوصی نفت را تولید می‌كنند و دولت هم ضمن حمایت، از آنها مالیات نیز می‌گیرد؛ ولی در كشور‌های خاورمیانه به علت استعماری كه از قبل بوده و امتیازی كه به شركت‌های غربی می‌دادند، نگرش تولید نفت و صادرات آنها به صورت خام جا افتاده است و امروزه خود دولت‌ها هستند كه كنترل نفت و گاز را در خاورمیانه برعهده دارند و بخش خصوصی هیچ دخالتی در این زمینه ندارد.
در حال حاضر قطر با جمعیتی بالغ بر ۱۵۰ هزار نفر فقط گازش را صادر می‌كند و مصرف زیادی ندارد؛ در حالی كه ایران مصارف زیادی برای گاز اعم از مصرف داخلی، تزریق به چاه‌های نفتی، خوراك پتروشیمی و صادرات دارد و اساسا مقایسه جمعیت دو کشور مقایسه صحیحی نیست چرا که ایران بیش از ۱۰ برابر جمعیت واقعی قطر فقط دانشجو دارد و همین عامل خود موجب مصرف بالای داخلی کشور می شود.
البته در اینجا فقط بحث تولید بیشتر نیست كه باعث جلو افتادن آنها از ایران در تولید گاز شده، بلكه مسایل تحریم نیز تاثیرگذار است؛ به طوری كه اگر ایران هیچ نوع تحریم سیاسی و اقتصادی نداشت بسیاری از شركت‌های بزرگ نفتی آرزوی سرمایه‌گذاری در ایران را داشتند. به عنوان مثال٬ قانونی در آمریكا وجود دارد تحت عنوان قانون داماتو٬ كه اگر كشوری بیش از ۲۰ میلیون دلار در سال در صنایع نفت و گاز ایران سرمایه‌گذاری كند با تحریم آمریكا مواجه می‌شود.
این نکته خود یک عامل اساسی در عقب افتادن ایران از رقبای خود در تولید گاز است که البته در حاضر حرکتهای مطلوبی در این زمینه انجام شده که به بالا بردن سرعت و حجم سرمایه گذاری ها در این صنعت شده و تا حدودی موجب جبران عقب ماندگیها در این حوزه می شود .
همچنین نکته مهم دیگر در این زمینه بحث صادرات گاز است . صادرات گاز به صورت LNG در مقایسه با خط لوله این حسن را دارد كه می‌توان آن را از طریق كشتی به همه جای دنیا حمل كرد و مشكلات سیاسی و امثال آن را ندارد؛ ولی در مقابل، عیوبی هم دارد از قبیل این‌كه صادرات گاز به صورت LNG به لیسانس شركت‌های خارجی نیاز دارد.
البته صادرات گاز از طریق خط لوله مزایای دیگری نیز دارد. وقتی خط لوله به جایی كشیده می‌شود، در مسیر خود می‌تواند گازرسانی و اشتغالزایی كند و این نکته به لحاظ اقتصادی مسئله مهمی محسوب می شود. به طور كلی خط لوله تا طول ۲۵۰۰ كیلومتر اقتصادی‌تر از LNG است.
همچنین در مقوله قیمت گذاری گاز نیز باید سعی شود این قیمت‌گذاری بر اساس عرضه وتقاضای بازار‌های منطقه و قیمت فروش گاز در كشور‌های دیگر انجام شود. ضمن این كه ساختار قیمت‌گذاری باید بر مبنای مكانیزمی شفاف بنا گذاشته شود كه تغییرات بازار انرژی را به بهترین نحو در قیمت‌ها منعكس كند.
اما به هر حال اولویت در بخش گاز را باید به تولید بیشتر داد كه هم بتوان تمام نیاز‌های تزریق را انجام و هم صنایع گازبر مثل سیمان، آلومینیوم و فولاد را توسعه داد و در درجه آخر بایدروی صادرات كار کرد ولی این به این معنا نیست كه صادرات فراموش شود.
منبع : شبکه اطلاع رسانی شانا


همچنین مشاهده کنید