سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

پیونگ یانگ و دشواری‌هایش


پیونگ یانگ و دشواری‌هایش
بحران هسته‌ای کره شمالی و پشتک‌واروهای واشنگتن و پیونگ‌یانگ در طی این سال‌ها که آخرین آن مربوط به از سرگیری فعالیت‌های اتمی توسط کره شمالی و بالاخره موافقت آمریکا برای خروج پیونگ‌یانگ از لیست کشورهای حامی تروریست بوده است، شرایط ویژه‌ای دارد که می‌تواند هم آموزنده و هم گمراه‌کننده به حساب آید. آموزنده است چنانچه سیاستمداران و تحلیلگران بر اساس منطق رئال پلتیک موقعیت منطقه‌ای و بین‌المللی این بحران و همپیوندی آن با دوران جنگ سرد را به درستی رصد کنند.
گمراه‌کننده است به این دلیل که شبیه‌سازی آن با بحران‌های هسته‌ای کنونی در منطقه خاورمیانه به دلیل وضعیت کاملا متفاوت منطقه‌ای‌‌ـ‌ بین‌المللی آن با دیگری از اساس اشتباه خواهد بود. کره شمالی هنوز بعد از دو دهه از پایان جنگ سرد ایدئولوژیک، همچنان حلقه‌ای از حوزه‌های نفوذ اقماری چین و روسیه در رقابت با غرب تلقی می‌شود و این دو قدرت بزرگ شرقی هرگز به‌راحتی اجازه نخواهند داد این حیاط‌خلوت شرقی خود را به حریف تقدیم کنند. شروع دوباره فعالیت‌های هسته‌ای توسط رهبران پیونگ‌یانگ و برهم زدن موافقت‌های قبلی با گروه شش جانبه، در اوج بروز جنگ قفقاز و زیر فشار قرار گرفتن روسیه از سوی محور واشنگتن‌‌ـ‌ بروکسل، دقیقا در همین راستا و کمک به محور شرقی در مبارزه با غرب اتخاذ گردید. در نقطه مقابل نیز همواره چین و روسیه به عنوان حامیان کره شمالی در مذاکرات شش‌جانبه از منافع متحد خود حمایت کرده و در وضعیت‌های توافقی‌‌ـ‌ تناقضی پیش آمده، در کنار پیونگ‌یانگ نقش تعیین‌کننده خود را ایفا کرده‌اند. نکته مهم دیگر اینکه اصولا وضعیت شبه‌جزیره کره با وضعیت در خاورمیانه از اساس متفاوت بوده و خواهد بود که به همین لحاظ رویکردها و روندهای موجود در خصوص بحران‌های به ظاهر مشابه را دگرگونه خواهد کرد.
شرق آسیا یک منطقه صرفا اقتصادی است و در موقعیت «شیشه‌ای» آنجا دو بازیگر همپیوند با غرب آن یعنی ژاپن و کره جنوبی در شرایط تعمیق هرگونه بحرانی بیشترین آسیب را خواهند دید و در همین راستا سیاست تنش‌آفرینی در وهله اول دوستان غربی را آسیب‌پذیر می‌کند، در حالی که خاورمیانه منطقه‌ای تلقی می‌شود که از منظر کنونی غرب جایگاه تروریسم، بنیادگرایی و چالشگری ضدغربی به شمار می‌آید. کره شمالی هیچ چیز قابل توجهی به لحاظ غنیمت جنگی ندارد تا فردگرایی سودمندگرای آمریکایی را برای دخالت و پرداخت هزینه برای شروع یک جنگ بزرگ اقناع، توجیه و تحریک کند در صورتی که در خصوص خاورمیانه و حمله به عراق به صراحت توسط سیاستمداران و استراتژیست‌های نومحافظه‌کار از «کیک نفتی» آن برای توجیه افکارعمومی استفاده شده است. به لحاظ رئالیستی و حتی نظری هیچ شائبه‌ای جهت ارتباط با تروریسم بین‌المللی و حمایت از بنیادگرایی مذهبی در مورد پیونگ‌یانگ صادق نیست، در شرایطی که به عکس، بحران‌های خاورمیانه‌ای و بازیگران متفاوت آن به‌راحتی چه واقعی و چه غیرواقعی به این موضوعات مرتبط دانسته می‌شوند.
کره شمالی از ویژگی‌های دیگری از قبیل عدم‌وجود تکثر قومی‌‌ـ‌ مذهبی و نبود طبقه متوسط که می‌تواند موتور محرکه دگرگونی‌های سیاسی‌ـ‌ اجتماعی به حساب آید، برخوردار است که به همین دلیل دست قدرت‌های خارجی برای تاثیرگذاری لازم بر تحولات این کشور را تا حدود زیادی بسته است. البته پارامترهای دیگری را نیز می‌توان شمرد که نشاندهنده تفاوت اساسی شبه‌جزیره کره با خاورمیانه خواهد بود ولی آنچه مسلم است رویکردهای سیاسی در مورد بحران هسته‌ای در این منطقه با مورد مشابه در منطقه خاورمیانه به طورکلی متفاوت و یا حتی متناقض می‌باشد. توقف مذاکرات شش‌جانبه به مدت دو ماه و تهدیدات پیونگ‌یانگ برای از سرگیری فعالیت‌های هسته‌ای در شرایطی که این کشور قبلا به صراحت وجود بمب اتمی و رویکرد به سمت آزمایش و تولید تسلیحات هسته‌ای را بیان کرده است، آمریکا و متحدان آن در شرق آسیا را به شدت نگران کرده بود. به همین دلیل بلافاصله «کریستوفر هیل» مذاکره‌کننده اتمی آمریکا رهسپار پکن، سئول، توکیو و در آخر پیونگ‌یانگ شد تا باج مورد نظر رهبران کره شمالی، که در مقطع فعلی خروج نام این کشور از لیست حامیان تروریسم می‌باشد را اعلام کند. اینکه سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در توجیه این کار در روز شنبه ۱۱ اکتبر می‌گوید این تصمیم پس از آنکه پیونگ‌یانگ با تمام شرایط واشنگتن برای اجازه جهت بازرسی از تاسیسات اتمی اطمینان داد، اتخاذ شده است بیش از آنچه با واقعیت منطبق باشد یک فرافکنی جهت توجیه عقب‌نشینی باید تلقی شود.
اصولا رهبران کره شمالی با توجه به آزمایش و ساخت بمب اتمی چیزی برای پنهان کردن نداشته‌اند که اینک آقای هیل در سفر به پیونگ‌یانگ موفق به دستیابی به آن شده باشد. کره شمالی یک نقطه بالانس‌کننده در روابط بازیگران بزرگ بین‌المللی به خصوص محور غربی ـ شرقی خواهد بود و چینش ۳ در مقابل ۳ در پشت میز مذاکرات هسته‌ای این کشور در مذاکرات شش‌جانبه چین خود گویای این ویژگی منحصر به فرد می‌باشد. در خاورمیانه بحران هسته‌ای ایران به طورکلی با شرایط کره شمالی تفاوت دارد و قدرت مانور تهران هرگز قابل قیاس با پیونگ‌یانگ نخواهد بود. دستیابی به خواست خروج از لیست حامیان تروریسم توسط پیونگ‌یانگ قبل از آنکه مربوط به ضعف عمومی ایالات متحده باشد، ناشی از موقعیت ژئوپلیتیک منطقه شبه جزیره کره و دیگر مسائل قبلا گفته شده خواهد بود در صورتی که شبیه‌سازی این وضعیت با بحران هسته‌ای ایران به جهت تفاوت‌های ماهوی آن می‌تواند گمراه‌کننده باشد. ایران با جامعه‌ای در حال‌گذار به مدرنیته که شدیدا تحت تاثیر خواست برای دموکراسی نوع غربی است در وضعیتی که در منطقه خاورمیانه از سوی کشورهای غیر دوست احاطه شده است می‌بایست قبل از اتخاذ سیاست‌های تهاجمی به رویکرد تدافعی اهمیت دهد. به همان میزان که دوری از گسترش تنش در شبه جزیره کره حتی برای نئوکان‌های آمریکایی الزام غیرقابل انکار می‌باشد، به عکس، در شرایطی ایجاد یک بحران جدید در خاورمیانه با توجه به چینش‌های جدیدی که در این منطقه ژئوپلیتیکی انجام گرفته است می‌تواند بهانه‌ای برای خروج از بن بست تلقی شود.
اردشیر زارعی‌قنواتی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید